به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
دست و دلبازی حقیقی در خلوت جهان درونی ما آغاز می شود و مانند هر چیز دیگری باید از خانه به راه بیفتد. وقتی نسبت به خودمان گذشت داریم، احساس می کنیم با ارزش و معتبر هستیم و زمانی که احساس ارزش و اعتبار می کنیم، خود به خود خیر بیشتری را از هستی به زندگی خود جذب می نماییم.

هنگامی که از نو به دست و دلبازی ذاتی هستی متصل می شویم، به گونه ای طبیعی دل هایمان گشوده تر می شوند و از دادن و گرفتن آسوده خاطر هستیم. به این ترتیب پرورش دست و دلبازی شخصی به ما کمک می کند تا دریابیم چگونه با اعضای خانواده، دوستان، آشنایان و بیگانگان به گونه ای اصیل رفتاری همراه با گذشت داشته باشیم.

گذشت، پادزهری معنوی است که قدرت متعادل کردن طبیعت زیاده خواه ما را دارد. خوشبختانه دست و دلبازی برای شخص دهنده، کمبود یا زیانی به وجود نمی آورد. بخشندگی حقیقی، یعنی آنچه از صمیم قلب و بدون وابستگی داده شود، ناگزیر به شکلی به دهنده بازگردانده می شود. دست و دلبازی، تبادلی پر انرژی با هستی ست که بیشتر اوقات با سود بیشتر به ما بازگردانده می شود.

دست و دلبازی، با ایمان و شکرگزاری همراه است، چرا که اندک اندک می آموزیم : «از هر دست بدهیم، از همان دست می گیریم» هنگامی که با وجود برتر خود متصل هستیم، گذشت به گونه ای طبیعی در ما پدید می آید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
نشانه شماره سه، خودبزرگ بینی


طبیعت خودبزرگ بین شاید خویش را در لایه ای از تشخیص یا اعتماد به نفس بسیار زیاد بپیچد، اما در واقع در بی کفایتی، ناامنی و ترس ریشه دارد. خودبزرگ بینی، تجلی دغدغه فکری ما برای این است که بزرگ تر، باهوش تر و مهم تر از آدم های دیگر باشیم تا کمبودی را که به باورمان داریم، جبران نماییم.

از آنجا که احساس می کنیم به شدت کوچک و کم اهمیت هستیم، نیاز به آن داریم که خود را باد کنیم تا اثبات نماییم که در واقع خاص هستیم. در حالی که تلاش داریم ترس از ناکافی بودنمان را به شدت و بیش از اندازه جبران کنیم، نگرش «مقدس تر از پاپ» را به خود می گیریم و شاید حتی معتقد شویم که از اطرافیان بهتر هستیم.

اگر چه خودبزرگ بینی شاید ما را بر آن دارد که مطلع تر، اجتماعی تر و موفق تر شویم، انگیزه آن پنهان کردن نقاط ضعف و جلوه دادن اغراق آمیز نقاط قوتمان است. خودبزرگ بینی، صورت ظاهر بی نقصی را برای ما فراهم می آورد و این امکان را به ما می دهد که عوام فریب، غير مسئول، سلطه جو و قانون شکن باشیم.

خودبزرگ بینی ما را وامی دارد تا به کسانی که آنها را پایین تر از خودمان می پنداریم، با افاده بنگریم. خودبزرگ بینی ما را وامی دارد که باور کنیم در ورای سرزنش قرار داریم و مجبور به اطاعت از قوانین نیستیم.

اميال متکبرانه منیت، در لباس آراسته توجیه و بر حق بودن، ما را وسوسه می کنند تا فکر کنیم می توانیم هر کاری را که بخواهیم انجام دهیم، بی آن که مورد بازخواست قرار بگیریم یا گرفتار شویم. خودبزرگ بینی، با چهره های گوناگونی در زندگی ما ظاهر می شود. در همه قضاوت هایی که بر ضد دیگران می کنیم و در متلک های حق به جانبی که می گوییم، تکبر مان به چشم می خورد. خودبزرگ بینی، ما را پای بند آنچه حقیقت می پنداریم نگه می دارد حتی هنگامی که شواهد خلاف در برابر چشمان ماست.

