mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
عاطفه زهرآلود شماره پنج : حسادت
حسادت، فرافکنی بیرونی ناامنی های درونی ماست. حسادت از این احساس ها بر می خیزد که ناخواستنی و زیادی هستیم، شایسته محبت نیستیم، به اندازه کافی خاص نیستیم یا این که می ترسیم چیزی را از دست بدهیم که متعلق به خود می دانستیم، حسادت، آتشی درونی ست که شعله های آن به سرعت پخش می شود و موجب می گردد که به شیوه های تنگ نظرانه و کینه توزانه حمله کنیم و دچار دیوانگی موقتی شویم، حسادت است که آدم های خوب را وامی دارد تا همه گونه کارهای بد بکنند.
هولاك اليس روانشناس بریتانیایی، در مقاله ای به نام «درباره زندگی و را*ب*طه جنسی» می گوید : «حسادت، اژدهایی است که در ظاهر عشق را حفظ می کند، اما در واقع آن را می کشد» حسادت می تواند در یک آن زندگی همه کسانی را که سر راه آن قرار دارند، نابود کند.
ترس از این که هرگز استعداد، محبت، عشق یا دارایی مورد نظر خود را به دست نیاوریم، این عاطفه به خوبی پنهان شده را به سطح می کشاند. وقتی به گمان ما کسی چیزی دارد که ما باید داشته باشیم، احساس حسادت می کنیم.
زمانی که باور داریم آنچه را در زندگی می خواهیم، هرگز به دست نخواهیم آورد، احساس حسادت می کنیم. وقتی نظر ما این است که ناشایسته هستیم و آرزو داریم چیزی بیش از آنچه هستیم، باشیم، احساس حسادت می کنیم.
هنگامی که به نظر می رسد اطرافیانمان با استعدادتر از ما هستند یا در موقعیت هایی بهتر از ما قرار دارند، احساس حسادت می کنیم. احساس کمتر بودن از اطرافیان پاشنه آشیل آدم حسود است. پس از آن که بارها و بارها کمتر از آنچه می خواهیم نصیبمان می شود و احساس باختن می کنیم، دیگر نمی توانیم به سرکوب حسادت خود ادامه دهیم و بی اختیار برای انتقام جویی حمله می کنیم. این معجون تلخ که از ترکیب حسادت، بی کفایتی و خشم ساخته می شود، ممکن است به شکل بی تفاوتی، تنگ نظری، انتقاد یا بدجنسی پدیدار گردد.
حسادت، آدم های خوب را به انجام کارهای بد وامیدارد : پدران به مادران فرزندان خود آزار می رسانند و برعکس، دلباختگان در واکنش به بی اعتنایی معشوق به نابودی چیزها دست می زنند یا برای محبوب خود دام پهن می کنند، دعواهای خانوادگی که به سادگی قابل حل هستند، سال ها بی نتیجه باقی می مانند، کارکنان پیشین و حسود یک شرکت، ویروس های کامپیوتری به وجود می آورند یا فقط برای آزار رساندن و بر هم زدن زندگی کسانی که به باور آنها چیزی دارند که خود از آن محروم هستند، به دلایل احمقانه، برایشان پرونده سازی می کنند.
حسادت را «زخم روح» نیز نامیده اند. حسادت، عاطفه ای تباهی آور و فرساینده است که عزت نفس ما را کاهش می دهد و احساس بی کفایتی ما را به چهره قربانیانش فرامی افکند. هر یک از ما که زمانی مغلوب حسادت شده ایم، می دانیم که حسد چه قدرتی دارد و با چه سرعتی می تواند ما را به بدترین دشمن خودمان تبدیل کند.
حسادت، فرافکنی بیرونی ناامنی های درونی ماست. حسادت از این احساس ها بر می خیزد که ناخواستنی و زیادی هستیم، شایسته محبت نیستیم، به اندازه کافی خاص نیستیم یا این که می ترسیم چیزی را از دست بدهیم که متعلق به خود می دانستیم، حسادت، آتشی درونی ست که شعله های آن به سرعت پخش می شود و موجب می گردد که به شیوه های تنگ نظرانه و کینه توزانه حمله کنیم و دچار دیوانگی موقتی شویم، حسادت است که آدم های خوب را وامی دارد تا همه گونه کارهای بد بکنند.
هولاك اليس روانشناس بریتانیایی، در مقاله ای به نام «درباره زندگی و را*ب*طه جنسی» می گوید : «حسادت، اژدهایی است که در ظاهر عشق را حفظ می کند، اما در واقع آن را می کشد» حسادت می تواند در یک آن زندگی همه کسانی را که سر راه آن قرار دارند، نابود کند.
ترس از این که هرگز استعداد، محبت، عشق یا دارایی مورد نظر خود را به دست نیاوریم، این عاطفه به خوبی پنهان شده را به سطح می کشاند. وقتی به گمان ما کسی چیزی دارد که ما باید داشته باشیم، احساس حسادت می کنیم.
زمانی که باور داریم آنچه را در زندگی می خواهیم، هرگز به دست نخواهیم آورد، احساس حسادت می کنیم. وقتی نظر ما این است که ناشایسته هستیم و آرزو داریم چیزی بیش از آنچه هستیم، باشیم، احساس حسادت می کنیم.
هنگامی که به نظر می رسد اطرافیانمان با استعدادتر از ما هستند یا در موقعیت هایی بهتر از ما قرار دارند، احساس حسادت می کنیم. احساس کمتر بودن از اطرافیان پاشنه آشیل آدم حسود است. پس از آن که بارها و بارها کمتر از آنچه می خواهیم نصیبمان می شود و احساس باختن می کنیم، دیگر نمی توانیم به سرکوب حسادت خود ادامه دهیم و بی اختیار برای انتقام جویی حمله می کنیم. این معجون تلخ که از ترکیب حسادت، بی کفایتی و خشم ساخته می شود، ممکن است به شکل بی تفاوتی، تنگ نظری، انتقاد یا بدجنسی پدیدار گردد.
حسادت، آدم های خوب را به انجام کارهای بد وامیدارد : پدران به مادران فرزندان خود آزار می رسانند و برعکس، دلباختگان در واکنش به بی اعتنایی معشوق به نابودی چیزها دست می زنند یا برای محبوب خود دام پهن می کنند، دعواهای خانوادگی که به سادگی قابل حل هستند، سال ها بی نتیجه باقی می مانند، کارکنان پیشین و حسود یک شرکت، ویروس های کامپیوتری به وجود می آورند یا فقط برای آزار رساندن و بر هم زدن زندگی کسانی که به باور آنها چیزی دارند که خود از آن محروم هستند، به دلایل احمقانه، برایشان پرونده سازی می کنند.
حسادت را «زخم روح» نیز نامیده اند. حسادت، عاطفه ای تباهی آور و فرساینده است که عزت نفس ما را کاهش می دهد و احساس بی کفایتی ما را به چهره قربانیانش فرامی افکند. هر یک از ما که زمانی مغلوب حسادت شده ایم، می دانیم که حسد چه قدرتی دارد و با چه سرعتی می تواند ما را به بدترین دشمن خودمان تبدیل کند.