به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
بخشایش دیگران


آموزگار معنوی محبوبم، امت فاکس، گفته است: «بیزاری هایمان ما را با ریسمانی محکم تر از فولاد به شخص مورد نفرتمان می بندد.» آیا دلتان می خواهد که با ریسمانی محکم تر از فولاد به کسی که به شما آزار رسانده، خیانت کرده، دروغ گفته یا پایمالتان کرده است، بچسبید؟ این وضعیت احمقانه نیست؟

ابتدا کسی دل شما را می شکند و سپس باقیمانده دل خود را به او می دهید؟ با چسبیدن به بیزاری هایتان نیرو، آرامش خیال و قدرت بازآفرینی خود را از بین می برید. این کار، بی معنی ست. اگر فکر می کنید با چسبیدن به آزردگی ها و کینه های خود، به کسی که به شما آسیب رسانده است، آزار می رسانید و تلافی می کنید، اجازه دهید نکته ای را به شما بگویم:

بیش تر آن آدم ها به هیچ رو برایشان مهم نیست که شما رنجیده و خشمگین باشید. اصلا به آنها ربطی ندارد. در واقع برخی از کسانی که شما افکار، احساسها و انرژی نازنین خود را صرف آنها می کنید، اکنون زنده نیستند. پس به این ترتیب نه تنها شما به همه نیروی خود دسترسی ندارید، بلکه مقداری از آن را در قبر دیگران زنده به گور کرده اید. این کار عاقلانه نیست، مگر نه؟

فقط وقتی به آزردگی ها و بیزاری های خود می چسبیم که هنوز تلاش می کنیم تا اثبات نماییم حق با ماست و دیگری مقصر است. شاید هنوز تقلا می کنیم که رویدادهای گذشته را تغییر دهیم و می خواهیم احساس کنیم که در حال حاضر مهار همه چیز را در دست داریم. شاید هنوز کسی را که به ما آزار رسانده است، دوست داریم و بنا بر این ترجیح می دهیم به شکلی منفی با اوارتباط داشته باشیم، تا آن که هیچ ارتباطی نداشته باشیم. یا شاید اکنون آن آدمها بهانه خوبی برای ما هستند که زندگی دلخواه را نداشته باشیم، حرکتی نکنیم و به سرزنش خود ادامه دهیم. اینها تعدادی از دلایل چسبیدن ما به آزردگی های خود هستند. اما به هر حال اگر می خواهیم حرکت کنیم و زندگی ما بهتر از وضعیت کنونی شود، باید ببخشیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
من خودم دوره های بسیار دشواری در زندگی داشته ام. بی تردید خودم عامل برخی از این دشواری ها بوده ام. شاید هم برخی از آنها تقدیر و از دست من خارج بوده اند. اما علت آنها چه باشد یا تقصیر هر کسی که باشد، چه خودم تنها مقصر بوده یا شریکی داشته باشم، چه خود را مظلوم ببینم چه ظالم، سختی های فراوانی را گذرانده ام که اکنون به پایان رسیده اند و دیگر مهم نیست که حق با چه کسی و مجرم چه کسی بود؛ آنها چه کردند یا من چه کردم.

تنها نکته مهم این است که آیا می توانم پیامدهای کارها یا کوتاهی هایم را ببینم و آیا درسهای حاصل از این تجربه ها را آموخته ام یا نه.

هنگامی که می کوشم نکات ارزنده هر تجربه را ببینم تا پس از آن به بخشایش برسم، معمولا بر چند پرسش درنگ می کنم:

● چگونه می توانم از این تجربه استفاده کنم تا بیشتر آن کسی شوم که روحم آرزو دارد؟
● چگونه می توانم از این درس استفاده کنم تا دیگران از من بیاموزند و شاید مجبور نشوند همین سختی را در زندگی بگذرانند؟
● چگونه می توانم از این رویداد برای التیام قلب خود استفاده کنم؟
● چگونه می توانم از این درس در جهت التیام این سیاره استفاده کنم؟
باور کنید وقتی خشمگین یا آزرده هستم، به هیچ رو دلم نمی خواهد این سؤال ها را از خود بپرسم. رنجش و خشم، احساس برحق بودن به من می دهند نخست باید به خودم اجازه دهم خشم و رنجشم را حس کنم، با آنها باشم و آنها را بپذیرم. باید از سرم که همه رنج مرا توجیه می کند، بیرون بیایم و به قلب کودک درونم وارد شوم؛ همان بخش حساس و کودکم که آموخته است برای حفظ خود به درد بچسبد. باید با دستان گشوده، فضای درونی کافی به خود بدهم تا روند التیام را به انجام برسانم، یعنی گذشته را رها کنم و خودم و دیگران را ببخشم.

