mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
توماس یکی از مراجعه کنندگان قدیمی من، برعکس این بازی را می کرد. او در محل کار، مردی مهربان و کارمندی قابل اعتماد به نظر می رسید و خود را در نقاب اجتماعی بی خطر و حتی معصوم می پیچید. اما نمی توانست طبیعت حقیقی خود را فروبنشاند و با وجود همه تلاش هایش برای پیروی از قوانین می دید که باز هم در پی آنچه می خواهد می رود و آن را تسخیر می کند و کاری ندارد که چه کسی سر راه او قرار گرفته است.
در حالی که کسی متوجه نبود، این مرد به مقام بسیار بالایی در شرکت محل کار خود رسید. توماس نقاب «شکار بودن» را چنان ماهرانه بر چهره گذاشته بود که هیچ کس به قدرت واقعی او بدبین نشد و تا وقتی در رأس کارها قرار نگرفت، همکارانش به هیچ رو متوجه نبودند که او خیال دارد آنجا را تسخیر کند.
هر کدام ما یک طبیعت بنیادی داریم: گرایش به شکارچی یا شکار بودن و نقاب هایی که درست می کنیم، از همین طبیعت بنیادین سرچشمه می گیرند.
این شناخت، نیروبخش است. اگر شکار هستید، هرگز نمی توانید به تقویت و پشتیبانی از خود بپردازید، مگر این که به شکار بودن خودتان اعتراف کنید. اگر یک شکارچی هستید که از دیگران سوء استفاده و آنها را قربانی می کنید، فقط زمانی می توانید رفتار خود را تغییر دهید که ابتدا این موضوع را بپذیرید که بله، به راستی این طبیعت شماست! در مورد خودم، من این بینش را نداشتم که شکارچی های واقعی را تشخیص دهم، زیرا به شدت درگیر تظاهر به شکارچی بودن و در انکار ضرورت شک داشتن به دیگران بودم.
تا هنگامی که حاضر نبودم خود را به عنوان شکار ببینم، هرگز نمی توانستم مراقب خودم باشم و اعتراف کنم که شکارچی های واقعی چه کسانی هستند، زیرا با این کار نقابم را فرو می ریختم! کاوش در باره طبیعت «شکارچی - شکار» سفری مخاطره آمیز و رفتن به درون نیروهایی است که نقاب خود دروغین را شکل داده است.
در حالی که کسی متوجه نبود، این مرد به مقام بسیار بالایی در شرکت محل کار خود رسید. توماس نقاب «شکار بودن» را چنان ماهرانه بر چهره گذاشته بود که هیچ کس به قدرت واقعی او بدبین نشد و تا وقتی در رأس کارها قرار نگرفت، همکارانش به هیچ رو متوجه نبودند که او خیال دارد آنجا را تسخیر کند.
هر کدام ما یک طبیعت بنیادی داریم: گرایش به شکارچی یا شکار بودن و نقاب هایی که درست می کنیم، از همین طبیعت بنیادین سرچشمه می گیرند.
این شناخت، نیروبخش است. اگر شکار هستید، هرگز نمی توانید به تقویت و پشتیبانی از خود بپردازید، مگر این که به شکار بودن خودتان اعتراف کنید. اگر یک شکارچی هستید که از دیگران سوء استفاده و آنها را قربانی می کنید، فقط زمانی می توانید رفتار خود را تغییر دهید که ابتدا این موضوع را بپذیرید که بله، به راستی این طبیعت شماست! در مورد خودم، من این بینش را نداشتم که شکارچی های واقعی را تشخیص دهم، زیرا به شدت درگیر تظاهر به شکارچی بودن و در انکار ضرورت شک داشتن به دیگران بودم.
تا هنگامی که حاضر نبودم خود را به عنوان شکار ببینم، هرگز نمی توانستم مراقب خودم باشم و اعتراف کنم که شکارچی های واقعی چه کسانی هستند، زیرا با این کار نقابم را فرو می ریختم! کاوش در باره طبیعت «شکارچی - شکار» سفری مخاطره آمیز و رفتن به درون نیروهایی است که نقاب خود دروغین را شکل داده است.