به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

انگیزشی چگونه مثل یک بیلیونر فکر کنیدهر آنچه که می خواهید درباره موفقیت، املاک و زندگی بدانید/ دونالد جی. ترامپ _ ' مترجم: الهام شریف ' تایپیست : " mahban"

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
قرار دهد، در غیر این صورت، زیر فشار تغییرات پیش بینی نشده له خواهید شد.


چگونه سرمایه ی خود را تقسیم کنیم؟


اگر در وضعیتی هستید که سرمایه ای در اختیار دارید (حتی موجودی اندکی حدود ده میلیون تومان) بهتر است برای سرمایه گذاری کردن آن با یک کارشناس یا مدیر مالی مشورت کنید.
سرمایه گذاری کارچندان ساده ای نیست و کارشناسان اگرچه معجزه نمیکنند، اما بی شک بهتر از شما می توانند برای تان سرمایه گذاری کنند. آن ها هر روز بازار را دنبال می کنند،‌ پس می توانید به آن ها اعتماد کنید. دیگر مدعیان عجیب و غریب و
سایت های پول چاپ کنی را کنار بگذارید. من افراد ساده لوح بسیاری را می شناسم که خیال کرده اند می توانند از این راه میلیونر شوند، اما برعکس هر چه را هم داشته اند از دست داده اند.

من خود را سرمایه گذار باهوشی می دانم و با داشتن میلیاردها دارایی مهارت خود را در این زمینه ثابت کرده ام، اما حتی من هم جرأت نمی کنم به تنهایی تمام موجودی ام را مدیریت کنم. پولی که شما به این کارشناسان
می پردازید در برابر پولی که ممکن است به دست بیاورید بسیار ناچیز است، بویژه اگر سرمایه گذار مطمئنی برای خودتان پیدا کنید، ارزشش را دارد. اگر پولتان را جای درست سرمایه گذاری کنید، می توانید آن را چند برابر کنید.

گاهی هر چه بیشتر به مدیر مالی خود پول بدهید، بیشتر برای تان پول می سازد. گول پیشنهادهای ارزان را نخورید؛ چون، پولتان به جایی نخواهد رسید. بعضی مشاوران نسبت به درصد سود از شما حق المشاوره می خواهند، اما بعضی دیگر ساعتی کار می کنند. مهم نیست کدام نوع را
انتخاب می کنید، فقط کسی را انتخاب کنید که اطمینان داشته باشید در خصوص خدماتی که به شما ارائه می دهد درستکار و راستگوست. من برای یافتن مشاور مالی معتمد و کاردان پیشنهاد می کنم با افرادی
مشورت کنید که در منطقه ی شما کار یا زندگی می کنند.

به این ترتیب، علاوه بر پیدا کردن فردی مطمئن، کسی را مطابق با بودجه ی خود نیز پیدا می کنید. به طور کلی کار کردن با کسی که اولین دغدغه ی مشتری اش قیمت پایین تر است به نفع شما هم نخواهد بود. پس سعی نکنید ارزان ترین مشاور را پیدا کنید. در امریکا انجمن ملی مشاوران مالی وجود دارد که
فهرستی از مشاوران مالی را در اختیار افراد می گذارد. شما می توانید به سایت این انجمن رجوع کنید یا با آن ها تماس بگیرید. اگر به مشاورتان
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
اعتماد ندارید یا شما را عصبی می کند می توانید ببینید آیا در گزارش هیأت مشاوران رسمی از آن فرد شکایتی شده است و همچنین اگر خودتان شکایتی دارید از طریق اینترنت یا تلفن به این هیأت منتقل کنید.
اگر هنوز هم اصرار دارید که خودتان سرمایه گذاری کنید و فکر می کنید از همه بهتر می توانید برای خودتان تصمیم بگیرید، اشکالی ندارد، فقط سعی
ضرر و زیان خود را به کنید با سرمایه گذاری در زمینه های مختلف خطرِ حداقل برسانید. همه ی پول خود را یک جا سرمایه گذاری نکنید. اگر هر چه
را که دارید در یک سهام، یا یک ملک یا یک معامله بگذارید و آن سقوط کند، شما ورشکسته خواهید شد. به همین سادگی! شاید خود من به خاطر تقسیم نکردن موجودی ام در زمینه های مختلف گناهکار باشم. همه ی
موجودی من در املاک متمرکز شده است.