برای تشخیص این که چگونه و کجا خودبزرگ بینی ما سر بر می آورد، فقط کافی است که قضاوت ها و فرافکنی هایمان را بررسی کنیم. متکبرانه است که دیگران را مورد قضاوت قرار دهیم و خود را پیشرفته تر از آنها بپنداریم. هر گاه میبینیم که تحت تأثیر رفتار آدم های دیگر دچار چنین افکاری شده ایم: آنها چه عقب افتاده های احمقی هستند! یا چه طور نمی فهمند؟! باید بدانیم که برخی جبنه های نامطلوب خودمان را به دیگران فرافکنی کرده ایم و خودبزرگ بینی ما همچون ساز و کار دفاعی وارد عمل شده است تا آن جنبه های خویش را که نمی خواهیم، نبینیم.

هر وقت با حالتی حق به جانب انگشت خود را به سوی دیگران نشانه می رویم، هر وقت مطمئن هستیم که دیگری کم تر از توانش عمل کرده است، باید نگاهمان را به سوی خودمان بازگردانیم. این کار به فروتنی فراوانی نیاز دارد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
خود بزرگ بینی بدون پادزهر معنوی فروتنی، به چارچوب دهلی نفوذ ناپذیری می انجامد که ما را از خود سنی صادقانه و توان تشخیص امیال تاریک، گرایش های ویرانگر و رفتار های مجاز و غیر مجاز در خودمان غافل می کند. خود متکبر ما وقتی به گونه ای مستقل عمل می نماید، هر گونه بازخوردی را از خود برتر مان و نیز از جهان بیرون دفع می کند.

هنگامی که خودبزرگ بینی بر هشیاری ما چیره شده است، می بینیم که با اطمینان زیاد و با سرعت تمام در حرکت هستیم، اما در جهت اشتباه. در حالی که به اندازه ای از خودمان مطمئن هستیم که هیچ عقیده دیگری را در نظر نمی گیریم و به اندازهای خودبزرگ بین هستیم که به هنگام نیاز درخواست کمک نمی کنیم، اجازه می دهیم که تكبر علت سقوط های متعدد ما شود.

ما باد کرده و در جام تشریفات، برای لحظه ای احساس می کنیم که بسیار بسیار بزرگ هستیم، اما همان گونه که می دانید، هر چه بزرگتر باشیم، سخت تر به زمین می خوریم!
ما می توانیم خود متکبر مان را که باور دارد از همه بهتر می فهمد، از طریق لاف زدن ها، زورگویی ها و قانون شکنی های آن بشناسیم.

«این کار را کردم چون زورم می رسد!»، صدای خودبزرگ بینی ماست. مقداری فروتنی دقیقا همان چیزی است که برای تعديل طبیعت متکبر مان به آن نیاز داریم تا به خود یادآوری کنیم که ما هم یکی از شش میلیارد نفر جمعیت کره زمین هستیم و بالاتر از قوانین نیستیم.

فروتنی، خودبزرگ بینی را متعادل می کند و آن را سر جای خود می نشاند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
پادزهر معنوی، فروتنی


هنگامی که به طبیعت فروتن خویش دسترسی می یابیم، نسبت به موقعی خود در تمامیت بزرگتر، هشیاری آمیخته با آرامشی پیدا می کنیم. با چشمان متواضع می توانیم نیت های خیر دیگران را ببینیم و از تفاوت هایمان شاد باشیم، نه آن که مقایسه و محکوم کنیم.

فروتنی، ما را آماده یادگیری و پذیرای بازخورد می کند و توان گوش دادن صادقانه به خود و دیگران را در ما تقویت می نماید.
فروتنی، این امکان را به ما می دهد که با ندانستن راحت باشیم و دیگر به نتایجی که به علت احساس ناامنی به آنها وابسته بودیم، نچسبیم.

