به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
پادزهر معنوی : خدمت کردن


طبیعت خودخواه ما اجازه نمی دهد که به آن جنبه خویش که به سادگی می خواهد تأثیر مثبتی بر این جهان بگذارد، دسترسی داشته باشیم. این جنبه که در مرکز هر انسانی موجود می باشد، جهان را به مکان شگفت آوری که هست، تبدیل کرده است.

هنگامی که نسبت به خود مؤثر مان هشیاری داریم، می دانیم که مهم هستیم، می دانیم که حرف ها و کارهایمان مهم است و به گونه ای غریزی در پی خیر و رفاه دیگران و خودمان هستیم. وقتی نسبت به آن بخش از وجودمان که آرزو دارد جزیی از کل بزرگ تر باشد آگاه و گشوده هستیم، ناگهان به ورای حقارت «من» می رویم و می توانیم شیوه های خود محورانه خویش را متعادل کنیم.

یکایک ما با این آرزوی فطری به دنیا آمده ایم که جزیی از یک کل بزرگ تر از خود باشیم و به . آن خدمت کنیم. بزرگ ترین مسؤولیت و افتخار ما به عنوان انسان، این است که به دیگران خدمت کنیم. هنگامی که به طور کامل غرق در لطف خدمت شویم، اثر مثبتی بر جهان بگذاریم و بر دادن متمرکز باشیم و نه گرفتن، نگرشی نو به ما ارزانی می گردد، از حقارت مشکلات شخصی خود بیرون کشیده می شویم و گام در مقصود والاتر خویش می گذاریم.

این نگرش نه تنها در باره جهان و ساکنین آن، بلکه در باره خودمان نیز هست تا از استعدادهایمان، چه برای گردآوری کمک های مالی یا کمک به پخش غذا یا افزایش هشیاری عمومی در باره هزاران مسأله ای که محیط زیست، فرزندان ما یا روحیه ما را ویران می کند، بیشترین استفاده را ببریم.

هنگامی که حاضر و مشتاق هستیم تا از درد و ناراحتی هایمان برای خیر کل بزرگ تر استفاده کنیم، از درد و رنج شخصی خود بیرون می آییم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
مفید بودن و خدمت کردن، ما را بر آن می دارد که در قید و بند شکل خاصی از خدمت نبوده و توقعی از آن نداشته باشیم، بلکه فقط اجازه دهیم که برای خیر کل بزرگتر مورد استفاده قرار بگیریم. هنگامی که گرایش های خودمحورانه ما با آرزوی عمیق تر خدمت به دیگران به تعادل می رسد، مشتاق می شویم که گزینه های والاتری را به اگر نه برای خود، دست کم برای کسانی که در خدمت آنها هستیم - انتخاب کنیم.

وقتی می بینیم که فداکاری ما شاید موجب برآوردن نیازهای بسیاری از مردم گردد، حاضر می شویم که ناراحتی برآورده نشدن خواسته خود را به جان بخریم. برای خدمت گزار بودن لازم است که از خواسته های شخصی خود به سود خیر کل جمعی بگذریم.

وقتی از این دیدگاه می نگریم که چگونه می توانیم در خدمت کل بزرگتر باشیم، در پی راه هایی هستیم که کمک کنیم و بازشر: انیم؛ حتی اگر عمیق ترین و پنهانی ترین آرزوی منیت ما ثروت اندوزی باشد.

خدمت کردن به دیگران، موهبتی الهی است که ما را از چرخه دردناک دشمنی با خود بیرون می راند، چرا که با خدمت به دیگران عضوی مفید برای قلب جمعی می شویم و احساس تعلق پیدا می کنیم
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
نشانه شماره شش، یکدندگی


شاید فکر کنیم که یکدندگی ویژگی به نسبت بی آزاری ست، اما در کند و کاو برای درک ساز و کارهای خود ویرانگری مان باید هزینه حقیقی تفکر خشک و انعطاف ناپذیر مان را آشکار سازیم. یکدندگی و لجاجت در واقع شکلی از خشم ابراز نشده یا به سخنی دیگر، خشمی ست که پاشنه هایش را در زمین محکم کرده است.

