به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
3 - با تعریفی تازه از چیزهایی که با آن مخالفيد، راه وفور و فراوانی را به روی خود بگشایید

هر چیزی که در برابرش ایستاده اید، شما را از دستیابی به وفور نعمت باز می دارد. هر چیز! تصمیم بگیرید که به جای روش منفی، زندگیتان را به شیوه مثبت به جلو برانید. اگر با جنگ و تروریسم مخالف هستید، مخالفت شما به این مسأله دامن می زند. در حقیقت شما ناخودآگاه با عقیده خود در تضاد و تقابل هستید. جنگ و ستیز با هر عنوان جز کمبود و تنگنا فرجامی ندارد. پس به جای این که با جنگ و تروریسم مخالف باشید، در راه آفرینش صلح و صفا بکوشید.

به مجرد این که در جهت ایجاد صلح و دوستی کو شش به خرج دهید، افکار و در نتیجه اعمالتان را در آن مسیر هدایت خواهید کرد. بدین سان به جای این که مخالف چیزی باشید، به سهولت به فردی صلح جو تبدیل می شوید. به محض این که افکارتان به چیزی که دوستش دارید معطوف شود، آن چیز در زندگیتان بسط و توسعه خواهد یافت. به عکس هر آنچه را که تمایل دارید در برابرش ایستادگی کنید، خلق و خوی شما را به ستیزه جویی سوق داده و نفاق و اختلاف عقیده را در آگاهی تان توسعه می دهد.

این اصل درباره کار و حرفه شما نیز قابل اطلاق است. اگر مخالف مدیرتان هستید، به طور قطع ذهنتان را به خصوصیاتی از او که ناپسند می پندارید متمرکز کرده و این صفات را در ذهنتان بسط و گسترش بخشیده اید. با همین منطق هرگاه ذهنتان را به ویژگی هایی از کارتان که دوستش ندارید متمرکز کنید، آن جنبه ها مایه و محرک اصلی مغزتان شده، بسط و توسعه می یابند. به شما توصیه میکنم که این فلسفه نیرومند را به خوبی درک کنید.

هر چیزی که با آن به پیکار برخیزید در برابر تان صف آرایی خواهد کرد.
نقطه نظرهای مخالف می تواند در قالب کلمه ها و عبارت های مثبت بیان شود و از شما یک حامی و پشتیبان بسازد. اگر گفتار تلخ و گزنده خود را به الفاظ شیرین و حمایت کننده تبدیل کنید، ذهن خود را به نیرویی بالقوه متمرکز کرده و اوضاع و شرایط را به گونه ای مثبت متحول می کنید. هرگاه این فرآیند درست اجرا شود و جا بیفتد، بزودی در می یابید که آنچه مرکز توجه شما قرار می گیرد بسط و توسعه می یابد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
به جای ابراز تنفر نسبت به بیسوادی و ایستادگی در برابر آن، در کنارش قرار بگیرید و برای رشد و توسعه سواد آموزی همت کنید. به جای مخالفت با مواد مخدر و پیوستن به نیرویی که با این معضل مبارزه می کند، جوانان را در کشف شیوه های مثبت و متعالی و طریق دستیابی به رفاه و لذت و برکت یاری کنید. اگر ما نوجوانان را در اتخاذ تصمیم های مثبت و سازنده یاری کنیم، سرانجام روزی فرا خواهد رسید که فروشندگان مواد مخدر با مشتریان محدودی رو به رو خواهند شد.

به جای مخالفت با خط مشی شرکت خود، طرفدار اصلاح آن باشید. به جای ایستادگی در برابر خشم و غضب همسرتان، با ملاطفت و متانت، وی را در توازن احساساتش یاری رسانید. عشق ورزیدن به کارتان بسته به آن است که هر روز، کدام سو را انتخاب می کنید و حرفه خویش را چگونه توصیف می کنید. اگر رو در روی آن قرار بگیرید، به دامنه نفرت و انزجار وسعت می بخشید و اگر در کنارش بایستید، محدوده و گستره عشق را وسیع تر می کنید.

