به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
سرانجام تصمیم گرفتم تدریس در دانشگاه را ترک کنم، ترک دانشگاه ناشی از عدم رضایتم نبود. از این که پروفسور دایر خطابم می کردند احساس غرور می کردم. از این که کارم را به عنوان پادوی سوپر مارکت در دیترویت آغاز کردم و تا استادی دانشگاه در شهر نیویورک ارتقاء مقام یافتم به خودم میبالیدم.

شیفته و شیدای حرفه ام بودم. با وجود این قصد داشتم به هر قیمت ممکن از استقلال کامل برخوردار باشم. میل نداشتم کسی به من بگوید که چه وقت در فلان ساختمان باشم، و یا در وقتی خاص در فلان کمیته حضور پایم. آزادی می خواستم، آزادی مطلق. برای این که بتوانم زندگیم را تحت کنترل کامل داشته باشم، تصمیم گرفتم در دانشگاه شگفت انگیز زندگی، تکلیفی شکوهمند برای خود تعیین کنم.

من همواره با آرمان ها، مقاصد و خواسته های خود یکی بوده، نسبت به آن وفادار باقی مانده ام. هیچ گاه فکر رها کردن مسؤوليت ها و تعهدات خویش را در سر نپرورانده ام. خانواده ام در درجه اول اهمیت قرار دارد؛ همیشه تعهداتم را به عنوان پدر و همسر برآورده کرده ام. اعضای خانواده ام همواره حامی و پشتیبانم بوده و بدون توجه به این که رویاهایم تا چه اندازه ممکن است مهمل و غیر واقعی به نظر برسد، مرا در پیگیری آن ترغیب کرده اند. آنان می دانند که «وین» از جمله افرادی است که نمی تواند با پیروی از اصول و قواعد دیگران جان سالم به در ببرد.

مادام که همسر و فرزندانم عشق و هماهنگی خویش را نثار خود و دیگران کنند، به نیاز آنان برای مخاطره جویی در راه دستیابی به هدف هایشان ارج می نهم. این نوع احترام دو جانبه که حقوق همه را در بر می گیرد برای پیگیری رویاهایمان و در نتیجه آفرینش زندگی سرشار از وفور و فراوانی از اهمیت بنیادی برخوردار است. ما باید اطرافیان خود را در مسیر دستیابی به خواسته، مقاصد و امیالشان حمایت و پشتیبانی کنیم. هر گونه مخالفت، ستیزه جویی و مجادله در این راستا به زیان همه تمام خواهد شد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
فرآیند تصمیم گیری همواره مرکز و محور زندگی من بوده است و پیوسته در پرتوی آن توانسته ام کنترل بیشتری بر سرنوشت خویش داشته باشم.

گرچه نویسندگی به نظم و ترتيب جسمانی و ذهنی فراوان نیاز دارد، اما من نویسنده ای هستم که زمان نگارش و شیوه آن را خود تعیین می کنم. اکنون نسبت به گذشته وقت تری به سخنرانی نگارش، تولید نوارهای صوتی، مشاوره و مطالعه اختصاص می دهم. در عین حال در انتخاب زمان و شیوه کار از اختیار کامل برخوردارم. به واقع تفاوتی بین یکشنبه و سه شنبه قایل نیستم. آنچه برایم اهمیت دارد، پیروی از تمایلات باطنی ، و بس.

همواره ذهنم را به آنچه در کف اختیار دارم معطوف می کنه به آنچه که از آن محروم هستم؛ آزادی همواره کانون الهام و آرمان ها و آرزوهای من بوده است. هرگز از تعهد و الزام سرپیچی نکرده ام؛ گرچه سال های زیادی را با برنامه ای که دیگران برایم طرح ریزی کردند سپری کردم. در همان حال بی وقفه خواسته ها و مقاصد خود را کانون توجه قرار دادم. آزادی را، هر چند اندک، با دل و جان متبرک کردم و هیچ گاه درباره آنچه نداشتم اظهار تأسف نکردم.