هرگاه یک نفر دیگر قدرت یا خود مختاری ما را زیر سؤال می برد، هر گاه احساس می کنیم که شخص دیگری می خواهد ما را راهنمایی کند یا مبادا در اختیار بگیرد، طبیعت گشوده و انعطاف پذیر مان سخت و خشک می شود.

هنگامی که دارای مهارت یا اشتیاق کافی برای ابراز خشم خود نیستیم و با هر آنچه که اقتدار ما را تهدید می کند به طور مستقیم رو به رو نمی شویم، خشم مصمم و پا بر جای ما به خودش پشت می کند. آنگاه می بینیم که دودستی به دیدگاه ها، افکار و رفتار خود چسبیده ایم و اهمیتی نمی دهیم که آنها مفید هستند یا نه.

لجاجت ممکن است خودش را به شکل خشک اندیشی نامطبوع، کناره گیری آرام یا مقاومت آشکار در برابر هر کس و هر چیزی که رقیب خود می پنداریم، نشان دهد. یکدندگی همچون حفاظ حیاط زندان سر برافراشته است و ورود و خروج هر چیزی را به واقعیت خصوصی ما زیر نظر دارد. از چسبیدن به موقعیت های درستی که به عقیده مان، ما را در برابر نیروهای نامطلوب حفظ می کند به خود می بالیم، اما طی این روند، نرمش و گشودگی را فدا می کنیم.

اگر چه در برخی موقعیت ها مناسب است که وقتی حریم ما مورد تج*وز قرار می گیرد ایستادگی نشان دهیم، اما هنگامی که لجاجت با اشتیاق متعادل نمی شود، می بینیم به گزینه هایی چسبیده ایم که برایمان مفید نیستند. در حالی که حاضر نیستیم عقاید خود را از دیدگاه تازه ای مشاهده کنیم، نمی بینیم که یکدندگی و تسلیم نشدن ما چه آثار ویرانگری دارد.

یکدندگی، خشم موجهی ست که با ترس و مقاومت محکم شده است. هنگامی که متوجه می شویم به شدت به راه و رسم خود در انجام کارها وابسته هستیم، وقتی به شدت می جنگیم تا برتری عقایدمان را اثبات کنیم یا خود را در برابر عقاید اطرافیان می بندیم، باید پر چم قرمزی در آگاهی ما برافراشته شود که به ما هشدار دهد. مورد سوء استفاده زخم های مثبت قرار گرفته ایم. اگر این نشانه بحران نادیده گرفته شود، در نهایت خواهیم دید که به نام «درست بودن » یا «حق داشتن» به آهستگی بخش عمده ای از آنچه زندگی کردن را با ارزش می کند، از دست داده ایم. یکدندگی وادار مان می کند که تو هم بگیریم ترجیح میدهیم حق با ما باشد تا این که خوشحال باشم، ترجیح می دهیم حق با ما باشد تا این که محبوب باشیم و ترجیح می دهیم حق با ما باشد تا این که در نتیجه تغییر به زحمت می کشیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
پادزهر معنوی : اشتیاق


اشتیاق به معنای دیدن امکانی دیگر، در نظر گرفتن نگرشی تازه و اعتراف به این موضوع که ما همه پاسخها را نداریم، پادزهری معنوی برای روان کردن موقعیت سخت و محکم یکدندگی ست. هنگامی که اشتياق داریم، گشوده، متحرک، تغییرپذیر و تربیت پذیر هستیم. در حالی که دیگر به گونه ای عمیق در عقاید، مفروضات و رفتارهای خود ریشه نداریم، پذیرای بازخورد هستیم.

اکنون این توان را داریم که از راه های جدیدی رشد کنیم و پذیرای فرصتهای تازه ای که به علت لجاجت آنها را نمی دیدیم.
با پادزهر معنوی اشتیاق، این قدرت را می یابیم که به آنچه نمی توانیم تغییر دهیم، بیرون از اختیار ماست و از ابتدا به ما ربطی ندارد، اعتراف کنیم.