هنگامی که جامه دروغین خودبزرگ بینی را از تن در می آوریم، به اندازهای فروتن می شویم که خود را همان گونه که هستیم، ببینیم و در آن هنگام است که قادریم کسی را که می توانیم بشویم، تجسم کنیم.

با فروتنی، هویت انعطاف ناپذیر ما نرم تر میشود و در نتیجه دیگر مجبور نیستیم که خود و دیدگاه هایمان را به دیگران تحمیل کنیم. فروتنی به ما اجازه میدهد منابع پرانرژی ارزشمندی را که صرف اثبات برتری خود به دیگران می کردیم، ذخیره نماییم. تواضع، ما را از قید و بند رقابت و تلاش برای پیشی گرفتن از دیگران رها می سازد و به ما اجازه می دهد که از موفقیت ها و تفاوت های دیگران لذت ببریم.
برهنه از خودبزرگ بینی، توجیه و حق به جانب بودن می توانیم بیرون از سایبان خودبزرگ بینی دروغین، در روز روشن سربلند بایستیم.

بخش فروتن ما می فهمد که نه بهتر از دیگری هستیم و نه بدتر از او می فهمد که در شرایط متفاوت هر یک از ما می توانیم همان کارهایی را انجام دهیم که انجام دادن آنها را توسط دیگران محکوم می کنیم. با پرورش فروتنی می آموزیم که توجهمان را بر خود نگه داریم و وقتمان را با متمرکز شدن بر رفتار دیگران هدر ندهیم.

فروتنی حقیقی، این خرد را به ما می دهد که از فرافکنی تاریکی خود بر دیگران خودداری کنیم و این امکان را می دهد که به کمبودها و ناامنی هایمان آگاه و پذیرای آنها باشیم
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
فروتنی به ما اجازه می دهد که کمال ها و کاستی های خود را با احترام و ستایشی همسان بپذیریم. تا وقتی به اندازهای فروتن شویم که تصدیق کنیم همان گرایش هایی را داریم که همه دارند و با کل بشر بودنمان، یعنی تاریکی و روشنایی وجودمان به صلح برسیم، توسط خودبزرگ بینی منیت زخمی کور می شویم و شرایطی به وجود می آوریم که زندگی ما را به نابودی می کشاند.

در این حالت، همان چیزهایی را پیش که به شدت تلاش می کنیم تا از آنها دور بمانیم.
با پادزهر معنوی فروتنی می توانیم از همه کارهایی که برای اثبات برتری خود به دیگران انجام میدهیم، دست بکشیم. می توانیم در صورت نیاز درخواست کمک کنیم.

خود فروتن ما با مقاومت در برابر شرایط نامطلوب، انرژی هدر نمی دهد، زیرا می داند که نظام بزرگتری دست اندر کار است. با فروتنی، این فکر را کنار می گذاریم که می دانیم چه چیزی برای ما بهترین است.
فروتنی، ما از دام بر حق بودن خود و قضاوت کردن دیگران رها می کند و این امکان را به وجود می آورد که به کل جمعی بپیوندیم. تواضع، ما را فرا می خواند که توجه مان را بر خود نگه داریم و «چیزهایی را تغییر دهیم که می توانیم»، نه این که متکبرانه در تلاش باشیم تا زندگی دیگران را اداره کنیم.

در اوقات رنج و سردرگمی، فروتنی این امکان را به ما میدهد که به سجده بیفتیم و حمایتی را که به شدت نیازمند آن هستیم، تقاضا نماییم.

هنگامی که خود متکبر ما با فروتنی متعادل می شود، دیگر لازم نمی بینیم که در خودستایی های بیهوده شرکت کنیم تا بارها و بارها ارزش خویش را به اطرافیان اثبات نماییم؛ بلکه آزاد هستیم تا زندگی ساده تری داشته باشیم، بر مسئولیت پذیری متمرکز شویم و در رفتارهایمان اصالت را رعایت کنیم. می توانیم متواضعانه و صادقانه، اما بدون بار خجالت به اشتباهات خود اعتراف نماییم و از آنها برای یادگیری و خردورزی بهره ببریم.

