به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,815
مدال‌ها
4
سکه
24,119
پرسش: آیا مسیح آموزگاری با آمادگی مکتبی بود، یا نابغه ای تصادفی؟
پاسخ: بدون شناخت و دانش، او نمی توانست چیزی بود باشد، و نمی توانست کاری را که کرد، بکند. معلوم است جایی که او بوده شناخت و دانش هم آنجا بوده است.
پرسش: اگر ما به کلی مکانیکی هستیم، در این صورت دین چه معنایی دارد؟
پاسخ: برای عده ای دین قانون، رهنمود، جهت است؛ برای دیگران - پاسبان.

پرسش: به چه مفهومی در یکی از سخنرانی ها گفته شد که زمین زنده است؟
پاسخ: این تنها ما نیستیم که زنده ایم. اگر بخشی زنده است، کل زنده است. کل عالم، مانند یک زنجیر است، زمین یکی از حلقه های این زنجیر است. جایی که حرکت هست، زندگی هم هست.
پرسش: به چه مفهومی گفته می شود کسی که نمرده، نمی تواند از نو زنده شود؟
پاسخ: تمامی دین ها در باره مرگ در همین زندگی روی زمین سخن گفته اند. مرگ باید پیش از نوزایی از راه برسد. اما چه چیز باید بمیرد؟دلگرمی دروغین به شناخت و دانش خود، خود پرستی و منیت. خودمداری مان باید بشکند. باید دریابیم که ما ماشین های پیچیده ای هستیم، و برای همین، این روند شکستن، ناگزیر وظیفه ای طولانی و دشوار است. پیش از آنکه رشد واقعی ممکن گردد، شخصیت مان باید بمیرد.

پرسش: آیا مسیح رقص ها را آموزش می داده؟
پاسخ: من آنجا نبودم که ببینم. لازم است میان رقص ها و ژیمناستیک تمایز گذاشت -آنها با هم فرق دارند. ما نمی دانیم پیروان مسیح می رقصیدند یا نه، اما می دانیم که جایی که مسیح آموزه اش را از آن گرفت، "ژیمناستیک مقدس" هم آموزش داده می شد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,815
مدال‌ها
4
سکه
24,119
پرسش: آیا مراسم و آیینهای کاتولیک ها ارزشی دارند؟
پاسخ: من آیین های کاتولیک ها را مطالعه نکرده ام، اما با آیین های کلیسای یونان آشنایی دارم و آنجا در پس هر شکل و آیینی، معنایی واقعی نهفته است. هر آیینی، اگر اجرای آن بدون تغییر ادامه یابد، ارزشمند است. آیین مانند رقص های باستانی است که کتاب های راهنمایی بودند که حقیقت در آنها نوشته شده بود. اما برای دریافت باید کلید داشت. رقص های باستانی هر کشوری هم معنایی دارد . بعضی از آنها موضوعاتی مانند دستورالعمل درست کردن مربا را در خود دارند. هر رسمی، کتابی است که چیزهایی زیادی در آن نوشته شده است. هر کس که بفهمد می تواند آن را بخواند. در رسم و آیین بیش از صدها کتاب مطلب وجود دارد. معمولا همه چیز تغییر می کند، اما راسم و آیین ها می توانند بی تغییر باقی بمانند.

پرسش: آیا جان تناسخ می کند؟
پاسخ: جان نازونعمت است، هیچ کس با جانی که به طور کامل تکامل یافته به دنیا نمی آید. پیش از آنکه بتوانیم از تناسخ سخن گوییم، باید بدانیم از کدام گونه مردم سخن می گوییم و از کدام گونه تناسخی، جان می تواند بی درنگ پس از مرگ تجزیه شود یا ممکن است مدتی بعد تجزیه شود. برای نمونه، جان می تواند در کرانه های زمین بلوری شود و در آنجا باقی بماند، در عین حال برای کرانه های خورشید بلوری نشده باشد.
پرسش: آیا زنان می توانند مانند مردان کار کنند؟

