به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
توماس یکی از مراجعه کنندگان قدیمی من، برعکس این بازی را می کرد. او در محل کار، مردی مهربان و کارمندی قابل اعتماد به نظر می رسید و خود را در نقاب اجتماعی بی خطر و حتی معصوم می پیچید. اما نمی توانست طبیعت حقیقی خود را فروبنشاند و با وجود همه تلاش هایش برای پیروی از قوانین می دید که باز هم در پی آنچه می خواهد می رود و آن را تسخیر می کند و کاری ندارد که چه کسی سر راه او قرار گرفته است.

در حالی که کسی متوجه نبود، این مرد به مقام بسیار بالایی در شرکت محل کار خود رسید. توماس نقاب «شکار بودن» را چنان ماهرانه بر چهره گذاشته بود که هیچ کس به قدرت واقعی او بدبین نشد و تا وقتی در رأس کارها قرار نگرفت، همکارانش به هیچ رو متوجه نبودند که او خیال دارد آنجا را تسخیر کند.

هر کدام ما یک طبیعت بنیادی داریم: گرایش به شکارچی یا شکار بودن و نقاب هایی که درست می کنیم، از همین طبیعت بنیادین سرچشمه می گیرند.

این شناخت، نیروبخش است. اگر شکار هستید، هرگز نمی توانید به تقویت و پشتیبانی از خود بپردازید، مگر این که به شکار بودن خودتان اعتراف کنید. اگر یک شکارچی هستید که از دیگران سوء استفاده و آنها را قربانی می کنید، فقط زمانی می توانید رفتار خود را تغییر دهید که ابتدا این موضوع را بپذیرید که بله، به راستی این طبیعت شماست! در مورد خودم، من این بینش را نداشتم که شکارچی های واقعی را تشخیص دهم، زیرا به شدت درگیر تظاهر به شکارچی بودن و در انکار ضرورت شک داشتن به دیگران بودم.

تا هنگامی که حاضر نبودم خود را به عنوان شکار ببینم، هرگز نمی توانستم مراقب خودم باشم و اعتراف کنم که شکارچی های واقعی چه کسانی هستند، زیرا با این کار نقابم را فرو می ریختم! کاوش در باره طبیعت «شکارچی - شکار» سفری مخاطره آمیز و رفتن به درون نیروهایی است که نقاب خود دروغین را شکل داده است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
برای روشن شدن و کشف نقاب خود باید حاضر و مشتاق باشید که انگیزه ها و رفتارهایتان را بررسی کنید و دریابید زیر صورت ظاهری که به جهان نشان می دهید، چه کسی هستید.

مشکل چنین کاری این است که منیت زخمی، شما را وادار به این باور می کند که اگر بفهمید به راستی چه کسی هستید، از خودتان بدتان خواهد آمد که البته این بزرگترین دروغ ممکن است. در حرفه من، ما منیت را شیاد می خوانیم، زیرا استاد تغییر شکل است و همیشه خود را از شما، یعنی همان کسی که به راستی نیاز به شناخت او دارد، پنهان می کند.

منیت، پیوسته در حال آرایش، گذاشتن نقاب، لغزیدن در پشت پرده های انکار و تظاهر به چیزی دیگر بودن است. پس باید به شدت هشیار و پیگیر باشید تا آن را بیابید.

باز هم با یکی دیگر از تناقض های زندگی رو به رو میشویم : برای این که منیت در جای مناسب قرار بگیرد و به کار کرد سالم خود بازگردد، یعنی فقط بخشی از وجود ما شود، باید همه حركات و انگیزه های آن را بدانیم. باید طرح آن را درک کنیم و کاستی هایش را تشخیص دهیم. باید نسبت به نیازها و کمبودها، موهبتها و نیز محدودیت های آن هشیار باشیم.

