به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
پاراماهاتزا یوگاندا در کتاب تحسین برانگیزش زیر عنوان: «افسانه الهی» در وصف شگفتی و شکوهمندی وحدت و یگانگی گفت:

«به اعتقاد من جنگ و ستیز همیشه ادامه خواهد داشت، مگر این که همه ما به موجوداتی معنوی تبدیل شویم؛ سرشت و نفسانیات ما به اندازه ای رشد کند که از کامیابی های دیگران به وجد آییم. اگر در عصر ما، استادان بزرگی نظیر محمد، عیسی، بودا در کنار یکدیگر می زیستند با وجود اختلاف نظرهای خرد و کلانی که ممکن بود بین آنان وجود داشته باشد، هیچ گاه از شیوه ها و ابزار علمی برای غلبه بر یکدیگر سود نمی بردند. چرا مردم باید وقوع جنگ را اجتناب ناپذیر تلقی کنند؟ هر قدرتی که از سلاح پیشرفته تری بهره مند باشد به طور قطع از اندیشه و ذهنیت سالمی برخوردار نیست.

به علاوه هرگز نمی توان با تکیه بر سلاح و مهمات صلح و صفایی پایدار و بادوام پدید آورد.»

همان گونه که گفته شد، تاریخ انسان لبریز از نفاق و اختلاف و کینه توزی است. این وضعیت بشریت را در آستانه زوال و نابودی قرار داده است. اندیشمندان بزرگی که در میان ما می زیسته اند پیوسته بر این نکته تأکید داشته اند که در طرح کاینات جز عشق و هماهنگی و دوستی چیز دیگری نیست.

در حقیقت مفهوم یگانگی بسیار فراتر از تعریفی است که فلاسفه و رهبران ماوراء الطبیعه به آن اشاره می کنند. هرکس تخم نفاق و تفرقه بیفشاند با اراده جهانی از در مخالفت برآمده و به ضرر و زیان همگان یاری رسانده است. گاه در دل خود نور گرم و تابان و درخشنده ای حس می کنیم که عطوفت و مهربانی و درمان و تعادل و هماهنگی کاینات را به ما یاد آور می شود و ما را به ادراک یگانگی و وحدت - که بر یکایک کنشهای عالم ما حاکم است - فرا می خواند. در عین حال ما در اصل یارای آن را نداشته ایم که از قالب جسمانی خود خارج شویم و انسانیت را در فکر و اندیشه خویش جستجو کنیم؛ چرا که اتمسفر روانی ما پیوسته از تفرقه و جدایی سرشار بوده است.

بهترین شیوه برای گام برداشتن به فراسوی خود و پیروی از فلسفه کل نگر، آن است که با هر کس، در هر مقام، روابطی مهرآمیز و رضایت بخش و شادی انگیز را آغاز کنیم. کوته سخن آن که در راه پیش رو داریم: یا به ابزاری برای اتحاد و پیوستگی تبدیل شویم، و یا نا آگاهانه در جهت سقوط و نابودی جامعه بشری گام برداریم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
توانایی ادراک کل


چندی پیش به هنگام دویدن صبحگاهی متوجه فردی شدم که سرگرم بریدن شاخه های زاید درخت بود. چون درختی بزرگ و کهنسال در جلو خانه ما قرار دارد، ایستادم و از کارگری که مشغول بریدن و پیرایش شاخه های درخت بود پرسیدم که چگونه من نیز می توانم از این خدمات بهره مند بشوم.

پاسخ این مرد بر این نکته دلالت داشت که او به کلی فاقد نگرش ادراک کل است و تنها به مزایا و منافع خود می اندیشد. او گفت: «آقا، کارم چیدن و آراستن شاخه های خشک و زاید درخت است و هیچ چیز درباره شرکت خدماتی که در آن کار می کنم نمی دانم.»

آنگاه با اخم و تخم فراوان، سرعت اره زنجیری خود را زیاد و مرا ترک کرد. ذهن باریک بین او چنان با وظیفه محدودش یکپارچه و منسجم بود که به وی مجال نمی داد از عواقب و پیامد این گونه رفتار بر مجموعه کسب و کارش آگاه شود. در حقیقت او از درک این نکته غافل بود که توجه به منافع شخصی و بی اعتنایی به منافع کل، در نهایت به سقوط و ورشکستگی شرکتش و در نتیجه بیکاری او خواهد انجامید.

