به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
از وقتی که عبارت های نغز و ارزنده فوق را درک کرده و به کار بسته ام، دریافته ام که وظایف خود را نسبت به فرزندانم بهتر و مؤثرتر انجام می دهم. گفته فوق پیام نیرومندی برای رهایی از دلبستگی است. این که چون ما بزرگتریم می توانیم بچه ها را تحت تملک و سلطه خویش درآوریم، پنداری ناصواب است که بیش از هر عامل دیگر بین والدین و بچه ها فاصله می اندازد. بزرگترین درسی که والدین می توانند به فرزندانشان بیاموزند این است که بدون وابستگی به عواقب و نتایج هر کار مسؤولیت پذیر باشند.

من فرزندانم را فوق العاده دوست دارم. برای کامیابی و سعادت آنان از جانم دریغ نمی کنم. با وجود این به موفقیت و یا عدم موفقیت آنان هرگز دلبسته نیستم. آنان می دانند که اگر در انجام تکالیف مدرسه کوتاهی کنند، دیر به خانه بیایند و یا هر یک از کارهای ناموجه و نامعقولی که از بعضی جوانان سر می زند، انجام دهند موجب به هم ریختگی اعصاب و یا به تباهی کشیدن لحظات کنونی زندگی من نمی شوند.

من از طریق گفتار و رفتار به آنان آموخته ام که مسئولیت پذیر باشند. تا حد امکان آنان را ترغیب می کنم که خود را ارزشمند شمرند و آنگاه با اعمال و رفتارم به این توصیه تأکید می کنم. با وجود این از نظر عاطفی و روانی به تصمیم هایی که آنان اتخاذ می کنند، هرگز دلبسته نیستم. فرزندانم در اداره زندگی خویش مختارند. چرا که من هرگز نمی توانم زندگی آنان را سپری کنم. توجه و دلبستگی مفرط والدین مانع از آن می شود که حس مسؤولیت پذیری در بچه ها شکل بگیرد و انسجام یابد.

برای تقویت مسؤولیت پذیری در فرزندانمان، ضرورت دارد که اراده خویش را به آنان تحمیل نکنیم، بلکه از راهشان کنار برویم و اجازه دهیم که نیروی ما از طریق آنان جاری شود. در چنین شرایطی کسی در برابرشان نیست که با ایشان مشاجره و ستیز کند؛ ناگزیر نیستند که لجوج و خودرأی باشند تا ثابت کنند که شما نمی توانید آنان را کنترل کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
عدم دلبستگی من به امور فرزندانم حاکی از بی توجهی من نیست. به عکس من به مراقبت از آنان فوق العاده اهمیت می دهم؛ به همین دلیل آزادشان می گذارم تا با توسل به نیروی ذهن و اراده خویش از پیچ و خم زندگی بگذرند و همه موانع موجود بر سر راه خود را محو و زایل سازند. در عین حال بی وقفه بر اوضاع و شرایطشان نظارت می کنم؛ به موقع آنان را راهنمایی می کنم و در اتخاذ تصمیم هایی مهم و دشوار یاریشان می کنم.

همچنین تا حد ممکن، آنان را در حین انجام کارهای درست غافلگیر کرده و تشویق می کنم و پیوسته به خود گوشزد می کنم که زندگی آنان متعلق به خودشان است و نه به من

پیشرفت من در غلبه بر وابستگی هایم درد و رنج را از زندگیم زدوده است. آموخته ام که در روابطم نسبت به خودم و دیگران و جمع آوری اشیاء و اموال، هر چه کمتر به حصول نتایج خاصی وابسته باشم، از نیرو و توانایی بیشتری برخوردار خواهم بود. عدم دلبستگی در برطرف کردن احساس ها و هیجان های منفی و تقویت صلح و صفای باطن عامل بزرگی در زندگی محسوب می شود.