اما مسأله اینجاست که کارکرد منیت چنین است که بوقلمون صفت باشد و خودش را از خودش پنهان سازد، متفاوت باشد و به شیوه هایی عمل نماید که ضامن ایمنی آن باشد؛ شیوه هایی که بقایش را تضمین کند، بقا، ماموریت اصلی منیت است، برای این که مطمئن شویم خودمان را به خطر نمی اندازیم یا با یک حرکت خود ویرانگرانه دیگر غافلگیر نمی شویم، باید تا آنجا که می توانیم بکوشیم تا بفهمیم چه هنگام با وجود والاتر و پیشرفته تر خويش صادق هستیم و چه هنگام پشت نقاب منیت زخمی خود لغزیده ایم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
البته می توانید انتخاب کنید که به این سفر زباله گردی دست نزنید و خود دروغین تان را آشکار نسازید. اما اگر می خواهید ببینید چگونه این کسی که امروز هستید شدید، چرا این گونه رفتار می کنید و چرا چنین تجربه هایی را به سوی خود جلب می نمایید، از شما دعوت می کنم تا هر یک از نقاب هایی را که در پی می آیند، مورد بررسی قرار دهید و به هر کدام بر حسب آن که تا چه اندازه شبیه نمونه شماست، نمره ای بدهید.

باید بدانید که بیش تر ما دست کم دو نقاب اصلی بر چهره می گذاریم : یکی آن که در اجتماع نشان می دهیم و دیگری آن که وقتی کسی در اطراف نیست، خود را آشکار می کند. نقاب اجتماعی ما تقريبا همیشه با این هدف ساخته می شود که تأیید، ستایش، عشق، پذیرش با توجه را برای ما بخرد و نقاب خصوصی ما بیش تر به ما نشان می دهد که چه احساسی درباره خود داریم.

ممکن است در اجتماع منجی باشید و به همه اطرافیان خود کمک کنید و برای آنها مفيد باشید، در حالی که در خلوت، احساس تنهایی کنید و گوشه گیر و در رنج باشید. شاید در اجتماع، نقاب یک آدم بسیار موفق را بگذارید، در حالی که در حلقه خصوصی خود، نقاب افسرده را داشته باشید.

می خواهم شما را به این چالش فرابخوانم که هم نقاب اجتماعی و هم صورت ظاهر خصوصی خود را تشخیص دهید. فقط در آن هنگام می توانید لایه های انکار را که میان شما و بالاترین ابراز وجود اصیلتان قرار دارد، فرو بریزید.

در حالی که به این کند و کاو می پردازید، به این نکته هشیار باشید که معمولا آنچه در دیگران حالمان را به هم می زند، همان ویژگی هایی است که در نقاب خود داریم. بنابراین ضمن خواندن این توضیحات، متوجه کسانی باشید که در برخورد، آنها را آدم هایی ساختگی، متظاهر یا غیر واقعی خوانده اید. با تشخیص نقاب آنها، بهتر می توانید نقاب خود را ببینید.

معمولا از نقابی که بر چهره می زنیم، به هراس می افتیم، اما نمی دانیم که آن را بر چهره داریم. بنابراین هنگامی که آن نقاب را در دیگری می بینیم، بدمان می آید، به او بر چسب می زنیم و معمولا نسبت به آن شخص حالت دشمنی یا تنفر پیدا می کنیم. اما چنان سرگرم متقاعد کردن خود هستیم که «آن کسی که نیستیم هستیم» که برای ما دشوار است تشخیص دهیم چه شیادی شده ایم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
اگر از نقاب خاصی تنفر دارید، به احتمال زیاد یا نقاب برعکس آن را بر چهره گذاشته اید تا اثبات کنید آن نیستید یا همان نقاب را زده اید، اما نمی توانید آن را ببینید.

همان گونه که آموزش بودایی به ما یاد آوری می کند: با وجود داشتن چشم، باز هم نمی توانیم یک نفر را در جهان ببینیم؛ خودمان را! ما فقط از طریق بازتابمان در دیگران می توانیم خود را ببینیم.

