به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
برای این که عمق و ژرفای شکوه یگانگی را بسنجیم باید با جزء جزء کاینات در هماهنگی کامل به سر ببریم. با وقوف به این نکته که افکار، احساس ها و رفتارمان بر تمامی افراد بشر تأثیر می گذارند، می توانیم از طریق سطوح عالی هشیاری، با افرادی که هیچ گاه آنان را ندیده ایم - چون یاری نازنین و خردمند و گرانقدر را*ب*طه برقرار کنیم.

هر یک از ما ترکیبی از تعداد محدود اجرای زنده است و هر یک از این اجزای زنده نیز از موجودات زنده دیگر تشکیل شده است و این وضعیت تا بی نهایت ادامه دارد. عکس این اصل نیز صادق است. هنگامی که ما افق دید خود را از حد میکروسکوپ به تلسکوپ تغییر دهیم، می توانیم خود را به عنوان موجودی در هستی بزرگتر و بزرگتر که همان یگانگی است ببینیم.

سفرهای گالیور نمونه روشن و بارزی از این واقعیت است. افراد کوتوله و غول پیکر در ماجراهای گالیور نمایانگر زاویه دید و با نگرش است. اجازه دهید دیگر بار مبحث یگانگی را مرور و بررسی کرده و از تأثیر آن در زندگی خود آگاه شویم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
اتکاء به كل شگفت انگیز


اگر من میکروسکوپی را که به عنوان استعاره از آن استفاده می کنم به سوی داخل بگیرم و به یک سلول، در درون مجموعه ای که بدن مرا تشکیل می دهد نگاه کنم، اجزاء بسیار زیادی از سلول را با اسامی متنوع از قبیل هسته، شبکه پروتوپلاسم، (دی -ان - ا) و (آر- ان -ای) در آن خواهم یافت.

در حقیقت یک سلول به تنهایی یک کل است؛ این مجموعه ضمن اتکای به خود، حاوی تمام موادی است که بدن برای ترمیم بافت و نسوج بدن به آن نیاز دارد. در حقیقت هر یک از سلولهای بدن شما تمام اجزای وجودتان را در بردارد.

با فرض این که بدن ما حاوی شش میلیارد سلول است، به طور نظری هر یک از این سلولها از این قابلیت برخوردار است که از راه تقسیم سلولی و نه از طریق عمل لقاح به آفرینش فردی دیگر بینجامد. اما چیزی دیگر نیز در ایجاد سلول نقش دارد؛ چیزی که در تعریف و تعبیر نمی گنجد و برای توصیف آن باید از محدوده جهان مادی گذشت و به قلمروی ماورء الطبيعه گام نهاد.

نیرویی که موجب نگهداری و انسجام تمام اجزای سلول می شود؛ چیزی که دانشمندان آن را «منشاء» نام نهاده اند و می توان آن را برادری، هماهنگی، صلح و صفا، آرامش و سکون، و به اعتقاد من عشق نامید. پیر تیل هارد چاردین عشق را این گونه توصیف می کند: «عشق کششی است که عناصر و ارکان جهان را به هم پیوند می دهد... در حقیقت شالوده جهان هستی بر عشق استوار است.»

هماهنگی و عشق به عنوان پدیده ای نامریی و غیر قابل سنجش ، تن ما و جهان مادی ما را می آفریند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
هرگاه سلولی از هماهنگی و آرامش درونی برخوردار نباشد، با وجود بهره مند بودن از تمام بخشهای درونی لازم، به ناهماهنگی و اغتشاش دامن می زند و مجموعه ای که آن را در برگرفته از نظم خارج می کند. بنابراین سلولی که از آرامش و صلح و صفا بهره مند نیست، حق و حرمت کل، از جمله خودش را رعایت نمی کند.

به بیانی دیگر سلول معیوب که فاقد آرامش درونی، هماهنگی و عشق است به حقوق سایر سلولها هرگز توجه ندارد. او نه تنها از همکاری و مشارکت با سلولهای مجاور خودداری می کند بلکه با آنان به مجادله و ستیزه جویی می پردازد و این کار را تا بدانجا ادامه می دهد که به فروپاشی این مجموعه که خود نیز جزیی از آن است -منجر می شود.