البته یک مجموعه ی حرفه ای
برای من کار می کنند و طی سال ها تجربه آموخته ام که چطور وقتی بازار ملک سقوط می کند، سرمایه ام را حفظ کنم. اگر شما از فرمول اریک ساچر، یکی از برجسته ترین مشاوران مالی من،
پیروی کنید، به احتمال زیاد در تقسیم سرمایه و تعادل برقرار کردن میان
نقدینگی، اوراق بهادار و سهام خود دچار مشکل نخواهید شد. اریک توصیه
می کند با صددرصد سرمایه ی خود که باید آمیزه ای از نقدینگی، اوراق بهادار و سهام باشد شروع کنید. این صددرصد را به منزله ی عدد صد در نظر
بگیرید و سپس سن خود را از آن کم کنید. اریک پیشنهاد می کند که سن خود را به اندازه ی درصدی در نظر بگیرید که می توانید به نقدینگی و اوراق بهادار اختصاص دهید و درصد باقیمانده را به سهام اختصاص دهید.

به این ترتیب، هر چه سن شما بالاتر می رود، باید درصد کمتری را به سهام که از اوراق بهادار بی ثبات تر و پرخطرتر است، اختصاص دهید.

برای مثال، در نظر می گیریم که شما سی ساله اید و صد میلیون تومان پول برای سرمایه گذاری در اختیار دارید. بنابر فرمول اریک، باید سی را از صد کم کنید تا درصد قابل اختصاص به سهام را به دست آورید. در این مورد،
هفتاد درصد یا هفتاد میلیون تومان به سهام اختصاص داده می شود و سی درصد باقیمانده یعنی سی میلیون تومان به نقدینگی و اوراق بهادار، و هرسال که سن شما بالاتر می رود، باید تغییراتی در سرمایه گذاری خود
انجام دهید تا میزان آسیب پذیری خود را در بازار سهام کاهش دهید.

البته شما باید عوامل دیگری، مثل وضعیت بازار، نرخ سود و غیره را نیز در نظر بگیرید. وقتی بازار سهام داغ است، می توانید سرمایهی بیشتری به این بازار اختصاص دهید. اما، وقتی بازار سود و معاملات نقدی داغ است،
توصیه می کنم درصد اختصاص به نقدینگی خود را افزایش دهید. با پیروی از این راهکار ساده هر شخصی که بخواهد مقداری پول سرمایه گذاری کند باید بتواند آن را به صورت معقول و سودآور سرمایه گذاری کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
از طرفی، شما باید با توجه به نیازهای مالی شخصی خود سرمایه گذاری کنید. برای مثال، اگر پول خود را در آینده ی نزدیک برای پیش پرداخت خرید
خانه یا شهریه ی دانشگاه لازم خواهید داشت، نباید آن را در حساب های بلندمدت یا جایی بگذارید که امکان دسترسی به آن وجود ندارد. می توانید اوراق بهادار بخرید یا هر نوع سرمایه گذاری امن و در دسترس دیگری که به محض نیاز بتوانید پولتان را بردارید.

بدترین کاری که می توانید با سرمایه ی خود بکنید آن است که ترسو باشید و فکر کنید امن ترین جا برای پولتان حساب بانکی شماست. این دیگر نهایت پول تلف کردن است. پول شما باید همیشه در گردش باشد. باید به پول خود مثل کارمند خود نگاه کنید. آیا شما اجازه می دهید کارمندانتان بیکار بنشینند، پس همان طور هم نباید اجازه دهید که پولتان بیکار بنشیند. حتی در
بدترین وضعیت اقتصادی، هیچ بهانه ای برای گذاشتن پول زیر تختخواب وجود ندارد.


