mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
او در دانشگاهی نزدیک خانه اش ثبت نام کرد و هر روز با دوچرخه به کلاس می رفت. وی درسش را با رتبه ممتاز به پایان رساند و اکنون برای گرفتن درجه دکترا به تحصیل ادامه می دهد. زمانی که نورمن در دانشگاه مشغول نیست، در سراسر کشور به مسافرت می پردازد و در همایش هایگ گوناگون شرکت می نماید و درباره روند سالخوردگی و سلامت جسمانی سخنرانی می کند.
به تازگی او به مدت یک ماه به خلوتگاه بودایی ها رفت تا با جنبه معنوی خود نزدیک شود. آیا ممکن است کسی با نورمن آشنا باشـد و او را خسته کننده یا نادان بداند؟ همه کسانی که من می شناسم وی را شجاع، جـالـب و باهوش می خوانند، اما در واقع این تصمیم نورمن که مایل نیست خسته کننده و نادان خوانده شود ، زندگی اش را اداره می کند و موجب می شود که او همواره با خود مسابقه بگذارد تا ثابت کند که خسته کننده یا نادان نیست . نورمن باید پیوسته بیش از پیش تلاش کند تا مطمئن شود که هیچ گاه رازش بر ملا نمی گردد و همه مردم جهان او را به عنوان شخصی باهوش و جالب می شناسند.
برای نورمن نسبتاً ساده بود متوجه شود چگونه زندگی اش تحت تأثیر دو واژه «خسته کننده» و «نادان» قرار دارد، زیرا همواره احساس میکند که هیچ موفقیتی کافی نیست. نکته جالب اینجا است که واژه های «نادان» و «خسته کننده» به این مرد انگیزه ای قوی و اراده ای راسخ داده اند و او را مجبور می کنند تا در پی افراد و مکان ها جالب باشد. اگر نورمن تا این اندازه از این دو واژه بدش نمی آمد، آیا این انگیزه را داشت که به همه موفقیت های چهار سال گذشته اش دست یابد ؟
او به موهبت ها این دو جنبه پی برد و درک کرد که وجود وی همه چیز است. بدون درک واژه نادان چگونه می توانیم مفهوم باهوش را بفهمیم؟ بدون شناخت ویژگی خسته کننده چگونه می توانیم جنبه جالب بودن را دریابیم؟
به تازگی او به مدت یک ماه به خلوتگاه بودایی ها رفت تا با جنبه معنوی خود نزدیک شود. آیا ممکن است کسی با نورمن آشنا باشـد و او را خسته کننده یا نادان بداند؟ همه کسانی که من می شناسم وی را شجاع، جـالـب و باهوش می خوانند، اما در واقع این تصمیم نورمن که مایل نیست خسته کننده و نادان خوانده شود ، زندگی اش را اداره می کند و موجب می شود که او همواره با خود مسابقه بگذارد تا ثابت کند که خسته کننده یا نادان نیست . نورمن باید پیوسته بیش از پیش تلاش کند تا مطمئن شود که هیچ گاه رازش بر ملا نمی گردد و همه مردم جهان او را به عنوان شخصی باهوش و جالب می شناسند.
برای نورمن نسبتاً ساده بود متوجه شود چگونه زندگی اش تحت تأثیر دو واژه «خسته کننده» و «نادان» قرار دارد، زیرا همواره احساس میکند که هیچ موفقیتی کافی نیست. نکته جالب اینجا است که واژه های «نادان» و «خسته کننده» به این مرد انگیزه ای قوی و اراده ای راسخ داده اند و او را مجبور می کنند تا در پی افراد و مکان ها جالب باشد. اگر نورمن تا این اندازه از این دو واژه بدش نمی آمد، آیا این انگیزه را داشت که به همه موفقیت های چهار سال گذشته اش دست یابد ؟
او به موهبت ها این دو جنبه پی برد و درک کرد که وجود وی همه چیز است. بدون درک واژه نادان چگونه می توانیم مفهوم باهوش را بفهمیم؟ بدون شناخت ویژگی خسته کننده چگونه می توانیم جنبه جالب بودن را دریابیم؟