بگویید که طرفدار چه هستید تا نشانتان دهم چه چیزی به شیوه مثبت بر زندگیتان حکمفرمایی خواهد کرد، بگویید که در برابر چه چیزی جبهه گیری می کنید تا بگویم چه چیزی به شیوه مخرب در زندگیتان توسعه خواهد یافت.
هر گاه شاهد عشق ورزیدن به حرفه خود باشید، به تدریج حس می کنید که همه چیز بر وفق مراد است و همه موهبتها به آسانی و بدون اندک تلاشی به سوی شما می آید.

اگر در فعالیت های روزانه تان، عشق را هادی و راهبر خود تلقی کنید، به روشنی در خواهید یافت که فراوانی نعمت چشم انتظار شماست تا به آن ملحق شوید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
چرا در برابر فراوانی مقاومت می کنیم


● ما در فرهنگی پرورش یافته ایم که به جای فراوانی بر کمبود تأکید می کند و به طور طبیعی غلبه بر این سابقه ذهنی ریشه دار دشوار است. از سال های نخستین حیات عبارات زیر توسط بزرگترها در گوش ما زمزمه شده است:

- اگر من این را تصاحب نکنم، فرد دیگری این کار را خواهد کرد.
- فقط تعداد محدودی (کالا - فرصت شغلی،...) موجود است و شما برای دستیابی به این امتیاز ویژه باید از دیگران پیشی بگیرید.

ما آموخته ایم که به کمبودها و محدودیت ها بیندیشیم و داشتن ها و نداشتن ها را معیاری برای تعیین واقعیت ها به شمار آوریم و بدون تردید تعداد نداشتن ها از داشتن ها بسیار زیادتر است. به ما نیاموخته اند که عالم برای یکایک ما غنی و لبریز از نعمت است. مادام که بر این اندیشه معتقد باشیم که کمبودها و فقدان های ما در خور اهمیت فراوان است و نیروی زندگی خود را در این راستا صرف کنیم، هرگز به اصل فراوانی مجال رشد و فعالیت نخواهیم داد.

این ذهنیت که: «به اندازه کافی چیزی در بساط ندارم.» برای بسیاری از مردم انگیزه ای برای ادامه زندگی است. احساس کمبود سبب می شود که برای جبران هر چه بیشتر آن به تقلا بيفتند و به تکاپوی سخت تن در دهند و با وجود این مدام در هراس باشند که مبادا به سر منزل مقصود نرسند. پس بدون توجه به مال و دارایی اندک، ذهنتان را فقط به آنچه در اختیار دارید متمرکز کنید.

● مردم نمی خواهند خود را در قبال کمبودهای زندگیشان مسؤول بدانند. برای آنان بسیار ساده تر است که کاستیها و لغزشهای خود را به اوضاع و شرایط، اطرافیان، رویدادها و حتی خدا نسبت دهند. این کسان وضعیت ناگوار خویش را با دستاویزهای شسته و ژفته توجیه می کنند و با این اعقتاد که دست سرنوشت برایشان یک زندگی سرشار از کمبود و تنگنا را تدارک دیده، مسؤولیت فقدان های زندگی خویش را به گردن نمی گیرند.

در نتیجه استمرار این عقیده رویارویی با کمبود و فقر را برایشان چاره ناپذیر می سازد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● ایستادگی و مقاومت در برابر اصل فراوانی برای بعضی افراد آسان تر است. در حقیقت استقرار در موقعیت کمبود و نداری در قیاس با برخورداری از زندگی توأم با وفور و فراوانی، از هرگونه تلاش و تکاپو و رقابت بی نیاز است. افرادی که به راستی یک زندگی سرشار از وفور نعمت را تجربه می کنند، می دانند که به اندازه کافی از مال و منال دنیا بهره مند هستند.

این کسان برای دستیابی به احساس امنیت نسبت به خود و هدف هایشان، نیازی به جانفشانی و گردآوری مال ندارند. حال آن که افراد بسیاری بدون این سختکوشی، زندگی خود را بی معنی و از دست رفته تلقی می کنند.

● بعضی مردم ترجیح می دهند که با حس شفقت و دلسوزی دیگران را تحریک کنند. برای مثال شمار زیادی از مردم با شرح و تفصیل درباره چگونگی فریب خوردن خود سخن می گویند.. کسان دیگر به این نکته اشاره می کنند که با وجود سختکوشی فراوان از قافله عقب مانده اند. مادام که این افراد دلسوزی و ترحم دیگران را گدایی کنند، دلیلی نیرومند برای گریز از وفور و فراوانی در اختیار خواهند داشت.

