به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
رهایی از ذهنیت کمبود


نخستین گام برای خلاص شدن از شر ذهنیت نداری، آن است که از آنچه هستیم و داریم قدردانی کنیم؛ سپاسگزاری باید به صراحت بیان شود. با خلوص نیت از وجودتان - که یکی از معجزه های دستگاه آفرینش است .

سپاسگزاری کنید؛ از این که زنده اید؛ دارای چشم و گوش و پا هستید و هم اکنون در اینجا شاهد رویایی شگفت انگیز هستید شاکر باشید. بکوشید آنچه دارید مرکز توجه قرار دهید و نه آنچه فاقد آن هستید.
در لایتناهی حیات هیچ چیز غایب نیست. چگونه ممکن است که این جهان نامتناهی چیزی کم و کسر داشته باشد؟ برای این که با استفاده از نیروی اندیشه (جوهره وجود) شالوده زندگیتان را با فراوانی پی ریزی کنید، قبل از هر چیز باید بخاطر آبی که می نوشید، خورشیدی که از آن نیرو می گیرید و هوایی که تنفس می کنید سپاسگزاری کنید.

این نکته را از یاد نبرید که شما سلولی در میان سلول بزرگتر، یعنی جامعه بشریت، هستید و این سلول برای همکاری با سلولهای دیگر محتاج هماهنگی است. هنگامی که معجزه وجودتان و همه موهبت هایی که شما را احاطه کرده مرکز توجه قرار دهید، آنچه در اختیار ندارید و به ظاهر در دنیای شما وجود ندارد، نمی تواند نظر شما را به خود جلب کند. در حالی که سپاسگزاری را سرلوحه زندگی خویش قرار داده اید.

نام و مشخصات چیزهایی را که از بابت آن سپاسگزارید فهرست وار بنویسید: دوستان و اعضای خانواده، لباس و غذا، هر پولی که در اختیار شماست، آنچه در تملک خود دارید، هر چیزی که برای گذران زندگی نیازمندش هستید. همه چیز: مداد، چنگال، صندلی و هر چیز دیگر، میزان سپاس و قدردانی خویش را از آنچه هم اکنون در اختیار دارید کانون توجه قرار دهید و قبل از این که به خاطر این موهبت ها از نظام طبیعت قدردانی کنید، درباره آن به عنوان چیزهایی که به طور موقت به شما تعلق دارد بیندیشید.

به مجرد این که بیاموزید که برای هر کس و هر چیزی که در مسیر زندگیتان قرار می گیرد و نیز برای همه جنبه های انسانیت سپاسگزار باشید، در مسیر از میان برداشتن ذهنیت کمبود و تنگنا قرار دارید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
هر چه را که مرکز توجه قرار دهید، بسط و توسعه می یابد


ذهن را به هر مسأله ای متمرکز کنید، همان مسأله در زندگیتان بسط و توسعه خواهد یافت و به گونه های مختلف خود را نشان خواهد داد. برای مثال اگر ضمن این که بدهکارید، از سرمایه قابل توجهی نیز برخوردار باشید و تمام ذهن خود را به سرمایه تان معطوف کنید، یقین بدانید که در آینده نه چندان دور سرمایه شما افزایش پیدا خواهد کرد.

به بیانی دیگر اگر سرمایه تان فقط پانصد هزار تومان و بدهی شما پنج میلیون تومان است و تمامی اندیشه و احساس خود را متوجه سرمایه تان سازید، به طور قطع با سرمایه خود کاری صورت خواهید داد و به گونه ای در جهت رشد و افزایش آن مؤثر خواهید بود. به عکس، اگر تمام ذهنتان را به بدهکاریتان معطوف کنید و همواره به خود خاطرنشان کنید که تا چه اندازه مفلس و بی پول هستید و حیات عاطفی و هیجانی خود را در این مسیر هدایت کنید، به طور قطع افلاس و نداری در زندگیتان گسترش خواهد یافت.