البته بسیار خوب و نیکوست که آدمی از امکاناتی برخوردار باشد، در عین حال احساس نیاز به این امکانات نوعی وابستگی است. گرچه دوستی و محبت در زندگی انسان جایگاه خاصی دارد و ما باید هر روز عشق و محبت را ارزشمند شمرده و از آن تجلیل کنیم. با وجود این تعلق خاطر به عشق و کنترل آن نوعی وابستگی است. اگر زندگیتان با درد و رنج آمیخته است، تردید نکنید که نوعی وابستگی در ژرفای دلتان شکوه و گلایه به داده است که کارها بر وفق مراد نیست.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
مقاله ای از باگواجيتنا - که در زیر می آید. به این نکته اشاره می کند که عدم دلبستگی به وضعیت خاص تنها راه رهایی از درد و رنج است:

«افرادی که دست به گریبان خواهش های نفسانی خویشند و پیوسته می کوشند آنها را به گونه ای ارضاء کنند هرگز به صلح و صفای باطنی دست نمی یابند. به عکس مردمانی که این تمایلات را مهار کرده اند، از روحیه ای سرشار از سکون و آرامش برخوردارند.

وضعیت این کسان را می توان به رودخانه خروشانی تشبیه کرد که به اقیانوس می پیوندد: این اقیانوس گرچه از آب لبریز است اما همواره ساکت و آرام است».

اقیانوس همواره از آب لبریز است با وجود این، به جز موارد استثنائی که امواج سطحی پیش می آید، بی حرکت و ساکن است. ما نیز می توانیم همانند رودخانه در برابر رشد و پیشرفت گشوده و جاری باشیم و با پیوستن به اقیانوس ارزشهای انسانی موقعیت و جایگاه ارزنده خویش را حفظ کنیم. در غیر این صورت به انتخاب خویش در معرض پدیده هایی قرار می گیریم که پیوسته وارد هشیاری ما شده و امن و راحت مان را سلب می کنند.

دلبستگی به این اندیشه - که کارها باید به طریقی متفاوت از آنچه هست باشد - مسبب و موجد آشفتگی و عدم تعادل روحی ماست. درد و رنج ما، صرفنظر از شکل و نوع آن، از ذهنمان نشأت می گیرد. ذهنی که بر اعمال میل و سلیقه شخصی اصرار می ورزد و اجازه نمی دهد که دیگران همانگونه که هستند باشند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
دلبستگی های عمده ما


درد و رنج ما، به اشکال مختلف ظاهر می شود. چرا که وابستگی های ما به منابع خارج از وجودمان دامنه نامحدودی دارند. برای آزاد شدن باید در برابر همه وابستگی های درونی و برونی بپا خیزیم. اما تا زمانی که نفهمیم که چرا وابسته ایم، این مقصود امکان پذیر نخواهد بود. در اینجا به هفت مورد از عمده ترین انواع وابستگی ها و دلایلی که چرا این وابستگی ها منجر به انواع گرفتاریها می شوند اشاره می کنیم

1 - دلبستگی به اشیا و اموال

در دنیای غرب، غالب مردم هویت و میزان موفقیت و شکست خود را با توجه به کم و کیف اشیایی که گرد می آورند توصیف می کنند. تردیدی نیست وقتی ارزشمندترین خصوصیات انسانی ما با اکتساب اشیاء و اموال معامله شود، هر آینه این اموال به میزان بسنده به زندگیمان راه پیدا نکند، آسیب پذیر می شویم و در معرض درد و رنج و ناامیدی و یأس قرار می گیریم.

در چنین شرایطی هرگاه از مال و دارایی قابل توجهی برخوردار نباشیم، در ذهن می گوییم: «من فردی بی صلاحیت، ناقص و بی ارزش هستم.» آنگاه به تقلا می افتیم و به تکاپویی سخت تن در می دهیم تا برای این که خود را با ارزش حس کنیم به اندک اقتداری دست یابیم. به هر حال این پندار که: «من بدون امکانات فاقد ارزش هستم.» به مال اندوزی دایمی ما منجر می شود. جانفشانی و تکاپو برای کسب اموال بیشتر ما را به درک این نکته هدایت می کند که هرگز نمی توانیم از طریق منابع خارج از وجودمان خود را آرام کنیم.