پاسخ: بخشهای متفاوتی در مرد و زن تکامل یافته اند. در مردان، بخش اندیشه ورزی است که ما الف می نامیم، در زنان بخش عاطفی یاب، کار در نهاد گاه در راستای خطوط الف است که در این صورت برای ب بسیار دشوار است. و گاه، بیشتر در راستای خطوط ب است، در این صورت برای الف دشوارتر است. اما آنچه برای درک واقعی ضروری است، هم جوشی الف وب است. این نیرویی را تولید می کند که ماپ می نامیم. بله، شانس کار کردن برای زنان و مردان برابر است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,815
مدال‌ها
4
سکه
24,119
نیویورک

13 مارس، 1924 (21 اسفند 1303)


مشاهده خود بسیار دشوار است. هر چه بیشتر بیازمایید، بهتر می توانید این را ببینید. در حال حاضر باید نه برای نتیجه که برای این دریافت تمرین کنید که نمی توانید خود را مشاهده کنید. در گذشته، گمان می بردید که خود را می دیدید و می شناختید.منظورم مشاهده عینی خود است. از لحاظ عینی، برای یک دقیقه هم نمی توانید خود را مشاهده کنید، زیرا کار کردی متفاوت است، کارکرد ارباب است. اگر به نظرتان برسد که نمی توانید خود را برای پنج دقیقه مشاهده کنید، نادرست است؛ برای بیست دقیقه یا حتی یک دقیقه، باز هم به همان اندازه نادرست است. اگر تنها دریابید که نمی توانید آن را پیش ببرید، این درست است. هدف، دریافتن همین نکته است.

برای رسیدن به این هدف، باید بکوشید و بکوشید.
وقتی می کوشید، نتیجه به مفهوم درست واژه، مشاهده خود نیست. اما این سعی و کوشش توجه شما را نیرو می بخشد، یاد می گیرید که بهترکانونمند شوید. این همه دیرتر به کار می آید. تنها در آن زمان می توانید به یاد آوردن خود را آغاز کنید. اگر با جدیت کار کنید، خود را بیشتر یا کمتر به یاد نمی آورید، زیرا به یاد آوردن خود به چیزهای زیادی نیاز دارد. چندان آسان نیست، بهای بالایی دارد. تمرین مشاهده خود باید سالها طول بکشد. سعی نکنید کار دیگری کنید. اگر با جدیت کار کنید، چیزی را که لازم دارید می بینید. در حال حاضر تنها یک توجه دارید، یا در بدن است یا در احساس.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,815
مدال‌ها
4
سکه
24,119
نیویورک

9 دسامبر، 1930(18 آذر 1309)


پرسش: چگونه می توانیم به توجه دست یابیم؟
پاسخ: در مردم توجه ای وجود ندارد. باید دستیابی به آن را هدف خودسازید. مشاهده خود تنها با به دست آوردن توجه ممکن است. با چیزهای کوچک شروع کنید.
پرسش: با چه چیزهای کوچکی باید شروع کنیم؟ چه کار باید بکنیم؟
پاسخ: حرکت های عصبی و بیقرارانه باعث می شود که همه آگاهانه یا ناخودآگاه بدانند شما توان و اختیاری ندارید، که ابله وساده لوح هستید. با این حرکت های بیقرارانه، نمی توانید هیچ چیز باشید. نخستین کاری که باید بکنید این است که جلوی این حرکت ها را بگیرید. این را هدف خود، خدای خود کنید. حتی از خانواده تان کمک بخواهید. تنها پس از آن، شاید بتوانید به توجه دست یابید. این نمونه ای از کار کردن است.
نمونه ای دیگر - یک پیانیست بلند پرواز هرگز نمی تواند جز کم کم چیزی بیاموزد. اگر می خواهید نغمه ها را بدون تمرین ابتدایی بنوازید، هرگز نمی توانید نغمه های واقعی بزنید. نغمه هایی که میتوانید گوش خراش خواهند بود و باعث رنج دیگران و نفرت آنها از شما می شود. انگاره های روان شناسانه هم همین است: برای دست یافتن به هر چیزی به تمرینی درازمدت نیاز است.