این اصل در مورد وضعیت جسمانی شما نیز صادق است. اگر ذهنتان را به سرماخوردگی متمرکز کنید و همواره درباره آن سخن بگویید و با هرکس که برخورد می کنید از احساس سستی و رخوت خود شکوه و گلایه سر دهید، نیروی شما در جهت توسعه سرماخوردگی هدایت خواهد شد. اما اگر ذهنتان را به بخش سالم و تندرست وجودتان متمرکز کنید و از نشاط و تندرستی خود با دیگران سخن بگویید، سلامتی و شادکامی در کشتزار باطن شما بارور شده و در وقت مناسب ثمره اش را به بار خواهد آورد.

ما براساس افکارمان دست به عمل می زنیم و همین افکار است که به تجربه های روزانه زندگی ما تبدیل می شود. به همین دلیل اگر شما بخش قابل توجهی از نیروی ذهن خود را به کمبود و تنگنا متمرکز کنید، کمبود و نداری در آگاهی شما جریان یافته و به طور قطع این وضعیت را در زندگیتان بسط و توسعه خواهید داد. اینک قصد دارم با اشاره به یک مثال واقعی کار کرد این اصل را به شما نشان دهم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
یکی از دوستانم به نام «باب برایج بسیار سرحال و خوش مشرب است. هر کس از معاشرت و مراوده با وی لذت می برد. او در گذشته در بیشتر جنبه های زندگیش اصل فراوانی را به کار برده و ثمرات ارزشمندی عایدش شده بود. با وجود این در زمینه فعالیت های شغلی، همواره ذهنش را بر آنچه نداشت متمرکز می کرد. باب خواننده و ترانه سرای با استعدادی بود و قصد داشت مجموعه ترانه های خود را در سطح وسیع، تولید و در نقاط مختلف کشور توزیع کند.

اما برای شروع این کار نیاز به سرمایه داشت و متقاعد شده بود که وضعیت مالی اش اجازه چنین کاری را به وی نمی دهد. در حقیقت کمبود و نداری بر ذهن و نفسانیات او حاکم بود و وی را از تحصیل سرمایه برای دستیابی به هدفش محروم می کرد. وقتی صحبت از اجرای برنامه در برابر حضار به میان می آمد یقین داشت که از عهده انجام این کار بر نخواهد آمد.

در حقیقت معتقد بود که تنها راه تولید و انتشار آلبوم ترانه هایش آن است که ناگهان فرشته ای در برابرش ظاهر شده و سرمایه لازم را در اختیارش بگذارد. در خلال چند جلسه گفتگو کوشیدم به او تفهیم کنم که ضمیر باطن او از تصاویر منفی آکنده است و شرایط غنا، رفاه و پیشرفت او را سد کرده و به وی اجازه نمی دهد که به رویایش جامه عمل بپوشاند. سرانجام در جلسات سخنرانیم، چند بار از باب دعوت کردم که قبل از سخنرانی ترانه های زیبایش را اجراء کند. او به رغم ترس و هراسبی که داشت، برنامه های خود را به طرزی زیبا اجرا کرد و با استقبال عموم مواجه شد.

سرانجام موفق شد عرصه تخیلات خود را جولانگاه توانایی ها و هدفهای خود بسازد و بر انگاره های کمبود و نداری که سال های سال به دنبال می کشید قایق آید. این جوان مدتها و بی آن که احساس خستگی کند به این تمرین روحی پرداخت. و دیگر حاضر نشد که به ناتوانایی های خود بیندیشد و افکار منفی را به سر راه دهد. او حدود یک سال به دورترین نقاط کشور سفر کرد و به اجرای کنسرت پرداخت و در تمام این مدت موفقیت و شادکامی را کانون توجه قرار داد. او در یک گفتگوی تلفنی به من گفت که سرانجام جسارت لازم را در خود پدید آورده و هزینه تولید آلبوم ترانه هایش را استعلام کرده است.