باید آن جنبه خودم را که ترجیح می دهد تا پای جان به داستان، موقعیت، شواهد و دلایل من بچسبد تا این که مسؤوليت بپذیرد و سرزنش را رها کند، بپذیرم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
بگذارید بار دیگر روشن کنم که ما به خاطر دیگری نمی بخشیم، ما به خاطر خودمان می بخشیم. ما به خاطر آزادی خود، این کار را می کنیم. شاید این سخن را شنیده باشید: «چسبیدن به خشم مانند آن است که تکه ذغال سوزانی را با دست بردارید تا به سوی شخص دیگر پرتاب کنید. به هر حال این شما هستید که می سوزید.»

خشم، رنجش و تنفری که به دیگران داریم، ما را از دیدن هزاران امکان خوبی که درست پیش رویمان است، محروم می کند. با آزرده بودن از دیگران، قدرت، نیروی زندگی ارزنده، آرامش و شادی خود را از دست می دهیم. توصیه می کنم که همه اینها را پس بگیرید؛ ببخشید!
لحظه ای که حاضر به رها کردن می شویم، زمینه آگاهی خود را مساعد می کنیم؛ کاری که برای ادامه رشد و پیشرفت ضروری است. ما باید زمین روانمان را شخم بزنیم و علف های هرز بی فایده و خشکیده احساسی را بیرون بکشیم تا خود را برای آینده ای تازه و هیجان انگیز آماده کنیم.

هنگامی که روند بخشایش را از دیدگاه منیت زخمی خود عملی می سازیم به سادگی می توانیم آن را به کوششی روشنفکرانه تبدیل کنیم. اگر از خشم یا بیزاری هایمان ناراحت یا دچار احساس گناه هستیم، ممکن است با معنوی کردن» رنجمان، در روند التیام خود تقلب کنیم. شاید از این حرف ها به خود بزنیم که «چنین مقدر بوده است!» یا «همه چیز دست خداست!»، در حالی که حقیقت احساس ما به هیچ رو این گونه نیست.

برای بخشایش لازم است که با استواری با واقعیت رو به رو شویم. گذشته را که قدرت تغییر آن را نداریم، به طور کامل بپذیریم. سپس مسؤولیت رفتار خود را که قدرت تغییر آن را داریم، قبول کنیم. فقط هنگامی می توانیم بخشایش حقیقی را تجربه نماییم که گذشته را درست همان گونه که هست، بپذیریم، زیرا فقط از آن فضاست که می توانیم خرد تجربه های خود را بیرون بکشیم و موهبت های پنهان در درد و رنجمان را بیابیم. برای یافتن موهبت های گذشته مان لازم است که از خود زخمی و مظلوم بیرون بیاییم و با چشمان خود برترین» ببینیم.

از دیدگاه والاتر، می توانیم اعتماد داشته باشیم که کارها درست همان گونه که باید هستند و جهان با ما همکاری می کند تا درست همان تجربه هایی را برای ما پیش بیاورد که برای رشد و تکامل به آنها نیاز داریم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
توجه کنید که بخشایش از ما نمی خواهد که رفتارهای بد را تأیید، تشویق یا تحمل کنیم. در واقع با بخشایش، به خود اجازه می دهیم که با یادگیری درس ها و بیرون کشیدن خرد نهفته در تجربه های حاصل از رفتارهای بد، از قلمروی رفتارهای بد بیرون بیاییم. بخشایش دیگران به این معنا نیست که بی عرضه، توسری خور یا طعمه ساده ای برای شکارچی های جهان شویم. به این معنا نیست که به شیوه های سالم به مراقبت از خود نپردازیم یا مرزهای روشن و محکمی در برابر کسانی که می خواهند به سوء استفاده از ما ادامه دهند، تعیین نکنیم.

درست برعکس، بخشایش به ما امکان می دهد که از نقش مظلوم بیرون بیاییم و به حیطه قدرت خود وارد شویم، شرایط و وضعیت ها را شفاف و روشن ببینیم و هر کاری را که لازم است انجام دهیم تا تضمین نماییم که دوباره اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم.