بکوشید در ابتدا به چیزهای بسیار کوچک دست یابید. اگر در ابتدا چیزهای بزرگ را هدف بگیرید، هرگز به جایی نمی رسید. و تجلیات تان مانند نغمه های گوشخراشی است که همه را از شما متنفر می کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,815
مدال‌ها
4
سکه
24,119
پرسش: من چه کار باید بکنم؟
پاسخ: دو گونه کار کردن وجود دارد _کار کردن خودکار و کارکردن بنا به هدف. کار کوچکی را در نظر بگیرید که در حال حاضر نمی توانید انجام دهید، و آن را هدف خود، خدای خود کنید. اجازه ندهید چیزی در آن دخالت کند. تنها همین را هدف بگیرید. بعد، اگر در پیش بردن آن پیروز شدیدمی توانم تکلیف بزرگ تری به شما دهم. در حال حاضر اشتهای شما برای پیش بردن کارهایی که زیادی برایتان بزرگ است، زیاد است. این اشتهایی غیرعادی است.

هرگز نمی توانید دست به این گونه کارها زنید و این اشتها شما را از اجرای کارهای کوچکی که می توانید پیش ببرید، باز می دارد. این اشتها را نابود کنید، چیزهای بزرگ را فراموش کنید. ترک عادت های کوچک را هدف بگیرید.
پرسش: به گمان من بدترین اشتباه، وراجی است. آیا کوشش برای وراجی نکردن می تواند تکلیف خوبی باشد؟
پاسخ: برای تو هدف بسیار خوبی است. تو همه چیز را با حرف زدن خراب می کنی. این سخن گفتن حتی جلوی کسب و کارت را می گیرد. وقتی زیادی حرف می زنی، کلمات دیگر وزنی ندارند. بکوش بر آن چیره شوی. اگر پیروز شوی نعمت های زیادی به سویت جریان می یابد. به راستی تکلیف بسیار خوبی است.

اما کار بزرگی است و نه کوچک. قول می دهم، اگر به آن دستیابی، حتی اگر من اینجا نباشم، از این دست آورد تو آگاه می شوم و برایت کمک می فرستم تا بدانی پس از آن چه کار کنی.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,815
مدال‌ها
4
سکه
24,119
پرسش: آیا تکلیف خوب تاب آوردن تجلیات دیگران نیست؟
پاسخ: تاب آوردن تجلیات دیگران چیز بزرگی است. آخرین چیز برای مردم است. تنها مردم کامل می تواند این کار را کند. توانایی تاب آوردن یک تجلی یک نفر را که در حال حاضر نمی توانید بی آنکه عصبی شوید، تاب بیاورید، هدف یا خدای خود کنید. اگر بخواهید می توانید. بدون "خواستن"، هرگز نمی توانید." خواستن توانمندترین چیز در جهان است. با خواست آگاهانه، همه چیز از راه می رسد.

پرسش: من اغلب هدفم را به یاد می آورم، اما انرژی کاری را که احساس می کنم باید بکنم، ندارم.
پاسخ: مردم برای برآورده کردن هدف های اختیاری انرژی ندارد، زیرا تمام نیرویش را که در شب در حالت منفعل به دست می آورد، صرف تجليات منفی می کند. اینها تجلیاتی خودکارند، قطب مخالف تجليات مثبت و
خواسته شده است. برای آن عده در میان شما که دیگر می توانید به شکلی خودکار هدف تان را به یاد آورید، اما نیروی پیش بردش را ندارید: برای دست کم یک ساعت تنها بنشینید. ماهیچه های خود را از حالت تنش بیرون بیاورید. اجازه دهید تداعی هایتان جریان یابند، اما غرق آنها نشوید. به آنها بگویید: اگر اجازه دهی که چیزی را که اکنون می خواهم، پیش ببرم، دیرتر چیزهایی را که می خواهی به تو می دهم. به تداعی هایتان طوری نگاه کنید که انگار به کس دیگری تعلق دارند، اجازه ندهید خود را با آنها شناسایی و یکی کنید.
در پایان یک ساعت، یک کاغذ و قلم بردارید و هدف خود را روی آن بنویسید. این کاغذ را خدای خود کنید. بقیه هیچ اند. مرتب آن را از جیب درآورید و بخوانید. هر روز به این ترتیب بخشی از شما می شود، در ابتدا از لحاظ نظری و دیرتر به راستی، برای به دست آوردن انرژی، این تمرین بی حرکت نشستن و مرده کردن ماهیچه ها را تمرین کنید.

