mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
فصل دوازدهم
بازگشت به عشق
که در نبود رنجش و بیزاری، عشق شکوفا می شود. عشق، به گونه ای طبیعی حضور دارد. لازم نیست عشق تولید کنیم؛ فقط باید همه موانعی را که بر سر راه شناخت خود نامحدود و پر مهر ما وجود دارد، برداریم.
بیشتر ما به شدت تلاش می کنیم که بزرگ باشیم و این طنز عجیبی ست، چرا که خود بزرگ ما همان کسی ست که زیر نقاب های شخصیتی پنهان است. ما بزرگ به دنیا آمده ایم و لازم است این امکان را به خودمان بدهیم که گواهی بر این حقیقت باشیم. اگر خود زخمی مان را ببخشیم، با گذشته مان به صلح برسیم و خرده ریزهایی را که در مسیر به جا گذاشته ایم پاک کنیم، با عظمت كل وجودمان رو به رو می شویم.
آنگاه عشق عمیق و بی قید و شرطی را برای همه خود و نه فقط بخش های خوب» خود، حس می کنیم. هنگامی که به حالت آرام و بی دغدغه بخشایش گام می گذاریم، عشق اصیلی را برای کل وجود خود احساس می کنیم؛ همه بخش های ضعیف و ناقص، در کنار بخش های قوی و مطمئن.
بخشایش، همچون روشن کردن چراغ در اتاقی تاریک، نور پذیرش و محبت را به همه جنبه های تاریک و طردشده ما می تاباند. به یاد نمی آورم حتی یک نفر از کسانی که با آنها کار کرده ام، پس از برقراری ارتباط با دردی که در زیر شخصیت دروغین خود پنهان کرده بود، گفته باشد: «عجب، من منیت زخمی خود را خیلی دوست دارم!» بیش تر ما از این منیت زخمی خجالت می کشیم و می ترسیم.
این گرایش در ما وجود دارد که از خود دروغینمان بدمان بیاید، آن را مورد قضاوت قرار دهیم، عمیقا از آن خجالت بکشیم و آن را محکوم کنیم. اما وظیفه ما این است که این بخش از وجودمان را از دریچه جدیدی ببینیم و برای منیت زخمی خود که تحت تأثیر درد و بیچارگی وادار شده است که شخصیت دروغینی بسازد و همه مرزهای سالم را کنار بگذارد، بخشایش داشته باشیم.
بخشایش این امکان را به ما می دهد که منیت زخمی خود را به شکل همان کودک هراسانی که هست ببینیم؛ کودکی که با همه توان تلاش می کند تا مورد تأیید قرار بگیرد. دوست ندارم این عبارت تکراری را بیان کنم، اما واقعیت این است که کودک زخمی درونمان به عشق ما نیاز دارد. این کودک به قدرشناسی و درک صادقانه ما نیازمند است و باید مطمئن شود که اگر از مخفیگاه و پشت نقاب اجتماعی ما بیرون بیاید، با همه کاستی ها و نقص هایش دوست داشته و پذیرفته خواهد شد. فقط هنگامی که خود را بخشیده باشیم، می توانیم امنیت این کودک را تضمین کنیم.
بازگشت به عشق
که در نبود رنجش و بیزاری، عشق شکوفا می شود. عشق، به گونه ای طبیعی حضور دارد. لازم نیست عشق تولید کنیم؛ فقط باید همه موانعی را که بر سر راه شناخت خود نامحدود و پر مهر ما وجود دارد، برداریم.
بیشتر ما به شدت تلاش می کنیم که بزرگ باشیم و این طنز عجیبی ست، چرا که خود بزرگ ما همان کسی ست که زیر نقاب های شخصیتی پنهان است. ما بزرگ به دنیا آمده ایم و لازم است این امکان را به خودمان بدهیم که گواهی بر این حقیقت باشیم. اگر خود زخمی مان را ببخشیم، با گذشته مان به صلح برسیم و خرده ریزهایی را که در مسیر به جا گذاشته ایم پاک کنیم، با عظمت كل وجودمان رو به رو می شویم.
آنگاه عشق عمیق و بی قید و شرطی را برای همه خود و نه فقط بخش های خوب» خود، حس می کنیم. هنگامی که به حالت آرام و بی دغدغه بخشایش گام می گذاریم، عشق اصیلی را برای کل وجود خود احساس می کنیم؛ همه بخش های ضعیف و ناقص، در کنار بخش های قوی و مطمئن.
بخشایش، همچون روشن کردن چراغ در اتاقی تاریک، نور پذیرش و محبت را به همه جنبه های تاریک و طردشده ما می تاباند. به یاد نمی آورم حتی یک نفر از کسانی که با آنها کار کرده ام، پس از برقراری ارتباط با دردی که در زیر شخصیت دروغین خود پنهان کرده بود، گفته باشد: «عجب، من منیت زخمی خود را خیلی دوست دارم!» بیش تر ما از این منیت زخمی خجالت می کشیم و می ترسیم.
این گرایش در ما وجود دارد که از خود دروغینمان بدمان بیاید، آن را مورد قضاوت قرار دهیم، عمیقا از آن خجالت بکشیم و آن را محکوم کنیم. اما وظیفه ما این است که این بخش از وجودمان را از دریچه جدیدی ببینیم و برای منیت زخمی خود که تحت تأثیر درد و بیچارگی وادار شده است که شخصیت دروغینی بسازد و همه مرزهای سالم را کنار بگذارد، بخشایش داشته باشیم.
بخشایش این امکان را به ما می دهد که منیت زخمی خود را به شکل همان کودک هراسانی که هست ببینیم؛ کودکی که با همه توان تلاش می کند تا مورد تأیید قرار بگیرد. دوست ندارم این عبارت تکراری را بیان کنم، اما واقعیت این است که کودک زخمی درونمان به عشق ما نیاز دارد. این کودک به قدرشناسی و درک صادقانه ما نیازمند است و باید مطمئن شود که اگر از مخفیگاه و پشت نقاب اجتماعی ما بیرون بیاید، با همه کاستی ها و نقص هایش دوست داشته و پذیرفته خواهد شد. فقط هنگامی که خود را بخشیده باشیم، می توانیم امنیت این کودک را تضمین کنیم.