چگونه سهام و اوراق بهادار بخریم؟


من یکی از آن طرفداران پر و پا قرص این حقیقت هستم که
سرمایه گذاران معمولی در صورتی که استعداد خدادادی یا مشاور عالی نداشته باشند، در معرض خطرند. بنابراین، برای آن دسته از عزیزان سه توصیه دارم:

۱ .قبل از سرمایه گذاری تا می توانید تحقیق و مطالعه کنید. سرمایه گذار ناآگاه بدون تردید بازنده است.

۲ .اگر توانایی مالی دارید، یک مشاور استخدام کنید و همیشه درباره ی چیزی که می خواهید بخرید، تحقیق کنید. به دنبال پیشنهادهای داغ و سریع نباشید؛ چون، غالب اوقات عاقبت این سرمایه گذاری ها به جایی جز دور ریختن پولتان نمی رسد.

۳ .فقط زمانی شرکت یا تجارتی را بخرید که بدانید چه کاری انجام می دهد. همیشه میتوان دنبال مردم راه افتاد و هر چیزی را که بقیه می خرند، خرید. فقط به خاطر داشته باشید که عاقبت خرید سهام شرکت های مضاربه ای چه شد. به چیزی بچسبید که می دانید چیست.


بازی با سهام و اوراق بهادار بازی خطرناکی است، بنابراین، اگر می خواهید در این بازار مانور بدهید، نصیحت من این است که معقولانه قدم بردارید. این بازار نوعی قم.ار است. گاهی می برید. گاهی می بازید و می دانید که
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
صاحب بازار (سهام دار اصلی ـ م.) اقبال بیشتری دارد و یک قدم از شما جلوتر است و خلاصه این که اگر شرکت ضرر کند، سهامداران باید در صف منتظر بمانند تا شاید چیزی از ته مانده ها به آن ها برسد.

با این حال، اگر نمی توانید در برابر وسوسه ی بازار سهام مقاومت کنید، فقط دنبال سهامی بروید که می دانید چیست و ماهیت بازار آن را می شناسید. برای مثال، من بازار املاک را می شناسم، اصطلاحات خاص و نشانه های آن را می فهمم، حتی عوامل توصیف ناپذیری را پیش بینی می کنم که می توانند بازار ملک را تکان دهند. از طرفی، با دنیای بیوتکنولوژی، رایانه یا بازار چوب آشنا نیستم، بنابراین، هیچ وقت پول خود را در این صنایع
سرمایه گذاری نمی کنم. اگر می خواهید خطر کنید، چرا خطری را انتخاب کنید که از قوانین آن مطلع نیستید؟

پس اگر شرکت، صنعت یا بازاری را می شناسید، سراغ همان بروید. وقتی سراغ سهام و اوراق قرضه می روید، مهم ترین نکته ای که باید در نظر بگیرید افرادی است که در آن سهام با شما شریک هستند؛ یعنی، دیگرسهام داران. شرکت های بسیارموفقی هستند که محصولات بسیار خوبی دارند. اما، اگر آدم نابابی وارد میدان شود و سهام آن شرکت را بخرد، دیگر باید فاتحه ی آن شرکت را خواند. اگر یک
شرکت داروسازی دارویی بسازد که عمر را صد سال بیشتر می کند و همه ی مردم هم دیوانه باشند و این ادعا را باور کنند، باز هم اگر سهامدار نالایقی در میان باشد، شرکت بازنده خواهد بود.

