به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
ام. اسکات پک در کتاب خود به نام «آدم های اهل دروغ»، اشاره می کند : «یکی از ویژگی های اهریمن، تمایل او به گیج و آشفته کردن است» آدم های مردم آزار در وارونه جلوه دادن و در هم و بر هم کردن مسایل استاد هستند. آنها قربانی خود را فریب می دهند و متقاعد می کنند که اوست که مشکل دارد و از آن بدتر، اوست که تنش برای آزار دیدن میخارد.

این اشخاص، دروغ می گویند و شما را به دروغگویی متهم می کنند. اگر چه همه آدم های مردم آزار دارای ذهنی مکار هستند، برخی از آنها با مشت و لگد آزار می رسانند، اما سلاح بعضی دیگر، تقلب در کسب و کار یا ذکاوت بی نظیر در بهره برداری از قانون و قربانی شان است.

چنین کسانی باور دارند که اگر به دیگری آزاری می رسانند، تقصیر خود اوست. در نتیجه تقریبا ناممکن است که مردم آزار حتی در موارد ضروری، تقاضای کمک کند یا کمکی بپذیرد.
اگر احساس نزدیکی با نقاب مردم آزار می کنید یا اگر با چنین کسی در ارتباط هستید، به شدت توصیه می کنم که از افراد متخصص کمک بگیرید.

خجالت مردم آزار

مردم آزار از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد: ترسو، زخمی، ناتوان، حقه باز، معیوب.

چالش مردم آزار

چالش مردم آزار این است که آسیبی را که رفتار او به دیگران می رساند و آزار حاصل از آن را تشخیص دهد. این تشخیص، خود بخشی از مشکل است، زیرا آنها یا به دلیل نقصی در سخت افزار بشری بی وجدان هستند یا مدتها پیش، وجدان خود را دفن کرده اند. برای درمان، چنین کسانی باید متوجه شوند که با خشونت کردن به دیگران شاید برای لحظه ای از فشار درونی آسوده شوند، اما در نهایت هر رفتار خشونت باری که نسبت به دیگری انجام می دهند، در واقع خشونتی است که به خود کرده اند.

تنها امید آنها برای نجات این است که نیرویی قوی تر از خود بیابند و با فروتنی از آن درخواست کمک کنند. آدم های مردم آزار باید از دیگران و سپس از خودشان درخواست بخشایش نمایند. آنها باید به ارزش خود پی ببرند، و گرنه هرگز به آزاری که به دیگران می رسانند، اهمیت نخواهند داد. هنگامی که خشونت درونی این اشخاص بر ضد خودشان متوقف شود، خشونت آنها بر ضد دیگران نیز متوقف خواهد شد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
ام. اسکات پک در کتاب خود به نام «آدم های اهل دروغ»، اشاره می کند : «یکی از ویژگی های اهریمن، تمایل او به گیج و آشفته کردن است» آدم های مردم آزار در وارونه جلوه دادن و در هم و بر هم کردن مسایل استاد هستند. آنها قربانی خود را فریب می دهند و متقاعد می کنند که اوست که مشکل دارد و از آن بدتر، اوست که تنش برای آزار دیدن میخارد.

این اشخاص، دروغ می گویند و شما را به دروغگویی متهم می کنند. اگر چه همه آدم های مردم آزار دارای ذهنی مکار هستند، برخی از آنها با مشت و لگد آزار می رسانند، اما سلاح بعضی دیگر، تقلب در کسب و کار یا ذکاوت بی نظیر در بهره برداری از قانون و قربانی شان است.

چنین کسانی باور دارند که اگر به دیگری آزاری می رسانند، تقصیر خود اوست. در نتیجه تقریبا ناممکن است که مردم آزار حتی در موارد ضروری، تقاضای کمک کند یا کمکی بپذیرد.
اگر احساس نزدیکی با نقاب مردم آزار می کنید یا اگر با چنین کسی در ارتباط هستید، به شدت توصیه می کنم که از افراد متخصص کمک بگیرید.

خجالت مردم آزار

مردم آزار از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد: ترسو، زخمی، ناتوان، حقه باز، معیوب.