به تازگی در یک گردهمایی خیریه بودم که دوستم جلو آمد. و در گوشم گفت: «اصلا تحمل ملیسا را ندارم! چه قدر متظاهر است» وقتی به ملیسا نگاه کردم، متوجه شدم در ظاهر، او نقاب خوش بین ابدی را زده است: بیش از اندازه زیانباز، چاپلوس و خوشحال. تعجب کردم؛ چون دوستم درست مانند اوست. در واقع اگر صورت دوستم را بر بدن ملیسا گذاشته بودم و از دور حرکات او را تماشا می کردم، تفاوتی میان این دو نمی دیدم.

دوست عزیزم مانند ملیسا اندکی بیش از اندازه پر سر و صدا و اغراق آمیز رفتار می کند و واقعی به نظر نمی رسد.
همین پیشامد، بار دیگر سر میز شام با مردی از دوستانم تکرار شد. او به شدت از شخصیت فیلمی که دیده بودیم، انتقاد کرد. آن شخصیت، یک مرد جذاب و عاشق پیشه به نظر می رسید و دوستم از او و در نتیجه فیلم و کارگردان آن بدش آمده بود.

این مرد در یک کلام، فیلمی را که نامزد جایزه اسکار به شمار می آمد، به پایین ترین حد برد و من شگفت زده او را تماشا می کردم؛ زیرا رفتارهایی که او در شخصیت اصلی فیلم نمی پسندید، درست همان هایی بود که خودش برای جلب توجه و علاقه من به کار برده بود.

در نهایت خود دروغین اهمیتی نمی دهد که از چه نقابی استفاده کند، فقط کافیست آن نقاب کارش را خوب انجام دهد و آزردگی و خجالت را پنهان سازد. کار نقاب این است که از ما پشتیبانی کند و زندگی مان را پیش ببرد. این نقاب، باور دارد که دارای آن نیروی برتر است که جایزه بزرگ را از آن ما کند. ترانه نقاب ما این است : «عزیزم، من خودروی تو هستم و تو را به هر کجا که بخواهی، می رسانم».

با بررسی و کشف پیچیدگی ها و ظرافت های هر یک از چهره های خود دروغین و نقاب های منیت زخمی و با درک خجالت و ترسی که سرچشمه آنهاست، می توانیم راه حلی معنوی بیابیم که سرانجام به درمان و یکپارچگی خود دروغین و منیت زخمی ما خواهد رسید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
نقاب های منیت، زخمی

فريبنده

فریبنده فقط و فقط در پی یک چیز است، این که حال بهتری درباره خودش پیدا کند. از آنجا که چنین نقابی زاییده این ترس است که او به اندازه کافی خوب نبوده، شایسته محبت کافی نیست و جایی در جمع ندارد، مگر آن که مورد توجه کسی باشد، در جست و جوست تا هدفی مناسب بیابد و آن را در تار انرژی خود گرفتار سازد. این زن یک شکارچی به شمار می آید، زیرا هدف اصلی او این است که از عزت نفس کسی دیگر تغذیه کند تا زخم های عاطفی خود را تسکین دهد.

فریبنده در واقع با مهربان، عاشقانه، علاقه مند و جذاب رفتار کردن، قلابی پرانرژی می اندازد و ضمن آن که طعمه بعدی را به سوی خود می کشد، گام بعدی اش را نیز طراحی می نماید. چنین زنی وقت خود را صرف این فکر می کند که چه ظاهری دارد و دیگران او را چگونه می بینند. می توان چنین گفت که «شکار» موجب می شود تا فریبنده به برداشت بهتری از خود دست یابد و دست کم تا مدتی درد و رنج و نفرت شدیدی را که در روان او ذخیره شده است، بپوشاند.

خجالت فریبنده

فریبنده از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد : معمولی، ناخواستنی، بیزار از خود، مطرود، تهی، هیچ کس و بی سر و پا.