سرمایه ای که او برای انجام این کار بدان نیاز داشت.
بیشتر از تمام اندوخته اش در طول عمرش بود. به او توصیه کردم که فکر خود را یکسره به سعادت و توانگری متمرکز کند و هرگز اجازه ندهد که اندیشه ای ناشی از کمبود و تنگنا به جریان آگاهیش نفوذ کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
او این پیام را دریافت کرد و بر این اساس کارش را آغاز کرد. یکروز بعد از ظهر باب از طریق تلفن راه دور به من گفت که: «در تمام این مدت تنها به پول و سرمایه ای فکر می کردم که قرار است در اختیارم قرار گیرد. هرگز اجازه ندادم که اندیشه فقر و نداری و کمبود به ذهنم خطور کند.» او در ادامه مطلب افزود که به اتفاق یکی از دوستانش درباره راه های تحقق هدفش بررسی های فراوانی کرده است، تا این که روزی باب به دوستش گفت: «چه طور است از پانزده تن از آشنایانم تقاضا کنم که هر یک هزار دلار در کار من سرمایه گذاری کنند؛ منظورم افرادی است که واقعا به هنرمندی من اعتقاد دارند؟»

و دوستش پاسخ داد: «من با کمال میل نخستین فردی هستم که در این کار سرمایه گذاری می کنم.» و به این ترتیب باب پیشاپیش یک پانزدهم سرمایه مورد نیاز را در اختیار داشت.
او ظرف سه روز اوراق سرمایه گذاری را آماده کرد و به امضای سرمایه گذاران رساند. باب از این که می دید سرانجام بر ذهنیت کمبود و نداری غلبه کرده است از خوشحالی در پوستش نمی گنجید؛ از وقتی که او ذهنیت فراوانی را کانون توجه قرار داد، به طور کامل این موهبت در زندگیش توسعه یافت و بر مقدرات او حاکم شد.

دو ماه بعد، او آلبوم ترانه هایش را تولید کرد. چندی نگذشت که او حسن شهرتی به هم زد و از اطراف واکناف به سراغش آمدند و در شرکت او سرمایه گذاری کردند. او به جای کمبود، ذهنش را به فراوانی معطوف کرد و از این رهگذر سود فراوانی عایدش شا۔. دیری نپایید که او سود و سرمایه تمام سرمایه گذاران را پرداخت و اکنون سرگرم دومین مرحله تولید آلبوم ترانه هایش می باشد. در روی جلد آلبوم أو این عبارت به چشم می خورد: «تقدیم به دوست عزیزم وین دایر، از تلاش تو در ایجاد جرأت و جسارت در من قدردانی می کنم.»

و تنها تلاش من این بود که یاریش کردم ذهنش را روی آمال و آرزویش متمرکز کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
این اصل در مورد هر یک از ما نیز مصداق دارد. برای دستیابی به ثروت، تنعم و موهبت های جهان هستی تنها کافی است که سخاوت و گشاده دستی طبیعت را باور کرده و ذهن خود را به کانون و غور و فراوانی متمرکز کنید. وقتی با اعتقاد به رفاه، آسایش و خوشبختی، زندگی و تنفس می کنید و بر این باورید که هر چیزی به میزان عظیم و کلان در دنیا وجود دارد و از این شایستگی بهره مندید که هر آنچه را که می توانید داشته باشید به دست آورید، بر اساس این نگرش که چگونه با خود و دیگران رفتار کنید کار را آغاز می کنید.

این اصل در مورد کسب مال و ثروت، شادمانی، تندرستی، موفقیت های تحصیلی و چیزهای دیگر هم صدق می کند. سخاوت و بخشندگی جهان هستی چنان بیکرانه است که تواناییهای محدود ما ابدا قادر نیست آن را برآورده کند. همه جا تحت سیطره وفور نعمت کاینات است.

تنها محدودیتهای ما ناشی از اعتقاد ما به محدودیت است که اجازه نمی دهد از ثروت و تنعم و سایر موهبت های طبیعت سود ببریم و مقام طبیعی خود را که توانگری و فراوانی در تمام سطوح است، دریابیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
شما پیشاپیش همه چیز هستید


شما پیشاپیش موجودی کامل و تمام عیارید. قرار نیست که به همه چیز برسید؛ پیشاپیش همه چیز هستید! این نکته را با کمال دقت و جدیت بررسی کنید. اگر اکنون، با آنچه تا به حال اندوخته اید و یا وضعیت کنونی خود از نظر تندرستی، شغلی و روابط با دیگران از زندگی لذت نمی برید، يقين بدانید که با تغییر این شرایط نیز از زندگیتان لذت نخواهید برد.