لحظه ای که خود را در برابر گستردگی وجودمان باز کنیم، حیرت زده و به گونه ای طبیعی فروتن می شویم. فروتنی یکی از ابراز های طبیعی وجود كل ماست، زیرا اجازه می دهد ببینیم که اگر چه درخشان، عالی و پر مهر هستیم، می توانیم دروغ گو، متقلب و ناشایسته نیز باشیم. فروتنی به ما اجازه می دهد که شرایط زندگی بیرونی مان چه باشد، باز هم با خود مهربان و ملایم باشیم.

فروتنی، این آزادی را به ما می دهد که اصیل زندگی کنیم و در حالی که موهبت هایمان را با جهان سهیم می شویم، همراه قدرت برترمان باشیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
نشانه شماره چهار : ناشکیبایی


ترس از نقطه ضعف هایمان و خجالت از تجربه های پیشین، نسبت به دیگران ناشکیبا می کند. ما تحمل کسانی را نداریم که بخش هایی از وجودمان را باز می تابانند که موجب ایجاد ترس یا دلزدگی در ما می شود. ناشکیبایی، ما را وامی دارد تا در باره کسانی که با ما متفاوت هستند با خشونت قضاوت کنیم، زیرا می ترسیم پذیرش آنها موجب شود که ضعف های خود را بپذیریم.

احساس برتری، چهره ظاهر ناشکیبایی ماست و صدای آن این گونه است : «من بهتر از
تو و بالاتر از تو هستم! به سخنی دیگر، بر حق تر یا درست تر از تو هستم!» در حالی که احساس کوچکی و بی اهمیتی می کنیم، به اشتباه باور داریم که اگر بتوانیم به گونه ای این احساس ها را نادیده بگیریم و بر کاستی های دیگران متمرکز شویم، هیچ کس پی نخواهد برد که در حقیقت چه کسی هستیم.

منیت زخمی با این احساس که ناقص و معیوب است، به شدت تلاش می کند تا با تحقیر دیگران، خود را بزرگ تر از آنچه هست بنمایاند و از احساس بر حق بودن که حاصل ناشکیبایی است، تغذیه می شود. چنان چه منیت زخمی و بررسی نشده رها بماند، سرانجام بر اساس خواری و نفرتی که در خود و دیگران ایجاد می کنیم، دژی نفوذناپذیر از ناشکیبایی بر حق» می سازد.

همواره ناشکیبایی ما نسبت به دیگران، بازتاب ناشکیبایی مان نسبت به خودمان است. هر بار که دیگری را قضاوت می کنیم، از او بیزار می شویم، او را تحقیر می کنیم یا از خود می رانیم، در واقع از این می ترسیم که خود مورد قضاوت، نفرت، تحقیر یا طرد شدن قرار بگیریم. اگر بخواهیم به آنچه در زیر افکار و احساسات ناشکیبای ما قرار دارد صدایی بدهیم، باید صادقانه بگوییم: «از همه بیشتر از این می ترسم که از تو کم تر باشم».
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
ناشکیبایی نسبت به خودمان یا دیگران، بدون تعادل همدلی به سرسختی موجه تبدیل می شود و ارتباط ما را با وجدان و قلبمان قطع می کند. این حالت یکی از نشانه های بحران است، چرا که مولد تفرقه، تعصب و دیگر پیامدهای نفرت می باشد.

ناشکیبایی در بی رحمانه ترین شکل آن، همه چیز را مطابق میل خود می خواهد و در پی نابودی هر چیز متفاوتیست، ناشکیبایی، عزیزان، دوستان و آدم های مهم دیگر را دور می کند و ما را از رفاقت، ارتباط و عشق محروم می سازد. بی آن که متوجه باشیم با محکوم کردن دیگران، خود را به زندگی سراسر خشم، تلخی، ناشکیبایی و اغلب بی چارگی و تنهایی محکوم می کنیم.