و در تمام این مدت، در هر گامی که به جلو بر می داشتم، پول محور و تعیین کننده نبود. هرگز به خاطر دستمزد بیشتر، مترصد کار تازه نبودم. با وجود این هر کار موفقیت آمیز، پول بیشتری برایم به ارمغان آورد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
وفور نعمت و انجام کاری که به آن عشق می ورزید


برای دستیابی به وفور و فراوانی، باید به کاری بپردازید که از آن لذت می برید. اشتغال به کاری که دوستش دارید، سنگ زیربنای فراوانی در زندگیتان محسوب می شود. رابرت لویز استیونسون در سال ۱۸۸۲، فراوانی را این گونه توصیف کرد: «اگر انسان بدون توجه به کسب موفقیت و شهرت، به کارش عشق بورزد، خداوند خطاب به او خواهد گفت: (من دوست دارم تو را که بدون کوچکترین چشمداشت از آرمان و ایده آل خود پیروی می کنی، در آفرینش جهانی سرشار از شادمانی و فراوانی یاری کنم.»

فراموش نکنید که روزهای ما حرکت و یا جریان ارزشمند زندگی ماست.
بسیارند افرادی که دل در گروی کار خویش ندارند و در باتلاق عدم تحرک فرو رفته و رکود شدیدی را بر زندگی خود حاکم کرده اند. این کسان تنها مترصدند که تعهدات مالی خود را انجام دهند و به گونه ای چرخ زندگی را به جلو برانند. اگر شما نیز در صدد هستید که با انجام کارهایی که از آن بیزارید، بدهکاری ها و تعهدات مالی خود را تأمین کنید و مدام به آنچه بیزارید می اندیشید؛ در حقیقت یک سوم از عمرتان را مقر و مرکز افکار منفی قرار داده اید.

از آنجایی که هر آنچه کانون توجه قرار گیرد، بسط و توسعه خواهد یافت، دیری نمی پاید که منفی گرایی بر زندگیتان حاکم شده و شما به طور ناخودآگاه منتظر کمبود و تنگنا و دیگر مسایل زندگی خواهید بود. به هر حال اگر در تمام طول روز به انجام کاری سرگرم هستید که دوستش ندارید، تردید نکنید که کار و فعالیت شما از ذهنیت کمبود و تنگنا سرچشمه می گیرد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
راستی چرا بعضی مردم در تمام طول عمر به کاری می پردازند که به آن علاقه ای ندارند؟ پاسخ آن است که این کسان به جای وفور و فراوانی، به کمبود و تنگنا اعتقاد دارند. آنان برای توجیه عقیده خود به دستاویزهایی از این دست اشاره می کنند:

- برای اشتغال به کار مورد علاقه ام، پول و سرمایه کافی در اختیار ندارم.
- از عهده انجام کاری که دوست دارم برنمی آیم.
- چاره ای ندارم، به هر حال باید تعهدات مالی خود را انجام دهم.
- کار و حرفه دیگری را نمی شناسم.

دستاویز های بالا جملگی این معنا را می رسانند که نعمت ها و موهبت های عالم هستی برای گذران زندگی بشر محدود است و به لحاظ این کمبود و تنگنا، افراد ناگزیرند برای تأمین نیازهای زندگی، حرفه خود را بدون توجه به میل باطنی خویش برگزینند. با وجود این، هرگاه به درک این نکته نایل آیید که هر آنچه کانون توجه قرار گیرد، بسط و توسعه می یابد، اندک اندک به این پندار باطل واقف خواهید شد که برای گذران زندگی و پر کردن شکاف های آن ناگزیر نیستید به انجام کاری تن در دهید که از آن بیزارید.

عدم دلبستگی به کار موجب می شود که نیروی شما به گرایش ها و اعتقادهای منفی متمرکز شود و در نتیجه نفرت و انزجار بر تمام شؤونات زندگی شما حکمفرمایی کند.
خشنودی و رضایت خاطر تنها زمانی میسر می شود که با خود رک و روراست باشید. صداقت بدان معناست که حال و هوای درونی و بیرونی شما در حال تعادل و توازن باشد؛ اگر از کسب و کار خود بیزارید و یا نسبت به آن بی تفاوت، از نظر علوم ماوراء الطبیعه ضرر و زیان شما اجتناب ناپذیر خواهد بود.

زیرا رفتاری که توسط جسمتان انجام می دهید، باهوش و خرد شما در قلمروی اندیشه ناهماهنگ و ناسازگار است. در نتیجه پس از مدتی، گرایش به کمبود و نداری در ذهن شما توسعه می یابد. چرا؟ برای این که حس می کنید موجودی ناقص هستید. بخش ناقص وجودتان همان چیزی است که ما آن را کمبود و تنگنا تفسیر می کنیم و به طور مداوم موجب گسترش فقر و نداری می شود.