شما بسته به این که از پشت چه عینکی به همه چیز می نگرید و چه تفکر و تصوری از خود و جایگاهتان در عالم هستی دارید، سهم خود را از توانگری، شادمانی و رضایت خاطر تعیین می کنید. هیچ چیز خارج از وجودتان نمی تواند این موهبت ها را به شما ارزانی دارد. فراوانی و کمبود، محصول روح آدمی است و آنچه از این حیث بهره می برید، بستگی به ایمان و اعتقادتان دارد. از این رو اگر از نظر عاطفی دلبسته به اشیاء و اشخاصی برون از خود هستید و می پندارید که برای این که خود را کامل و تمام عیار حس کنید، به آنها نیازمندید، تردید نکنید که پس از دستیابی به این چیزها، همچنان خود را نیازمند حس خواهید کرد و این جای خالی هرگز پر نخواهد شد.

به مجرد این که بر اساس اصل فراوانی بیندیشید، این گفتگوی درونی در آگاهی شما جریان خواهد یافت: «من به خود - هر کس که هستم - و به دستاوردهای خود - هر آنچه هست - عشق می ورزم. زندگیم از سلامت و ثروت و سعادت سرشار است، قرار نیست چیزی به دست آورم.

زیرا هر آنچه نیاز دارم پیشاپیش در درون من است؛ من در خود کامل و تمام عیارم. اکنون برای به انجام رساندن همه آرزوهایم، پول، وقت، انرژی و فرزانگی کافی در اختیار دارم».
می گویند روزی جوانی از استاد فرزانه تقاضا کرد که هر چه را برای کامروایی در بقیه عمرش به آن نیاز دارد به او عطا کند، استاد بدون ذکر کلمه ای جوان را ترک کرد. منظور استاد این بود که این جوان پیشاپیش همه ابزار و وسایل موفقیت و شادکامی را در اختیار دارد.

شادمانی و کامیابی فرآیندهای باطنی است که ما به زندگیمان فرا می خوانیم و نه چیزی که از دنیای برون آن را طلب کنیم، تمام افراد کامیاب ثروت عظیم و موفقیت خود را با اعتقاد به اصل فراوانی تحصیل کرده اند. در حقیقت اعتقاد به وفور نعمت مجوز ورود به قلمروی توانگری است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
وقتی براساس اصل کمبود و تنگنا دست به عمل می زنیم، بیشتر بر این باور هستیم که :

«اگر فلان چیز را داشتم، موفقیت و شادمانیم قطعی بود.» نگاهی دقیق به این گفته نشان می دهد که ما در واقع می گوییم: «من در حال حاضر کامل نیستم؛ آنچه را که محتاجش هستم، ندارم، تنها وقتی همه این چیزها را به دست آورم، کامل و بی نیاز خواهم شد.» اگر شما نیز چنین اعتقادی دارید، ارباب باطنی شما ترس و نداری و کمبود است.

این نگرش منفی حکایت از آن دارد که ما شادمان و خشنود و کامروا نیستیم و فقدان چیزهایی در زندگیمان مانع از آن است که به وفور و فراوانی برسیم. در نتیجه از چارچوب ذهنی کاستی و نقصان، زندگی را فرآیند می کنیم. گویی ندایی خاموش در اعماق دلمان زبان به شکوه می گشاید که: «من قبل از این که بتوانم خوشحال و شادمان شوم، باید بیشتر داشته باشم.» این نخستین باوری است که ما را از اتصال به وفور و فراوانی که در همه قلمروی هستی گسترده شده باز می دارد.

شما پیشاپیش از همه چیز بهره مندید. از پیش آنچه را که مولد شادمانی، موفقیت، خشنودی و همه چیزهای نیکوست در اختیار دارید؛ چنانچه نیازهای عمده و اساسی شما از قبیل: غذا، آب و هوا تأمین شود، می توانید از کاری عالی و رضایتبخش، درآمدی بی نظیر، روابطی مؤثر، خلاقیت ها، ثروت ها و پاداش های مادی بهره مند شوید. مهاتما گاندی یکبار گفت: «خدا، به شکل غذا نزد گرسنگان می آید.»

