به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
مهم ترین پرسشی که ممکن است یک آمریکایی در مورد مقام و جایگاه خود در این فرهنگ مطرح کند آن است که: جایگاه واقعی من در درون این مادی گرایی کجاست و چگونه می توانم به رفاه و آرامش روحی و غنا و برکت الهی برسم؟ آیا در محدوده ای سرشار از حرص و طمع و زراندوزی، بهره مندی از یک زندگی سرشار از شادی و هماهنگی باطنی ممکن و میسر است؟ چگونه ممکن است در میان مردمی که برای چنگ افکندن و منال بیشتر به بیگانگی و خشونت دامن می زنند زندگی کنم و همچنان از شادابی و سرور باطنی برخوردار باشم.

به اعتقاد من، رهایی از دلبستگی ها، تنها نوشدارویی است که تمام دردهای اجتماعی یاد شده را درمان می کند. وارستگی و عدم تعلق خاطر حقیقت ننوشته عالم هستی و بر تمام شؤونات ما حكمفرمایی می کند. خواه مایل باشید که با این اصل هماهنگ هم آواز باشید و خواه نه، این اصل بر یکایک کنش های عالم شما حاکم است.

در جوامع مادی، رهایی از دلبستگی به سادگی از سوی کسانی که در پی دارایی و تصاحب بیشتر جانفشانی می کنند، مردود شمرده می شود و مورد استهزاء قرار می گیرد. زیرا این اصل با عقاید و سنت های ریشه دار مال پرستی و زراندوزی به مبارزه برمی خیزد. اشتباه نشود هرگز قصد ندارم که جمع آوری ثروت مادی و یا تملک را ناپسند و زیان آور توصیف کنم.

به اعتقاد من پول و ثروتی که از کار و تلاش عاید می شود به طور قطع تملک گرایی نیست. من به دستاوردهای خود می بالم و از این که می توانم در اثر تلاش و تکاپو آنچه را که بر میگزینم بخرم خرسندم. رهایی از تملک گرایی بدان معنا نیست که لذت کسب ثروت و تمول را انکار کنید. در حقیقت رهایی از دلبستگی، نه تنها اشياء و اموال ما را از چنگ ما در نمی آورد، بلکه نعمت های بیشتری را نیز به زندگیمان فرا می خواند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
مفهوم دلبستگی


من در سراسر این کتاب، بارها به دوگانگی وجود انسان، یعنی جسم و روح اشاره می کنم. بخش عمده وجود ما که بی شکل است اندیشه، معنویت و هشیاری عالی و متعالی نام دارد. از طرفی جسم مقر و کانون دلبستگی های ماست. دلبستگی مبحثی گسترده است و شادی و شعف و شور و نشاط و غم و رنج ما از آن تأثیر می پذیرد. واژه «دلبستگی» به مفهوم چسبیدن به اشیاء و اموال است و زندگی انسان را بر حسب اموال و افراد ارزیابی می کند.

از این رو دلبستگی - کلمه ای که ما مفاهیم زیادی به آن نسبت می دهیم و از نظر عاطفی به طور عمیق به آن وابسته ایم - به جهان مادی تعلق دارد. ما به طور طبیعی حس می کنیم که باید از دلبستگی بهره مند باشیم. در غیر این صورت بخشی از خصوصیات انسانی خود را از دست می دهیم. غافل از این که از همان لحظه که به چیزی وابسته شویم ترس از دست دادن آن نیز از همان دم آغاز می شود و جایی که ترس دامن بگسترد دیگر نشانی از عشق نیست.

از سوی دیگر جوهر وجود ما در قلمروی اندیشه ساکن است و در این مکان دلبستگی هرگز مفهومی ندارد. در عالم رؤیا و با توسل به نیروی اندیشه می توانیم به اشیاء و افراد برون از خود دلبسته باشیم اما به مجرد این که از خواب بیدار می شویم، در می یابیم اشياء و افرادی که به آنان سخت وابسته بودیم یک پندار باطل بود و فقط در آفرینش خواب و خیال ما نقشی به عهده داشت. با این منطق به محض این که با خرد و فرزانگی برتر خویش متصل شویم و به مفهوم پوچ و میان تهی دلبستگی به اشیاء و اموال پی ببریم، از خواب غفلت بیدار می شویم.