در حقیقت کمبود و تنگنا به یک حلقه شیطانی مبدل می گردد که راه گریزی از آن نیست. مگر این که به کاری که در زندگی بیش از هر کار دیگر به آن عشق می ورزید، بپردازید و یا به کار کنونی خویش عشق بورزید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
دست به عمل بزنید


بدون توجه به این که به چه کاری اشتغال دارید و شرایط استخدامی شما چگونه است، هر که هستید، در هر کجا و در هر وضعیت زندگی، هر روز به انجام کاری سرگرم هستید، این روزها می تواند مایه و مولد فراوانی باشد و یا شما را به سوی فقر و نداری سوق دهد. رهنمودهای زیر شما را در دستیابی به کار مورد علاقه تان یاری خواهد کرد :

1 - مقاومت خود را در برابر انجام کاری که دوستش دارید از نو بررسی کنید

در وهله نخست قصد داشتم این حرکت را «مخاطره جویی» توصیف کنم. اما به اعتقاد من آغاز کردن کاری که به آن علاقه مند هستید الزام پر مخاطره نیست. اگر شما آن را خطر کردن بنامید، مفهومش آن است که می بایستی جرأت و جسارت ایجاد تغییر و تحول را در خود پدید آورید.

در عین حال به تدریج که در قلمروی هشیاری گام بر می دارید، به این نکته پی می برید که خطر کردن، جزء اندیشه چیز دیگری نیست؛ اندیشه ای که شما را متقاعد کرده است که انجام آن کار به سادگی میسر و عملی نیست. به جای اندیشیدن به کلمه «خطر» که زاییده ذهنیت کمبود و نداری است، با خود بگویید: «به طور قطع این اقدام عالی و رضایت بخش از آب درمی آید؛ یقین دارم که هر چیزی که برای پیشبرد امور زندگیم بدان نیاز دارم در دسترسم قرار خواهد گرفت».
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
مقاومت شما در برابر انجام آنچه دوست دارید، الزاما ناشی از گرایش های شما به کمبود و نداری نیست، بلکه ممکن است از این اعتقاد نشأت گیرد که کار و بازی در واژه نامه انسانیت، دو مقوله جداگانه است. ما از کودکی به این اندیشه خو کرده ایم که کار دردناک و طاقت فرسا و بازی با سرگرمی و شادی توأم است. حال آن که الزاما این گونه نیست. فرض کنید که شما به کاری که بیش از هر کار دیگر به آن عشق می ورزید، سرگرم هستید.

این کار ممکن است نقشه کشی، ترانه سرایی، مهندسی، گل فروشی و یا هر چیز دیگر باشد. کاری که بیشترین لذت را برای شما فراهم آورده و در کنارش خود را هدف مند و پرمعنی حس می کنید. چند لحظه بیندیشید و ببینید که چه کاری است که وقتی آن را به پایان می رسانید، از احساس مسرت و رضایت سرشار می شوید و بدون هیچ علتی در جوش و خروش و تب و تاب هستید، گویی با خستگی بیگانه اید و گذشت زمان را ابدأ حس نمی کنید؟

این حرفه را به هشیاری خود فراخوانید و از تعقیب و پیگیری این کانون خیر و برکت دمی غافل نشوید. این نکته را نیز از یاد نبرید که قدرت بیکران آفرینش در دست های یکایک ما آرمیده است و ما به انتخاب خویش با بن بست مواجه می شویم.

یقین بدانید که اگر با توسل به قوه تجسم خود را در حال انجام کاری که به واقع دوستش دارید مشاهده کنید و اگر این آرمان را در بالاترین نقطه ذهنتان ثبت کنید، به طور قطع روزی این تصویر به صورت واقعیتی عینی جلوه گر خواهد شد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
به احتمال زیاد، شما در دوران نوجوانی، حرفه خویش را انتخاب کرده اید و پس از آموزش لازم و یادگیری فوت و فن آن، اکنون به این کار اشتغال دارید. حال به این پرسش پاسخ دهید که: آیا درست و منطقی است که همچنان به کاری بپردازید که فردی هجده یا بیست سال پیش آن را برای شما برگزید؟ آیا اکنون حاضرید درباره حرف خود با نوجوانی هجده ساله مصلحت جویی کنید؟

ادامه دادن به انجام کاری که از آن بیزارید، دیر یا زود، کمبود و نداری را در زندگیتان گسترش خواهد بخشید و تا وقتی مایل نباشید ذهن خود را به کار دلخواهتان معطوف کنید، راهی برای گریز از این تله در اختیار نخواهید داشت. همین امروز دست به کار شوید و یا دست کم، ذهنتان را به کار ایده آل خویش معطوف کنید.

