mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
آن هنگام که درک کنید هر آنچه در دیگران می بینید، در خود دارید، کل دنیای شما دگرگون می شود. هنگامی که این جنبه های طرد شده خود را باز پس می گیریم، به جهان درون راه می یابیم. به محض آن که با خود به صلح برسیم، با جهان به صلح خواهیم رسید.
با پذیرش این حقیقت که هر یک از ما تمامی ویژگی های هستی را در خود داریم، می توانیم از تظاهر به این که همه چیز نیستیم، دست بکشیم. بیش تر بکشیم. بیش تر ما آموخته ایم که با سایرین تفاوت داریم. برخی از ما خود را بهتر از دیگران می پنداریم و بسیاری از ما خود را بی کفایت می دانیم. این داوری ها زندگی ما را شکل می دهند.
این داوری ها به آن منجر می شود که بگوییم: «من مثل تو نیستم.» شاید به عنوان یک سفید پوست باور داشته باشید که با سیاه پوست ها تفاوت دارید و یا به عنوان یک سیاه پوست گمان می کنید که با آسیایی ها و اسپانیایی ها متفاوت هستید. یهودی ها معتقد هستند که با کاتولیک ها تفاوت دارند و محافظه کاران دست راستی خود را با آزادی خواهـان دسـت چپی متفاوت می دانند.
فرهنگ ما به ما می آموزد که تفاوتی بنیادی با دیگران داریم. از دوستان و وابستگان خود نیز تعصب هایی کسب می کنیم: «مـن و شـمـا بـا هـم تفـاوت داریم، چون شما چاق هستید و من لاغر، من باهوش هستم و شما کم هوش، من ترسو هستم و شما شجاع، من آرام هستم و شما پرخاشگر، من بلند حرف می زنم و شـما آرام.» این اعتقادات توهم جدا بودن ما را پابر جا نگه می دارند. آن هـا مـوانعی درونی و بیرونی ایجاد می کنند که ما را از در آغوش کشیدن كـل وجودمـان بـاز می دارد.
ایـن اعتقادات سبب می شود که ما پیوسته همدیگر را نشانه رویم.
با پذیرش این حقیقت که هر یک از ما تمامی ویژگی های هستی را در خود داریم، می توانیم از تظاهر به این که همه چیز نیستیم، دست بکشیم. بیش تر بکشیم. بیش تر ما آموخته ایم که با سایرین تفاوت داریم. برخی از ما خود را بهتر از دیگران می پنداریم و بسیاری از ما خود را بی کفایت می دانیم. این داوری ها زندگی ما را شکل می دهند.
این داوری ها به آن منجر می شود که بگوییم: «من مثل تو نیستم.» شاید به عنوان یک سفید پوست باور داشته باشید که با سیاه پوست ها تفاوت دارید و یا به عنوان یک سیاه پوست گمان می کنید که با آسیایی ها و اسپانیایی ها متفاوت هستید. یهودی ها معتقد هستند که با کاتولیک ها تفاوت دارند و محافظه کاران دست راستی خود را با آزادی خواهـان دسـت چپی متفاوت می دانند.
فرهنگ ما به ما می آموزد که تفاوتی بنیادی با دیگران داریم. از دوستان و وابستگان خود نیز تعصب هایی کسب می کنیم: «مـن و شـمـا بـا هـم تفـاوت داریم، چون شما چاق هستید و من لاغر، من باهوش هستم و شما کم هوش، من ترسو هستم و شما شجاع، من آرام هستم و شما پرخاشگر، من بلند حرف می زنم و شـما آرام.» این اعتقادات توهم جدا بودن ما را پابر جا نگه می دارند. آن هـا مـوانعی درونی و بیرونی ایجاد می کنند که ما را از در آغوش کشیدن كـل وجودمـان بـاز می دارد.
ایـن اعتقادات سبب می شود که ما پیوسته همدیگر را نشانه رویم.