آدمی پس از مرگ و رسیدن به سطوح عالی هشیاری به اشیاء و اموالی که در جهان مادی سخت به آن وابسته بود می نگرد و پوچی و بی ارزش بودن آنها را به وضوح مشاهده می کند. بنابراین به حکم منطق نباید از نظر عاطفی به اشیاء و افراد برون از خود دلبسته باشیم. هر نوع دلبستگی مانعی برای زیستن در سطوح عالی هشیاری به شمار می رود و مسؤول کاهش موفقیت و شادمانی ماست.

انسان از این توانایی بهره مند است که ضمن عدم دلبستگی به همه اشیاء و افراد، خود را جزیی از کل انسانیت به حساب آورد و این مطلب از جمله بزرگترین تناقص های سفر معنوی ما محسوب می شود. گرچه من در این بخش از زندگیم خود را با تمام انسان های دیگر متصل و یگانه می یابیم. در عین حال می دانم که در مقام و مرتبه انسانی خود ناگزیر نیستم به کسی وابسته باشم. به علاوه برای این که کل را حس کنم، ضرورت ندارد که تملک گرا باشم و چیزی بیندوزم. پس آنچه را که در اختیار دارم ارج می نهم و تجلیل می کنم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
بنابراین، عدم تعلق خاطر من به اشیاء و افراد برای برخورداری از ادراک کل و کامل بودن به من مجال می دهد که به جای ستیز با دیگران و یا تقاضای چیزی از آنان، از اینجا و اکنون کام بجویم و با آنچه هست در جریان باشم.

عدم وابستگی، یعنی این که ناگزیر نیستیم دست نیاز به سوی اشیاء و افراد دراز کنیم. شیوه ای از تفکر و بودن است که در پرتوی آن می توان با فراغ بال و آسایش خیال، در جریان زندگی شناور بود. در عین حال این بدان معنا نیست که از تملک و داشتن چیزی محروم شویم.
عدم وابستگی که در قلمروی اندیشه شکل می گیرد، فرآیند پالایش روح از آلودگی هاست و در نهایت به این آزادی منجر می شود که خود را از زیستن در عالم مادی بی نیاز حس کنیم.

ما را از اسارت و بندگی نسبت به آنچه تا به حال اندوخته ایم می رهاند. وقتی از موضع تملک گرا و مداخله گر خویش دور می شویم، : تحت سلطه خرد و فرزانگی برتر خویش قرار می گیریم و همان می شویم که باید باشیم. عدم وابستگی، برخورداری از این تجربه است که هرگاه قایق زندگی خویش را نرم و سبک به جلو برانیم چه احساس دل انگیزی در انتظار ماست؛ جریان یافتن بدون رویارویی با موانع و مشاهده تصویری از تکامل زیبایی ها و نیکویی های جهان هستی.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
جریان یافتن؛ ابزاری برای ترک دلبستگی


هر چه به افراد، اشیاء، نقطه نظرها و احساس های وابسته تر باشید، نیرومندی و اقتدار خود را بیشتر از دست می دهید. هرگاه بکوشید مشتی آب را در دست بفشارید، به وضوح مشاهده می کنید که هر چه آن را بیشتر بفشارید، آب کمتری در دستتان باقی خواهد ماند.

اما اگر در کمال آرامش و به طور باز و گشوده دستتان را در همان آب بگذارید، می توانید تا وقتی که مایلید، آب را در دست داشته باشید. مثال فوق از اصل عدم دلبستگی و شناور بودن در فضای هستی حکایت می کند. به حکم قوانین عالم هستی، هر چیزی به طور طبیعی جاری و شناور است. همه چیز، در جهان بیکرانه، از جمله شما نوعی انرژی است و انرژی تنها زمانی به طور کامل اثربخش می شود که بتواند آزادانه جاری شود. یکی از ویژگی های طبیعت آن است که به هر چیز مجال می دهد آزادانه جاری شود.

