mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
شما، خودتان عملا كانون وفور و فراوانی هستید. اما بدنی که شما را به این سو و آن سو می کشد نمی تواند . پس از آن که ترکش کردید . چیزی را تصاحب کند و یا با خود ببرد. بدن شما با توسل به ثروتی که فراتر از مال و منال دنیاست انجام وظیفه می کند. تمام نعمت ها و موهبت های عالم خلقت برای خدمت به شما در اختیارتان قرار گرفته است و نه این که شما بنده و خدمتگزار آن باشید.
این اصل را آویزه گوش کنید که آنچه چند سال پیش در تصاحب فردی بود، اکنون خادم و خدمتگزار فرد دیگر است. زمینی که چند سال پیش تصور می شد به فردی تعلق دارد، اکنون در خدمت فرد و یا افراد دیگر است.
جواهراتی که زمانی دست و گوش برخی بانوان را تزیین می کرد، اکنون زینت بخش دست، گوش بانوان دیگر است. این استدلال برای سایر جنبه های زندگی ما نیز قابل اطلاق است. هر چه زودتر باور کنید که هیچ چیز قابل تصاحب نیست، و هر چه بیشتر مال و منال دنیا را معیاری برای کسب شادمانی و سعادت و کامروایی تلقی نکنید، با اصل شگفت انگیز وفور و فراوانی هماهنگ تر خواهید شد.
برای این منظور باید از تمرکز ذهن به آنچه ندارید دست بشویید، و هشیاری خود را به سوی همه آنچه هستید و دارید معطوف کنید. با این تغییر و تحول در هشیاری، خدمت و سرویس دهی محصول و ثمره طبیعی زندگی سرشار از وفور نعمت خواهد بود حال به کلام نغز و حکیمانه گاندی در این زمینه توجه کنید:
«هر یک از ما، به طور ارادی و یا غیر ارادی خدماتی انجام میدهد. اگر این عادت را در خود توسعه دهیم، که از روی تأمل و اندیشه خدمت کنیم، گرایش «خدمت و ایثار» ما نسبت به زندگی بیشتر و نیرومندتر می شود، و این وضعیت نه تنها موجب مسرت و انبساط خاطر ما خواهد شد، بلکه در شبکه جهانی بخشش و بارش قرار می گیرد و همگان را بهره مند می سازد»
و حال پیام ارزنده آلبرت شوایزر را در این زمینه مرکز توجه قرار دهید :
«از سرنوشت شما بی خبرم؛ در عین حال به این نکته وقوف کامل دارم که: تنها افرادی به طور کامل شادمان و سعادتمند خواهند بود که شیوۀ خدمت کردن را جستجو کرده، آن را کشف کنند»
این دو نفر در جامعه بشری از هر حیث به نوعدوستی و نیکوکاری مشهور و زبانزد هستند. از این رو بد نیست اینارها و از خودگذشتگی های آنان را سرمشق قرار دهیم. با مطالعه شرح حال زندگیشان و نیز توجه به سخنان نغز و ارزنده آنان می توان نکته ها آموخت. مقصود یافتن حس راستین خشنودی و رضایت خاطر فراسوی گرد آوری مال و موقعیت های دنیوی است.
این اصل را آویزه گوش کنید که آنچه چند سال پیش در تصاحب فردی بود، اکنون خادم و خدمتگزار فرد دیگر است. زمینی که چند سال پیش تصور می شد به فردی تعلق دارد، اکنون در خدمت فرد و یا افراد دیگر است.
جواهراتی که زمانی دست و گوش برخی بانوان را تزیین می کرد، اکنون زینت بخش دست، گوش بانوان دیگر است. این استدلال برای سایر جنبه های زندگی ما نیز قابل اطلاق است. هر چه زودتر باور کنید که هیچ چیز قابل تصاحب نیست، و هر چه بیشتر مال و منال دنیا را معیاری برای کسب شادمانی و سعادت و کامروایی تلقی نکنید، با اصل شگفت انگیز وفور و فراوانی هماهنگ تر خواهید شد.
برای این منظور باید از تمرکز ذهن به آنچه ندارید دست بشویید، و هشیاری خود را به سوی همه آنچه هستید و دارید معطوف کنید. با این تغییر و تحول در هشیاری، خدمت و سرویس دهی محصول و ثمره طبیعی زندگی سرشار از وفور نعمت خواهد بود حال به کلام نغز و حکیمانه گاندی در این زمینه توجه کنید:
«هر یک از ما، به طور ارادی و یا غیر ارادی خدماتی انجام میدهد. اگر این عادت را در خود توسعه دهیم، که از روی تأمل و اندیشه خدمت کنیم، گرایش «خدمت و ایثار» ما نسبت به زندگی بیشتر و نیرومندتر می شود، و این وضعیت نه تنها موجب مسرت و انبساط خاطر ما خواهد شد، بلکه در شبکه جهانی بخشش و بارش قرار می گیرد و همگان را بهره مند می سازد»
و حال پیام ارزنده آلبرت شوایزر را در این زمینه مرکز توجه قرار دهید :
«از سرنوشت شما بی خبرم؛ در عین حال به این نکته وقوف کامل دارم که: تنها افرادی به طور کامل شادمان و سعادتمند خواهند بود که شیوۀ خدمت کردن را جستجو کرده، آن را کشف کنند»
این دو نفر در جامعه بشری از هر حیث به نوعدوستی و نیکوکاری مشهور و زبانزد هستند. از این رو بد نیست اینارها و از خودگذشتگی های آنان را سرمشق قرار دهیم. با مطالعه شرح حال زندگیشان و نیز توجه به سخنان نغز و ارزنده آنان می توان نکته ها آموخت. مقصود یافتن حس راستین خشنودی و رضایت خاطر فراسوی گرد آوری مال و موقعیت های دنیوی است.