فقط هنگامی که حاضر هستیم حقیقت را بپذیریم، می توانیم به روشنی ببینیم که به چه تغییراتی نیاز داشته و چه مسؤولیت هایی داریم. اشتیاق، انگیزه دست به کار شدن، پاک کردن کارهای نیمه تمام، پایین گذاشتن چماق های درونی و نرم کردن وضعیت های انعطاف پذير منیت زخمی مان را به ما می دهد.

یکدندگی فقط تلاش مذبوحانه منیت زخمی برای اثبات قدرتش است. برای بیش تر ما یافتن این اشتیاق که نرم شویم، تا اندازهای تسلط خود را از دست بدهیم و بگذاریم که رویدادها خودشان آشکار شوند، کار ساده ای نیست. ما به اشتیاق نیاز داریم تا بتوانیم بدون باورهای محقانه زندگی کنیم و این تنها راهی است که به صمیمیت حقیقی، عشق عمیق و رضایت خاطر می انجامد.

برای لحظه ای در نظر بگیرید که اگر اجازه می دادید نرم تر، تربیت پذیرتر و مشتاق تر باشید، چه چیزهایی در دسترس شما قرار می گرفتند؟ آیا ممکن است این اشتياق را بیابید که چیزهایی را که در زندگی برای شما مفید نیستند، تغییر دهید؟ ممکن است این اشتیاق را بیابید که داستانی را که در باره اطرافیان خود دارید کنار بگذارید و اجازه دهید آنها به گونه دیگری ظاهر شوند؟ آیا این اشتیاق را دارید که بپذیرید در باره خودتان اشتباه کرده اید؟ آیا می توانید افکار تاریک، گرایش های ویرانگر و رفتارهای اعتیاد آوری را که قدرتمند کرده اید، بررسی و سپس مشتاقانه گزینه هایی را انتخاب کنید که این امکان را به وجود می آورند تا بالاترین ابراز شما آشکار شود؟

اشتیاق، زمین حاصل خیز خداست؛ ماده تشکیل دهنده باز آفريدن است. با اشتیاق این توان را داریم که بارها و بارها خود را از نو بیافرینیم و انتخاب هایمان را دوباره بسنجیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
نشانه شماره هفت : ریا


شنیده ام که می گویند سرنوشت همه دروغ گوها این است که اندک اندک دروغ های خود را باور می کنند. به همین علت، ریا به شدت خطرناک است. هرعمل تقلب، باج خواهی، فرار از مالیات، اعتیاد با خیانت در نتیجه ریاست معتادان از هر نوع، استاد پنهان کردن رفتار خود و دروغ گفتن به خود و اطرافیان درباره پیامدهای زیانبار رفتارشان هستند.

خبره ترین تبهکاران، آنهایی هستند که می توانند واقعیت ها را چنان تحریف کنند که تشخیص راست از دروغ برای شنونده دشوار شود. کلاهبرداران، در هنر ریاکاری و تحریف حقایق خبره هستند و معمولا به قربانیان خود تهمت می زنند که آنها دروغ می گویند. همین که بدانید باید پی چه بگردید، به سادگی می توانید آدم های ریاکار را تشخیص دهید: آنها معمولا همان کسانی هستند که صداقت دیگران را زیر سوال می برند.

ریا خود را به شیوه های آشکار و نه چندان آشکار نشان می دهد. ممکن است به خودمان بگوییم که فرزندان فوق العاده ای داریم، در حالی که آنها پول ما را می دزدند و با آدم های عوضی معاشرت می کنند. ممکن است دلیل بیاوریم که اشکالی ندارد در پرداخت مالیات یا گزارش هزینه های کاری تقلب کنیم، چون به هر حال بسیاری از مردم این کار را می کنند.