هوا بدون هیچ انقطاع و از هم گسیختگی پیرامون سیاره خاک در گردش است. آب در سراسر جهان بدون کمترین مقاومت جاری است، زمین و تمام اشکال و اجرام سماوی متعلق به عالم هستی، بدون هیچ انقطاع و یا اندکی وقفه در چرخش و وا چرخش است.

در واقع سراسر گیتی یک میدان عظیم انرژی است که بدون هیچ گونه تقاضا و یا فارغ از این که اوضاع و شرایط چگونه باید پیش برود، در کمال هماهنگی سرگرم کار است. از یاد نبرید که انسان نیز بخشی از این میدان انرژی است و در هماهنگی و تعادل این نظام نقش دارد. از آنجائی که تمام اشکال انرژی درصدد مستند بدون برخورد با موانع جاری شوند.

به ظاهر تنها نتیجه ای که می توان گرفت آن است که: برای این که انسان به سعادت و رفاه و شادمانی و برکت دست یابد، به حکم قانون طبیعت می بایستی با وانهادن هر چه دلبستگی با آنچه هست، آزادانه در جریان باشد و از اینجا و اکنون کام بجوید. بیشتر مردم می ترسند که خود را در رودخانه زندگی رها کنند و به جریان بسپارند. ترس از این که مبادا امن و امان به مقصد نرسند، ایشان را دامی دارد که دست نیاز به سوی اشیاء و اشخاص برون از خود دراز کنند، غافل از این که دلبستگی به اشیاء و افراد موانعی است که نمی گذارد آنان همگام با نظام هستی و با آنچه هست در جریان باشند و سهم خود را - که همانا نیکبختی، تمول و آسایش و برکت است .

از خزانه پرنعمت کاینات يستأنند، تعلق خاطر به اشياء و افراد ما را به تملک گرایی و کنترل بیشتر افراد بر می انگیزد و در نتیجه موانعی را در برابر اتصال به هشیاری بالاتر و خرد و فرزانگی برتر و در نتیجه دگرگونی پدید می آورد. رهایی از دلبستگی برای افرادی که در طریق بصیرت و روش بینی گام بر می دارند بزرگترین درس محسوب می شود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
چگونه جرم شما در عالم هستی انجام وظیفه می کند


شما یک نام کامل و تمام عیار انرژی محسوب می شوید. آری، شمال اعضاء و اقدام های بدنتان باید وظایفی را انجام دهند تا شما به زندگیتان ادامه دهید، اما بدن در انجام وظایفش به طور کامل غیر وابسته و مستقل است و شما نمی توانید در مکانیزم عملکرد آن کمترین دخالتی داشته باشید.

او بدون هرگونه هدایت و راهنمایی شما به طرزی شگفت انگیز سرگرم کار است. اگر به طور مستقیم بکوشید در انجام وظیفه بدنتان مداخله کنید، عملکرد منظم، کامل و تمام عیار آن را مختل می کنید. فرض کنید که سرگرم خوردن سالاد هستید. طبیعی است که کاهو را پس از جویدن در حلقوم فرو می برید.
برای جذب مواد غذایی این تکه کاهو، دستگاه گوارشتان مستقل از اراده شما به کار می افتد. در درجه نخست، بزاق به طور غیر ارادی در دهانتان جاری می شود تا عمل جویدن را سهل و آسان کند.

شما به ترشح بزاق نمی پردازید، این فرآیند به خودی خود انجام می گیرد. پس از آن که کاهوی جویده شده را فرو می دهید، عضله های گلویتان را که وظیفه دارد با حرکات دودی کاهو را به جلو براند، به کار وادار نمی کنید. این فرآیند بدون هیچ گونه کمک و مداخله شما انجام می گیرد. شما هرگز برگ کاهو را برای تجزیه شدن و پیوستن به جریان خون خود هدایت نمی کنید. در فرآیند گوارش، کاهو به حکم وظیفه به طور دقیق کارش را انجام می دهد، در مسیری معین به جریان می افتد و پس از تجزیه به مواد مغذی به سلولهایی که به این مواد غذایی نیاز دارند می رسد.