آنچه در سطور بالا توصیف شد، شیوه عملکرد یک سلول سرطانی در داخل بدن است. سلول سرطانی، یاخته ای است که از ادای احترام و رعایت حقوق سایر سلولها سرپیچی کرده و هرگز به همکاری با آنان تن در نمی دهد و در نهایت همه سلولها از جمله خود را در این فرآیند، به نیستی و نابودی می کشاند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
حال بررسی درون بدن به وسیله میکروسکوپ را ناتمام گذاشته و با استفاده از تلسکوپ، سلولهای بزرگتر را که خارج از بدنتان قرار دارد کانون توجه قرار دهید؛ خود را سلولی تلقی کنید، که در میان شش میلیارد سلول دیگر، که جامعه بشری نامیده می شود زندگی می کند.

کل حیات شما به طور کامل به عملکرد یک سلول شباهت دارد. بدنتان از اجزای مختلفی ساخته شده و پدیده ای نامریی و اسرارآمیز آن را در قید گرفته و نگهداشته است.

این چیز نامریی همان عشق است. آری حیات مادی شما حاصل عشق، هماهنگی و مشارکت اجزای بدنتان است. انسان نیز به عنوان یک سلول، باید از عشق و هماهنگی و ایثار سرشار باشد؛ در غیر این صورت معیوب و ناقص بوده و، رفتارش نسبت به سلولهای مجاور، مانند برخورد سلول سرطانی نسبت به همسایگانش خواهد بود. در چنین شرایطی او می کوشد به جای مشارکت و همکاری، با خشونت حق و حقوق سلولهای دیگر را پایمال کرده و موذیانه به دستاوردهای ناموجه خود بیفزاید.

با این منطق فردی که نسبت به حق و حرمت افراد جامعه بی توجه است، دقیقا مانند سلول سرطانی در بدن عمل می کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
هرگونه رفتار فاقد هماهنگی و عشق و ایثار به معنای نادیده انگاشتن حق و حرمت جامعه بشریت است. آدمی بدون احساس وابستگی و تعلق نسبت به همنوعان خویش، خشونت و خودخواهی را سرلوحه رفتارش قرار می دهد و خود نیز در این فرآیند نابود می شود. همان طور که ملاحظه شد عدم همبستگی نسبت به واحد کل و یا بی توجهی به آرمان یگانگی می تواند به بروز سرطان در سلول و یا از هم گسیختگی در اجتماع منجر شود.

حال بیایید تلسکوپ را به عدسی دقیق تری مجهز کرده و سیاره خاک را به عنوان یک سلول بررسی کنیم. لوئیز توماس در کتابش زیر عنوان: «زندگیهای سلول» وصف روشن و حکیمانه ای در این زمینه به دست می دهد:

«مدتها کوشیده ام که سیارۂ خاک را نوعی ساختمان و یا ترکیب عالی تلقی کنم. اما هیچ گاه نتوانستم با این توصیف خود را متقاعد سازم؛ زیرا بسیار بزرگ و پیچیده است. بسیاری از بخشهای فعال آن فاقد ارتباطات مشهود و مریی است.

یک شب، در حال رانندگی در سراشیبی جاده ای جنگلی، در بخش جنوبی نیوانگلند، در این اندیشه غوطه ور شدم که اگر زمین یک ترکیب عالی نیست، پس به چه چیزی شبیه است؟ نا گاه به ذهنم خطور کرد که زمین کاملا به یک سلول شباهت دارد. هرگاه به سیاره خاک از سطح ماه بنگرید، به این نکته شگفت انگیز پی می برید که زمین یک ترکیب زنده است. عکسها و تصاویر مؤید این نکته است که سطح کره ماه خشک و مانند استخوان بی جان است. حال آن که در زیر آن آسمان آبی دیده می شود که چون غشایی، این سیاره را در برگرفته است.