● کلمه ها و اندیشه هایی که به ذهنمان می آیند، سهم ما را از موهبت های زندگی تعیین می کنند. برای مثال عبارت: «من صلاحیت این کار را ندارم.» مردمان بسیاری را در دام ذهنیت تنگنا و نداری اسیر کرده است. آنان خود را متقاعد کرده اند که صلاحیت برخورداری از وقور و فراوانی را که جهان هستی برایشان تدارک دیده ندارند. نظام اعتقادی «من بیچاره» توجیه مناسبی است که آنان را یاری می کند تا نیروی زندگی خود را به کمبودهایشان متمرکز کنند.

● بعضی افراد چنان به ترس و کمبود خو کرده اند که در کنار آن آسوده خاطرند و به واقع نمی دانند که با یک زندگی سرشار از فراوانی چگونه رفتار کنند. مادام که نیازمندی های اساسی آنان فراهم شود، به هیچ چیز دیگر نمی اندیشند. این کسان از موانع و مشکلاتی که تصور میکنند وفور نعمت به دنبال دارد . می گریزند. هر چه انسان بیشتر در گرداب کمبود غرقه شود، دلایل بیشتری برای پرهیز از تغییر به دست می آورد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
چند رهنمود برای جذب وفور نعمت در زندگی


به اعتقاد من فراوانی به معنای گردآوری مال و دارایی نیست؛ بلکه درباره نگرش ما نسبت به زندگی و آگاهی از این نکته است که هر آنچه برای کسب شادمانی و خیر و برکت نیازمندش هستیم، پیشاپیش در اختیار ماست و دستیابی به ثروت، تندرستی و شادمانی و سایر نعمت های الهی به آب و هوای درونی ما مربوط بوده، و رویدادهای بیرونی به طور مستقیم در آن تأثیری ندارند.

دانستن این نکته است که کمبود و نداری مجموعه ای از گرایشها و عقایدی است که بر آنچه ما در اختیار نداریم تأکید می کند. نقطه نظر های ذکر شده در زیر یاریتان می کند ذهنیت کمبود را به مبارزه بطلبید و این دشمن لانه کرده در ضمیر باطن را از آنجا بیرون کنید.

● با هیچ چیز به مخالفت برنخیزید. بکوشید عقیده خود را در قالب الفاظ و عبارت های مثبت بیان کنید. برای مثال به جای تلاش برای کاهش وزن، بکوشید تصویر اندام متناسب و دلخواهتان را که در ذهن ترسیم کرده اید تحقق بخشید. به جای تلاش برای ترک سیگار، بکوشید فردی آزاد و رها از سیگار باشید.

چندی پیش تابلوی کوچکی بر روی دیوار فروشگاهی دیدم که نوشته بود: «لطفا در خارج از فروشگاه از سیگار خود لذت ببرید.» همان گونه که ملاحظه می شود این عبارت بر آنچه افراد می خواهند تأکید دارد و نه چیزی که دوستش ندارند و نمی پسندند.

● از هر مجالی برای قدردانی از آنچه در اختیار دارید استفاده کنید. حتی اگر مال و دارایی بیشتری می طلبید و یا از خصوصیات فردی خود خرسند نیستید، از قدردانی غافل نشوید. سپاسگزاری حرص و طمع را از رنگ و جلا می اندازد و افکار را به وفور و فراوانی متمرکز می کند.

وقتی ما از چیزهایی که در اختیار داریم قدردانی می کنیم، پنداری جهان هستی سخاوتمندتر می شود و نعمت ها بیشتری را به ما ارزانی دارد. همچنین من به این کشف بزرگ نایل شده ام که هر چه به حرص و طمع بیشتر غلبه کنیم، نعمت های بیشتری به سراغمان خواهند آمد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● بررسی کنید و ببینید که افکار مسلط و غالب شما در طول روز چیست، چه مقدار از نیروی ذهنتان را به روی آنچه ندارید متمرکز می کنید؛ چقدر از وقت خود را به آرزومندی برای داشتن مال و منال بیشتر و یا اظهار تأسف برای وضعیت اندوهبار کنونی خویش اختصاص می دهید.