مواد مغزی کاهو که در لوزالمعده مورد نیاز است هرگز به اشتباه به سوی انگشت بزرگ پای شما جذب نمی شود. به هر حال دستگاه گوارش بدنتان بدون کوچکترین نیاز به کمک و یا دخالت شما، کارش را به طور کامل انجام می دهد. در حقیقت پس از جویدن کاهو، هیچ گونه ارتباطی، با اعمالی که بر روی کاهو انجام می شود، ندارید.

سفری که این تکه کاهو در پیش دارد محتاج توجه شما نیست و یا شما هرگز با سیستم های گوارشی، تنفسی و دفع خود ارتباط برقرار نمی کنید. آنها جملگی بدون دخالت شما به انجام وظیفه سرگرمند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
با همین منطق، قلبتان در طول روز هزاران بار می تپد. آیا تا به حال وقت خود را صرف به تپش در آوردن قلب خود کرده اید؟ بدون تردید پاسخ منفی است. قلب شما به طور خودکار و کامل کار می کند و هر چه به شیوه عملکردش بیشتر وابسته باشید، با مسایل بیشتری رو به رو خواهید شد. همان گونه که ملاحظه می کنید کارهای بسیاری در هر لحظه زندگیتان به مرحله اجرا در می آید و شما کوچکترین نقشی در آن به عهده ندارید.

آنان جملگی به طور کامل انجام وظیفه می کنند. چرا که با اصول و قواعد کاینات جور و هماهنگ هستند. نه تنها نیازی به دخالت شما نیست، بلکه کوچکترین دخالت از سوی شما، این جریان هماهنگی و طبیعی را مختل می کند. به این ترتیب شما به عنوان نظامی از نظام ها در درون بزرگترین نظام، یعنی عالم هستی به کار و تلاش سرگرم هستید. تمام اشکال انرژی در مسیری که طبیعت مقدر کرده در جریان است.

در سمفونی طبیعت نت خارج نواخته نمی شود. آنچه هست، واجب و ضروری است. پس از ورود غذا به دهان، هوش و تکامل نهفته در وجودتان بر آن حاکم می شود و همه چیز همان گونه که طرح ریزی شده به مرحله اجرا در می آید. هر گونه مداخله ای از سوی شما، موجب می شود که این جریان طبیعی، به طور کامل انجام وظیفه نکند و از نظم خارج شود.

حال تقاضا می کنم که زاویه دید و نگرش خود را از موقعیت میکروسکوپی - که با توسل به آن وضعیت بدن را ارزیابی می کردید به حالت تلسکوپی - که دیدن تصاویر بزرگ از طریق آن امکان پذیر می شود . منتقل کنید. عالم هستی، یک نظام كل است که می توان آن را به نظام های کاملی که در بدن انسان انجام وظیفه می کنند تشبیه کرد.

نظام هستی نیز چون سایر نظام ها، براساس اصول و قواعد متعددی که از حیطه کنترل ما خارج است کار می کند و عقیده ما در چگونگی عملکردش کوچکترین تأثیری بر آن ندارد.
حتی اگر از کارش هم سر در نیاوردیم به چرخش و واچرخش ادامه می دهد. و از همه مهمتر این که تنها وقتی به بهترین شیوه ممکن کار می کند که ما در عملکردش دخالت نکنیم و فقط اجازه دهیم که این انرژی آزادانه و بدون هیچ گونه مقاومت جاری شود. من مایلم که این فرآیند را با کاهو که جزیی از انرژی است مقایسه کنم و نشان دهم که تمام نظام ها از کوچک و بزرگ از اصول و قواعد واحدی پیروی می کنند.