اگر بتوانید مدتی طولانی همه چیز را زیر نظر بگیرید، چرخش تکه های بزرگ ابر سفید را شاهد خواهید بود که گاه بر بخشهایی از کره زمین سایه افکنده و گاه از مقابل پرتو خورشید کنار می رود. اگر فرصت داشتید و سال های سال و از روی فرصت و تأمل بسیار زمین را نظاره می کردید، قادر بودید قاره ها را که بر روی قشری از ورقه ها، به این سو و آن سو حرکت می کردند ببینید.

کره زمین با نگاهی دقیق و وسیع یک مخلوق زنده است سرشار از اطلاعات و دارای مهارتی شگفت انگیز در کنترل و اداره خورشید.»
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
آرمان فوق را که می گوید: سیاره خاک یک سلول است، چگونه ارزیابی می کنید و تا چه اندازه قبول دارید؟ هرگاه با دیدی وسیع و نافذ به تمام ابعاد جهان بنگرید، تمام خصوصیات یک سلول را در آن خواهید یافت. همین ویژگی ها را به عنوان یک سلول در وجود خودتان نیز می یابید، این خصوصیات در سلول نوک بینی و سلولی که درون سلول نوک بینی شما وجود دارد نیز مشاهده می شود و این وضعیت تا بی نهایت ادامه دارد.

آری جهان هستی منزلگاه انواع سلولهای ریز و درشت است که جملگی از یک سری اصول و قواعد پیروی کرده و تن واحدی را تشکیل می دهند.

حال ببینیم که سلول ناهماهنگ و سرطانی در سیارۂ خاک دارای چه خصوصیات و ویژگی هایی است. به عصر اتم بیندیشید. به راستی برخورد ما با سیاره ای که در آن زندگی می کنیم چگونه بوده است؟ آیا ما سلاح و مهماتی که احترام و حقوق خانواده بشریت را نادیده گرفته تولید نکرده ایم؟ آیا سلول ما که کره زمین نام دارد مملو از انواع سلاح مخرب نیست؟ در حقیقت انواع سلاح را می توان به سلول های سرطانی و معیوب تشبیه کرد که سایر سلولها را می بلعد و سرانجام با نابود کردن خویش همه چیز را به نیستی می کشاند.

جنگها و کشمکش هایی که در داخل و یا خارج یک کشور در جریان است نه تنها موجب از بین رفتن سلول های دیگر (انسان ها )می شود بلکه عاقبت به نابودی جنگ افروزان می انجامد. هر یک از ما بدون رعایت حقوق و احترام به خانواده بشریت و برخورداری از حس ؛ یگانگی مانند سلولی معیوب و سرطانی عمل می کند. این سلول معیوب، فاقد عشق و برادری و هماهنگی است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
برای دستیابی به اتحاد و اتفاق باید از مسیر هماهنگی باطنی گذشت و برای رسیدن به هماهنگی باطنی باید از دروازه اندیشه عبور کرد. شاید بپرسید: چه نوع اندیشه ای؟ اندیشه ای سرشار از برادری و یگانگی؛ اندیشه ای که می گوید: همه ما یکی هستیم. گرچه ممکن است پیوند اتحاد و یگانگی مریی و ملموس نباشد، با این وصف وجود دارد؛ درست مانند اتحادی که بین هر یک از اجزای سلول بدنتان وجود دارد و شما از رؤیت آن عاجزید.

هرگاه نتوانید روح خود را از هر آلودگی، خصومت، بغض، عناد و انتقامجویی پاک و مصفا کنید و به جای آن عشق، صفا و صمیمیت و احساس گذشت بنشانید، تردید نکنید که فاقد هماهنگی باطنی بوده و یک سلول معیوب به شمار می آیید و دیر یا زود اغتشاش و آشفتگی درونی شما به سلولهای مجاور (اطرافیانتان) سرایت کرده و به شکل کینه، خصومت و خشونت نمایان خواهد شد.

