mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
بخشایش دیگران
آموزگار معنوی محبوبم، امت فاکس، گفته است: «بیزاری هایمان ما را با ریسمانی محکم تر از فولاد به شخص مورد نفرتمان می بندد.» آیا دلتان می خواهد که با ریسمانی محکم تر از فولاد به کسی که به شما آزار رسانده، خیانت کرده، دروغ گفته یا پایمالتان کرده است، بچسبید؟ این وضعیت احمقانه نیست؟
ابتدا کسی دل شما را می شکند و سپس باقیمانده دل خود را به او می دهید؟ با چسبیدن به بیزاری هایتان نیرو، آرامش خیال و قدرت بازآفرینی خود را از بین می برید. این کار، بی معنی ست. اگر فکر می کنید با چسبیدن به آزردگی ها و کینه های خود، به کسی که به شما آسیب رسانده است، آزار می رسانید و تلافی می کنید، اجازه دهید نکته ای را به شما بگویم:
بیش تر آن آدم ها به هیچ رو برایشان مهم نیست که شما رنجیده و خشمگین باشید. اصلا به آنها ربطی ندارد. در واقع برخی از کسانی که شما افکار، احساسها و انرژی نازنین خود را صرف آنها می کنید، اکنون زنده نیستند. پس به این ترتیب نه تنها شما به همه نیروی خود دسترسی ندارید، بلکه مقداری از آن را در قبر دیگران زنده به گور کرده اید. این کار عاقلانه نیست، مگر نه؟
فقط وقتی به آزردگی ها و بیزاری های خود می چسبیم که هنوز تلاش می کنیم تا اثبات نماییم حق با ماست و دیگری مقصر است. شاید هنوز تقلا می کنیم که رویدادهای گذشته را تغییر دهیم و می خواهیم احساس کنیم که در حال حاضر مهار همه چیز را در دست داریم. شاید هنوز کسی را که به ما آزار رسانده است، دوست داریم و بنا بر این ترجیح می دهیم به شکلی منفی با اوارتباط داشته باشیم، تا آن که هیچ ارتباطی نداشته باشیم. یا شاید اکنون آن آدمها بهانه خوبی برای ما هستند که زندگی دلخواه را نداشته باشیم، حرکتی نکنیم و به سرزنش خود ادامه دهیم. اینها تعدادی از دلایل چسبیدن ما به آزردگی های خود هستند. اما به هر حال اگر می خواهیم حرکت کنیم و زندگی ما بهتر از وضعیت کنونی شود، باید ببخشیم.
آموزگار معنوی محبوبم، امت فاکس، گفته است: «بیزاری هایمان ما را با ریسمانی محکم تر از فولاد به شخص مورد نفرتمان می بندد.» آیا دلتان می خواهد که با ریسمانی محکم تر از فولاد به کسی که به شما آزار رسانده، خیانت کرده، دروغ گفته یا پایمالتان کرده است، بچسبید؟ این وضعیت احمقانه نیست؟
ابتدا کسی دل شما را می شکند و سپس باقیمانده دل خود را به او می دهید؟ با چسبیدن به بیزاری هایتان نیرو، آرامش خیال و قدرت بازآفرینی خود را از بین می برید. این کار، بی معنی ست. اگر فکر می کنید با چسبیدن به آزردگی ها و کینه های خود، به کسی که به شما آسیب رسانده است، آزار می رسانید و تلافی می کنید، اجازه دهید نکته ای را به شما بگویم:
بیش تر آن آدم ها به هیچ رو برایشان مهم نیست که شما رنجیده و خشمگین باشید. اصلا به آنها ربطی ندارد. در واقع برخی از کسانی که شما افکار، احساسها و انرژی نازنین خود را صرف آنها می کنید، اکنون زنده نیستند. پس به این ترتیب نه تنها شما به همه نیروی خود دسترسی ندارید، بلکه مقداری از آن را در قبر دیگران زنده به گور کرده اید. این کار عاقلانه نیست، مگر نه؟
فقط وقتی به آزردگی ها و بیزاری های خود می چسبیم که هنوز تلاش می کنیم تا اثبات نماییم حق با ماست و دیگری مقصر است. شاید هنوز تقلا می کنیم که رویدادهای گذشته را تغییر دهیم و می خواهیم احساس کنیم که در حال حاضر مهار همه چیز را در دست داریم. شاید هنوز کسی را که به ما آزار رسانده است، دوست داریم و بنا بر این ترجیح می دهیم به شکلی منفی با اوارتباط داشته باشیم، تا آن که هیچ ارتباطی نداشته باشیم. یا شاید اکنون آن آدمها بهانه خوبی برای ما هستند که زندگی دلخواه را نداشته باشیم، حرکتی نکنیم و به سرزنش خود ادامه دهیم. اینها تعدادی از دلایل چسبیدن ما به آزردگی های خود هستند. اما به هر حال اگر می خواهیم حرکت کنیم و زندگی ما بهتر از وضعیت کنونی شود، باید ببخشیم.