بنابراین، همان طور که در
انتخاب جراح خود دقت می کنید، در انتخاب شریک سهام خود نیز دقت کنید. شما هیچ وقت اجازه نمی دهید پزشکی نالایق جانتان را به خطر اندازد، پس همان طور اجازه ندهید که شریکی نالایق پولتان را به خطر اندازد. علاوه بر آن، همیشه به ارقام توجه کنید. شرکت های موفق باید سالانه رشد سهام داشته باشد و به تعداد سهام آن ها اضافه شود. اگر سود یک شرکت رشد بسیار اندکی داشته است و یا حتی در یک سال ضرر کرده است، سهام خود را بردارید و آن را جای دیگری سرمایه گذاری کنید.

از آن جا که میزان خطر در بازار سهام و اوراق بهادار خیلی زیاد است، شما فقط
زمانی می توانید در این بازار با پول خود بازی کنید که مطمئن باشید سود آن به خطر کردن می ارزد. همیشه به خاطر داشته باشید که حقیقت نیازی به اثبات یا وعده و وعید ندارد. مدیران این شرکت ها همیشه در حال وعده و وعید دادن آینده هستند، اما بدانید اگر در گذشته اتفاقات چندان خوشی نیفتاده است، در آینده هم نخواهد افتاد. سهام خود را بفروشید و آن را جای دیگری سرمایه گذاری کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
چگونه کلاهبرداری را تشخیص دهیم ؟


قانون ساده ای برای تشخیص کلاهبرداری وجود دارد: اگر آن قدر عالی است که باور کردن آن مشکل به نظر می رسد، بی تردید کلاهبرداری است. این قانون ساده بسیاری از فرصت ها را از همان ابتدا حذف می کند. دنیا پر از شیادانی است که می خواهند از راه نادرست پول در بیاورند و شما باید هوشیار باشید و پول خود را از شر آن ها محفوظ نگاه دارید.

وقتی می خواهید سرمایه گذاری کنید، بویژه در شرکت ها یا صنایع گمنام که برادری خود را هنوز ثابت نکرده اند، باید پیشاپیش همه ی تحقیقات خود را انجام دهید. اگر محتاط و دوراندیش باشید، هیچ گاه مغبون نخواهید شد یا به عبارتی، کسی نمی تواند کلاهتان را بردارد. کلاهبرداران اغلب سعی می کنند سرمایه گذاران را با تبلیغ درباره ی یک کالا یا تجارت جدید فریب دهند. آن ها اختراع جدید خود را با لفاظی و وعده هایی که زیادی خوب به نظر می رسد به نمایش می گذارند.

فقط به این دلیل که ماهیت یک سرمایه گذاری را نمی فهمید و برای تان جدید است، گمان نکنید که سرمایه گذاری خوبی
است. برخی افراد احمقانه ترین فرصت های سرمایه گذاری را ارائه می دهند و عجیب تر آن که برخی افراد هم در دام تله های آن ها می افتند. برای مثال،
روزی شایعاتی شنیدم که برخی از شرکت های داروسازی در حال تلاش برای ساختن دارویی هستند که مردان و زنان خیانتکار را درمان کند. برخی از دانشمندان با مطالعه ی نوعی موش دم کوتاه، به آقای موش بی بند و بار
هورمون خاصی تزریق کردند تا از انحراف او جلوگیری کنند. اگر قرار باشد انسان این نوع هورمون را تزریق کند، باید هر روز به همسرش بگوید: «آخ، عزیزم! ببخشید امروز یادم رفت دارویم را مصرف کنم.»

اما از شوخی گذشته، توصیه ی من به شما این است: به کسی که پول شما را برای سرمایه گذاری جدیدی نیاز دارد اعتماد نکنید، حتی اگر این اختراع
جدید قرص پیشگیری از خیانت باشد. آن ها فقط پول شما را می خواهند؛ ساده و مختصر. فقط با پول شماست که آن ها می توانند پول بیشتری بسازند. اگر خودتان خلاقیت سرمایه گذاری جدیدی را ندارید، توصیه می کنم
سرمایه گذاری باشید و پیشنهادهای رنگارنگ را با به دنبال راه های امن ترِ صراحت رد کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
چطور ذره ذره پول جمع کنیم؟
سال ها پیش وقتی مجله ی اسپای شروع به کار کرد، آزمونی به راه انداخت با عنوان «خسیس ترین بیلیونر کیست؟» آن ها چک هایی به مبلغ پنجاه سنت
تا پنج دلار به بیلیونرهای سراسر کشور فرستادند. برای من یک چک پنجاه سنتی فرستادند و حسابداری ما نیز آن را به حساب گذاشت. ممکن است آن ها اسم این کار را خساست بگذارند، اما من آن را حساب و کتاب کردن
می دانم.