ما باید وجودمان را که معجزه ای باشکوه است ارزشمند شمریم و از آن تجلیل کنیم؛ می توانیم درباره هر چیز و هرکس پس از گذراندن آن از صافی ویژه فراوانی فکر کنیم و هر چیزی را که فرا راهمان قرار می گیرد، بدون قضاوت بپذیریم. جهان ما غنی و بیکرانه است و ما در انتخاب شیوه نگرشمان نسبت به افراد و رویدادها کاملا مختاریم. حتی با تفکر درست که به اختیار ما در آگاهی مان جریان می یابد، می توانیم در گوشه زندان آزاد و رها باشیم. هیچ کس نمی تواند این توانایی را از ما سلب کند؛ هرگز! به هر حال شما آنچه را که برای دستیابی به فراوانی مورد نیاز است، پیشاپیش در اختیار دارید، تنها کافی است که ذهن خود را به سوی کانون وفور و توانگری معطوف کنید و آنچه را که از گنجینه پر نعمت کاینات می خواهید به سوی خود بکشید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
شما نمی توانید چیزی را تصاحب کنید


فراوانی را کسب نمی کنیم؛ با آن هماهنگ و متصل می شویم. این طرز تفکر برای به کارگیری اصل فراوانی نقش عمده و اساسی به عهده دارد. این نکته را آویزه گوش کنید که عالم هستی منبع بیکران انرژی است و هر چیز، از جمله شما و تمام آنچه از مال و منال دنیا اندوخته اید در اصل یک انرژی است.

همه چیز در حال ارتعاش است و ما آن را انرژی ارتعاشی می نامیم، جهان ما منبع بیکرانه نیروی ارتعاشی است. این انرژی مولد و موجد زندگی است.
میزان انرژی ما توسط افکارمان و روشی که برای فرآیند کردن عالم خویش انتخاب می کنیم تعیین می شود. اگر جهان را از طریق چشمانی که تنها به کمبود و تنگنا می نگرد فرآیند کنید، جز فقر و نداری چیزی دستگیرتان نمی شود، اگر دنیا را از طریق چشمانی که به وفور و فراوانی بیکران متمرکز است فرآیند کنید، به طور دقیق این موهبت ها را به زندگی خویش جذب خواهید کرد.

اگر حس می کنید که باید چیزهایی را تصاحب کنید، جهان را از طریق چشمانی که به فقر و نداری می نگرد فرآیند می کنید. نیاز شما برای تصاحب اشیاء، مبین این عقیده است که به اندازه کافی چیزی در بساط ندارید. نیازتان برای جمع آوری و تملک، شما را از هماهنگی و اتصال با وفور و فراوانی که در دسترستان قرار دارد باز می دارد.

تمام چیزهایی که فکر می کنید باید برای شاد زیستن تصاحبش کنید، نشانه هایی است حاکی از این نکته که به وسیله کمبودهایتان کنترل می شوید و نه توسط ندای باطنتان. هرگاه این تصور به باور تبدیل شود که شما فردی ناقص و نیازمندید و تنها می توانید با تصاحب اشیای بیشتر نقص خود را جبران کنید، در تله ای ذهنی گرفتار می شوید و مادام که تصور کنید تصاحب چیزی می تواند فضای خالی زندگیتان را پر کند، نمی توانید از این دام خلاص شوید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
راستی چگونه ممکن است که انسان چیزی را تصاحب کند؟ چند لحظه به مال و منالی که در قلمروی رویای خویش در تصاحب دارید بیندیشید: اتومبیل ها، اشیای گران بها، پول، اسباب بازیها و یا هر چیزی که در حال خواب و خیال آن را تحت تملک خود حس می کنید. پس از آن که از خواب بیدار شدید، به ناگاه در می یابید که تمام مال و دارایی شما، یک خواب و خیال بود که به طور موقت و تنها در خلال رویا نیازمندش بودید.