چالش مردم آزار

چالش مردم آزار این است که آسیبی را که رفتار او به دیگران می رساند و آزار حاصل از آن را تشخیص دهد. این تشخیص، خود بخشی از مشکل است، زیرا آنها یا به دلیل نقصی در سخت افزار بشری بی وجدان هستند یا مدتها پیش، وجدان خود را دفن کرده اند. برای درمان، چنین کسانی باید متوجه شوند که با خشونت کردن به دیگران شاید برای لحظه ای از فشار درونی آسوده شوند، اما در نهایت هر رفتار خشونت باری که نسبت به دیگری انجام می دهند، در واقع خشونتی است که به خود کرده اند.

تنها امید آنها برای نجات این است که نیرویی قوی تر از خود بیابند و با فروتنی از آن درخواست کمک کنند. آدم های مردم آزار باید از دیگران و سپس از خودشان درخواست بخشایش نمایند. آنها باید به ارزش خود پی ببرند، و گرنه هرگز به آزاری که به دیگران می رسانند، اهمیت نخواهند داد. هنگامی که خشونت درونی این اشخاص بر ضد خودشان متوقف شود، خشونت آنها بر ضد دیگران نیز متوقف خواهد شد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
خوش بین ابدی


خوش بین ابدی، به ظاهر پیوسته در حالت شعف جنون آمیز قرار دارد. آنها را به محض ورود به جمع تشخیص می دهید، زیرا زيادی لبخند می زنند، بیش از اندازه پر شور و هیجان بوده و کمی زیادی مشتاق برقراری ارتباط هستند.

مرد خوش بین ابدی، احتمالا وقتی برای سلام کردن شما را در آغوش می کشد، اندکی نزدیک تر و طولانی تر از معمول نگه می دارد و با ضربه بسیار صمیمانه ای که بر پشت شانه شما می زند، احتمالا نقش انگشتانش بر پشتتان می ماند. او داستان های خنده دار تعریف می کند، جوی می گوید، سر به سر همه می گذارد و شاید با شور و نشاط خود، کودکان شما را به وجد بیاورد.

زن خوش بین ابدی را شاید در محافل و مجالس دیده باشید. او هر کجا می رود، سطل سطل انرژی اضافی به همراه دارد. معمولا صدای چنین زنی چندین دانگ زیادی زیر، چندین دسیبل زیادی بلند و احتمالا ده سال جوان تر از سن واقعی خود است. خوشحال بودن برای این گروه به فعالیتی رقابتی تبدیل شده است. آدم های خوش بين ابدی که محرکشان این است که اثبات کنند خوشحال ترین، صمیمی ترین و مهربان ترین شخص حاضر در هستند، با پاسخ های اغراق آمیز خود هر گفت و گویی را می قاپند.

هر چه را مردم می گویند، آنها صدبار بیش تر بیان می دارند. اگر چیزی خوب است، برای چنین کسانی بهترین است. اگر سپاس گزاری می کنند، هر اندازه تشکر، باز هم به نظر شان کم است. آنها از ترس این که دوست داشته نشوند، خود را مجبور می کنند که نقاب «خوشحال» بر چهره بگذارند و تقل محفل باشند. برای این اشخاص، «خوب» بودن کافی نیست، آنها باید با نمایش های خود شما را مفتون کنند. خوش گذرانی و تفریح، تعهدش یک خوش بین ابدی ست.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
چشمان کار آزموده گاهی تشخیص می دهند که لبه های خوش بین اندکی پریده است و گوش های خبره، زنگ تشویش را در طنین خنده های اجباری او تشخیص می دهند. خوش بین ابدی از نظر کسانی که می توانند پشت این صورت ظاهر را ببینند، متظاهر و نامطبوع است. شاید معاشرت با این آدم ها برای برخی از مردم فرساینده باشد.

این دسته حتی گاه در حین صحبت از رویدادهای غم انگیز، لبخند بر ل*ب دارند. هر اندازه غمی که پنهان کرده اند بیش تر باشد، به همان نسبت احساس فشار می کنند که شادی بیشتری را ابراز نمایند. آنها از این موضوع می ترسند که اگر اجازه دهند حتی ذره ای افکار منفی وارد ذهنشان شود، دچار افسردگی گردند.