وقتی خود ناشکیبای ما اجازه می یابد که بدون تعادل همدلی به هر سو حمله کند، دیر یا زود همان کسانی را که از همه بیشتر دوست داریم، زخمی خواهیم کرد. با این باور که دیدگاه ما درست است، و اعتنا به احساسات دیگران، آنها را قضاوت می کنیم و پیش میرویم
ناشکیبایی در جامعه ما افسار گسیخته است و هزاران چهره دارد.

انتقاد و محکوم کردن روش های زندگی دیگران یکی از تجلیات ناشکیبایی ماست. تحمل نکردن سالخوردگان با کودکان، نشانه ناشکیبایی ست، ناشکیبایی به شکل ناسزاگویی به راننده دیگر در خیابان یا احساس نفرت از آدم ها بر اساس عقاید سیاسی آنها ظاهر می شود. سرزنش کردن مردم به دلیل داشتن یا نداشتن عقاید مذهبی خاص نیز یکی دیگر از چهره های بسیار متعارف ناشکیبایی است.

هنگامی که ناشکیبا هستیم، فرض می کنیم که در هر شرایطی می دانیم چه چیزی درست و چه چیزی اشتباه، چه چیزی خوب و چه چیزی بد و چه چیزی مفید و چه چیزی غیر مفید است. این در حالیست که عقاید خود را فقط بر اساس اطلاعاتی محدود شکل می دهیم. این، یک نشانه خطر است! با این فرض که می دانیم چه چیزی درست است، ناشکیبا می شویم و نمی توانیم دیدگاه های تازه ای پیدا کنیم، از محدوده های گذشته خود بیرون بیاییم و شیوه های تازه و مبتکرانه ای برای برقراری ارتباط با دیگران بیابیم، به آن اندازه ای که می بینیم تحمل آدم ها، افکار و شرایط را نداریم، به همان اندازه تضمین می نماییم که زندگی مان در جهت بهتر تغییر نکند.

زیرا با گرفتن موقعیت سرسخت و انعطاف ناپذير ناشکیبایی نمی توانیم به هر گونه فکر، باور یا مسیر حرکتی گام بگذاریم که ممکن است برای موقعیت حق به جانب و در نتیجه وضع موجود ما تهدیدی به شمار آید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
پادزهر معنوی : همدلی


طبیعت همدل ما ناشکیبایی مان را با عشق و فهم نرم می کند و آن را کاملا متعادل می سازد. همدلی، هدیه شکیبایی، گستردگی، پذیرش، تحمل و عشق را به ما می دهد. هنگامی که همدل هستیم، قلبمان احساس می کند به اندازه ای بزرگ است که می تواند دیگران را همان گونه که هستند و با همه کاستی های آنها بپذیرد.

همدلی به ما کمک می کند تا این واقعیت را که ما نیز کاستی هایی داریم، اشتباهاتی می کنیم و گه گاه گیج، گمراه و نامطمئن هستیم، درک کنیم و بپذیریم. همدلی به ما این امکان را میدهد که ببینیم نقص ها و کاستی هایمان علت ژرفا و بی همتایی ماست، همدلی به ما این امکان را می دهد که به آینه بنگریم و حتی با وجود قضاوت ها و انتقادهای منیت زخمی خود، زیبایی واقعی مان را ببینیم.

همدلی به ما احساس یگانگی و این مجوز را میدهد که صد در صد خودمان باشیم. با چشمان معنوی همدلی، خود را به عنوان فرزند عزیز و با ارزش هستی مقدس می بینیم.
هنگامی که ناشکیبایی ما با همدلی متعادل شود، اعتماد داریم که هر تجربه ای معنا و خردی را در بر دارد و شروع به دریافت این نکته می کنیم که رویدادهای دردناک زندگی، فرصت هایی برای رشد و کشف تجلی بزرگتری از خود ماست. آنگاه می توانیم رویدادهای به ظاهر بی معنی را به عنوان بخشی از یک جریان هدفمند ببینیم و می توانیم زیبایی هایی را که از دیدگاه محدود شخصی ما پنهان هستند، بیابیم.