هر یک از ما به عنوان سلولی از جامعه بشری، در قبال عدم هماهنگی، اغتشاش و آشفتگی در سیارۂ خاک به تساوی مسؤولیم. در طرح طبیعت هر چیزی با چیزهای دیگر همبسته و متصل است. بنابراین هرگونه بیماری در جسم و هر گونه کشمکش، فشار و اضطراب در سایر وجوه هستی مفهومی یکسان دارد.

همانگونه که با لبریز کردن سلولهای بدن از عشق و هماهنگی و یگانگی می توان منشاء سرطان را در بدن نیست و نابود کرد، با تکیه بر فطرت خداگونه و ذهن کیهانی خویش می توان نور محبت را به افراد پیرامون خود افکند و عرصه را برای استیلای سلولهای سرطانی جامعه تنگ و محدود کرد. هر یک از ما به عنوان یک سلول، مجال دارد که کل جهان هستی را از عشق، هماهنگی و یا اغتشاش و نا آرامی متأثر سازد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
تاریخ بشر تاکنون با تعداد انگشت شماری سلول سرشار از عشق و هماهنگی و دوستی و تعداد قابل توجهی سلول سرطانی رو به رو بوده است. در حقیقت جامعه بشری در قبال عشق و ایثار متزلزل و دچار نقیصه است.

پس برماست که برای دستیابی به طرح الهی زندگانی خویش در ایجاد تعادل و توازن کل بشریت بکوشیم و با سنفونی طبیعت همنوا شویم. این وظیفه را به عهده دیگران نگذارید. همه ما در این زمینه به تساوی مسؤولیم چنانچه گفتیم جامعه بشریت از روز ازل دچار تفرقه و نفاق بوده است. بنابراین هدف عالی و نهایی ما این است که خودمان را یکی ببینیم و حق و حرمت كل عالم بشریت را رعایت کنیم.

به این ترتیب می توانیم درون سلول بزرگتری که با هماهنگی کار می کند، چون سلولی واحد باقی بمانیم.
روشن است که با این نگرش تازه، فردی که دارای رفتار مخرب و خشونت آمیز است از هماهنگی و عشق باطنی محروم بوده و با جوهر راستین خود میانه ای ندارد. از این لحظه به بعد هر گونه خصومت، بغض و رفتار خشونت آمیز را مسأله ای حاد و جدی تلقی کنید.

برای این منظور ببینید که با سلولهای دیگر «افراد دیگر» که با زبانی متفاوت سخن می گویند و یا به شیوه ای خاص عبادت می کنند چگونه رفتار می کنید. بارهای نخست که هشیارانه رفتار خود را کنترل می کنید، پی می برید که این تجربه به طور پراکنده می آید و می رود.

به بیانی دیگر گاه که بر احساس ها و افکار حسد آلود و کینه توزانه غلبه می کنید، خود را خلاق و روشن و شفاف و نیرومند می یابید و گاه که در برابر حس انتقامجویی مغلوب می شوید، به سوی آشفتگی و ابهام و احساس ناایمنی تغییر مسیر می دهید. به محض این که با تمرین و ممارست و پشتکار ذهن را از افکار و احساس های نکوهیده بزدایید و سراچه دل را از عشق و صمیمیت و هماهنگی لبریز کنید، به خیل افرادی که در جهت توازن و هماهنگی و مشارکت گام بر می دارند می پیوندید و در طرح کاینات سهیم می شوید.

جامعه بشری را می توان سلول بزرگی تلقی کرد که از سلولهای معیوب فراوانی تشکیل شده است و همه می دانیم که هیچ سلولی با این وضعیت نمی تواند مدت زیادی دوام آورد و موقعیت خود را حفظ کند. انیشتین پس از تجزیه اتم به انسانها هشدار داد که: عدم هماهنگی و توازن عاقبت بشریت را به زوال و نیستی می کشاند؛ مگر این که آدمیان شیوه تازه ای را برای اندیشیدن بیاموزند و راه چاره ای را برای حل و فصل اختلاف و نفاق و ستیزه جویی پیدا کنند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
نگاهی کوتاه به تاریخ زندگی انسان


بخش عمده تاریخ زندگی بشر، حدیث نفاق و دشمنی است؛ با مرور و بررسی هر کتابی از تاریخ، با ماجراهای دور و درازی از دودستگی انسان برخورد خواهید کرد.