خجالت خوش بین ابدی

وش بین ابدی از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد: غمگین، منفعل، بدبین، ناامید، طردشده، بی چاره، دوست نداشتنی.

چالش خوش بین ابدی

چالش خوش بین ابدی این است که بپذیرد، زندگی همیشه روی خوش خود را نشان نمی دهد. نقاب خوش بین ابدی به سختی ترک خواهد خورد، زیرا بسیاری از آنها معتقد هستند خوشحالی دایمی و شیداوار، بالاترین هدف زندگی است.

چنین کسانی معمولا با شدت و حرارت بحث می کنند که به هیچ رو نقابی به چهره ندارند. من در پشتیبانی از این گروه برای تشخیص صورت ظاهر خود، از آنها می خواهم که طی روز و ضمن اجرای بهترین برنامه «من چه قدر خوشحال هستم» خود را ده دقیقه در آینه تماشا کنند. فقط همین کافی است تا حجاب نازکی را که وجود حقیقی شان را از شخصیت دروغین آنها جدا می کند، تشخیص دهند.

در نهایت، چالش خوش بین این است که همان گونه که هست و بدون شیره مالیدن به دور خود باشد و در اعماق قلبش بداند که همان گونه که هست، دوست داشته خواهد شد، پذیرفته خواهد شد و در جمع جا خواهد داشت. لازم است او ساکت شود تا درد، ناراحتی یا خجالتی را که با شور و نشاط دروغین می پوشاند، حس کند و به خود اجازه دهد که دریابد به راستی چه کسی است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
روشنفکر


دانش و اطلاعات، پول و سلاح روشنفکر است. این نقاب، حاصل تجربه ای در خردسالی می باشد که بر قربانی خود چنین تأثیری گذاشته است که باور کند نادان، کم اهمیت و به گونه ای ناکافی ست.

دارندگان این نقاب که از نظر عاطفی فلج هستند و از احساس های دردناک می ترسند، خودشان را پشت لایه های ضخیم خود برتربینی و موجه بودن حفظ می کنند. اگر چه آنها الزام تحصیل کرده نیستند، اما سرعت انتقال خوبی دارند و ذهنشان گنجایش پردازش و جذب بالای اطلاعات را دارد. این گروه، استعدادهای ذهنی شان را به کار می برند تا به گونه ای موثر از دیگران بهره برداری کنند و خود را در موقعیت برتر از آنها نگه دارند.

آدم های روشنفکر اغلب با همسنخ های خود به گونه ای برخورد می کنند که به طرز آشکار با نهانی به آنها فخر بفروشند، سرشان منت بگذارند و تحقیر یا ردشان کنند. این رفتار می تواند از طريق تصحیح کردن مداوم دوستان، خویشاوندان یا همکاران نشان داده شود. حتی اگر روشنفکر این کارها را آشکارا و رو در رو انجام ندهد، می توانید مطمئن باشید که در گفت و گوی ذهنی خود این کار را می کند. چنین کسی حماقت آدم ها را می بیند و حساب دقیقی از اشتباهات و کاستی های دیگران نگه می دارد. آنها عقل کل های حق به جانبی هستند که جامة تكبر روشنفکری را بر تن کرده اند.

آدم های روشنفکر که به طور عمده در ذهنشان زندگی می کنند، میل دارند خود را در ورای به هم ریختگی های عواطف ببینند. آنها ترجیح می دهند که بی اعتنا و وارسته باقی بمانند و در تصمیم گیری ها و کارها بیشتر به منطق متکی هستند تا احساس. این عده به ندرت به خودشان اجازه می دهند که درگیر شرایط عاطفی شوند یا به سطحی سقوط کنند که خونسردی خود را از دست بدهند.