شما هر چه پولدارتر بشوید، خسیس تر خواهید شد. در تجارت هر یک دلار ارزش دارد و بنابراین، هر سنت آن هم ارزشمند است. اگر از ذره ذره پول جمع کردن می پرسید باید بگویم که من بسیار با آن موافقم.
ذره ذره پول جمع کردن نقطه ی مقابل ولخرجی و اسراف کردن است. من هرگز اسراف را دوست نداشته ام، حال چه اسراف کردن پول باشد، چه اسراف کردن وقت و تلاش. گمان می کنم این طرز تفکر را از والدینم به ارث برده ام که مراقب همه چیز، بویژه پول، بودند.

من هنوز هم دوست ندارم برای چیزی پول زیادی بپردازم وهمیشه قیمت ها را مقایسه می کنم - چه بخواهم خودرو بخرم و چه بخواهم خمیردندان بخرم. همان طور که پیش از این هم گفتم، من همیشه چک هایم را خودم امضا می کنم. بنابراین، می دانم پولم کجا میرود. به همان ترتیب، همیشه قبض هایی را که برایم می آید کنترل می کنم تا مطمئن شوم که پول اضافی نمی دهم. بالاخره آدمیزاد (و اکنون رایانه) اشتباه می کند، همه جا از رستوران ها گرفته تا شرکت های مخابرات، فروشگاه ها و هتل ها از این اشتباهات صورت می گیرد. اگر بدانید این اشتباهات چقدر برای تان گران
تمام می شود، تعجب می کنید. در این مورد نباید زیاد وسواس به خرج دهید، اما بد نیست گاهی قبض ها را بررسی کنید.

همچنین باید همیشه با خیال راحت و بدون رودربایستی موقع خرید چانه بزنید. ضرری که ندارد. من همیشه این کار را می کنم و یکی از ثروتمندترین مردان روی زمین هستم. من حتی در فروشگاه های بسیار شیک و به
اصطلاح مدل بالا هم چانه می زنم. هر چه بیشتر برای جنسی پول می پردازید، فروشنده بیشتر می تواند از قیمت آن کم کند.

من از این که پول گزاف بپردازم متنفرم و وقتی می بینم بقیه این کار را می کنند خیلی تأسف می خورم. پیش آمده است که وارد مغازه ای شده ام و برای یک جنس ده هزار دلاری (ده میلیون تومانی) دو هزار دلار (دو میلیون تومان) پیشنهاد داده ام. حتی ممکن است خجالت بکشم؛ چرا که همه می دانند من ترامپ هستم و بسیار ثروتمند. اما زیاد اهمیت نمی دهم که مردم چه فکر می کنند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
شما نمی دانید فقط با پرسیدن یک سؤال ساده چه تخفیف خوبی ممکن است بگیرید. شاید مجبور شوید راه خود را بکشید و بروید، اما نمی دانید اگر چند بار از مغازه بیرون بروید، قیمت اجناس چقدر برای تان پایین
می آید. احمقانه است که آدم برای پول جمع کردن و ارزان خریدن مغرور باشد.

یک راه دیگر برای ذره ذره پول جمع کردن آن است که تا جایی می توانید، از خرید اجناس مارک دار اجتناب کنید. البته من هم وقتی مارک یک جنس با کیفیت آن ارتباط مستقیم داشته باشد، جنس مارک دار را می خرم. وسایل ورزشی، جواهرات و لباس های مارک دار معرف کیفیت خود هستند. اما، آسپیرین، آسپیرین است. شامپو، شامپوست و کورن فلکس، کورن فلکس. بنابراین، پول خود را برای بسته بندی و تبلیغات دور نریزید.