این موقعیت مانع از آن می شود که دریابیم پیشاپیش «كل» هستیم و برای کمال و کامل شدن به چیزی نیاز نداریم. آنگاه به سوی جمع آوری بیشتر و مقایسه بی وقفه وضعیت خودمان - با آنچه دیگران می اندوزند. میل پیدا می کنیم.
در چنین شرایطی، به هنگام برخورد با افراد مختلف، به جای این که عواطف و ویژگیهای ارزشمند و انسانی آنان را مرکز توجه قرار دهیم، ذهن خود را به کیف پول و دارایی های آنان معطوف می کنیم، هر اندازه بیشتر ارزش و انسانیت خود را به چیزهایی خارج از وجودمان نسبت بدهیم، بیشتر به آن چیزها اقتدار می بخشیم و بیشتر برده و بنده آنها می شویم. و عاقبت آنچه دستگیرمان می شود پریشانی و یأس و ناامیدی است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
2 - دلبستگی به افراد دیگر

این یکی از دشوارترین وابستگی ها به شمار می رود و مادام که شیوه از هم گسستن آن را نیاموزید، با رنج و تشویش و ناکامی رو به رو خواهید بود. اشتباه نشود، نمی گویم که عشق ورزیدن به دیگران و با ارزشمند شمردن حضور دیگران در زندگیتان کاری نامناسب است. این ها جملگی میوه و ثمره آفرینش روابط سرشار از عشق بی قید و شرط است. مقصودم آن است که در صورت عمل نکردن دیگران بر حسب میل و سلیقه تان، خود را فردی با زنده، بی ارزش و ناتوان حس نکنید. زیرا شما به احساسات و رفتار این افراد سخت وابسته اید و با این گونه برخورد به آنان اقتدار می بخشید تا موجودیت و هستی تان را تحت سیطره و کنترل بگیرند.
تمام روابط انسانی در پرتو عدم وابستگی شادتر و صمیمانه تر است.

این بدان معناست که ما باید آنقدر دیگران را مشمول عشق و محبت کنیم که بتوانند در کمال آزادی تصمیم هایی را اتخاذ کنند که به طور کامل با میل و سلیقه و نقطه نظرهای ما مغایر باشد. به این ترتیب هرگاه این کسان نقطه نظرهای ما را در تصمیم هایشان رعایت نکنند، اعتمادی که در خود سراغ داریم مانع از آن می شود که احساسات و عواطفمان تهدید شود.
در تمام شؤونات زندگی به ویژه حیات زناشویی، برخورد عقاید و سلیقه ها به سهولت می تواند موجبات تلخکامی افراد را فراهم آورد.

بسیاری از جدایی ها در اثر اختلاف عقاید و عدم ارضای نیاز به وجود آمده است. عدم وابستگی در روابط زن و شوهر بدان معناست که هر یک دیگری را به اندازه ای دوست دارد که نیازهای خود را به دست فراموشی می سپرد و او را فقط به خاطر آنچه هست دوست می دارد و می پذیرد و در واقع به خاطر همین خصوصیات در عشق او فرو افتاده است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
عدم وابستگی در روابط خانوادگی بدان معناست که شما فضایی را در محیط خانه پدید می آورید که هر یک از افراد در انتخاب اندیشه و عمل آزادند و شما از اعمال و رفتاری که با سلیقه و نقطه نظرهای شما مغایر است رنجش به دل نمی گیرند.

