mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
از آنجا که منیت بدون مکمل سالم خود، احساس ناکامل بودن و حقارت می کند، پیوسته در حال مقایسه و ارزیابی وضعیت خودش در آنچه به نظر او کارزاری به نام زندگی ست، می باشد.
منیت زخمی از این تغذیه می شود که احساس کند از کنار دستی خود بهتر، زیباتر، باهوش تر، جذاب تر، لاغرتر، دار اتر، دوست داشتنی تر، تحصیل کرده تر یا نیرومندتر است. منیت زخمی مدام تمنای هر چه را دارد که به باورش او را همردیف یا بهتر از دیگری می کند.
منیت زخمی می خواهد که به هر بهایی جایزه بزرگ را ببرد. در نتیجه همچون انگل، میزبان خود را می بلعد، اگر چه این کار سرانجام به نابودی خودش می انجامد.
گرسنگی سیری ناپذیر برای «بیشتر، بهتر و متفاوت» داشتن از آنچه اکنون دارد و همچنین خواسته شدیدش برای متعلق بودن و جا داشتن، از زخم بسیار عمیق او سرچشمه می گیرد. هنگامی که منیت زخمی است به شدت تلاش دارد تا از راه فراهم آوردن شرایطی در بیرون که حالش را بهتر می کند، به ترمیم خود بپردازد. منیت زخمی که احساس می کند در ذات آسیب دیده، ناقص و ناکافیست به چیزهای بیرون از خودش چنگ می اندازد تا خود را کامل کند.
برخی منیت های زخمی با این گمان که اگر به اندازه کافی «چیز» به دست آورند، با ارزش بودنشان به اثبات می رسد، به خلسه مال دوستی می لغزند و بعضی دیگر تلاش دارند از راه دلربایی و جلب توجه دیگران احساس با ارزش بودن پیدا کنند. برخی با مورد نیاز بودن، لحظاتی آرام می گیرند و بعضی دیگر راه هایی برای رسیدن به قدرت می یابند. این گونه است که مسابقه بزرگ آغاز می شود؛ مسابقه اثبات این که ما آدمی متفاوت از آن کسی هستیم که باور داریم، مسابقه یافتن چیزهای بیرونی برای پوشاندن عواطف و مسابقه پیروز شدن بر احساس خجالت و آشفتگی عمیق درونی که آن را از دید خود پنهان نگه می داریم.
همه این انرژی مصرف می شود تا مجبور نباشیم از کاستی ها، نقص ها و آسیب پذیری های با خود خجالت بکشیم.
منیت زخمی از این تغذیه می شود که احساس کند از کنار دستی خود بهتر، زیباتر، باهوش تر، جذاب تر، لاغرتر، دار اتر، دوست داشتنی تر، تحصیل کرده تر یا نیرومندتر است. منیت زخمی مدام تمنای هر چه را دارد که به باورش او را همردیف یا بهتر از دیگری می کند.
منیت زخمی می خواهد که به هر بهایی جایزه بزرگ را ببرد. در نتیجه همچون انگل، میزبان خود را می بلعد، اگر چه این کار سرانجام به نابودی خودش می انجامد.
گرسنگی سیری ناپذیر برای «بیشتر، بهتر و متفاوت» داشتن از آنچه اکنون دارد و همچنین خواسته شدیدش برای متعلق بودن و جا داشتن، از زخم بسیار عمیق او سرچشمه می گیرد. هنگامی که منیت زخمی است به شدت تلاش دارد تا از راه فراهم آوردن شرایطی در بیرون که حالش را بهتر می کند، به ترمیم خود بپردازد. منیت زخمی که احساس می کند در ذات آسیب دیده، ناقص و ناکافیست به چیزهای بیرون از خودش چنگ می اندازد تا خود را کامل کند.
برخی منیت های زخمی با این گمان که اگر به اندازه کافی «چیز» به دست آورند، با ارزش بودنشان به اثبات می رسد، به خلسه مال دوستی می لغزند و بعضی دیگر تلاش دارند از راه دلربایی و جلب توجه دیگران احساس با ارزش بودن پیدا کنند. برخی با مورد نیاز بودن، لحظاتی آرام می گیرند و بعضی دیگر راه هایی برای رسیدن به قدرت می یابند. این گونه است که مسابقه بزرگ آغاز می شود؛ مسابقه اثبات این که ما آدمی متفاوت از آن کسی هستیم که باور داریم، مسابقه یافتن چیزهای بیرونی برای پوشاندن عواطف و مسابقه پیروز شدن بر احساس خجالت و آشفتگی عمیق درونی که آن را از دید خود پنهان نگه می داریم.
همه این انرژی مصرف می شود تا مجبور نباشیم از کاستی ها، نقص ها و آسیب پذیری های با خود خجالت بکشیم.