من متوجه هستم که پول خرد جمع کردن می تواند آثار جانبی منفی مثل برچسب خسیس بودن برای تان به همراه بیاورد، اما اگر حساب کنید وقتی این یک تومان ها در صد هزار یا یک میلیون ضرب شود چه رقم بالایی
دستتان را می گیرد، ارزش این پول خردها برای تان روشن می شود. برای مثال، فکر کنید من مجبورم هر سال حدود صد هزار لامپ برای ساختمان هایم بخرم که همین طور هم هست. حال اگر من بتوانم روی هر لامپ ده سنت فقط ده سنت (حدود صد تومان) تخفیف بگیرم. هر سال ده هزار دلار (حدود ده میلیون تومان) پس انداز خواهم کرد که می توانم آن را در ساختمان دیگری سرمایه گذاری کنم یا آن را به یک مؤسسه ی خیریه اهدا
کنم که به آن پول بسیار بیش از من نیاز دارد.

به مقادیر کوچکی مثل تک تومان ها و درصد سودها در بودجه ی خود خوب توجه کنید. ارقامی که جزیی به نظر می رسند، روی هم جمع می شوند و تأثیرات بزرگی در بودجه ی شما می گذارند. پدر و مادر من از سنین پایین درس صرفه جویی و قناعت را در گوش من خوانده اند و این بزرگ ترین
مهارت مدیریت مالی است که هر فردی می تواند از آن استفاده کند. اگر می خواهید، اسم آن را پول خرد جمع کردن یا گدابازی بگذارید، اما من آن را نبوغ مالی می نامم.


چطور تصمیم بگیریم هنگام سرمایه گذاری چه میزان می توان خطر کرد؟


این موضوع فقط به یک سؤال ساده بستگی دارد: توانایی از دست دادن چه مقدار پول را دارید؟ به همان مقدار می توانید میزان خطر را در نظر بگیرید. اگر قدرت مالی کافی ندارید، باید با پول خود با احتیاط بازی کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
این موضوع ساده ای است و نیازی به علم اقتصادی یا مالی خاصی ندارد. شما هرگز نباید به سرمایه گذاری خود علاقه مند شوید، در غیر این صورت، به دردسر خواهید افتاد. به سرمایه گذاری خود فقط باید به چشم یک سرمایه گذاری نگاه کنید. من حتی اگر فکر کنم یکی از خانه ها و ویلاهایم بهترین و زیباترین بنای دنیاست (که اغلب هم هست) همیشه می دانم که در
زمان مناسب باید آن را ترک کنم.

این گونه تصمیم ها را باید با منطق خود بگیرید و احساساتتان را کنار بگذارید. شما باید بتوانید آخر خط را ببینید. آلن ویسلبرگ، مدیر مالی ارشد من، باید یکی از آن افرادی باشد که خیلی خوب آخر خط را می بیند و سرسختانه
برای آن چاره اندیشی می کند. در اوایل دهه ی نود، دچار مشکلات مالی شدم. با آلن تماس گرفتم و از او خواستم به دفتر کارم بیاید.

بانک ها در حال کاهش دادن اعتبار ما بودند. آلن گفت: «مشکلی نیست» و به محل
کارش بازگشت و از همان زمان مشغول مذاکره با همه ی بانک ها شد. او هر کاری لازم بود انجام داد تا آخر خط را از خطر حفظ کند و در برابر فشار خطر کردن تسلیم نشد.
اکنون او برای گرفتن اعتبارات میلیون دلاری با بانک ها مذاکره می کند و آن قدر سرسخت است که بانک ها برای مذاکره مرا به او ترجیح می دهند. او نه فقط کارمندی بسیار صادق است بلکه بهترین بازیگر کارت های بازی
تجارت نیز هست.