آنها ترجیح می دهند در به اصطلاح گفت و گوهایی شرکت کنند که عقلانی و درست بودن نظراتشان نشان داده شود و از سوی دیگر اشتباه طرف مقابل در غیر منطقی و احساسی بودن او آشکار گردد. امکان ندارد که کسی در چنین بحث هایی با این دسته برنده شود، زیرا روشنفکر همیشه مطمئن است، همیشه درست می گوید و همیشه در ورای چالش ها قرار دارد. روشنفکر در هنر تفسیر رویدادها به سود خود زیرک بوده و در پیچاندن مطالب استاد است. پس حتی اگر اشتباه بودن او به اثبات برسد، ماهرانه نقطه نظر یا چارچوبی را برای آن وضعیت جفت و جور میک کند تا در نهایت درستی عقایدش اثبات شود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
انتظار نداشته باشید که با دارندگان این نقاب بسیار صمیمی شوید، روشنفکر مستعد آن است که در هر را*ب*طه ای فاصله خود را، دست کم از نظر عاطفی، حفظ کند. او که توانایی درک و برخورد موثر با احساسات خود یا دیگران را ندارد، خودش را بی علاقه یا بی اعتنا نشان می دهد، گاهی آدم های روشنفکر می توانند توجه، علاقه و حتی همدلی نشان دهند، البته به این شرط که احساس کنند اختيار کارها را در دست دارند و احساس امنیت نمایند.

این دسته حتی می توانند به احساس عشق اعتراف و آن را ابراز کنند؛ اگر چه این احساس در آنها بر مبنای برخی ساختارهای ذهنی ایجاد می شود، نه ارتباط عاطفی حقیقی با شخص دیگر. همین که ظاهر آرام و صیقل یافته روشنفکر مورد تهدید واقع شود، به سرعت پشت دژ نفوذناپذیر استدلال ذهنی پناه می گیرد.

تغییر عقیده چنین کسانی پس از تصمیم گیری در باره چیزی، بسیار دشوار و احتمالا ناممکن است. بزرگ ترین ترس این گروه، آن است که کسی کشف کند در پس این همه ادای روشنفکرانه، باز هم یکی دیگر از احمق های دنیا پنهان است.

خجالت روشنفکر

روشنفکر از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد: ناکافی، خود کم بین، هراسان، دچار مشکلات عاطفی، نادان، احمق.

چالش روشنفکر

در نهایت، چالش روشنفکر این است که از اتکا به ستون امن، مرتب و به شدت سازمان یافته ذهن استدلالی، دست بکشد و به خود اجازه دهد که سفری پر ماجرا را در قلمروی غیر قابل پیش بینی، آشفته، پرخطر و اغلب ترسناک جهان عواطف و قلب آغاز کند. او باید به این درک برسد که معمولا «دانستن» جایزه اصلی نیست و صمیمیت حقیقی و ارتباط عاطفی فقط در صورت تعادل ذهن و دل ممکن می شود. دارندگان این نقاب می توانند با بیرون آمدن از دژ ذهنی و گشوده شدن در برابر عقاید و احساس های دیگران، محبت و صمیمیت حقیقی را در خود پرورش دهند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
منجی


منجی، مراقبی است که به آن که از او مراقبت می کند، متکی است نجات دهنده ای که نیاز دارد به هر قیمتی مورد نیاز باشد. این نوع آدم ها که به شدت می خواهند زندگی شما را بهتر کنند، مطمئن هستند می دانند چگونه این کار را انجام دهند و می دانند چه چیزی برایتان بهتر است.

شکایت عمده و ناراحتی کلی آنها این است : «اگر فقط به حرف من گوش میدادی!» چنین کسانی اول از همه برای راهنمایی کردن، نسخه پیچیدن و یافتن راه حل برای مشکلات دیگران، جلو می پرند و از این سربلندند که مطلع، مهربان و با توجه هستند. منجی همیشه نیاز دارد تا کسی را اصلاح، آسوده و به او کمک کند، زیرا از طریق کمک رسانی به دیگران، خود دریافت می نماید. اگر چه او از خود گذشته به نظر می رسد، تقریبا همه انگیزه هایش خودخواهانه هستند.

نقاب منجی به احتمال زیاد به عنوان راهی برای رویارویی با اختلال های خانگی، مانند خشونت، بیماری یا بحران ایجاد شده است. کسی که این نقاب را به کار می برد، از طریق «رفتن به ورای مسایل»، راهی برای فرار از درد خود می یابد. این گروه مسؤولیت همه چیز و همه س را به عهده می گیرند و اضافه کار می کنند تا اوضاع را بهتر نمایند.