فقط هنگامی که ناشکیبایی مان را با همدلی متعادل می کنیم می توانیم با آن کسی که بوده ایم به صلح برسیم و خود را در برابر گستردگی آن کسی که می توانیم بشویم، بگشاییم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
همدلی، پادزهر ناشکیبایی ما در را*ب*طه با دیگران است، زیرا این توان را به ما می دهد تا خود را جای دیگران بگذاریم و زندگی را از دریچه چشم آنها ببینیم. برای برانگیختن پادزهر معنوی همدلی، فقط نیاز داریم که در قلبمان آرام بگیریم و بگوییم : «بگذار این وضعیت را از دیدگاه گسترده تری ببینم.

بگذار بفهمم که این شخص یا تجربه چگونه می تواند در خدمت به کل بزرگتر قرار گیرد. بگذار رنج قلب های دیگر را حس کنم» همدلی، ارتباط همگانی را به ارمغان می آورد و موجب می شود ما درد و زخم های دیگران را درک کنیم. در نتیجه همدلی می توانیم کسانی را که به ما آزار رسانده اند، ببخشیم و کم تر وسوسه می شویم که از رفتارهای بد دیگران کینه به دل بگیریم.

همدلی این توان را به ما می دهد که با وضعیت همگانی درد و رنج بشری ارتباط برقرار کنیم و در نتیجه توهم جدایی را که پیوسته ما را در نقش ظالم يا مظلوم نگه می دارد، ریشه کن می کند. با همدلی می توانیم به ورای محدوده های سرسختی خود، به ورای خجالت و قضاوتی که ما را ناشکیبا می کند، برویم و به کمال وجود حقیقی مان گام بگذاریم.

همدلی به ما امکان می دهد که بفهمیم به عنوان ساکنین کره زمین، همه با هم شریک هستیم و برای تضمین بقایمان لازم است که نگرش تازه و گسترده تری را به طور کلی در باره امکانات خود و نژاد بشر بیابیم.

کاری همدلانه می تواند زندگی آدمی را نجات دهد. فقط لحظه ای تجسم کنید که اگر به ازای هر خبری که از صبح تا شب در باره زیاده خواهی، شهوت، نفرت، ناشکیبایی یا خودخواهی سر ما می ریزد، خبری هم از همدلی به گوشمان می رسید، چه می شد. برای نمونه، پدر دو فرزند جان خود را به خطر انداخت تا انسان دیگری را از خطر مرگ و تصادف با قطار مترو نجات دهد، بیگانه ای که به انسانی رنج دیده کمک کرد و ندانسته مسیر زندگی او را دگرگون ساخت، حرکت محبت آمیزی که عقیده کسی را درباره بی تفاوتی مردم دگرگون کرد و او را دوباره به نیکی و ارتباط با آدم ها معتقد ساخت.

همدلی، نیرویی ست که به اندازه هر عمل تنفر آمیزی قدرت دارد و باید در پی فرصت ابراز آن باشیم.

طبیعت همدل ما این قدرت را دارد که ما را به ورای حجاب خود کوچک مان ببرد و به قلمروی قلب جمعی، آنجایی که به خردی ژرف تر از توهم جدایی دسترسی داریم، برساند. هنگامی که به این زمینه گسترده عشق و آگاهی متصل هستیم، به گونه ای طبیعی جذاب می شویم و هر چه را که در ژرف ترین لایه نیاز داریم، به سوی خود جلب می کنیم.