درست مثل آن است که پیشخدمت رستوران، در پاسخ به تقاضای مشتری برای دریافت سفارش غذا بگوید: «ببخشید، من پیشخدمت این میز نیستم.»
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
1 - تمام رهبران مؤثر نسبت به منافع کل دغدغه خاطر دارند

ما همه روزه با صدها نمونه از افرادی می کنیم که هیچ نوع دلبستگی نسبت به عموم ندارند. رفتار آنان در محدوده کسب و کارشان، درست همانند تج*وز سلولهای سرطانی به حریم سلولهای مجاور است. کلمات و عبارات زیر به کرات از زبان این افراد شنیده می شود:

- این کار مربوط به من نیست، شما باید با بخش حسابداری صحبت کنید.

- من فقط کارهایی را که در قبالش حقوق دریافت می کنم انجام می دهم.

- متأسفم، فردی دیگر مسؤول این کار است.

- من نمی توانم مسؤولیت کار دیگران را به عهده بگیرم؛ هر بار، فقط از عهده انجام یک کار بر می آیم.

سخنان بالا ممکن است از یک تحویلدار بانک، صندوقدار، اپراتور تلفن، منشی و یا افراد دیگر شنیده شود. تمام این عبارات بر این اصل تکیه دارد که فرد نسبت به کلیت کمترین توجهی ندارد و ذهن خود را تنها به منافع خویش معطوف کرده است. این افراد نمی دانند که توجه به منافع کل، سرچشمه قدرت است و مولد اقتدار و پایداری.

فلسفه کل نگر از منابع نامحدودی - که نامش قانون هستی است - تغذیه می کند. اصولی که بدون رعایت آن، هیچ چیز نمی تواند استوار و پابرجا باقی بماند. افراد کوته بین خود را تنها در قالب یک سلول منفرد و مجزا مشاهده می کنند و نسبت به هر چیز که به طور مستقیم در مسؤولیت و منافع آنان دخالت ندارد بی توجهند. حال آن که این شیوه برخورد اثربخشی جامعه را در جنبه های مختلف به شدت کاهش داده و عاقبت آن را به زوال و نابودی می کشاند.

از سوی دیگر فردی که جامع و جهانی می اندیشد، همه چیز را در یک طیف وسیع مشاهده کرده و می داند که زندگی همه مردم، از جمله خودش، از اندیشه و رفتار او رنگ می پذیرد و متأثر می شود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
2 - تمام رهبران مؤثر حق و حرمت کل بزرگتر را رعایت کرده و به آن ارج می نهند

آری، گفتم كل «بزرگتر». این نکته را از یاد نبرید که برای افرادی که در سطوح عالی هشیاری زندگی می کنند، وقت عامل عمده و کلیدی به شمار نمی آید. بنابراین ما نیز باید کسب و کار و فعالیتهای اقتصادی خویش را خارج از بعد زمان و به وسیله ابزاری که برای ارزیابی کلیت طرح ریزی کرده ایم بسنجیم. به همین دلیل، رهبران اصیل و راستین نیک می دانند که اگر امروز یک طرفدار و یا مشتری خود را از دست بدهند، این کناره گیری بر کسب و کارشان در روزها، هفته ها و سالهای آینده تأثیر می گذارد.

رهبر دوراندیش به این نکته واقف است که مشتری ناراضی نه تنها امروز بلکه برای همیشه اوضاع و شرایط کار او را تحت تأثیر قرار خواهد داد. او می داند که مشتری ناخشنود تجربه نامطلوب خود را با ده نفر دیگر در میان می گذارد و آنان نیز به نوبه خود برای همیشه بر این مجموعه تاثیر می گذارند. یک پیشوای مؤثر می داند که ارتباط بین کارکنان و مشتریان، هر چند کوچک، در بقا و پیشرفت مجموعه نقش تعیین به عهده دارد.

او پیوسته تصویری بزرگ از وضعیت اکنون و آینده را کانون توجه قرار می دهد. کارکنانی که تنها به منافع خود می اندیشند و به مراجعه دوباره مشتری بی توجهند در دل می گویند: « آنچه برایم مهم است، تمام کردن کار امروز و دریافت حقوق و مزایا در پایان ماه است. به من چه که...».