در این راستا، وسواس گونه با خود صادق و روراست باشید. ممکن است به این نتیجه برسید که بخش قابل توجه اوقات روزتان درباره این گونه افکار صرف می شود. اگر چنین است، با تلاشی متمرکز، این هشیاری را به وقت معینی از روز محدود کنید و بقیه اوقات را به چیزهایی بیندیشید که قصد دارید در زندگیتان توسعه دهید.

این وضعیت می تواند به عادتی تبدیل شود و در سراسر عمرتان پایدار باقی بماند. در وهله نخست باید از این نکته آگاه شوید که چه میزان از تفکر و وقت شما صرف تقویت چیزهایی که به واقع مایل نیستید رشد کند - می شود.

● غالب مسایل در روابط و مناسبات اجتماعی تنها به این علت است که فرد ذهن خود را به آنچه طرف مقابل فاقد آن است متمرکز می کند. اگر از کسی که دوستش دارید خشمگین و عصبانی هستید، افکارتان را به خصوصیات دوست داشتنی آن فرد متمرکز کنید. وقتی خصوصیات نیکو و دلپذیر دیگران را مرکز توجه قرار دهید، کانون همدلی در روابط شما رشد می کند.

این شیوه برخورد درباره کودکان نیز مؤثر است. بنابراین آنان را هنگام انجام کار خوب، غافلگیر کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● به کار و حرفه ای بپردازید که به راستی دوستش دارید و یا به کار کنونی خویش عشق بورزید. نمی دانم با توسل به چه الفاظ و بیانی به اهمیت این نکته در جذب وفور و فراوانی تأکید کنم. اگر در ژرفای درون خویش حس می کنید که دوست دارید حرفه ای دیگر را بیازمایید و یا محل خود را تغییر دهید و یا هر چیز دیگر؛ بی درنگ به انجام این کار همت کنید.

این تنها شیوۀ صداقت و یکرنگی با خویش است. اگر به توانایی های خویش اعتماد نداشته باشید، جایگزین کردن فراوانی به جای کمبود به تقریب نامیسر خواهد بود. وقتی حرفه ای را که دوستش دارید آغاز می کنید و یا به حرفه کنونی خود علاقه مند می شوید، در می یابید که فرصت ها - به طرزی که حتی در خواب هم نمی دیدید به استقبالتان می شتابند و اگر واقعا آماده نیستید حرفه یا موقعیت و یا جنبه های دیگر زندگیتان را تغییر دهید، افکارتان را در جهت دوستی با آن بخش از فعالیت های روزانه - که از آن بیزار هستید .

متمرکز کنید. به بخشهای نشاط انگیز و شادی بخش کارتان توجه کنید و از ذهن، بدن و روح برای انجام کاری سازنده سپاسگزار باشید. وقتی کاری را که انجام می دهیم دوست داریم، وفور و فراوانی آسوده تر و شادتر در مسیر زندگی ما حرکت یا جریان پیدا می کند.

● به مجرد دستیابی به چیزی خوب و رضایتبخش در زندگیتان به خود خاطرنشان کنید: «من شایستگی این را دارم.» وفور و فراوانی حاصل احساسی است که نسبت به خود دارید. اگر حس می کنید که آنقدر مهم هستید که می توانید مسایل دیگران را پاسخ گویید و آنقدر الهی شده اید که شایسته پاداش هستید، پاداش خود را خواهید ستاند به عکس اگر در ته دل و در باطن خود را لایق نیندازید و توانایی هایتان را به هیچ گیرید، عرصه ذهن خویش را به روی کمبود و نداری گشوده اید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
از درخت بیاموزید که چگونه تمام نیروی بالقوه و شکوهمند خویش را آشکار می کند. درخت مدام خواهان آب و هوا و آفتاب است تا با توسل به آن رشد کند و شاخ و برگ خود را بگستراند. آیا هرگز ممکن است که به یک درخت بگویید: «تو به خاطر داشتن خزه نفرت انگیز بر روی پوستت و شاخه های کج و خمیده ات باید شرمنده باشی.»؟

درخت به نیروی زندگی اجازه می دهد که در آن جاری شود. نیروی ذهن شما نیز درست مانند آن درخت یک ساختار طبیعی است. من بیشتر با یادآوری مطلبی که لائوتز هزاران سال پیش گفت پیوسته این نکته را به خود خاطر نشان می سازم. اوگفته است: «مرغابی قطبی برای سفید و براق شدن نیاز به شستشو ندارد.» با این منطق شما نیز برای این که خویشتن راستین خود را تحقق بخشید، به هیچ چیز نیاز ندارید.