تنها وقتی بعد از یک ساعت همه چیز در شما آرام می گیرد، تصمیمتان را در باره هدف تان بگیرید. اجازه ندهید تداعی ها شما را در خود غرق کنند. اجرای هدفی اختیاری و دست یافتن به آن، به مردم مانیتیسم و توانایی عمل می دهد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,815
مدال‌ها
4
سکه
24,119
پرسش: مانیتیسم چیست؟
پاسخ: مردم دو ماده در خود دارد، مادۂ عناصر فعال كالبد فیزیکی و ماده ای که عناصر فعال ماده اختری را می سازد. این دو، ماده سومی را با آمیزش می سازند. این ماده آمیخته در بخشهای خاص مردم گرد می آید و جوی را پیرامون او درست می کند، مانند جوی که هر سیاره ای را دربر می گیرد. مردم با مردمان دیگر فراگرفته شده، درست مانند سیاره ها که با سیاره های دیگری فراگرفته شده اند. درون این کرانه های معین، وقتی دو جو با هم برخورد می کنند، و اگر جوها "همدل" باشند، پیوندی میان آنها بسته می شود و نتایج قانونمندی را به بار می آورد. چیزی جریان می یابد. میزان جو پایدار می ماند، اما کیفیت تغییر می کند. مردم می تواند جو خود را کنترل کند.

مانند الکتریسیته است که بخشهای مثبت و منفی دارد. بخشی را می توان افزایش بخشید و مانند برق به جریان انداخت. همه چیز الکتریسیته مثبت و منفی دارد. در مردم، خواستن ها و نخواستن ها می توانند مثبت یا منفی باشند. ماده اختری همیشه با ماده فیزیکی در ستیز است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,815
مدال‌ها
4
سکه
24,119
در دوران باستان کاهنان می توانستند با دعای خیر بیماری درمان کنند. بعضی از کاهنان باید دستانشان را روی بیمار می گذاشتند. عده ای می توانستند از فاصله های کوتاه و عده ای از دور درمان کنند. "كاهن" مردی بود که مواد آمیخته داشت و می توانست دیگران را درمان کند. کاهن مغناطیس کننده بود. بیماران به اندازه کافی مواد آميخته، مغناطیسیم، مقدار کافی "زندگی" ندارند.

این ماده آمیخته" را در صورتی که کانونمند شود می توان دید. هاله یا فره چیزی واقعی بود و گاه می توان در مکان های مقدس یا در کلیساها آن را دید. مسمر به کار بردن این ماده را از نو پیدا کرد.
برای آنکه بتوانید از این ماده سود برید، نخست باید آن را به دست آورید.توجه هم همین است. تنها از راه کار و کوشش آگاهانه و رنج نیت مندانه به دست می آید، از راه پیشبرد اختیاری چیزهای کوچک. هدف کوچکی را خدای خود کنید، و در جهت به دست آوردن مانیتیسم پیش خواهید رفت.

مغناطیسم را هم مانند الکتریسیته می توان کانونمند کرد و به جریان انداخت. در گروه واقعی، به این پرسش می توان پاسخ واقعی باشد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,815
مدال‌ها
4
سکه
24,119
نیویورک

22 فوریه، 1924 (2 بهمن 1303)


هر کس نیازمند تمرین خاصی است، هم اگربخواهد کار را ادامه دهد و هم برای زندگی بیرونی۔ ما دو زندگی داریم، درونی و بیرونی و برای همین دو گونه ملاحظه داریم. پیوسته باید ملاحظه کنیم. وقتی کسی نگاهی به من می اندازد که در درون او را دوست ندارم و از
دستش خشمگین هستم، از لحاظ بیرونی نسبت به او مؤدب ام زیرا به دلیل نیازی که به او دارم، باید خیلی مؤدب باشم. در درون همانی هستم که هستم، اما از لحاظ بیرونی متفاوت ام. این ملاحظه بیرونی است. حال همان شخص مرا ابله می نامد. از دستش خشمگین می شوم. خشمم نتیجه است، اما آنچه در درونم روی می دهد، ملاحظه درونی است. ملاحظه بیرونی و درونی با هم تفاوت دارند. باید یاد بگیریم ملاحظه بیرونی و درونی را به شکلی جداگانه کنترل کنیم.