کاهو پس از جویده شدن و بلع، در نظام بدن راهش را در پیش می گیرد و در نقاط معین، میزان دقیقی از مواد مغذی را در اختیار سلولها قرار می دهد. بدن شما که یک نظام بزرگتر است، به دقت مانند کاهو انجام وظیفه می کند. کاهو و تمام نظام ها از جمله نظام هستی، توسط خرد و حکمت نهفته در درونش هدایت و پشتیبانی می شود. این نیرو را می توانید خدا، روح، خرد لاينتاهی و یا هر چه که مایلید بنامید. این انرژی بخشی از تمام اشکال و نظام هاست، که بدون هیچ گونه دخالت، به گونه ای هماهنگ و کامل سرگرم کار است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
همان گونه که مشاهده کردید، کاهو، به حکم وظیفه ای که دستگاه آفرینش به عهده اش گذاشته، در بدنتان جریان می یابد و وظایفش را به طور دقیق انجام می دهد. جایگاه شما در عالم هستی با وضعیت برگ کاهو در نظام بدن شباهت کامل دارد. شما نیز مجموعه ای از انرژی هستید که، به طور کامل در درون نظامهای بزرگتر و برزگتر، جریان رودخانه زندگی را دنبال می کنید.

مادام که در کار و وظیفه ای که در این نظام کامل به عهده شما گذاشته شده، مداخله نکنید، می توانید به دقت آنچه را که برایتان طرح ریزی شده است، انجام دهید. ناچار نیستید بکوشید آنچه را که فکر می کنید وظیفه شماست انجام دهید.
شما باید مانند کاهو به خرد لاينتاهی اعتماد و به هوش جهان توکل کنید و با آن گشوده و در جریان باشید. این نکته را از یاد نبرید که هر نوع دلبستگی مبنی بر این که کارها باید این گونه پیش برود، نوعی مداخله در عملکرد نظام بزرگتر است.

همچنین ضرورت دارد این نکته را درک کنید که هر گونه دلبستگی به مال و دارایی بر روی این نظام (وجود شما) که به طور کامل انجام وظیفه می کند، تأثیری مخرب و زیانبخش به جا می گذارد؛ درست مثل این است که کاهو هنگام حرکت در روده هایتان با این تصور که با داشتن محموله بیشتر وظیفه اش را بهتر انجام می دهد، تفاله و یا ماده زاید دیگری را برداشته و با خود حمل کند.

تردیدی نیست که این ماده اضافی نه تنها از سرعت حرکت کاهو می کاهد، بلکه معده، سیستم تنفسی و در نهایت سلامتی شما را به مخاطره می افکند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
طبیعی است که آدمی در قیاس با تکه ای کاهو، مجموعه بسیار پیچیده ای است. در عین حال این شباهت و قیاس به ما خاطر نشان می کند که اصول کاینات بدون کوچکترین کمک و مداخله، به گونه ای کامل و تمام عیار سرگرم کار است. پیروی از اصل رهایی از دلبستگی موجب می شود که فارغ از موضع تملک گرا و مداخله گر خویش، نرم و سبک اهداف خود را دنبال کنید و همگام با انرژی عالم هستی در در گردش و چرخش باشید.

حتی ممکن است به این کشف بزرگ نایل آیید که ناخودآگاه به انرژی جهان هستی اجازه دهید تا بدون هرگونه گسیختگی و انقطاع از درون شما جاری شود.
هر چه بیشتر بتوانید از دلبستگی آزاد و رها شوید، شادمانی و رضایت خاطر بیشتری نصیبتان خواهد شد. حتی چیزهایی که در گذشته در راه دستیابی به آن بی وقفه جانفشانی می کردید، و عاقبت به حرص و طمع بیشتری منجر می شد، اکنون به مقدار دقیق برای حمایت و پشتیبانی از شما و عزیزانتان به زندگیتان راه می یابد.

با ترکیب دو اصل رهایی از وابستگی و فراوانی، بدون تلاش و تکاپوی فراوان مواهب و نعمت های زیادی به سویتان راه خواهد گشود و در نهایت با به گردش در آوردن و بخشیدن تمام چیزهایی که به آنها نیازی ندارید، انرژی آسمانی را در وجودتان مستقر می کنید. آنگاه معجزه ها یکی پس از دیگری ظاهر شده و به شما گوشزد می کند که هر چه بیشتر ببخشایید، بیشتر می ستایند. به هر حال عملکرد این نظام کامل و شکوهمند است، مشروط به این که در کارش مداخله نکنید و سر راهش قرار نگیرید.