هر وقت مچ خودمان را می گیریم که دروغ می گوییم، حقیقت را تحریف می کنیم، داستان می سازیم، اغراق می کنیم، کارمان را مهم تر از آنچه هست جلوه می دهیم یا طبیعت حقیقی مان را نشان نمی دهیم، باید تشخیص دهیم که این رفتارها نشانه هایی هستند که توجه ما را به ریای خود جلب می کنند.

اگر اجازه دهیم که ریا بدون تأثیر هشیار کننده صداقت و اصالت ادامه یابد، سرانجام روابط، سلامت، وضعیت مالی و شغل ما را نابود خواهد کرد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
ما خود و دیگران را فریب می دهیم، چرا که نمی خواهیم با درد و رنج راست گویی رو به رو شویم. نمی خواهیم کمبود و نداشتن را در زندگی تجربه کنیم. نمی خواهیم ناراحتی برآورده نشدن نیاز جسمی، روانی یا عاطفی خود را تجربه نماییم. پس به اصالت خود پشت می کنیم، در مسیر ریا پیش می رویم و امیدواریم که حالمان بهبود یابد، اندکی خشنودی آنی به دست آوریم، آبرویمان حفظ شود یا پذیرفته شویم.

هر چه بیش تر حقیقت را تحریف کنیم، بیش تر مجبور به دروغ گویی می شویم تا سیاه بازی ما ادامه یابد. به این ترتیب است که هر ریا، ریاهای فراوانی را در پی دارد.

در نبود اصالت و صداقت، طبیعت ریا کارمان غباری از ابهام در پیرامون ما به وجود می آورد و برایمان دشوار می شود که داستان خود را ثابت نگه داریم یا به یاد داشته باشیم که کدام داستان را برای چه کسی به هم بافته ایم. در نتیجه، در وضعیتی از هراس شدید به سر می بریم و می ترسیم ندانسته اطلاعاتی بدهیم که با یکی از دروغ هایی که گفته ایم، نخواند.

آنگاه جهان ما به شدت کوچک و اسرارآمیز می شود و به انرژی فراوانی نیاز داریم تا فقط ریاکاری های خود را مدیریت کنیم. ما با این امید دروغین زندگی می کنیم که امنیت، شهرت یا عشق بیشتری به دست آوریم، اما زندگی ای که بر پایه ریا استوار است، شالوده بسیار لرزانی دارد و هر لحظه ممکن است خانه دروغین ما فرو بریزد. دیر یا زود در پنهان کردن رد پای خود شکست خواهیم خورد و اسرار ما برملا خواهند شد.

سپس همه چیزهایی که نمی خواستیم در باره خود ببینیم یا به آنها اعتراف کنیم، روی سر ما خراب می شوند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
پادزهر معنوی : اصالت


اصالت، پادزهری است که طبیعت ریاکار ما را متعادل می کند و این شجاعت را به ما می دهد که صادقانه بررسی نماییم آیا رفتارهایمان مطابق با بالاترین ارزش های ما هستند یا نه. برای جبران کردن خطرهای ریا، اصالت باید از خانه آغاز شود. اصالت، موقعیتی ظاهری نیست که بتوانیم مدعی آن شویم، بلکه حالتی از «بودن» است که باید از درون پرورش دهیم.

ریا ما را تشویق می کند که ضعف ها، کاستی ها، وسوسه ها یا امیال تاریک خود را پنهان سازیم، اما اصالت، آن شهامت را به ما می دهد تا این ویژگی ها را به عنوان بخشی از وجودمان بپذیریم و در چارچوب گسترده تری از ارزش ها و باورهایمان ببينيم.

ریاکاری معمولا در تاریکی نیمه هشیاری صورت می پذیرد. ما گرفتار این گرایش می شویم که کاری را حتما به انجام برسانیم با تحت تأثير شهوت، زیاده خواهی با ناشکیبایی قرار می گیریم. اصالت به امیال تاریک ما نور می تاباند و وادارمان می کند که پاسخ گوی اعمال خود باشیم. اصالت به ما کمک می کند تا به یاد داشته باشیم که افکار، کلام و رفتار مان مهم هستند، چرا که در را*ب*طه با كل بزرگ تر زندگی می کنیم.
هر بار که ریاکاری می کنیم، به این علت است که فقط بر خودمان متمرکز هستیم.