به علاوه خواست ها، خوی ها، اندیشه و عواطف خویش را میزان سنجش و مقیاس داوری درباره اعضای خانواده قرار نمی دهید و تنها در صورت تقاضا، رهنمود و توصیه ارائه می کنید؛ افزون بر این هرگونه ارزیابی را از جانب خود فراموش می کنید و در عوض به سخنان آنان گوش می سپارید و به ایشان برای آنچه هستند عشق می ورزید؛ و در صورت تقاضا، رهنمودهای خود را تقدیمشان می کنید و از این طریق عشق بی قید و شرط خود را ارزانیشان می دارید.

عدم وابستگی در روابط والدین نسبت به فرزندان، بدان معناست که بی وقفه به خود یادآور می شوید که فرزندانتان در مسیری که خود انتخاب کرده اند پیش می روند و هرگز قصد ندارند بنا به میل و تصمیم شما زندگی کنند. مفهومش آن است که آنان را راهنمایی می کنید تا اعتماد به نفس خود را تقویت کنند؛ همواره به این نکته اشاره می کنید که بدون هیچ گونه قید و شرط ایشان را دوست دارید، حتی وقتی که رفتارشان به طور کامل با نقطه نظرهای شما مغایر باشد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
عدم وابستگی در روابط و مناسبات انسانی به معنای بی توجهی نیست. به عکس مفهومش آن است که توجه و مراقبت شما تا بدانجاست که حاضرید معیارهایی را که با آن به قضاوت و داوری درباره دیگران می پرداختید - رها کنید و به جای هر گونه تلاش برای ارزیابی آنان، فقط از کانال عشق و محبت با ایشان را*ب*طه برقرار کنید.

فردی که به این مفهوم وارسته است از تمام درد و رنجی که غالب افراد در روابطشان تجربه می کنند آزاد و رهاست. او در پرتوی عدم وابستگی عشق ایثار می کند، و از پذیرفتن نقش یک قربانی امتناع می ورزد و منبع بیکرانه ای از توجه و مراقبت را به خود و افرادی که دوستشان دارد عطا می کند. وابستگی به طور تلویحی این پیام را منتقل می سازد.

برای این که دوستتان بدارم باید بر حسب میل و سلیقه من عمل کنید، به مجرد این که اجازه دهید، نزدیکانتان، صرفنظر از عقیده، میل و سلیقه شما، در فضای هستی قرار بگیرند و تنها از ندای باطنی خود پیروی کنند، از شر وابستگی به نقطه نظرها و خصوصیات دیگران خلاص شده اید. پس از دستیابی به مقام وارستگی، نیاز و یا ضرورتی حس نمی کنید که افراد دیگر، بخصوص اطرافیانتان را به اردوگاه خود فراخوانید و آنان را با خود هم رأي و هم صدا کنید. هر چه کمتر كوشيد اقتدار خود را به دیگران تحمیل کنید، به آنان نزدیکتر می شوید.

عدم وابستگی، شما را ترغیب می کند که با دیگران أخت و صمیمی شوید و عشق و محبت خود را با آنان تقسیم کنید. به علاوه این کار موجب می شود که احتمال دلخوری و رنجیدگی در روابط شما به میزان قابل توجهی کاهش یابد. در حقیقت شما عشق بی قید و شرط خویش را به اندازه ای نثار دیگران می کنید که حتی اگر آنان به انتخاب خود از شما جدا شوند، باز هم عشق شما پایدار باقی خواهی ماند.

شما در حین آموختن وانهادن وابستگی ها، یک واقعیت عمده و اساسی را درباره روابط محبت آمیز می آموزید: عشق برای دادن است، و نه برای ستاندن! این عبارت محور و معیار عدم دلبستگی در تمام روابط انسانی به شمار می رود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
3 - دلبستگی به گذشته

آموختن عدم دلبستگی به گذشته و سنت هایی که ممکن است بخش مهمی از زندگی شما به شمار آید، یکی از شیوه های غلبه بر درد و رنج هایی است که در جهان ما شایع و متداول است.