صدای بخشایش می گوید: «وقت حرکت است!»، «گذشته را می پذیرم!» و این تجربه به من کمک کرد تا انسان عاقل تر و همدل تری شوم.» بخشایش، ما را تشویق می کند که دیگر به گذشته متفاوتی نیاز نداشته باشیم، اما همزمان از ما می خواهد که گله و شکایتی را که از خود و دنیا داریم رها کنیم تا دیگر اسیر نیروی جاذبه گذشته نمانیم.

چنان چه با بار رنج و درد حاصل از سال ها بیزاری، رنجش، خشم و سرزنش سنگین باشیم، امکان ندارد که در زندگی اوج بگیریم، خود را ابراز کنیم و عالی ترین موهبت هایمان را سهیم شویم. ما از راه بخشایش می توانیم چشم در چشم گذشته بدوزیم و سپس با مهربانی آن را رها کنیم تا بتوانیم بدون گرفتاری پیش برویم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
همین که بفهمیم هر پیشامدی که برای ما رخ داده، علتی داشته است، بخشایش آشکار می شود. همین که موهبتها، خرد و مهارت هایی را که در نتیجه شرایط دردناک و بحرانی به دست آورده ایم ببینیم، به گونه ای طبیعی می بخشیم. آنگاه درد و رنج قلب ما به شکرگزاری تبدیل می شود و سردرگمی ذهنمان با روشنی جایگزین می گردد. بخشایش دیگران گواه این است که به اندازهای خودمان را دوست داریم که بتوانیم خداحافظی کنیم، به راه بیفتیم و گذشته را پشت سر بگذاریم.

هنگامی که شجاعانه ریسمانهای منفی ای را که ما را در قید و بند یکدیگر نگه داشته و عزت نفس ما را بلعیده اند، پاره می کنیم، نیرویمان را پس می گیریم و خود را بزرگتر از آزردگی هایمان و قوی تر از دلشکستگی هایمان می بینیم.

هنگامی که رفتار شجاعانه و صریح بخشایش را انتخاب می کنیم، موهبت های فراوانی دریافت می نماییم و از همه مهم تر، رها می شویم. در یکی از معنوی ترین نوشته ها که «دوره معجزات» نام دارد، چنین بیان شده است: «مقدس ترین نقطه زمین جایی ست که کینه ای قدیمی به عشقی حاضر تبدیل شود».

بخشایش، ما را به مبارزه می خواند تا طلا را در تاریکی، خرد را در زخم هایمان و امکانات پنهان را در درد و رنج خود پیدا کنیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
بخشایش خود


بخشایش خود، یعنی خود را از هر گونه سرزنش، رنجش، بیزاری یا اتهامی که مایه سرکوب خودمان بوده است، آزاد سازیم. بیشتر ما در کودکی، حتی هنگامی که هیچ کار اشتباهی نکرده بودیم، سرزنش می شدیم و در نتیجه ناآگاهانه این تصمیم را گرفتیم که تقصیر ماست.

به سخنی دیگر، ما «مظلوم معصومی» بودیم که به سرزنش خود پرداختیم و در نتیجه ظالم شدیم. ما چماق ظلم را در دست گرفتیم، مرزهای میان آنچه مربوط به من می شد و آنچه مربوط به آنها می شد را مخدوش کردیم و دیگر هرگز نتوانستیم حد و مرزهای خود را ما مسؤولیت کارهایی را پذیرفتیم که انجام بودیم و حتی ربطی به ما نداشت، از همان اشتباهات برای بارها کوبیدن خود استفاده کردیم.

بارها و بارها کسانی پنج، ده، بیست و چهل سال بعد از رویدادی نزد من آمده و برای کارهایی که انجام نداده و اختیاری در آن نداشته اند، یعنی رفتارهای بد دیگران، خود را سرزنش کرده اند.

ما به سرکوب خود می پردازیم که چرا مورد آزار قرار گرفته ایم، تنها مانده ایم، سرمان کلاه گذاشته، به ما خیانت کرده یا دروغ گفته اند. همین که به دلیل کارهایی که در آن سهمی داشته ایم خود را مورد سرزنش قرار می دهیم، به اندازه کافی بد است، اما معمولا علاوه بر آزار دیدن از خلاف های دیگران، خود را به دلیل خلافکاری آنها هم سرزنش می کنیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
سو مدت شش سال، شب و روز مورد تهاجم عاطفی همسر خود قرارداشت. او سرانجام شوهرش را ترک کرد، اما با گذشت یک سال هنوز از درد عاطفی شدیدی رنج می برد. رنج شبانه روزی این زن موجب شد که دعا و تقاضای بخشایش نماید تا بتواند حقیقت را ببیند، گذشته را رها کند و به زندگی ادامه دهد. سه سال از آن شش سال، روان و زندگی سو در خطر بود، اما از آنجا که هیچ جای زخم جسمی نداشت، متوجه نبود که تا چه اندازه مورد خشونت قرار گرفته است.