حال بکوشید این وضعیت را در چارچوب رویایی که هم اکنون شاهدش هستید و ممکن است هشتاد، نود سال و یا بیشتر به درازا بکشد، ارزیابی کنید. تصور کنید که از خواب بیدار شده و می توانید به عقب برگردید و به مال و منال خویش بنگرید. در این وضعیت چه احساسی دارید؟ آیا تصاحب اموال و اشیا را معقول و منطقی می دانید؟ از آنجایی که بخش عمده زندگیتان در بعد آسمانی اندیشه سپری می شود، اشیاء نمی تواند ارزشمندیش را برای مدت زیادی حفظ کند.

اگر جای خالی چیزی را در زندگیتان حس می کنید، تنها به این سبب است که ذهنتان به کمبود و نداری متمرکز است؛ این گونه تفکرها مولد فضای خالی در زندگی شماست. حال اگر به طور کامل گرایش ها و انتظارهایتان را از زندگی دگرگون کنید؛ کمال و كامل بودن را مرکز توجه قرار دهید و باور کنید که نمی توانید چیزی را صاحب شوید، زندگیتان رو به شکوفایی خواهد رفت. این بدان معنا نیست که از مال و دارایی که تا به حال اندوخته اید لذت نبرید و یا از امتیازات مقام و منزلت خویش بهره مند نشوید؛ مقصود آن است که شکل و وجود هیچ چیز، از جمله وجود من و شما، ثابت و پایدار باقی نمی ماند.

همه چیز در دنیا در حال گردش است؛ عنوان ها و برچسب هایی که برای دارایی، موقعیت ها، اعضای خانواده و یا هر چیز دیگر قایلید وضعیتی ایستا ندارند؛ زندگی و موهبت هایش چند صباحی در اختیار ما قرار می گیرد تا به طور موقت از آن لذت ببریم و آنگاه اجازه دهیم که در چرخ گردون به گردش خود ادامه دهد. به مجرد این که این عقیده را که نمی توان چیزی را تصاحب کرد - بر لوح ضمیرتان ثبت کنید، آزاد و رها می شوید تا به میل خود و بدون وابستگی به مال و منال دنیا و علاقه به تصاحب آن، از هر موهبتی بهره مند شده و سپس با دست به دست دادن این موهبت ها و سهیم شدن با دیگران نیرومند شوید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
ترس از این که به اندازه کافی چیزی در بساط نیست مردمان بسیاری را از درک این نکته غافل می کند، که هر آنچه نیاز دارند پیشاپیش در درون خودشان است، هر گاه زندگی را با اعتقاد به کمبود و تنگنا به سر کنید، از رعایت اصل کیهانی وفور نعمت سرپیچی کرده و تاوان سنگینی خواهید پرداخت.

زندگی سرشار از وفور و فراوانی را با زندگی آمیخته با زراندوزی و مال پرستی اشتباه نگیرید. فراوانی واژه ای است گسترده و پر معنا که تمام شؤونات عالم مادی و معنوی ما را در بر می گیرد. بدن خود را در نظر بگیرید. تن شما جلوه ای از وفور و فراوانی بیکرانه و مواد دستاوردهای خارق العاده است و می تواند همه قابلیت ها و توانایی های شما را تحقق بخشد.

در عین حال به سادگی به وسیله اعتقاد به کمبودها، محدود می شود و کارآیی خود را از دست می دهد. مغزتان با تریلیونها سلول می تواند بدنتان را در جهت خوابیدن با رقصیدن، اندیشیدن و یا زیر دریایی ساختن، هدایت کند. شما، آری، شما و بدنی که در آن سکونت دارید جلوه ای از تکامل و فراوانی بی نظیر عالم خلقت هستید. به راستی امکانات بدن انسان تا چه اندازه بیکرانه و نامحدود است.

وجود و حضور بدن به عنوان موجودیت خود پایدار چنان اعجاب انگیز است که حتی ذهن از تصور این که، چگونه بدن ظاهر می شود، زنده می ماند، فکر می کند و یا خواب می بیند دچار خوف و وحشت است.
 
بالا