به افرادی که امروزه در سراسر سياره خاک سرگرم جنگ و و ستیز هستند بنگرید تا شاهد مصیبت، بدبختی و مرگ و نابودی آنها با عنوان سنت باشید. سنت ها بیشتر نتیجه میراث گذشتگان است و از تعصب های نژادی، ملی، مذهبی و سیاسی مایه گرفته، که از کودکی در روح ما نقش می بندد و به ما می آموزد که می بایستی به آنچه اجدادمان اعتقاد داشته اند ما هم معتقد باشیم.

این استدلال نادرست درد و مصیبت را در زندگی ما و دشمنان از پیش تعیین شده ما پایدار می کند.
صفحه های تاریخ بشر مملو از جنگ ها و ستیزه جویی های نژادی است که در اثر تلقین های سویی که ذهن متعصب ها را مسموم کرده، به وجود آمده است. در حقیقت در این گونه فرهنگ ها، ذهن افراد متعلق به خودشان نیست و زندگیشان تنها در جسمشان محدود می شود.

آنان برای پایداری سنتهایی که خصومت و کینه توزی نسل های آینده را تضمین می کند از جانشان مایه می گذارند. هرگاه بکوشیم از روی تعصب اعتقادهای معنوی خویش را به دیگران تحمیل کنیم، ما نیز به خیل عظیم افراد وابسته به گذشته پیوسته ایم.

میزان تحصیلات، انتخاب حرفه و یا دوستان، نوع لباس، چگونگی سخن گفتن و حتی انتخاب نوع تفکر اغلب توسط وابستگی هایی که به سنتها داریم تعیین می شوند. حدیث ها و روایت ها چنان از روی تعصب مطرح می شوند که چشم پوشی از آنها بیشتر به معنای ترد کامل از محیط خانواده و شهر و دیار است. والدین شما می گویند که: «شما یک... هستید؛ شما... زاده شدید و راه و چاره دیگری به جز پیروی از آن ندارید.» چنین احساسی در روح افراد بصیر و روشن بین جایگاهی ندارد.

راستی چگونه ممکن است که مثل همیشه کارها را انجام داد و انتظار رشد و پیشرفت را نیز داشت؟ به تدریج که با اصول عالم هستی آشنا می شویم، احساس می کنیم که موجودیت ما به این جسم محدود نمی شود. قالب جسمانی ما ممکن است ظاهر و یا تاریخچه خاصی داشته باشد، اما به هیچ وجه موجودیت و حضور واقعی ما را معرفی نمی کند؛ جسم برای «من واقعی» - که فاقد شکل و کالبد است . به منزله پوشاک است. وجود راستین من محتاج عنوان ها و برچسب هایی نیست که از سوی پیشینیان تعیین شده است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
وابستگی به جسمتان به عنوان نماینده اجداد و ایل و تبارتان، جز درد و رنج و مصیبت، چیز دیگری در پی ندارد. برای گسستن رشته های وابستگی به عقاید پیشینیان، باید به مخاطره جویی دست زد و بهای آن را پرداخت.

مصیبت ها و نابسامانی های حاصل از باقی ماندن در قید و بند حدیث های گذشتگان بسیار بیشتر از گرفتاری های ناشی از عدم تأیید افرادی است که نسبت به گذشتگان خود تعصب نشان می دهند. به هر چیز وابسته باشید به طور کامل در تصاحب و تملک آن خواهید بود. درست مثل این که هر روز غل و زنجیرها را محکم کنید تا اطمینان حاصل کنید که فکر و ذهنی از خودتان ندارید. رالف والد و امرسون به ما خاطر نشان می کنند که: «برده گذشته خودتان نباشید، در دریای آزادگی غوطه ور شوید، در عمق آن فرو روید و تا دوردست ها شنا کنید؛ برای این که بتوانید از نیرویی تازه، عزت نفس و تجربه ای عالی و ارزشمند بهره مند شوید باید گذشته را نادیده گیرید».