غافل از این که مشتریان ناراضی دیگر به او مراجعه نخواهند کرد و به سوی رقبایی که همان کار را انجام می دهند جذب خواهند شد و در نتیجه مجموعه ای که خود نیز عضوی از آن است سست و لرزان خواهد گردید. این گونه کارکنان حق و حرمت کل بزرگتر را نادیده می انگارند و درست مانند سلول معیوبی که به حریم سلول های مجاور تج*وز می کند، بر انسجام و تمامیت واحد كل خط بطلان می کشند و آن را به ضعف و سستی سوق می دهند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اگر در بخش کارگزینی یک شرکت و یا مؤسسه کار می کنید، بد نیست که هنگام گزینش، توجه افراد را نسبت به منافع جمع ارزیابی کنید. ببینید که آنان تا چه اندازه نسبت به واحد كل تعلق خاطر دارند. آیا از این نکته آگاهند که ساده ترین عملکردشان در آینده شرکت مؤثر است؟

رهبر مؤثر می داند که آینده هر کسب و کار به چگونگی ارتباط کارکنان با مشتریان بستگی دارد. وقتی با فردی برخورد می کنم که نسبت به واحد کل بی توجه است، حس می کنم که کسب و کار او و یا واحدی که در آن کار می کند در آستانه یک بحران و مخاطره جدی است. طبیعی است که وقتی منشی یک شرکت مشتری را فردی مهم و بلند مرتبه می انگارد و برای جلب رضایتش از هیچ کوششی فروگذار
نمی کند، میل و رغبت وی را برای مراجعه دوباره به آن شرکت بر می انگیزد.

این منشی به منزله سلولی هماهنگ است و سبب می شود که واحد کل، امروز و نیز در آینده، به گونه ای موثر به کارش ادامه دهد.
در محیط خانه، هر یک از اعضا باید ضمن انجام وظیفه خود، با واحد کل که سایر اعضای خانواده است هماهنگ و هم صدا شود و حق و حرمت آنان را حفظ کند.

این قاعده برای هر واحد اجتماع نظیر شهرها، ایالت ها، کشورها و در نهایت جامعه بشری نیز قابل ذکر است. هرگاه ما وحدت و یگانگی را مرکز توجه قرار داده و آن را در زندگی هر روز خود به کار گیریم، به تدریج حس می کنیم که به جای میل به کشمکش و ستیزه جویی به اتفاق همنوعان خویش، جزیی از این کلیت هستیم.

احساس می کنیم که با اطرافیان خود در مزایا و منافع سهیم می باشیم و هر گونه رفتار از سوی هر فرد که باشد به گونه ای بر این واحد كل - که بشریت نامیده می شود - تأثیر می گذارد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
در یک تصویر گسترده و تمام نما، مفهوم یگانگی به طور کامل واضح و روشن است. رهبران راستین در سراسر جهان می دانند که بشر نمی تواند با نفاق و دودستگی جان سالم به در برد. آنان به این نکته واقفند که اختلاف و تفرقه بدون توجه به این که از چه چیزی سرچشمه می گیرد، به گونه ای در انحطاط و زوال کل بشریت دخیل است.

مرور و بررسی تاریخ کشورهای جهان مؤید این نکته است که در سطوح مختلف انتخابات، افرادی که تابع فلسفه کل نگر هستند و به مزایا و منافع عموم توجه دارند کمتر رأی می آورند. در حقیقت زمینه از پیش چنان طرح ریزی شده که افراد جناحی که به مزایای گروه خاصی می اندیشند در مقابل یکدیگر قرار گیرند و با یکدیگر مبارزه کنند.

حال آن که این استرانژی با فلسفه کل نگر درتضاد و تقابل است و به نفاق و دودستگی دامن می زند. به همین دلیل اگر عیسی مسیح و یا مادر ترزا - که هر یک مظهر عطوفت و مهربانی و هوش و درمان و تعادل و هماهنگی بودند . در دوران خویش نامزد انتخاباتی می شدند، احتمالا به حد کافی رأی نمی آوردند.

سازمان ملل گام کوچکی است در جهت همکاری و حل و فصل اختلافاتی که بین ملل مختلف وجود دارد. گاه دیده می شود که در اوج نفاق و دودستگی فردی قیام می کند و از راه هایی کاملا رضایتبخش و هماهنگ برای والاترین خیر و صلاح همگان می کوشد. برای مثال آبراهام لینکلن از فلسفه كل نگر برای محبت و خدمت به عموم مردم، و همچنین برای آمال والای خود سود جست و محبت و محبوبیت فراوانی به دست آورد.