چالش فریبنده

چالش «فریبنده» این است که تشخیص دهد تمنای او برای توجه، ستایش و محبت دیگران، التماسی از سوی جهان درونی اش بوده و لازم است که او این چیزها را به خود بدهد. فریبنده باید حاضر شود درد تهی بودن و انزوا را که در مواقعی که کسی را برای برانگیختن، سرگرم کردن و اغوا کردن ندارد در او آشکار می شود، احساس کند. همین که چنین زنی بفهمد آنچه در طلبش است فقط در درون یافت می شود، می تواند سفر التیام بخش اتصال مجدد با وجود والاتر خود را که خلای عاطفی او را پر می کند و عزت نفسش را بالا می برد، آغاز نماید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
افسونگر


افسونگر، عاشقی با جذبه جادویی ست که می تواند حتی محکم ترین دژها را با یک لبخند فرو بریزد. مردان افسونگر، استاد بهره برداری و فریبکاری هستند و برای جلب علاقه شما همیشه از نقطه ضعف هایتان استفاده می کنند.

آنها ماهرانه آدم ها را می سنجند و می بینند که چه کسی به اندکی عشق، توجه یا امید نیاز دارد و این اطلاعات را همچون سلاح برای گشودن قلب یا کیف پول او به کار می برند. آنها که مطلع، تحصیل کرده و اغلب بسیار سفر کرده هستند، می توانند به سرعت دوست صمیمی و محرم اسرار شما شوند.

اما لازم است محتاط باشید، زیرا افسونگر یک شکارچی ست، تا به خود بیایید، او دریافته است که چگونه از شما، حساب بانکی، کسب و کار با قلبتان بهره ببرد. آب زیر کاه بودن چنین مردی، یکی از گمراه کننده ترین ویژگی های اوست. بی آن که بدانید، افسونگر با دقت می فهمد که چه غذاهایی می خورید، از کجا خرید می کنید و به چه فیلم هایی علاقه دارید تا بعد، از این اطلاعات استفاده کند و به شما نشان دهد که چه قدر برای او مهم و خاص هستید. مردان افسونگر در اغفال زن و مرد ماهر هستند و از ساده بودن شما سوء استفاده می کنند. آنها که متین و بانزاکت، مکار و پر از نفرت پنهانی هستند، به راستی می توانند خانه و کاشانه تان را از شما بگیرند.

چنین مردانی اغلب در حقه بازی خبره هستند و به راحتی به شما دروغ می گویند یا حقیقت را تحریف می کنند و همه اینها در ظاهر برای آن است که می خواهند احساس بهتری در باره خود داشته باشید.

خجالت افسونگر

افسونگر از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد: پست، بی ارزش، ناتوان، نامریی، پیش پا افتاده، به درد نخور و زیادی.

چالش افسونگر

چالش افسونگر این است که تشخیص دهد، اگر چه او چنین جاذبه ای را دارد که برای به دست آوردن خواسته هایش میانبر بزند، تا وقتی از طعمه هایش تغذیه می شود، احساس خوبی در باره خود نخواهد داشت. شاید لازم باشد که افسونگر گذشته خود را عمیقا بررسی کند و بیند چه هنگام این نتیجه گیری را کرده که بهترین امکان او برای موفقیت، فریب مردم و گرفتن مال آنهاست. مسیر یکپارچگی و تکامل برای یک مرد افسونگر آن است که تشخیص دهد چه احساس بدی در باره خودش دارد، راستگویی را تمرین کند و احساس با ارزش بودن را از طریق انتخاب های قدرتمند، در خود پرورش دهد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
راضی کننده


راضی کننده ها یکی از انواع مورد علاقه من هستند، زیرا اگر چه رفتار آنها از خودخواهی صرف سرچشمه می گیرد، در واقع خوش ذات بوده و نیاز آنها به راضی کردن دیگران معمولا برای سایرین مفید است.

راضی کننده های واقعی معمولا کسانی هستند که در کودکی به شدت زخمی شده اند. این آدم ها به اندازه ای خجالت کشیده اند که دیگر نیازهای آنها برایشان بی اهمیت شده است و از خردسانی آموخته اند که برای زندگی با کم ترین تنش باید با همه توان تلاش نمایند تا دیگران را خوشحال کنند. راضی کننده ها طعمه شکارچی ها و به شدت از این موضوع خجالت زده هستند که شایستگی فضایی را که در جهان اشغال می کنند، ندارند.