شما باید برای دوراندیش بودن و بیلیونر شدن همه ی غیرممکن ها را از سر راه خود بردارید. افراد بسیار معدودی به راحتی ثروتمند شده اند. بنابراین، اگر خود را در موقعیتی دیدید که به نظرتان غیرممکن آمد، یک بار دیگر از
خود بپرسید آیا فرار کردن از آن موقعیت به راستی بهترین و تنها راه است. به طور مسلم، شما هرگز دلتان نمی خواهد موقعیت نابی را از دست بدهید و ببینید فردی بی صلاحیت تر از شما آن موقعیت را به دست آورده است.

برای مثال، من به تازگی یکی از برج هایم واقع در خیابان چهل وال استریت را به قیمت چهارصد میلیون دلار به حراج گذاشته ام. این یک پیشنهاد بینظیر با قیمتی استثنایی است. من این ساختمان را در سال ۱۹۹۵ یک
میلیون دلار خریدم، برجی هفتاد و دو طبقه که سال ۱۹۲۹ ساخته شده است و هنوز هم بلندترین ساختمان این منطقه ی تجاری است. وقتی من این برج را خریدم، به کلی خالی بود.

من در آن جا ماندم و حال که همه ی واحدهای آن پر شده است می توانم آن را حداقل چهارصد برابر قیمتی بفروشم که برایش پرداخته ام. معامله دیگر از این بهتر نمی شود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
چطور در راس هرم مالی خود قرار بگیریم ؟


من هر چند وقت یک بار از حسابداری مجموعه ی خود گزارشی کلی تقاضا می کنم که آن را «یک جرعه آب» می نامم. این گزارش علاوه بر اطلاعات مالی، موجودی حساب نقدی من، میزان سرمایه گذاری ها، مقدار فروش واحدها و غیره را نیز منعکس می کند.

اگر من این موارد را مرتب کنترل
نمی کردم با مشکل مالی بزرگی روبه رو می شدم و هیچ کس را جز خودم نمی توانستم سرزنش کنم. شما هم باید هر چند وقت یک بار حسابی سرانگشتی از وضعیت مالی خود داشته باشید.
کلیه ی جوانب اقتصادی زندگی خود را کنترل کنید و وضعیت هر چیزی را که دوست ندارید تغییر دهید. تصور نکنید که سهام شما رشد ناگهانی خواهد کرد یا قیمت فلان خانه تان افزایش خواهد یافت یا فلان تجارت شما رشد
خواهد کرد؛ چرا که فلانی به شما گفته است.

همیشه خودتان نظاره گر ارقام و وضعیت دارایی های تان باشید. اگر اوضاع خراب شود و شما ضرر کنید کسی جز خودتان پاسخگوی چیزی نخواهد بود. روزی اواخر دهه ی هشتاد، جف مک کانی، مأمور نظارت مجموعه ی ترامپ، «یک جرعه آب» مرا تهیه کرد و به دستم داد. نگاهی به آن انداختم و به سرعت به جف گفتم: «تو اخراجی!» به او گفتم که من توجیه و بهانه نمی خواهم و فکر می کنم بسیار بد و ناشیانه موجودی مرا مدیریت کرده است.

با این که من مولتی بیلیونر هستم و یک سازمان مولتی بیلیون دلاری را مدیریت می کنم،
هر یک دلاری که به واسطه ی شرکت هزینه می شود از جیب من بیرون می آید. مشکلی که با جف داشتم این بود که درست است شرکت همیشه باید هزینه های مختلف و زیادی بپردازد، اما از طرفی همیشه باید صورت
هزینه ها را بررسی کرد و هرگز نباید پیشنهاد اول پیمانکار را بدون چون و چرا پذیرفت. پیش از این نیز همین را گفته ام.