چه بسا در قرن بعد، لینکلن دیگری ظاهرشود و مردم ایالات متحده را - که سخت به نفاق و دودستگی گرایش دارند. از آب گوارای برادری و یگانگی سیراب کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
از کوچکترین سلول، تا شما به عنوان یک سلول و تمام تشکیلات اجتماعی و بزرگترین واحد اجتماعی که کشور نامیده می شود و حتی کل هستی باید جملگی تابع فلسفه کل نگر باشند. برای این که بیشترین احترام را برای کل هستی قایل شویم و بهترین شرایط را برای حفظ و توسعه کل پدید آوریم ضرورت دارد که وحدت و یگانگی را در سلول های خرد و کلان کانون توجه قرار دهیم.

نگرش کل نگر تنها زمانی به راستی موثر واقع می شود که در مسیر والاترین هدف ها و نیات ما، و برای خیر و صلاح همه موجودات به کار رود.
توجه به کل تنها به مقوله ماوراء الطبیعه محدود نمی شود، بلکه نگرشی نسبت به کل هستی است. وقتی ما از هماهنگی و عشق باطنی سرشار باشیم، به طور خودکار هماهنگی و عشق را با تمام امورمان می آمیزیم و آنگاه هر آنچه در باطن داریم با دیگران قسمت می کنیم.

هرگاه از عشق و هماهنگی باطنی سرشار شویم و با خود پیمان ببندیم که آن را حفظ خواهیم کرد، در جریان توسعه عشق، هماهنگی و ایثار جهانی مؤثر بوده، خود نیز از این چشمه فیاض بهره مند خواهیم شد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
یگانگی و رویا


از شما تقاضا می کنم که دیگر بار زندگی را از دریچه رویا مشاهده کنید. وقتی در خواب و رویا به سر می برید، به اندیشه مطلق متصلید و از این توانایی بهره مند، که هر آنچه می و می طلبید بیافرینید؛ ناگزیر نیستید چیزی ببینید، بشنوید، ببویید، لمس کنید و یا بچشید.

گرچه افراد و رویدادها در رویای شما غیر واقعی بوده و، زاییده تخیلات شما هستند؛ با این وصف بدنتان نسبت به این افراد و رویدادها به گونه ای ملموس و واقعی واکنش نشان می دهد. تنها یک رویا وجود دارد، آری درست خواندید، تنها یک رؤیا وجود دارد.

ممکن است در رویای شما هزاران نفر شرکت کنند و یا انواع اتومبیل، قایق، هواپیما، چاقو، بمب، رختخواب و یا هر چیز دیگر را به خدمت بطلبيد. در عین حال در این سطح از هشیاری، تنها یک رؤیا و یک خواب بیننده وجود دارد.
در فصل دوم درباره سه سطح هشیاری، یعنی هشیاری در عالم رؤیا، هشیاری در عالم بیداری و سطوح عالی هشیاری سخن گفتیم.

استادانی که به سطوح عالی هشیاری دست یافته اند، برای ارتباط با ما، در عالم بیداری، به ناچار به شکل و هیبت مردم عادی ظاهر می شوند. پیام همه آنان این است که آنچه در عالم رؤيا مشاهده می شود، در عالم بیداری نیز قابل مشاهده است.

عیسی مسیح یکبار گفت: «حتی ضعیف ترین فرد در میان شما می تواند آنچه من انجام داده ام، انجام دهد و حتی کاری بزرگتر را به مرحله اجرا درآورد.» در ذهن مجسم کنید که به سطوح عالی هشیاری - که همه اشکال و اجسام در آن مانند حالت خواب و رویا خیال باطل است دست یافته اند. اگر شما از سطوح عالی هشیاری، به وضعیت خود در عالم بیداری بنگرید، آن را در قالب رویایی بزرگ مشاهده خواهید کرد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
راستی خواب بیننده نهایی کیست؟ هشیاری عالی و متعالی، خدا، ذهن کیهانی، روح و یا هر آنچه شما بخوانید و برایش نامی انتخاب کنید. هر یک از ما در عالم بیداری و نیز در عالم رویا رویدادهای متفاوتی را تجربه می کند، اما سطح هشیاری برتر، یکتا و منحصر به فرد است و همه ما در بهره گیری از آن به تساوی سهیم هستیم؛ می توان آن را به رویایی تشبیه کرد که هر یک از ما در آن نقشی به عهده دارد.