آدم های منجی با گرفتن این نقش و یادگیری آن که چگونه تکیه گاه دیگران باشند، هویت امن و راهی یافته اند که مجبور به احساس درد، آزردگی و تنها ماندن عمیق خود نشوند. شاید این مراقب متکی، وادار به بازی نقش یک پرستار، درمانگر، دکتر با آموزگار شود، زیرا با این شغل ها امکان می یابد که هدف زندگی خود را که کمک به درماندگان است، برآورده سازد.
منجی به سوی آدم های معتاد، الكلى و قربانی کشیده می شود، زیرا گرسنگی سیری ناپذیری برای احساس مفید بودن دارد.

اما با بررسی دقیق تر مشخص می شود که این شخص در واقع یک شکارچی در لباس مبدل است، زیرا او از همان کسانی که ادعای کمک کردن به آنها را دارد، تغذیه می کند. آدم های منجی از طریق مراقبت از دیگران و پاک کردن زباله های زندگی آنها، احساس «خود مهم بودن» پیدا می کنند و حتی اگر به بهای همه وقت، انرژی و پولشان هم تمام شود، به قبول مسئولیت ادامه می دهند. منجی باور دارد برای آن که دوستش بدارند، باید همه نیازهای خود را فدای کسی کند که نیازمند تر است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
یک راه قطعی برای تشخیص نقاب و این است که در باره زندگی خودش از او بپرسید. تقریبا همه این اشخاص، خود را در ارتباط با کسانی که از آنها مراقبت می نمایند، تعریف می کنند. آدم های منجی به صورت تخیلی از طریق دیگران زندگی و به زندگی های آنها رسیدگی می کنند، اما خود دارای زندگی داخلی نیستند. طبیعت از خود گذشته آنها از این طریق می زید که وقف هدف با آرمانی از جمله شغل، خانواده، همسر یا عزیزشان شوند و برای آن آرمان بجنگند.

خجالت منجی

منجی از داشتن این ویژگیها خجالت می کشد: نیازمند، بی فایده، بیچاره، بی توجه، خودخواه، خود کم بین.

چالش منجی

چالش منجی این است که متوجه شود هویت خود را از آنچه می دهد و کاری که می کند، به دست می آورد و از طریق ایفای این نقش است که برای برآوردن نیازهایش تلاش می نماید. این گروه از بحران، فاجعه، فشار شدید و به طور کلی هر وضعیتی که بتوانند به عنوان منجی در آنجا حضور یابند، شور و حال پیدا می کنند و در نتیجه اغلب بی آن که توجهی به نیازهای خود داشته باشند، از رسیدگی به یک وضعیت آشفته به رسیدگی به وضعیت آشفته بعدی می روند. آدم های منجی معمولا تلخ و غضب آلود هستند، زیرا فکر متعارف آنها این است که با این همه از خود گذشتگی، کسی قدرشان را نمی داند، مراقبشان نیست و زحماتشان را جبران نمی کند.

چالش نهایی چنین کسانی این است که اعتراف نمایند برای این می دهند که بگیرند و قربانی کسانی نیستند که از آنها مراقبت می کنند. هنگامی که این دسته بتوانند مسؤولیت ناخشنودی خود را بپذیرند و به ارزش ذاتی خود پی ببرند، آزاد خواهند شد تا روابط سالمی داشته باشند، حد و مرز مناسبی تعیین کننده و از زندگی شان سربلند باشند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
افسرده خو


افسرده خو آدم بسیار غم انگیزی ست که همراهان همیشگی او غم و غصه، دلتنگی و ناامیدی هستند. این دسته که همیشه پی یافتن نقطه ضعف در خود و زندگی شان می گردند، استاد به دل گرفتن و چسبیدن به عواطف زهرآلود به شمار می آیند. ناامیدی عمیق و خشم بررسی نشده آنها از جهان بیرون و ساکنین آن، علت نابودی روحیه، امید و رویاهای این گروه است.