مذاکره! مذاکره! اگر نمی خواهید مذاکره کنید نمی توانید تجارت کنید. چیزی که من در گزارش جف دیدم انبوهی از رسیدها و پیشنهاد قیمت های دست اول و بدون مذاکره بود. جف پیام مرا گرفت و تاکنون هفده سال است که با من کار می کند و به راستی یکی از بهترین همکاران من است و طوری پول مرا مدیریت و نظارت می کند که انگار پول خودش است. چه خودتان وضعیت اقتصادی و آینده ی مالی خود را مدیریت می کنید و چه آن را به شخص دیگری سپرده اید به خاطر داشته باشید که پول هم مانند هر چیز دیگر برای رشد به مراقبت و برنامه ریزی نیاز دارد.

نسبت به پولتان بی توجه نباشید؛ چون، اگر به آن بی توجهی کنید آن را از دست خواهید داد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
چگونه در خود انگیزه مالی ایجاد کنیم ؟


من در طول زندگی خود تاجران با استعداد بسیاری را ملاقات کرده ام، اما بسیاری از آن ها هیچ وقت بیلیونر نشده اند؛ چرا که استعدادهای خود را به کار نگرفته اند. فقط بیست درصد استعدادهای بارز شما به هشتاد درصد بهره وری شما می انجامد.

بنابراین، شما باید وقت، انرژی و تلاش خود را روی آن بیست درصد متمرکز کنید. این کار منجر به برگشت چهار برابر سرمایه ی شما خواهد شد. اگر طرحی عالی یا فکری بکر در ذهن خود دارید، مهم نیست که می دانید چه راه سختی در پیش است، مشغول به کار شوید. دست روی دست نگذارید. هیچ کاری ظالمانه تر و مخرب تر از آن نیست که کسی طرح یا پیشنهادی عالی در ذهن داشته باشد و اجازه دهد آن طرح مسکوت باقی بماند.

ضرب المثلی قدیمی است که می گوید: از تو حرکت، از خدا برکت.
زمانی شخصی را می شناختم که طرح های بزرگ و جالبی داشت، هر جا می نشست به سرعت برق و باد آن ها را بلند بلند مطرح و سپس فراموششان می کرد و می رفت سراغ چیزی دیگر. نکته کجاست؟ این جا که او چیزی نبود جز مظهر فردی حراف و من هر روز بسیاری از این آدم ها را
می بینم و بسیاری از این قصه ها را می شنوم. آن ها شاید فقط می خواهند خودشان را سرگرم کنند که در این صورت باید برای این کار خود دستخوش بگیرند؛ چون، شاید فقط از این راه باشد که بتوانند در طول عمر خود یک
سنت در بیاورند. حرکت کنید.

ثروتمند شدن میانه ای با سکون و تنبلی ندارد. زمان را از دست ندهید. وقت بسیار باارزش تر از پول است؛ چرا که اگر پولتان تمام شود می توانید از نو آغاز کنید، اما اگر وقتتان تمام شود
برگشت و شروع مجددی وجود ندارد.


چگونه بدهی های خود را اداره کنیم؟


بدهی نیاز به مدیریت دارد و تنها کسی که می تواند بدهی های شما را مدیریت کند خود شما هستید. من همیشه به خود می گویم که یا باید زیر آن اهرم بگذارم یا روی آن! باید یکی از این دو کار را انجام دهم. نگذارید
بدهی های تان آن قدر شما را بترساند که کاری انجام ندهید، بلکه باید شما را تشویق به تلاش بیشتر کند. زمانی که از لحاظ مالی در وضعیت سختی بودم، از بدهی هایم به عنوان اهرم استفاده کردم.

من عاشق این اهرم بودم و همین اهرم بسیاری از کارها را برایم ممکن و پرسود می کرد. اما به خاطر داشته باشید که استفاده از این اهرم وقتی بازار سقوط کرده است می تواند زنده زنده شما را ببلعد. من مهلکه ی زیر بدهی سنگین بودن را خوب می شناسم و به طور
 
بالا