ما به اندازه شخصیت های موجود در رویاهایمان، وجود خود را واقعی و ملموس می یابیم. در عین حال در یک هشیاری وسیع تر می توان مشاهده کرد که همه چیز در رویای ما تنها یک خواب و خیال است.

سطح هشیاری برتر، رویایی عظیم است که میلیاردها انسان - ارواحی که از عالم مادی دست کشیده، به سوی سرشت و طبیعت الهی خویش جذب شده اند. در آن شرکت دارند. جوهره راستین شما از یک رویای بزرگ مایه گرفته است. حال بکوشید از این چشم انداز رفیع مرگ را مشاهده کنید. ما در عالم بیداری، مرگ را چیزی هراسناک و رنج آور تلقی می کنیم.

حال آن که در سطوح عالی هشیاری درست عکس این موضوع صادق است. شما هرگز نمی توانید در موقعیت اندیشه مطلق و در سطوح علوی و آسمانی دچار درد و رنج شوید. رنج و عذاب تنها در عالم بیداری و در جسم مادی معنا و مفهوم پیدا می کند. انواع دردها، بیماری ها، بریدگی ها، کوفتگی ها، جوانی و سالخوردگی، روابط تیره، جملگی درد و رنجی است که تنها در جسم فیزیکی مشهود و جلوه گر می شود. به اعتقاد من مرگ یک پاداش است و نه یک مکافات و در واقع ترک قالب فیزیکی پایان درد و رنج و عذاب به شمار می آید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
دلایل مقاومت در برابر اصل یگانگی


● شما ممکن است عمری در برابر این اصل ساده - اصل یگانگی - مقاومت کنید. چرا؟ زیرا ما آموخته ایم که جدایی پایه و اساس انسانیت به شمار می رود. ما به حد و مرز، محدودیت ها، عنوان ها و سنت ها پای بند و معتقدیم !

آموخته ایم که دیگران را موجوداتی مجزا به شمار آوریم و در بسیاری موارد، تقریبا نیمی از آدمیان را دشمن خویش تلقی کنیم. ما به گونه ای پرورش یافته ایم که فقط حافظ آداب و رسوم قومی خویش باشیم؛ با یافتن کوچکترین وجه تمایز، دیگران را از گروه و دسته خود برانیم و با عنوان ها و برچسب هایی نظیر مرد، زن، فرانسوی، کاتولیک، بلند قد، محافظه کار، ورزشکار، طبقه متوسط و جز این ها هویت خود را تعیین کنیم. این برچسب ها ما را جدا و دسته بندی می کنند و در نتیجه قبول این نکته که همگی یکی هستیم و رنج بشریت، رنج خودمان است دشوار می شود.

در جهانی که در انواع قید و بندهای آن اسیریم، مشاهده هر پدیده، همان گونه که هست، بدون هیچ گونه پیش داوری و بدون محکوم کردن، چندان هم آسان نیست. توانایی برای ادراک کل و باور کردن اصل یگانگی مستلزم آن است که دیدگاه خود را به حالت تعلیق در آوریم و جهان را از چشم اندازی بسیار بالاتر از آنچه در قوه تصورمان می گنجد ببینیم.

هرگز نمی توان از روزنه ای ریز به بیرون نگریست و شاهد دورنماهای گسترده و دلپسند بود. به همین دلیل توانایی برای ادراک كل مستلزم آن است که شیوه تفکری را که بدان خو کرده ایم به حالت تعلیق در آوریم. این کار به منزله آن است که از سلولهای کبد خود تقاضا کنیم که بر این پندار - که در بدن فقط کبد وجود دارد. خط بطلان بکشند و خود را بخشی از کل بدن به حساب آورند. حال آن که سلول کید فقط با کبد و محیط آن آشناست و هرگز نمی داند که چیزی به نام بدن هم وجود دارد.

او تنها کبد را می شناسد، تنها این عضو را دیده و تجربه کرده است و ما از او انتظار داریم که وظیفه خود را در ارتباط با کل تشخیص دهد. این وضعیت در مورد ما نیز مصداق دارد. با این تفاوت که ما با توسل به ذهن خویش می توانیم هماهنگی اجزای بدن را شاهد باشیم. گرچه جزیی از ذهن کیهانی هستیم. در عین حال از آنجایی که در قالب جسمانی خویش با انواع قید و بندها و محدودیت های عالم مادی سر و کار داریم، آگاهی از نحوه عملکرد طبیعت را کاری به غایت دشوار می یابیم.
 
بالا