اصالت، خودخواهی ما را متوازن و به ما کمک می کند تا کل را به یاد آوریم. وقتی زندگی کسانی را که از دزدی کردن ما آسیب می بینند در نظر می گیریم، مشکل تر می توانیم از شرکت خود اختلاس کنیم. اگر به یاد بیاوریم که هنگام ازدواج چه احساسی به همسر خود داشتیم، پیش از خیانت کردن، دوباره فکر می کنیم. اگر صادقانه در باره آثار ویرانگر کارهایمان بر پدر و مادر، فرزندان، دوستان، همسر یا همکاران خود بیندیشیم، به زندگی پنهانی یا اعتیادمان ادامه نمی دهیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
اصالت، بدون صداقت کامل ممکن نیست. تظاهر به این که نیمه راست گویی صداقت است، فقط شیوه دیگری برای فریب خود به شمار می آید. چه هزار دلار دزدیده باشیم، چه صد هزار دلار، اصالت در پیکار با ریا شکست خورده است.

برای اصیل بودن لازم است که با یکایک زمینه های زندگی مان به تعادل برسیم و با خود و گذشته مان در آشتی باشیم. هنگامی که از جایگاه اصالت زندگی می کنیم، می توانیم سربلند و شفاف باشیم، دیده شویم و آشکار باشیم آنگاه نیازی نمی بینیم که خود یا کارهایمان را پنهان نماییم و از این که دیگران عادات روزانه ما را ببینند، احساس خطر نمی کنیم. هنگامی که طبیعت ریاکار ما با اصالت متوازن می شود، این اعتماد به نفس را داریم که خانه، شغل، حساب بانکی و گزارش مالی خود را به همه نشان دهیم و از این موضوع سربلند باشیم که عضو مسؤول و مفید جامعه هستیم.

اصالت، ما را در مسیر مستقیم موفقیت نگه می دارد؛ مسیری که تضمین می کند ارزش های خود را نگه داریم، آنچه را مهم است به یاد داشته باشیم و آگاهانه انتخاب کنیم.
اگر با اصالت زندگی کنیم، لزومی ندارد که نگران نشانه های دیگر باشیم. وقتی با خودمان صادق و به معیارهایمان متعهد هستیم، هرگاه زیاده خواه، محافظه کار، ناشکیبا، یکدنده، خود پسند یا ریاکار شدیم، به آن اعتراف می کنیم و در صورت نیاز، کمک می گیریم.

هرگاه ارتباطمان را با خود بر ترمان از دست بدهیم اصالت، ما را در درست پیش می برد. در حالی که ریا زندگی پر از ترس، خجالت و ابهام را تضمین می کند، پادزهر معنوی آن، یعنی اصالت، آرامش خیال و شادی دل به ارمغان می آورد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
فصل یازدهم

قدرت بخشایش


بخشایش، راهروی میان گذشته و آینده، میان خود کوچک و شخصی مان و طبیعت فراگیر برترین خود ماست.

بخشایش، داروی مقدس قلب التیام نیافته می باشد. معجون سحر آمیزی ست که زندگی در ورای برنامه ریزی خودکار بشری را تضمین می کند. تنها راه به سوی آینده ای رها از درد است. بخشایش، در بستری معنوی و عاطفی جا دارد و مقدار بسیار بسیار فراوانی از عشق، سلامت، آرامش، شور و سرزندگی، صمیمیت و موفقیت با خود دارد.

سال ها پیش کسی کارتی با این نوشته را به من داد: «پرسش هر چه باشد، پاسخ عشق است!» به باور من عشق، پاسخ، مایه آرامش و راه حلی معنوی ست که قدرت پایان دادن به کشمکش های خروشان درون یکایک ما را دارد و می تواند گسستی را که میان ما و طبیعت مقدسمان جدایی انداخته است، پر کند.