هر چه بیشتر به کار مورد علاقه خود توجه کنید، این ذهنیت بزرگتر می شود و بیشتر ریشه می دواند.
به تقریب تمام افرادی که زندگیشان از وفور و فراوانی تبریز بوده و من از آنان در این کتاب نامبرده ام، از این آمادگی برخوردار بودند که برای دستیابی به حرفه ایده آل خود را به هر آب و آتشی بزنند. این کسان نیز کسب و کاری را که با آب و هوای روحی آنان سازگار نبود رها کرده و تمام هم و غم خود را به حرف دلخواه خویش اختصاص دادند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
برای آفرینش زندگی دلخواه هیچ محدودیتی وجود ندارد؛ آنچه محدود است عزم راسخ برای به فعلیت در آوردن آن است. هراس شما برای فعالیت در حرفه ای که به آن عشق می ورزید مبتنی بر این عقیده است که با رها کردن کار کنونی، درآمد جاری خود را از دست می دهید و از عهده پرداخت مخارج روزمره و برآورده کردن مسؤوليت های خانواده عاجز خواهید شد.

خیر هرگز چنین نیست، اگر از هر فرصت برای پیگیری آمال و آرزوهایتان سود ببرید، از هر حیث مورد حمایت افرادی که به واقع دوستتان دارند قرار خواهيد گرفت. اگر تاکنون وظایفتان را بی کم و کاست به مرحله اجرا گذاشته اید، دلیلی ندارد که ناگهان به فردی تبدیل شوید که از انجام این مسؤوليت ها سرباز می زند؟ به علاوه چه بسا شیوه کنونی زندگیتان عهده دار بخش عمده هزینه ای است که ناگزیر برای تأمین آن به کاری بی انگیزه و کسالت آور تن در داده اید.

اگر ساده زیستی در پیش گیرید، شاید بتوانید میزان قابل توجهی مخارج و مسؤولیت های خود را کاهش دهید. اجازه دهید که کسب و کار دلخواهتان به عنوان مایه و محرک اصلی مغز و افکار غالب و مسلط، شما را به سوی شرایط و قوای مختلف رانده و به آمال و آرزوهایتان جامه عمل بپوشاند. تحت تسلط کار ایده آل چنان از انرژی سرشار خواهید شد که حاضرید برای راه اندازی کسب و کار دلخواه به آن سوی کشور، و حتی بخش دیگر جهان سفر کنید.

من با افراد زیادی که ناگهان تصمیم گرفتند زندگی سرشار از استرس خود را تغییر داده و در تعقیب رویاهای خویش، به کار مورد علاقه شان بپردازند، گفتگو کرده ام. بیشتر آنان برای ایجاد این تغییر خود را به هر آب و آتشی زدند و در این راستا از جان خود نیز دریغ نکردند.

هراس شما از اشتغال به کاری که به آن عشق می ورزید از کمبود بصیرت و روشن بینی سرچشمه می گیرد و چیزی نیست به جز افکار هراس آلود که می توان آن را تغییر داد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
2 - اگر در برابر تغییر حرفه خویش مقاومت می کنید، دست کم عشق ورزیدن به آن را سرلوحه اعمال خود قرار دهید

ضرب المثلی کوتاه و مختصر در فلسفه ذن، پیام مرا در این زمینه این گونه جمع بندی می کند:

«پیش از رسیدن به مقام روشن بینی، هیزم بشکن و آب بیاور پس از رسیدن به مقام روشن بینی، هیزم بشکن و آب بیاور هیزم شکستن و آب آوردن وظیفه توست»

روشن بینی با فعالیت های روزانه شما چندان مرتبط نیست، بلکه به طرز تلقی شما از این فعالیت ها ارتباط دارد. در هر صورت به تعبیر فلسفه ذن، هیزم شکستن و آب آوردن، به هر شکل ممکن وظیفه شماست. افراد بصیر و روشن بین هیزم و آب و اقبال نامساعد خود را لعن و نفرین نمی کنند. یک کار بی جاذبه و خسته کننده، در صورت تمایل و آمادگی انسان، می تواند به کاری دلخواه و هیجان انگیز تبدیل شود.

