mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
پادزهر معنوی : خدمت کردن
طبیعت خودخواه ما اجازه نمی دهد که به آن جنبه خویش که به سادگی می خواهد تأثیر مثبتی بر این جهان بگذارد، دسترسی داشته باشیم. این جنبه که در مرکز هر انسانی موجود می باشد، جهان را به مکان شگفت آوری که هست، تبدیل کرده است.
هنگامی که نسبت به خود مؤثر مان هشیاری داریم، می دانیم که مهم هستیم، می دانیم که حرف ها و کارهایمان مهم است و به گونه ای غریزی در پی خیر و رفاه دیگران و خودمان هستیم. وقتی نسبت به آن بخش از وجودمان که آرزو دارد جزیی از کل بزرگ تر باشد آگاه و گشوده هستیم، ناگهان به ورای حقارت «من» می رویم و می توانیم شیوه های خود محورانه خویش را متعادل کنیم.
یکایک ما با این آرزوی فطری به دنیا آمده ایم که جزیی از یک کل بزرگ تر از خود باشیم و به . آن خدمت کنیم. بزرگ ترین مسؤولیت و افتخار ما به عنوان انسان، این است که به دیگران خدمت کنیم. هنگامی که به طور کامل غرق در لطف خدمت شویم، اثر مثبتی بر جهان بگذاریم و بر دادن متمرکز باشیم و نه گرفتن، نگرشی نو به ما ارزانی می گردد، از حقارت مشکلات شخصی خود بیرون کشیده می شویم و گام در مقصود والاتر خویش می گذاریم.
این نگرش نه تنها در باره جهان و ساکنین آن، بلکه در باره خودمان نیز هست تا از استعدادهایمان، چه برای گردآوری کمک های مالی یا کمک به پخش غذا یا افزایش هشیاری عمومی در باره هزاران مسأله ای که محیط زیست، فرزندان ما یا روحیه ما را ویران می کند، بیشترین استفاده را ببریم.
هنگامی که حاضر و مشتاق هستیم تا از درد و ناراحتی هایمان برای خیر کل بزرگ تر استفاده کنیم، از درد و رنج شخصی خود بیرون می آییم.
طبیعت خودخواه ما اجازه نمی دهد که به آن جنبه خویش که به سادگی می خواهد تأثیر مثبتی بر این جهان بگذارد، دسترسی داشته باشیم. این جنبه که در مرکز هر انسانی موجود می باشد، جهان را به مکان شگفت آوری که هست، تبدیل کرده است.
هنگامی که نسبت به خود مؤثر مان هشیاری داریم، می دانیم که مهم هستیم، می دانیم که حرف ها و کارهایمان مهم است و به گونه ای غریزی در پی خیر و رفاه دیگران و خودمان هستیم. وقتی نسبت به آن بخش از وجودمان که آرزو دارد جزیی از کل بزرگ تر باشد آگاه و گشوده هستیم، ناگهان به ورای حقارت «من» می رویم و می توانیم شیوه های خود محورانه خویش را متعادل کنیم.
یکایک ما با این آرزوی فطری به دنیا آمده ایم که جزیی از یک کل بزرگ تر از خود باشیم و به . آن خدمت کنیم. بزرگ ترین مسؤولیت و افتخار ما به عنوان انسان، این است که به دیگران خدمت کنیم. هنگامی که به طور کامل غرق در لطف خدمت شویم، اثر مثبتی بر جهان بگذاریم و بر دادن متمرکز باشیم و نه گرفتن، نگرشی نو به ما ارزانی می گردد، از حقارت مشکلات شخصی خود بیرون کشیده می شویم و گام در مقصود والاتر خویش می گذاریم.
این نگرش نه تنها در باره جهان و ساکنین آن، بلکه در باره خودمان نیز هست تا از استعدادهایمان، چه برای گردآوری کمک های مالی یا کمک به پخش غذا یا افزایش هشیاری عمومی در باره هزاران مسأله ای که محیط زیست، فرزندان ما یا روحیه ما را ویران می کند، بیشترین استفاده را ببریم.
هنگامی که حاضر و مشتاق هستیم تا از درد و ناراحتی هایمان برای خیر کل بزرگ تر استفاده کنیم، از درد و رنج شخصی خود بیرون می آییم.