چنانچه گفتیم دخالت ما از این بابت است که از دوران کودکی به این اندیشه خو کرده ایم که بدون دلبستگی به اشیاء و افراد زندگی ناممکن است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
چگونه استفاده از این اصل را آموختم


در دوران نوجوانی به دختری به نام الن که از همکلاسی هایم بود سخت علاقه مند شدم. فکر می کردم که او زیباست اما هرگز این جسارت را در خود سراغ نداشتم که موضوع را با وی در میان گذارم.

او به اتفاق خانواده اش در حوالی خانه ما زندگی می کردند و من با برادر بزرگترش دوست بودم. به همین دلیل اغلب با او که در قلب من جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده بود - رو به رو می شدم. پس از سال های سال به تازگی نامه ای از او دریافت کردم. او در این نامه نوشته بود که تعدادی از کتابهایم را مطالعه کرده و نیز مطالبی را در خصوص زندگیم در مجله دانشگاه خوانده است. تصمیم گرفتم به او تلفن بزنم.

ارتباط تلفنی ما حدود چهل دقیقه به درازا کشید. او در خلال سخنانش گفت: «وین، یکی از ویژگی های اخلاقی تو را هرگز فراموش نمی کنم؛ تو دست و دل باز ترین فرد کلاس بوده و به تصاحب و تملک چیزها هیچ وقت اعتقاد نداشتی.» از میزان توجه و نیروی حافظه الن حیرت کردم.

در عین حال وقتی به عقب بر می گردم و روند زندگیم را مرور می کنم، باور می کنم که تشخیص و ارزیابی او صحیح است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
از سال ها پیش بر این باور بوده ام که دلبستگی به اشیاء و اموال تضمین می کند که فرد هرگز به مال و منالی که تشنه آن است نمی رسد. هنگامی که بسیاری از همکلاسی ها و همپایگان من درباره تصاحب و تملک بیشتر صحبت می کردند، من از آنچه در اختیار داشتم شاد و خرسند بودم. دوستانم عاجزانه خواستار تملک چیزهایی بودند و من آنان را در یافتن راهی برای دستیابی به خواسته هایشان یاری می کردم.

آنان اتومبیل های شیک و اسپورت سوار می شا ند و با وجود این مدام آرزو می کردند که ایکاش فلان اتومبیل را داشتند. اما من عاشق اتومبیل پلیموت مدل ۱۹۵۰ خودم بودم. این اتومبیل نقایص زیادی داشت و تکه های زنگ زدگی بر روی بدنه آن مشاهده می شد. وقتی گذشته را نظاره می کنم، در می یابم که حتی در آن دوران، عدم دلبستگی به اشياء تا چه اندازه برایم آرامش و آسودگی خاطر به همراه داشت. گرچه غالب اشیایی که زندگی مردمان ثروتمند را تزیین می کرد در اختیار من نبود و لباسهای شیک در زندگیم نقشی به عهده نداشت و اندوختن اشیاء و وسایل گرانقیمت حتی به مخیله ام خطور نمی کرد.

با وجود این از این توانایی برخوردار بودم که آنچه را که دیگران به شدت خواهانش بودند به دست آورم.
به نظر می رسد که هر اندازه کمتر به تصاحب اشیاء دلبسته باشیم، اموال بیشتری برای استفاده و گردش به زندگی ما راه پیدا می کند. عبارت: «بیشتر، کمتر است». گرچه ضد و نقیض به نظر می رسد، با این وصف معنای عمیقی در آن نهفته است.

به اعتقاد من دارایی بیشتر یعنی چیزی که باید آن را بیمه کنیم، حراستش کنیم، غبار ش را برویم، نگرانش باشیم، بکوشیم دو برابر ش کنیم، به آن بنازیم، قیمت گذاریش کنیم و چه بسا برای کسب منفعت در معرض فروشش گذاریم و این دور باطل همچنان ادامه دارد.
 
بالا