لزومی ندارد که شما از کسب و کارتان و یا هر کاری که به مرحله اجرا می گذارید بیزار باشید. نفرت و انزجار در ابتدای امر یک حالت ذهنی است و به انتخاب شما از افکار نفرت انگیز ناشی می شود. اجبار به تمیز کردن توالت، تعویض کهنه بچه بیست بار در روز زندگی در سلول زندان، جمع آوری زباله و یا حضور در جلسه ای بی حاصل که تمام اوقات روز را اشغال می کند هرگز موجب نفرت نمی شود. از نظر روانشناسی نفرت و انزجار محصول روح آدمی است و هرگز تابع شرایط جهان بیرون نیست.

اگر تصمیم دارید که به فعالیت کنونی خویش ادامه دهید، نگرش خود را نسبت به آن کار تغییر داده و از این طریق، راه وفور و فراوانی را به زندگی خویش بگشایید. شما می توانید با توسل به یک دیدگاه به کلی متفاوت، کار بی جاذبه خود را به کاری دلپذیر و دوست داشتنی تبدیل کنید. خانم جوآنا که نوشته های مرا ویرایش می کند در گذشته مهماندار هواپیما بود. او به پیروی از رهنمودهای من، ضمن این که لباس ویژه خود را به تن داشت و به مسافران خدمت می کرد، تمرین های ذهنی مرا به کار برد.

چندی نگذشت که به کارش علاقه مند شد و این در شرایطی بود که بسیاری از همکارانش هنوز حرفه خود را ناخوشایند و کسالت آور می خواندند. او عشق ورزیدن به حرفه اش را پیشه کرد و با تغییر دیدگاهش، از شر احساس تلخ و گزنده کارش رها شد و در نتیجه توانست به مسافران نیز خدمات بهتری عرضه کند. به هر حال او در تمام مدت اشتغال به این کار، ترجیح داد که با توسل به تمرین های ذهنی، عشق و محبت را جایگزین نفرت و انزجار کند و به تغییر فلسفه ذهن هيزم بشکند و آب بیاورد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
آفرینش عشق و محبت و جایگزینی آن با نفرت و انزجار کاری آسان است و هرگز به استعداد و نبوغ نیازی نیست. بنابراین اگر میل و رغبتی نسبت به حرفه خود حس نمی کنید دو راه پیش رو دارید: یا با ایجاد یک تغییر و تحول عمده و تحمل خطرات میان راه، کاری را که بیشترین رضایت را در شما پدید می آورد آغاز کنید و یا با توسل به تمرین های ذهنی دیدگاه خود را نسبت به حرفه خود تغییر داده و شرایط کاری خسته کننده و خفقان آور را به وضعیتی لذت بخش و هیجان انگیز تبدیل کنید.

چه بسا بتوانید با ارائه خدمات بیشتر به دیگران، رضایت باطنی خود را فراهم آورده و نگرشتان را نسبت به حرفه کنونی خویش تغییر دهید. بدون توجه به این که تا چه اندازه متقاعد شده اید که وضعیت شغل و زندگیتان، عادی، کسالت آور و یا نفرت انگیز است، قدر مسلم آن است که این احساسات، ناشی از افکاری است که به اختیار شما در ذهنتان آشیان دارد. زیرا بسیارند افرادی که به حرفه شما اشتغال دارند و از احساسی شاد و رضایتبخش نسبت به آن برخوردارند.

هر هفته، وقتی یک بانوی زیبای چینی، برای نظافت به خانه ما می آید، دیگر بار درستی این موضوع بر من آشکار می شود. او به کارهایی اشتغال دارد که از نظر دیگران سخت و طاقت فرساست. با وجود این هنگام انجام کارهای سنگین، مدام می خندد. او گاه دست از کار می کشد و با بچه ها بازی می کند، برای آنان هدیه می آورد و به هر صورت شادی و نشاط را با کاری که انجام می دهد درهم می آمیزد. به طوری که حضورش در میان ما یک موهبت تلقی می شود.

هر بار که او را می بینیم به این نکته می اندیشم که تمیز کردن خانه می تواند برای فرد سخت و اندوهبار باشد و یا به شادمانی او بینجامد. هیچ کسب و کاری به خودی خود موجب تضعیف و تحلیل روحیه نمی شود. افکار ضعیف و منفی مسبب این وضعیت است.
 
بالا