mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
کشف نقاب وجود اصیل
آیا اکنون این نقاب را می بینید؟ تا هنگامی که بر فشرده نگه داشتن خود در لباس تنگ و کهنه ای که برای ده، هجده یا بیست و یک سالگی تان تهیه کرده بودید اصرار می ورزید، مجبور می شوید پولی را که ندارید خرج کنید، وارد را*ب*طه هایی شوید که شما را دلشکسته می کنند، فرزندانتان را شکنجه عاطفی دهید تا اطاعت کنند، به گفت و گوی درونی ناامیدکننده خود گوش دهید، درباره سوابق شغلی تان دروغ بگویید، در گزارش های مالی خود تقلب کنید، با کسانی که نمی شناسید یا دوست ندارید را*ب*طه برقرار نمایید، آنهایی را که دوستتان دارند فریب دهید، به آدم های ضعیف تر از خود زور بگویید و بادی به غبغب بیندازید و وانمود کنید کسی هستید که در واقع نیستید.
تا زمانی که نمی توانید به عیب ها، ضعف ها، رنجش ها و تعصب های خود اعتراف کنید، مجبور هستید که حرف های نسنجیده بزنید، پولتان را هدر بدهید، شغلتان را نابود کنید، از شرکای خود باج بگیرید، قراردادهای تجاری را از دست بدهید و این امکان را به وجود آورید که کسانی در پیرامون شما کارهای بد انجام دهند.
اگر اصرار دارید که به صورت ابراز کوچکی از وجود جاودانی خود زندگی کنید، باید بیشتر و بیشتر زحمت بکشید تا همه احساس هایی را که با صورت ظاهر انتخابی شما در تعارض هستند، بپوشانید، باید بر خلاف میل خود لبخند بزنید، کارهایی را که بدتان می آید انجام دهید، وقتی دلتان می خواهد صحبت کنید دهان خود را ببندید، تظاهر به مهربانی کنید وقتی می دانید که چنین نیستید، محبت مردم را با پول بخرید تا دور شما بمانند، ساده لوحانه وارد معاملات بد شوید تا اثبات نمایید احمق هستید، مدارک متعدد تحصیلی بگیرید تا باهوش بودن خود را به اثبات برسانید، لباس های بیش از اندازه تنگ بپوشید تا اندکی جلب توجه کنید، با کسانی که حوصله شما را سر می برند صحبت کنید تا به دیگران بقبولانید که با توجه هستید، سر آدم ها کلاه بگذارید تا خود را متقاعد کنید که موقت هستید، به خوبی و درستکاری تظاهر کنید حتی وقتی که یک کلاهبردار هستید، در شغل هایی باقی بمانید که دوست ندارید، در کنار کسانی کار کنید که از آنها بیزارید، به اعتیادهایی رو بیاورید که روحتان را می کشند، به اطرافیان ضربه روحی بزنید و از این که بدترین دشمن خود هستید، رنج بکشید.
آیا اکنون این نقاب را می بینید؟ تا هنگامی که بر فشرده نگه داشتن خود در لباس تنگ و کهنه ای که برای ده، هجده یا بیست و یک سالگی تان تهیه کرده بودید اصرار می ورزید، مجبور می شوید پولی را که ندارید خرج کنید، وارد را*ب*طه هایی شوید که شما را دلشکسته می کنند، فرزندانتان را شکنجه عاطفی دهید تا اطاعت کنند، به گفت و گوی درونی ناامیدکننده خود گوش دهید، درباره سوابق شغلی تان دروغ بگویید، در گزارش های مالی خود تقلب کنید، با کسانی که نمی شناسید یا دوست ندارید را*ب*طه برقرار نمایید، آنهایی را که دوستتان دارند فریب دهید، به آدم های ضعیف تر از خود زور بگویید و بادی به غبغب بیندازید و وانمود کنید کسی هستید که در واقع نیستید.
تا زمانی که نمی توانید به عیب ها، ضعف ها، رنجش ها و تعصب های خود اعتراف کنید، مجبور هستید که حرف های نسنجیده بزنید، پولتان را هدر بدهید، شغلتان را نابود کنید، از شرکای خود باج بگیرید، قراردادهای تجاری را از دست بدهید و این امکان را به وجود آورید که کسانی در پیرامون شما کارهای بد انجام دهند.
اگر اصرار دارید که به صورت ابراز کوچکی از وجود جاودانی خود زندگی کنید، باید بیشتر و بیشتر زحمت بکشید تا همه احساس هایی را که با صورت ظاهر انتخابی شما در تعارض هستند، بپوشانید، باید بر خلاف میل خود لبخند بزنید، کارهایی را که بدتان می آید انجام دهید، وقتی دلتان می خواهد صحبت کنید دهان خود را ببندید، تظاهر به مهربانی کنید وقتی می دانید که چنین نیستید، محبت مردم را با پول بخرید تا دور شما بمانند، ساده لوحانه وارد معاملات بد شوید تا اثبات نمایید احمق هستید، مدارک متعدد تحصیلی بگیرید تا باهوش بودن خود را به اثبات برسانید، لباس های بیش از اندازه تنگ بپوشید تا اندکی جلب توجه کنید، با کسانی که حوصله شما را سر می برند صحبت کنید تا به دیگران بقبولانید که با توجه هستید، سر آدم ها کلاه بگذارید تا خود را متقاعد کنید که موقت هستید، به خوبی و درستکاری تظاهر کنید حتی وقتی که یک کلاهبردار هستید، در شغل هایی باقی بمانید که دوست ندارید، در کنار کسانی کار کنید که از آنها بیزارید، به اعتیادهایی رو بیاورید که روحتان را می کشند، به اطرافیان ضربه روحی بزنید و از این که بدترین دشمن خود هستید، رنج بکشید.