در حین بررسی چگونگی غلبه بر درد و رنج ناشی از وابستگی به گذشته، به عبارت های حکیمانه بالا بیندیشید. می توانیم به گذشته و شیوه های زندگی اجداد خویش احترام گذاریم و از آن تجلیل کنیم؛ می توانیم به آنان، برای این که راه زندگیشان را خود برگزیدند، عشق بورزیم. اما با وابستگی به شیوه اندیشیدن و زیستن گذشتگان - تنها به این لحاظ که شبیه به آنان هستیم - حس بصیرت خود را انکار کرده ایم.

هزاران سال است که شماری از مردم توسط اخبار و حدیث هایی که توسط تشکیلات و یا افراد خاصی به آنان دیکته شده تحت کنترل قرار گرفته اند. تعلیم دادن و تقاضا کردن از بچه ها برای پیروی از اصول از پیش تعیین شده، تبدیل کردن آنان به بنده هایی است که تنها تحت قیومت و سلطه فردی که بر مسند قدرت نشسته است، حق زیستن و اندیشیدن دارند. وابستگی به گذشته به منزله آن است که اسلحه در اختیار کودکان قرار دهید و پس از آموزش لازم، به آنان بگویید که دشمنانشان کیستند و ذهن آنان را تنها به سویی که خود می خواهید هدایت کنید.

طبیعی است که چنین کودکانی، با این باور رشد می کنند و به سر حد بلوغ می رسند که عدم وابستگی به گذشته در نزد پروردگار کاری ناشایسته است. نمونه های روشن و برجسته ای از وابستگی به گذشتگان را می توان در کشورهای مختلف جهان مشاهده کرد. این نکته را می توان درسی تلقی کرد که ما را درباره چگونگی ترویج و توسعه وابستگی به گذشته هشدار می دهد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
4 - دلبستگی به جسم

اگر معتقد باشید که وجودتان به این جسم محدود می شود و هر جا که این جسم برود شما نیز می روید، یک زندگی سرشار از مصیبت و نگون بختی را برای خود تدارک دیده اید. اگر به وضعیت جسمانی خود وابسته بوده و به شدت مایل باشید که همین گونه که هستید باقی بمانید، چین و چروک صورت، ریزش مو، ضعف بینایی و تمام علایم تغییرات جسمانی - که گاه به گاه شاهد آن خواهید بود - درد و رنج فراوانی را به شما تحمیل خواهد کرد.

در حقیقت وابستگی به جسم ممکن است منجر به یک زندگی خموده و بی حال و سرشار از هراس شده و مانع از آن شود که در مسیر زندگی راستین خویش قرار بگیرید و سرنوشت خویش را بجویید.
وابستگی به جسم به عنوان وسیله ای برای خشنودی و رضایت خاطر در زندگی فکر و ذکر را به ظاهر و قیافه مشغول می دارد و آدمی را از درک این نکته غافل می کند که او به طور موقت جسمش را اشغال کرده است.

هر اندازه بیشتر به شکل و قیافه خود وابسته باشید، این احتمال، که بتوانید در پشت جسم خود قرار بگیرید و خود راستین و شکوهمندتان را مشاهده کنید، کمتر خواهد بود. به بیانی دیگر عادت و خو گرفتگی به جسم به غالب مردم اجازه نمی دهد که به موجودیت بی شکلی که بخش عمده هستی شان را تشکیل داده بیندیشند. پاراماهانا یوگانادا، در کتابی زیر عنوان «افسانه الهی» وصف زیبایی در این زمینه به دست می دهد. وی می گوید:

«استادان بزرگ و قدیسان می گویند که جسم را باید یک منزلگاه موقت تلقی کرد. آنان به این نکته تأکید می کنند که هرگز نباید به جسم محدود و یا دلبسته شویم، بلکه باید نیروی بیکرانه نور و هشیاری ابدی روح را که در ورای این نعش سرشار از احساس سکونت دارد، دریابیم».
 
بالا