هنگامی که احساس می کنیم دوستمان دارند و دوست داریم، به گونه ای طبیعی گزینه هایی را انتخاب می کنیم که برای همه آدم های درگیر، بهترین و بالاترین است. اما پیش از آن که بتوانیم حالت ناب و آرام عشق را تجربه کنیم، لازم است یاد بگیریم که هدیه ارزنده ای به خود و دیگران بدهیم. اگر حاضر به دادن این هدیه باشیم، بی تردید یک زندگی سرشار از خرد ژرف، شکر گزاری، گستردگی و رشد در انتظار ما خواهد بود.

اگر این هدیه را از خود با دیگران دریغ کنیم، بی تردید یک زندگی آکنده از رنج، بدبختی و تکرار تحمل ناپذیر در انتظار ماست. هدیه مورد نظر من بخشایش است.
برای التیام گسست میان نیمه تاریک و وجود برترمان، باید بیاموزیم که چگونه خود را با همه نقص ها، خواسته های متضاد، انگیزه های ناسالم، ذهن انتقادی و افکار منفی مان ببخشیم. باید با آن جنبه های خود و زندگی مان که شاید حتی به ظریف ترین شیوه ها آنها را نادیده گرفته، مورد توجه قرار نداده، از آنها سوء استفاده کرده یا بیزار بوده و به آنها تج*وز یا خیانت کرده ایم، آشتی کنیم.

باید خود را با همه برنامه های شخصی و موقعیت های محقانه ای که ما را به این باور کشانده اند که بالاتر، کم تر یا جدا از دیگران هستیم، ببخشیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
همچنین باید این اشتیاق را بیابیم که کسانی را که به ما آزار رسانده، دروغ گفته، خیانت ورزیده یا نا امیدمان کرده اند، ببخشیم؛ چرا که فقط در این وضعیت می توانیم به طرد کردن ها، کشمکش ها و تقلاهای منیتی که نیروی زندگی مان را می گیرند، پایان دهیم.

سرانجام باید یاد بگیریم چگونه آن حضوری را که به مفهوم خدا، روح، ملكوت، سرمنشا یا هر نام دیگری می شناسیم، ببخشیم. باید اعتراف کنیم که در واقع از این حضور که من خدا مینامم، خشمگین هستیم. باید آماده و مشتاق باشیم که دلشکستگی درد کشیدن از نا امیدی ها، اعتیادها، بحران های بیماری یا خشونت جسمی را احساس کنیم.

برای منیت زخمی، بخشایش همانند اعتراف به شکست است. از دیدگاه محدود منیت زخمی، تنها راه آسودگی و جبران ناراحتی، سرزنش کردن، نفرت داشتن و انتقام گرفتن است. خود کوچک ما با همه توان به بر حق بودن و خشم می چسبد و از این حالت تسلی می یابد. ما با خطاکار شمردن دیگران درد می کشیم و همین درد بخشی از هویت ما شده است، چرا که از غوطه ور بودن در بدبختی خود به راحتی بیمار گونه ای دست می یابیم.

برای برخی از ما بدبخت بودن بهتر از بخشیدن و آغاز تغییری مثبت در زندگی مان است. ما با رها کردن درد و رنج خود مخالف هستیم، چرا که نمی خواهیم هویت مظلوم بودن را از دست بدهیم. برای بسیاری از ما این تنها چیزی است که داریم تا به آن بچسپیم. علت مقاومت ما در برابر خشایش، این باور دروغین است که مجبور هستیم کسی یا از آن بدتر، خودمان را بدون مجازات رها كنيم.

گمان می کنیم از ما می خواهند که رویدادهای دردناک زندگی خود را از یاد ببریم. میت زخمی ما ترجیح می دهد که همراه کشتی غرق شود تا این که به قایق نجات بخشایش قدم بگذارد.
 
بالا