همدلی، پادزهر عالی معنوی برای ناشکیبایی غالب در وضعیت بشری است .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
نشانه شماره پنج : خودپسندی


هنگامی که منت زخمی ما غرق در رنج، شکست و محدودیت های خود است، بیشتر در معرض آن هستیم که دچار تورم خودپسندی شویم. خود پسندی شدید نشانه بحران است، زیرا وقتی فقط بر واقعیت کوچک خودمان متمرکز هستیم، تقریبا ناممکن است که رفتارهای بد خود را ببینیم و خودمان را از چاله های احتمالی دور نگه داریم. هنگامی که فقط بر شادی ها و غم ها و کام یابی ها و ناکامی های خود متمرکزیم، در واقع به این معتقد می شویم که زندگی ما مهم تر از زندگی اطرافیان است، خوشحالی های ما تنها خبرهای خوش قابل مطرح شدن بوده و مشکلات ما دردناک ترین، دشوارترین و چالش برانگیز ترین هستند و حل کردن آنها به این سادگی ها نیست.

هنگامی که فقط بر خود متمرکز - یا شاید باید بگویم خودشیفته - هستیم، به سادگی گرفتار بیماری «همه چیز دور من می چرخده می شویم که ما را از دیدن تأثير رفتارهایمان بر دیگران عاجز می کند.
البته ترسمان از کافی نبودن، مهم نبودن و شخص خاصی نبودن است که ما را به سوی خود محوری می کشاند.

نگرانی عمیقمان از این که نادیده گرفته شویم و کسی توجهی به ما نکند، ما را بر آن می دارد که غرق در نیازهای خود شویم و به گونه ای وسواس آمیز در پی جلب توجه باشیم. تجربه «کافی نبودن» مولد خودشیفتگی است، چرا که ما بی اختیار در پی آن هستیم که آنچه را می ترسیم نداشته باشیم، از جهان بگیریم.

خودپسندی، علت بی ادبی روزافزون جامعه ماست که در آن تک تک ما همصدا فریاد می کشیم. «پس من چه؟!»، «نوبت من است!»، «من حق دارم که وقت، پول، توجه یا چیزهای بیش تری داشته باشم!» هنگامی که خودخواه هستیم، به هیچ چیزی بیرون از نیازها و برنامه های شخصی خودمان توجهی نداریم. از آنجا که غرق در خود هستیم، نشانه های هشدار یا پرچم های قرمز را نمی بینیم که به ما نشان می دهند انتخاب ها و رفتارهایمان احتمالا ما را در مسیر خطرناکی پیش می برند.

احساس بر حق بودن، سر نخی ست که بفهمیم در مسیر خودپسندی به راه افتاده ایم. هنگامی که باور داریم دنیا چیزی به ما بدهکار است، طبیعت خودخواهمان خویش را محق می داند که هر چه را می خواهیم بردارد؛ خواه آن یک فرصت باشد یا نامزد کسی دیگر با این مجال که مرکز توجه قرار بگیریم.

احساس بر حق بودن، ما را معتقد می کند که باید برای ما تمایز قایل شوند و مهم نیست که اطرافیان چه احساسی دارند. اگر به خطرات خودخواهی آگاه نباشیم، دید محدودی پیدا می کنیم. ممکن است روزی برسد که به اندازه ای در نیازهای خود غرق شده باشیم که به پس انداز فرزند با حساب شرکتمان دست درازی کنیم.

رفتارهای خودشیفته ما ممکن است در حال حاضر ما را نشئه کند، اما در دراز مدت ما را از عشق، احترام، دوستی دیگران و شرافت خودمان تهی می سازد.
خودخواهی، امیال خودمحورانه را پرورش می دهد و باید توسط علاقه اصيل به خیر و رفاه دیگران و تعهد به خدمت در جهت ایجاد جهانی بهتر، متعادل شود. به این دلیل فقط بر خودمان متمرکز هستیم که ارتباطمان با جهان بزرگتر را نمی بینیم. کمک کردن به دیگران و بازگرداندن محبت ها تنها پادزهر معنوی است که خودپسندی را متعادل می کند.
 
بالا