به بیانی دیگر شما آنچه را که برای کامروایی و شادمانی از اکنون و اینجا نیاز دارید پیشاپیش در اختیار داشته اید.
نرم و سبک به خود یاد آور شوید که: «من نمی توانم چیزی را تصاحب کنم.» وقتی برای بهبود وضعیت مالی خویش کوشش به خرج می دهید، و نگران سرمایه گذاریتان هستید می کشید که چگونه بیشتر و بیشتر به دست آورید عبارت فوق را به خود خاطر نشان سازید. این معنا یکی از اصول عالم حیات است که خود شما بخشی از آن هستید.

هنگام دستیابی به سطوح عالی هشیاری باید همه چیز را رها کنید. آیا قصد دارید به صرف این که به اندازه کافی چیزی در بساط ندارید، نگرانی و ناامیدی را به زندگیتان راه دهید؟ اگر چنین است، در کمال آرامش به این نکته توجه کنید که شما برای مدت کوتاهی می توانید از اشیاء و اموال خود سود ببرید؛ به هر حال پس از رسیدن به سطوح عالی هشیاری بر پندار باطل ناشی از دلبستگی به اشیاء و اموال واقف خواهید شد.

● از عبارت های تأکیدی به طور مداوم استفاده کنید. از هر فنی برای جلب وفور و فراوانی بهره جویید. دیوارها، آینه ها، یخچال و اتومبیل مناسبترین مکان برای نصب و نمایش عبارت های تأكیدی شماست. یک عبارت تأکیدی مثبت می تواند شما را در تبلور خواسته هایتان یاری کند. همچنین کمک می کند تا صادقانه با افکارتان هم رأی و هم صدا شوید.

برای این که عقاید خود را از محفظه ذهن خارج ساخته و به آن جامه عمل بپوشانید، ضرورت دارد که عبارت های تأکیدی را مرتب بیان کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
● اگر از جمله آدمهای صرفه جویی هستید که می کوشید هر چه کمتر پول خرج کنید، به محض این که وسوسه شدید کمتر بدهید، به این ذهنیت ناصواب غلبه کنید. وقتی خود را در حال غلبه بر عادت ریشه دار خت می یابید، مسیر تازه ای از زندگی برویتان گشوده می شود. آنگاه نعمت های عالم به طرزی پویا و فزاینده به زندگیتان راه می یابند، چندان که از حجم و میزان آن شوکه خواهید شد. موهبت های عالم چنان در زندگیتان به گردش در خواهند آمد، که از حجم و میزان آن مات و مبهوت خواهید گردید. به علاوه از کمک و ایثاری که به دیگران ارزانی می کنید، احساس خشنودی خواهید کرد. به راستی اندکی اضافه دادن چه احساس نیکویی در بردارد.

چنان که گفته اند: «هرگز در طول مسیر اضافه، ازدحام وجود نخواهد داشت». بسیاری از ما تنها به علت نگرشهای ریشه دار منفی ای که نسبت به زندگی داریم، فراوانی را - که یک اصل جهانی است - درست تعبیر نمی کنیم و به طور ناخودآگاه مانع آن می شویم که این جریان طبیعی و مهر آمیز به زندگیمان راه پیدا کند. تصور می کنیم که فراوانی یعنی این که دست به گریبان زندگی شویم و با سختکوشی و تکاپو، مال و منال بیشتری گرد آوریم.