آدم های افسرده خو بی این که متوجه باشند، به گذشته ای که به آنها وفا نکرده است می چسبند و در این روند، هر چیز خوبی را که ممکن است به سویشان بیاید، از خود دور می کنند. این دسته از آینده می ترسند و وحشت دارند که نتوانند از پس مشکلات آن برآیند؛ از این رو ناآگاهانه انتخاب می کنند به درد آشنای خود بچسبند تا آن که خود را باز کنند و با درد ناآشنایی که شاید به سراغشان بیاید، رو به رو شوند. به سخنی دیگر، در نظر آنها شری که می شناسند، بهتر از شری ست که نمی شناسند.

آدم های افسرده خو به بدبختی معتاد هستند. این عده رجز خوانی های درونی منفی و خاصی دارند که چیزی شبیه اینهاست: «من چه مشکلی دارم؟ چرا من؟ من بی چاره نباید این بلا سر من می آمد. چرا هیچ وقت به حق خود نمیرسم؟» این وضعیت، آنها را در چرخهای معیوب از درد و ناامیدی قرار می دهد
چنین کسانی خود را در معرض شکار دیگران قرار می دهند، زیرا طبیعت حقیقی خود را همراه با غرایز خدادادی شان سرکوب کرده اند و تخيلات مصیبتبار و مایوس کننده ای را که سرانجام غم انگیزی دارد، به جای آنها نشانده اند، این گروه، زخمی و ترسان و بدون آن که منبعی در اختیار داشته باشند تا در مراحل اولیه به خود کمک کند، روند دردناک طرد و واپس رانی را آغاز می نمایند.

تشخیص یک شخص افسرده خو ساده است، زیرا چهره او آویزان است، به ندرت لبخند می زند و شعله روح درونش کورسویی بیش نیست. از آنجا که این دسته باور ندارند که آغازهای جدید با امکانات پر هیجانی انتظارشان را می کشد، رها کردن گذشته و حرکت، برای آنها دشوار است. آدم های افسرده خو در مقطعی، روح خود را فروختند تا دوستشان دارند، عاشقشان شوند، در جمع جایی داشته باشند یا احساس تعلق کنند، اما به نتیجه ای نرسیدند. در واقع آنها به احتمال زیاد طرد شدند، مورد بی اعتنایی قرار گرفتند و به حقوقشان تج*وز یا خیانت شد. آیا این وضعیت افسرده کننده نیست؟

در اذهان چنین کسانی، زندگی بر ضد آنها عمل کرده است و خدا با وجود ندارد یا آنها را فراموش کرده است. عواطف دردناک آدم های افسرده خو سنگین تر از آن بوده است که بتوانند درک با بررسی اش کنند، پس تنها کاری را که بلد بودند، انجام دادند : آنها عواطف خود را سرکوب و پنهان کردند و از جهان کناره گرفتند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
افسرده خو، افسرده است؛ فقط همین! او نمی تواند به غیر از جهان کوچک و تاریکی که برای خود آفریده است، چیزی ببیند. امکانات موجود برای آینده آنها مبهم و نامشخص است، زیرا نمی توانند آنچه را بیرون از چارچوب داستان غم انگیزی که درونش زندگی می کنند انتظارشان را می کشد، ببینند.

این گروه با احساس ناامیدی و تنهایی به درون زخم های خود می خزند و زندگی را فقط به امید بقا با رنج و بیچارگی طی می کنند.

خجالت افسرده خو

افسرده خو از داشتن این ویژگی ها خجالت می کشد: بی عرضه، آزاردیده، پس زده شده، تنها مانده، سست و بی ثبات، بی چاره.

چالش افسرده خو

چالش آدم های افسرده و این است که نوار تکراری و منفی ای را که هر روز و هر ساعت به آن گوش می کنند، تشخیص دهند و متوقف سازند. آنها باید بی باکانه به درون عواطف دردناکشان بروند و این اجازه را به خود بدهند که انرژی زهرآگین، منفی و انفجاری نهفته در زیر سطح افسردگی شان را که موجب می شود گاه تا سال ها پس از یک ضربه عاطفی، از آن زجر بکشند، ابراز نمایند.

این گروه باید با کوشش فراوان، آدم های مثبت را دور خودشان جمع کند و تصویر جدیدی برای زندگی خود بسازند. شاید راه نجات این دسته آن باشد که با کسانی که کمتر از خودشان خوشبخت هستند، کار کنند.
 
بالا