بنا بر این، او همه تقصير فروپاشی زندگی مشترکشان را به گردن گرفت و به سرکوب خود به علت ترک زندگی زناشویی و همسرش ادامه داد. تا این که یک روز که می خواست چیزی از اتومبیل خود بردارد، در را باز کرد و نوک پنجره به بازویش خورد و رگی را پاره کرد. در چند دقیقه لکه کبودی به قطر پانزده سانتی متر روی بازویش پیدا شد؛ مانند این بود که کسی با چماق او را زده باشد.

تا روز بعد کبودی بدشکلی سراسر ماهیچه دوسر بازوی او را گرفته بود. وقتی سو این کبودی گسترده را روی بدن خود دید، متوجه شد که شوهرش درست همین کار را با او کرده است. شوهر این زن هر روز بارها و بارها با متلک گفتن، تحریف واقعیت ها و رویدادها و مسخره کردن مهربانی ها و دستاوردهای سو، او را می زد. آن مرد با تهدیدها و سلطه جویی های خود، همسرش را می زد، اما از آنجا که این خشونت عاطفی و روانی بود، سو نمی توانست آن را ببیند.

همه خون مردگی ها و کبودی های این زن، درونی بودند و با وجود گستردگی دیده نمی شدند. ناگهان در همان لحظه سو از خلسه بیدار شد و دید که زن چماق خورده ای ست که اکنون خود، چماقدار خود شده است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
او یکی از قربانیان بی شمار خشونت روانی ست که معمولا از انواع خشونت یا تج*وز به شمار نمی آید. اگر چه زندگی خشونتبار علت طلاق سو بود، او به علت طبیعت ملایم و قلب بخشنده خود، اغلب منکر می شد که شوهرش به راستی بد بوده است. سو در عوض خود را بی رحمانه شکنجه می داد و قانع می کرد که خودش بد، نادرست و در نتیجه ظالم بوده است.

اما این لکه بزرگ خونمردگی که تا دو هفته روی بازویش بود، دلیل مریی و بهت انگیزی شد برای این که سو قربانی بودن خود را ببیند. این زن نیاز داشت که روند بخشایش خود را آغاز کند و از خودش معذرت بخواهد که خود را در چنین وضعیت خشونت باری قرار داده است.

او با وجود هشدارهای فراوان در آن را*ب*طه باقی مانده بود و سپس باز هم خود را سرزنش کرده و به خشونت نسبت به خودش ادامه داده بود. بخشایش خود، روندی قلب گشاست که در همان لحظه ای آغاز می شود که ما راست می گوییم و به اندازهای مهربان و فروتن می شویم که بگوییم: «به علت همه آزارهایی که دانسته و ندانسته به خود و دیگران رسانده ام، متأسفم!»
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
همان گونه که برای بخشایش کسانی که به ما بی توجهی کرده، خشونت ورزیده یا فریبمان داده اند باید گناه را از گناهکار جدا کنیم، اکنون باید خود را از کارهایی که بر خلاف خودمان و دیگران انجام داده ایم، جدا نماییم. اینک بگذارید حقیقت را برای شما بگویم و اگر به انکار فرورفته اید، بیدارتان کنم.

همه ما کارهایی کرده ایم که به دیگران آزار رسانده است. همه ما دیگران را بارها از خود ناامید کرده، با کلام خود بر زخم دیگران نمک پاشیده، به حریم دیگران تج*وز کرده، دزدیده، دروغ گفته، فریب داده، غیبت کرده، ناحق را حق جلوه داده، حقیقت را بیان نکرده و نزدیکانمان را با رفتارهایی خجالت زده کرده ایم. همه ما پیمان هایی را شکسته، در فکر خود کارهای غیر مجاز انجام داده و آرزوی بدبختی برای کسی داشته ایم، سر فرزندان خود فریاد کشیده ایم، کسی را که عاشق ما بوده است، طرد کرده یا از پرداخت مالیات گریخته ایم. همه ما به نوعی گناهکار هستیم و اگر چه جرم های ما شاید به بدی خلاف های همسایگان یا کسانی که در اخبار تلویزیون نشان می دهند نباشد، هنوز باید هزینه کینه ای را که به خود می ورزیم، تشخیص دهیم.