حال آن که این اصل در حقیقی ترین معنای کلمه، یعنی درک این نکته که عالم هستی و ابدیت ما بیکرانه است؛ این اصل شیوه متفاوتی از دیدن می باشد. در اینجا برای روشن شدن مطلب استعاره ای می آورم که در زیر می خوانید:

روزی ماهیگیری به همکارش گفت:

- تو از من بزرگتر و با تجربه تری و به احتمال زیاد می توانی به من کمک کنی. به من بگو که کجا می توانم جایی را که اقیانوس خطابش می کنند بیابم؟ برای یافتن آن همه جا را جستجو کرده ام و به هیچ نتیجه ای نرسیده ام.

ماهیگیر پیر گفت:

- اقیانوس همین جاست، جایی که هر روز سرگرم ماهیگیری در آن هستی. ماهیگیر جوان در حالی که احساس ناامیدی می کرد گفت:
- اما این فقط آب است. من در جستجوی اقیانوس هستم.

ما نیز در وفور نعمت غوطه وریم و هرگز ضرورت ندارد که برای یافتن آن کوشش به خرج دهیم. اقیانوس برای آن ماهی کوچک بیکرانه است و لبریز از وفور نعمت. او نیز، چون ما، از جهان غنی و سرشار از برکت و دولت سود می برد.

تصمیم بگیرید که چگونه قصد دارید هر یک از روزهای زندگیتان را سپری کنید. عالم خزانه بیکران همه مرادهای دلتان است و هر چیز را که نیازمند و یا آرزومند آن هستید، اینجاست تا آن را بطلبید. فراوانی سهمی از انسانیت شماست و بر یکایک کنش های عالم شما حاکم است. اینجاست و چشم به راه تا به آن متصل شوید. هر آنچه را که اکنون به آن می اندیشید بسط و توسعه می یابد و بر مقدرات شما حکمفرمایی می کند و سرانجام شما براساس آن اندیشه، دست به عمل می زنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
فصل 5

رهایی از دلبستگی

رهایی از دلبستگی تنها وسیله در دسترس است که می تواند شما را از جانفشانی و تقلا، به سکون و آرامش رهنمون باشد


شاید تصور کنید که مردم یک سرزمین ثروتمند، از شادمانی و خرسندی ازلی بهره مندند. چنین به نظر می رسد که افراد ساکن در غرب غنی و لبریز از نعمت، شادترین مردمان سیاره خاک هستند و نسبت به مردم سایر کشورها برای توانگری و خوشبخت شدن شایستگی بیشتری دارند. تنها در کشور آمریکا بزرگترین درصد منابع طبیعی جهان به مصرف می رسد.

مردم این کشور از بالاترین امکانات معیشتی در تمام تاریخ بشر بهره مندند. مصرف یخچال، تلویزیون و اتومبیل در آمریکا بیشتر از حد معمول و یا مورد نیاز است. حال آن که این امکانات برای نود درصد مردم دنیا وابسته به یک زندگی تجملی است. فراوانی و ثروتی که پیرامون مردم آمریکا را فرا گرفته، در خواب و خیال غالب مردم جهان نمی گنجد. با وجود این زندگی مردم این کشور با شادمانی و نشاط و سرزندگی قرین نیست و گویی در زندگی خود چیزی عمده و اساسی کم دارند.

استنباط من این است که انسان هر چه بیشتر به مادیات متکی شود و هر چه بیشتر کیف پول، اشیاء و اموال خود و دیگران را اساس ارزیابی ها قرار دهد، کمتر مایل است با ارزش های اساسی انسانی کنار بیاید و را*ب*طه برقرار کند. به عکس هرگاه دارایی های ما اندک باشد، ناچاریم به یکدیگر چشم بدوزیم و به گونه ای با یکدیگر کنار بیاییم. هر چه اندوخته ما بیشتر و بیشتر شود، جنبه های انسانی یکدیگر را بیشتر نادیده می گیریم و مال و دارایی خویش را بیشتر مرکز توجه قرار می دهیم.

به همین دلیل، در مادی ترین جامعه تاریخ بشریت، سطوح بالایی از بیگانگی، انزوا و ناامیدی دامنگیر مردم این کشور است.
از وقتی که آمریکایی ها اصالت حیات خود را از یاد برده و روابط انسانی را به هیچ گرفته اند به یکی از خشونت آمیزترین جوامع بشری تبدیل شده اند. در حقیقت بیگانگی و خشونت، جلوه های طبیعی یک جامعه فوق العاده مادی است.
 
بالا