تکان دهنده ترین نکته درباره تاریخ زندگی بشر آن است که ما پیوسته با یکدیگر در حال جنگ و نزاع بوده ایم. پیشرفت مستمر ما در ساخت و تولید انواع جنگ افزارهای پیشرفته و پیچیده در طی قرون و اعصار پی در پی برای از پای در آوردن برادرانمان قابل سنجش و شمارش نیست.

ما جنگ و ستیز را از تبرزین و چاقوهای زمخت آغاز کردیم و اینک می توانیم با استفاده از اسلحه های اتوماتیک، از فواصل بسیار دور، جمعی از برادرانمان را یکجا به خاک و خون بکشیم. اکنون در عصر حاضر با ظرفیت بسیار زیاد سلاحهای جدید و مرگ در سطح وسیع رو به رو هستیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
این وضعیت درباره بدن ما و میلیاردها سلولی که این کلیت جسمانی را شکل و قوام بخشیده نیز قابل اطلاق است. اگر بدن ما می توانست پنجاه هزار سال دوام پیدا کند میکروب ها و باکتری ها فرصت بیشتری برای فروپاشی هر چه سریعتر بدن در اختیار داشتند.

تعارض بین سلولها، کبد، معده و شریانها را نابود و چند عضو بدن را جدا می کرد و تمام بخشهای بدن را بر علیه یکدیگر بر می انگیخت و عاقبت جسم را به طور کامل از کار می انداخت. تاریخ زندگی بشر، کانون تفاوتها و دودستگی هاست. به کتاب های تاریخ بنگرید و رفتار متقابل جامعه بشری را در طول قرنها مرکز توجه قرار دهید.

شرق بر علیه غرب، تاریکی بر علیه روشنایی، پیر علیه جوان، آلمانی ها علیه فرانسويها، متمدن ها علیه بی تمدن ها و این رشته سر دراز دارد. رویدادهای بی شماری درباره دودستگی ها، درباره افرادی که در جستجوی یافتن راه هایی برای غلبه بر یکدیگر و سبقت گرفتن و شکست دادن هم بودند در تاریخ ثبت شده است.

در مقیاسی کوچکتر، میلیون ها موجود زنده در بدن شما با یکدیگر در تعارضند و مدام به یکدیگر پیام های متعارض می فرستند. سلولهای کبد بر علیه سفیدی چشم، سلول های بزرگ پوست بر علیه سلول های کوچک خون یا سلول های مایعات بر علیه سلول های پاشنه پا به سلول های دراز روده بر علیه سلول های کوتاه گوش با دودستگی، اختلاف و نفاق ادامه دارد تا این که عاقبت یک گروه پیروز شده و بدن را به طور کامل از پای در می آورد.

به طور قطع شما زیستن با موجودات ناهماهنگ و کینه توز درون خویش را بسیار ناهنجار توصیف می کنید. برای این که تا هشتاد، نود سالگی جان سالم به در ببرید، ضرورت دارد که اجزای تشکیل دهنده بدنتان با هماهنگی کار کرده و حق و حرمت این کلیت را که شما هستید رعایت کنند.
حال این سؤال پیش می آید که چگونه انسان می تواند با این همه تفرقه و نفاق به حیات خویش ادامه دهد؟ تنها راه چاره برای بقای جامعه بشری آن است که انسانها بینش خود را نسبت به مصادیق جهان هستی تغییر دهند و آنگاه آماده کمک به بشریت شوند.

همچنین خود را عضو یک خانواده - یعنی نژاد بشر بدانند و نسبت به یکایک اعضای این خانواده احساس برادری کنند. در غیر این صورت تفرقه و نفاق، چون یک غده سرطانی، جامعه انسانی را به سوی زوال و نیستی خواهد کشاند.
 
بالا