تنها نمی خواهیم درون را تغییر دهیم، بلکه قصد تغییر بیرون را هم داریم.
دیروز، وقتی فلانی نگاه غیردوستانه ای به من کرد، از دستش عصبانی شدم. اما امروز می فهمم که شاید دلیل اینکه چنین نگاهی به من انداخت این است که آدم احمقی است؛ یا شاید چیزی در باره من شنیده یا فهمیده. و امروز می خواهم خونسرد و آرام بمانم. او برده است و در درون از دستش عصبانی نمی شوم. از امروز به بعد می خواهم در درون خونسرد و آرام باشم. از لحاظ بیرونی امروز می خواهم مؤدب باشم، اما اگر لازم باشد می توانم عصبانی به نظر برسم. از لحاظ بیرونی باید برای او و من بهترین باشد. باید ملاحظه کنم، ملاحظه درونی و بیرونی باید متفاوت باشند.

در مردم معمولی، نگرش بیرونی نتیجه نگرش درونی است. اگر او مؤدب باشد، من هم مؤدب ام. اما این نگرشها را باید از هم جدا کرد.
در درون مردم باید از ملاحظه رها باشد، اما از لحاظ بیرونی باید بیشتر از کاری که تا حالا کرده بکند. مردم معمولی طوری زندگی می کند که از درون به او دیکته می شود. وقتی از تغییر سخن می گوییم، فرض ما نیاز به تغییر درونی است. از لحاظ بیرونی اگر همه چیز درست باشد، نیازی به تغییر نیست. اگر هم درست نباشد، آن وقت شاید باز هم نیازی به تغییر نباشد، زیرا شاید وضعیت اصیلی است. چیزی که لازم است تغییر درونی است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,815
مدال‌ها
4
سکه
24,119
تاکنون ما هیچ چیز را تغییر ندادیم، اما از امروز می خواهیم تغییر دهیم. اما چگونه؟ نخست باید هر چیز بیهوده و بی ثمری را از بقیه جدا کنیم، روشن کنیم و بیرون بریزیم و چیز تازه ای بسازیم. مردم خیلی چیزهای خوب دارد و خیلی چیزهای بد. اگر همه چیز را دور بریزیم، دیرتر لازم است که دوباره آنها را گردآوریم. اگر به اندازه کافی در بیرون نداشته باشد، نیاز دارد که شکاف ها را پرکند. کسی که آموزش و پرورش خوبی ندیده باید بهتر آموزش ببیند. اما این برای زندگی است.
کار نیاز به چیزی بیرونی ندارد. تنها به درونی نیاز است. از لحاظ بیرونی، باید در همه جا نقش بازی کند. از لحاظ بیرونی باید بازیگر باشد، وگرنه پاسخگوی نیازهای زندگی نخواهد بود. این مردم این چیز را دوست دارد و آن مردم آن چیز را؛ اگر بخواهید دوست هر دو باشید و به یک شکل رفتار کنید، یکی از آنها خوشش نمی آید؛ اگر طور دیگری رفتار کنید، دیگری آن را دوست ندارد.

باید با یکی طوری که او دوست دارد رفتار کنید و با دیگری طوری که او دوست دارد. آن وقت زندگی آسان تر خواهد بود.
اما در درون باید متفاوت باشد: متفاوت در را*ب*طه با این یا آن. همه چیز به ویژه در دوران ما به صورتی است که همه به شکلی بسیار مکانیکی ملاحظه می کنند. ما به هر چیزی که از بیرون روی ما تأثیر بگذارد، واکنش نشان می دهیم. از دستورها را پیروی می کنیم. او خوب است، من خوب ام؛ او بد است، من بدم. من همان طوری هستم که او می خواهد من باشم، من یک عروسک خیمه شب بازی ام. اما او هم عروسکی مکانیکی است.

همیشه به شکلی مکانیکی دستورها را پیش می برد و کاری را می کند که دیگری می خواهد. باید از واکنش نشان دادن از درون دست بکشیم. اگر کسی بی ادب است، لازم است در درون واکنش نشان ندهیم. هر کس بتواند این کار را کند، آزادتر است. کار بسیار سختی است.
 
بالا