باید یاد بگیریم که کارهایمان را از خودمان، به عنوان یک آدم، جدا کنیم. اگر چنین نکنیم، باید از پیامدهای زندگی کردن در اندازه ای پایین تر از خودمان رنج ببریم.

بخشایش، یعنی کنار گذاشتن چماق های درونی که با آن خودمان را می زنیم، یعنی رها کردن همه پیام های خودساخته درونی و زجرآور که بارها و بارها در ذهنمان پخش می کنیم، یعنی انتخاب آرامش به جای سر و صدا و عشق به جای جنگ، یعنی بخشایش خود برای همه آدم هایی که به گونه ای مستقیم یا غیر مستقیم آنها را آزار داده ایم و کارهای خشونتباری که با بدن، ذهن و روانمان انجام داده ایم، یعنی بخشایش خودمان برای اشتباهاتی که کرده ایم، توقعات غیر واقع بینانه ای که از خود داشته ایم، حد و مرزهای غیر واقع بینانه ای که برای خودمان تعیین کرده ایم و برای کامل نبودن یا به سخنی دیگر، برای بشر بودن! بخشایش، از ما می خواهد که درونمان را اصلاح کنیم و سپس خود را برای کارهای بد و گاه وحشتناکی که نسبت به دیگران انجام داده ایم، ببخشیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
می توانید به این ترتیب شروع کنید که به کودک معصوم و نازنینی که درون شما زندگی می کند بگویید، برای همه دفعاتی که انتخاب های خوبی نکردید، تشخیص بهتر تان را نادیده گرفتید و خود را در مسیر آزار قرار دادید، متأسف هستید. می توانید به خودتان بگویید، برای همه دفعاتی که چیزهایی را برداشتید که حق یا مال شما نبودند، زورگویی هایی که کرده، آزارهایی که به دیگران رسانده و کتک هایی که زده اید، متأسف هستید. برای همه دفعاتی که در رفتارهایی مشارکت داشته اید که به عزیزانتان آزار رسانده است، برای اوقاتی که ایمان نداشتید و اجازه دادید ترس راهبر شما باشد، از خود تقاضای بخشش کنید. همچنین به همان اندازه مهم است که برای همه دفعاتی که روحتان را فروختید و اجازه دادید به حریم شما تج*وز کنند تا بلکه محبت، احترام یا تأیید دیگران را به دست آورید نیز خود را ببخشید.

هنگامی روند بخشایش را آغاز می کنید که به همه دفعاتی که انتخاب کرده اید واکنشی عمل نمایید و برای حفظ منافع، آسایش و راحتی خود، کار درستی را که دردناک بود انجام نداده اید، اعتراف کنید.
بخشایش، به معنای التیام خود عاطفی و از بین بردن خجالتی ست که همراه خودتان دارید. بخشایش، گفت و گویی شخصی میان شما و خصوصی ترین و ظریف ترین بخش های شماست؛ گفت و گویی صمیمانه که خودتان برای خود طراحی می کنید.

در اینجاست که التیام باید انجام شود. هنگامی که خودمان را می بخشیم، همه انرژی ای را که به دیگران داده ایم، پس می گیریم و آن را به قلب نرم و لطیفمان سرازیر می کنیم. می خواهم بگویم که بخشایش خود تنها راه قطعی ابراز همدلی و محبت به خودمان است و سزاوار آن هستیم، هنگامی که پشیمانیها و رنجش های گذشته را رها می سازیم، گوهر درخشان وجودمان، گوهری چندوجهی را که نقص هایش زیبایی خاصی به آن می بخشد، حس می کنیم.


با این عبارت نفس بکشید: تو یک جواهری! اگر هر روز همچون گوهری گرانبها با خود رفتار کنید، آیا باز هم تمایل به انتخاب گزینه های تاریک تر دارید؟ این آزمایش کوچک را انجام دهید: چنان قدر خود را بدانید که گویی هزار تن طلا هستید و سپس ببینید در جهان بیرون چه رخ می دهد.

بخشایش خود، یکی از کاراترین پادزهرهای موجود برای درمان درد سنگین قلب جهان است.
 
بالا