احساس بی ارزشی و این ترس که بدون محبت و تایید کسی دیگر، هیچ هستند، این نیاز پرانگیزه را در آنها به وجود می آورد که ارزش خود را به دیگران اثبات کنند. این آدم ها لبخند گرمی بر ل*ب دارند و واژه شکار بر پیشانی آنها مهر شده است. این گروه واداشته می شوند که برای جلب عشق شما تقلا کنند، بیشتر تقلا کنند و سپس باز هم تقلا کنند.

راضی کننده ها آن قدر نثار می کنند که دیگر چیزی از خودشان باقی نماند، اما مخفیانه از کسی که در راه او نثار می نمایند، به شیوه ای ناسالم تغذیه می کنند. شاید آنها شکل خریدار عشق را به خود بگیرند و برای به دست آوردن عشق هدیه بخرند و پولی را که ندارند، خرج کنند. غذای این دسته ستایش دیگران است و اگر چه شاید به نظر برسد که می دهند، در واقع می گیرند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
راضی کننده ها پیوسته و در هر کاری به دنبال تایید دیگران هستند. متأسفانه احساس عميق كمبود مانع از آن می شود که بشنوند تا چه اندازه مهم و مورد قدردانی هستند. معمولا رفتار این آدم ها از زخم های عاطفی شان سرچشمه می گیرد و خودویرانگری شان به این علت است که نمی توانند بشنوند طرف مقابل واقعا از آنها چه می خواهد.

این گروه که همه چیز را از پالاينده «چگونه می توانم شما را راضی کنم؟» می بینند، نمی توانند بشنوند، گوش بدهند و با رفتار درست ارتباط برقرار کنند؛ در نتیجه تیشه به ریشه خود می زنند. سایه راضی کننده ها خجالت عمیق آنها از این موضوع است که بدون شما هیچ هستند. «شما»، هر کسی است که در آن لحظه به او وابستگی دارند، به علاوه کارهایی که به خاطر «شما» انجام می دهند تا اثبات کنند وجود «شما» چه قدر ضروری است.

خجالت راضی کننده

راضی کننده از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد: بی مصرف، به یاد نماندنی، بی ارزش، یک بار مصرف، محتاج، به درد نخور، متجاوز منفعل.

چالش راضی کننده

چالش راضی کننده اعتراف به این موضوع است که او لباس مبدل ایثار را بر تن کرده است تا در واقع نیاز به مهم بودن و تعلق داشتن خود را برآورده سازد. اگر او به خودش اجازه دهد عواطف پنهانی را که از راه ایثار سرکوب کرده است حس کند، اندک اندک تشخیص خواهد داد که خود چه قدر محتاج اثار خود است.

همین که راضی کننده این واقعیت را بپذیرد که کار او راضی کردن دیگران نیست، می تواند همه توجه و انرژی خود را بر آن یک نفری که قدرت راضی کردن او را دارد، یعنی بر خودش، متمرکز کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
زورگو


همه ما تا زورگو را ببینیم، می شناسیم. او معمولا پررو و پر سر و صد است. زورگو آن کودک زمین بازی است که همیشه متلک می گوید، تقصیر را به گردن دیگران می اندازد و به سایرین زور می گوید. او آن بزرگسال عضو هیأت مدیره است که با سلطه، تهدید و ایجاد ترس به آنچه می خواهد، می رسد.

زورگو دوست دارد هر زمانی که می خواهد، به خواسته اش برسد و بی هیچ درنگی به بقیه فشار می آورد تا به نتیجه دلخواه خود دست یابد. او با ایجاد فشار، چیرگی می یابد و حکم می راند. سلاح مخفی زورگو ترس دیگران است. از آنجا که محرک درونی این گروه، ترس عمیق از زیر سلطه قرار گرفتن است، عمق ترس دیگران را درک می کنند. آنها شم بقای بسیار نیرومندی دارند و در نتیجه به سادگی می توانند آدم های ضعیف را شناسایی نمایند. آدم های زورگو به شکار کسانی می پردازند که هنگام ترس، خود را جمع می کنند یا دارای شجاعت یا قدرت لازم برای تلافی کردن نیستند.

اگر چه این دسته که معمولا برای ضعیف تر از خود قلاب می اندازند، قوی به نظر می رسند، در عمق وجود احساس ناامنی دارند و به شدت از احساس ناکافی بودن، رنج می برند.
زورگو، ترسویی است که لباس مبدل پوشیده است. او تا سر حد مرگ می ترسد که شایسته نباشد و برای جبران احساس عمیق بی کفایتی، بر دیگران تسلط پیدا می کند.

باید از این دسته ترسید، زیرا زخم و رنجش آنها به اندازه ای عمیق است که معمولا دست به هر کاری می زنند تا اثبات کنند بزرگ تر، بهتر و مهم تر از شما هستند. زورگوها با نقاب ستیزه خویی که بر چهره دارند، این واقعیت را می پوشانند که تا سر حد مرگ م شما پی ببرید کیستند و کوچکی آنها را برملا کنید.

خجالت زورگو

زورگر از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد، ضعیف، هراسان، ناامن، ناتوان، بازنده بز دل.

چالش زورگو

چالش زورگو این است که متوجه شود اگر چه شاید بتواند با استفاده از زور در نبرد کوتاه مدت ببرد، اما در دراز مدت دشمنان فراوانی خواهد داشت. آنها با پذیرش ضعف ها، اعتراف به ناتوانی و در آغوش گرفتن آسیب پذیری خود، در واقع خودشان را در موقعیت قدرت اصیل قرار می دهند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
مار خوش خط و خال


مار خوش خط و خال حقه باز است، چون به راستی بی آزار به نظر می رسد. رفتار آرام این گروه آرامش بخش است و حتی وجب می شود دل شما برای مظلوم بردنشان بسوزد، آنها معمولا برخورد گرمی دارند، اما تا ندانند که شما طعمه خوبی برای آنها خواهید بود، با شما صمیمی نمی شوند.

آنها شاید با لحنی تقریبا فروتنانه اطلاعاتی درباره معاملات با استعداد های خود به شما بدهند و به فرصت هایی که نقد در دسترس تعداد اندکی خوش اقبال قرار دارد، اشاره هایی کنند. منش و رفتار مارهای خوش خط و خال هر کسی را که در حسرت احترام و ارزش های خوب و قدیمی است، به شدت تحت تأثیر قرار می دهد.

اما همین که به زندگی شما راه بیایند، راه آن را پیدا می کنند که چگونه افکار، پول، ارتباطات اجتماعی و احترام و آبرویتان را به سرقت ببرند. مواظب باشید! زیرا معصومیت ظاهری آنها انبوهی از دوز و کلک را پوشانده است. این آدم ها اغلب خود را زیرک می دانند، اما این صورت ظاهر سر به زیر و آب زیر کاه فقط پرده ای ست که وابستگی، بی استعدادی ناشایستگی و ناتوانی آنها را در ایستادن روی پای خود می پوشاند.

مارهای خوش خط و خال، شکارچی هایی هستند که اغلب خود را به صورت شکار نشان می دهند؛ همان گرگ تمثیلی که در پوست گوسفند فرو می رود. آنها مکار، عوام فریب، زرنگ و آب زیر کاه هستند، این آدم ها اغلب مبهم بوده و خود را حساس تر و آسیب پذیر تر از آنچه هستند، نشان می دهند تا شما را بفریبند و اعتمادتان را جلب کنند. مار های خوش خط و خال، غیر قابل اعتماد هستند و شناخت آنها دشوار است. این آدم ها پشت نقابی از معصومیت پنهان می شوند و به سختی تلاش می کنند تا به دیگران احساس امنیت بدهند، اما در همان حین مشغول محاسبه حرکت بعدی خود هستند.

احساس ناخودآگاه حسادت و بی ارزشی، محرک این دسته در تظاهر به معصوم و قابل اعتماد بودن است، اما مواظب باشید که آنها چنین نیستند.
 
بالا