به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
درد مقاومت


مقاومت، ما را میان دردهای عاطفی ناشی از موقعیت های خاص اسیر می کند. مقاومت، ما را به دام واقعیاتی می اندازد که بیشتر اوقات می خواهیم آنها را تغییر دهیم. مقاومت، زمانی ایجاد می شود که آرزو داریم واقعیات موجود به شکل دیگری باشد.

مقاومت، تنش به وجود می آورد. تصور کنید که من می خواهم به شما ضربه بزنم و در مقابل، شما بدن خود را محکم و منقبض نگه می دارید. این دقیقا همان واکنشی ست که وقتی در برابر شخص یا موقعیتی مقاومت می کنیم، در بدنمان به وجود می آید. مقاومت ما و انکار دیگر حقایق زندگی، موجب می گردد که در آرزوهای خود محبوس شویم و احساس جدایی و تنهایی کنیم. هنگامی که اسیر آرزوهای شخصی می شویم، همواره درگیر گفت و گویی درونی پیرامون این فکر هستیم که نباید این گونه باشد.

پس تمامی انرژی مان را صرف تغییر شرایط خارجی خود می کنیم. با این ستیز درونی، ما تلاش می نماییم که موقعیتمان را درک و تفسیر کنیم و برای در اختیار گرفتن رفتار شریک زندگی خود بجنگیم.

تسلیم نقطه مقابل این واکنش طبیعی یعنی جنگیدن برای احقاق حقوق و حفظ آنچه باور داریم به ما تعلق دارد، است. اما تا هنگامی که تسلیم نشده ایم، به درد حاصل از شکست های خود می چسپیم. تسلیم شدن به ویژه آن زمان که به ما خیانت کرده اند یا فریبمان داده اند مشکل است، اما اگر بپذیریم که هر آنچه اتفاق می افتد درست همان است که باید باشد، می توانیم تسلیم شویم و به جریان طبیعی هستی اعتماد کنیم.

ما باید برای فراتر رفتن از درد و رنجمان خلاف غریزه خود که در حفظ آنها تلاش می ورزد، عمل کنیم و در عوض در مسیر تسلیم و رها کردن دردها گام برداریم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
زمانی که یک نوع کاراته کره ای به نام تانگ سو دو را یاد می گرفتم، استادم جان گهوسکی به من آموخت که گاهی اوقات بهترین روش برای پیروزی این است که در حالت تسلیم قرار بگیریم و بدن خود را رها کنیم. به عنوان نمونه اگر مهاجمی بازوی مرا چنگ بزند، به جای آن که دستم را محکم بیرون بکشم، باید به طرف حریف بروم و بازویم را کاملا در اختیار او قرار دهم.

بیرون کشیدن بازوی خود از جنگ حریف، در نظر او واکنشی طبیعی به شمار می آید که انتظار آن را دارد و در نتیجه بازویم را محکم تر می گیرد. برای رهایی از دست مهاجم باید ابتدا تسلیم او شوم. وقتی خود را کاملا در اختیار حریف قرار دهم، به طور طبیعی فشار او کم تر می شود و فرصت رهایی از دستش برای من به وجود می آید.

همواره واکنش ابتدایی من در برابر هر خطری، مقاومت است. اما اکنون سعی می کنم که در چنین شرایطی اول چند نفس عمیق بکشم و در نهایت آرامش تمامی نیرویم را برای رو به رو شدن با آن تجربه خاص جمع کنم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
هر چه را که می خواهید تغییر دهید، هر چه را که از آن می ترسید و هر چه را که از پذیرفتن آن اجتناب می کنید باعث ایجاد مقاومت در درون شما می شود. اگر شما روابط آشفته ای با شوهرتان دارید و در برابر او مقاومت نشان می دهید، او بارها این رفتار را تکرار می کند تا آن که صدایش را بشنوید.

اگر شوهرتان احساس کند که نمی تواند با شما ارتباط خوبی برقرار نماید، ممکن است سرخورده شود، روابطی پنهانی برقرار کند، یا شیوه ای خشونت آمیز پیش بگیرد.

اما اگر شما پیش داوری های خود را کنار بگذارید، نفس عمیقی بکشید و خودتان را برای شنیدن حرف های همسرتان آماده کنید، می توانید از جایگاه تسلیم به او گوش دهید. شنیدن از جایگاه تسلیم نیازمند پالودن قلب، رها کردن پیش داوری ها و گوش دادن با گوش هایی پاک از هر گونه آلودگی ست. در این صورت شما به همسر خود این حق را می دهید که عقاید و احساسات خود را ابراز کند و می توانید بدون دفاع و مقاومت با او ارتباط برقرار کنید.

شما به شوهر خود اجازه می دهید که شنیده شود و بیشتر اوقات این شنیده شدن همان نیاز بنیادین برای رفع ناراحتی ها و آزردگی هاست. در این شرایط، هر دو می توانید زره هایتان را درآورید و حالت دفاعی خود را کنار بگذارید.
گوش سپردن از جایگاه تسلیم، چشم پوشی از تمامی پیش داوری ها در آن لحظه معین است. در این حالت، شما این فکر را که حق با شماست کنار می گذارید و پذیرای آنچه همسرتان می گوید، می شوید.

سپس شما به مکانی خاموش با چشم اندازی گسترده از هستی گام می گذارید و تشخیص می دهید که آنچه بر شریک زندگی تان می گذرد، به هیچ رو یک مسأله انفرادی نیست. ادراک شما این امکان را به همسرتان می دهد که بتواند آزادانه با شما ارتباط برقرار کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
قدرت تسلیم


وقتی که ما تسلیم می شویم، در واقع می گوییم: «این همان چیزی ست که هم اکنون زندگی برای من در نظر گرفته است و حتی اگر دوست دارم غیر از این باشد، آن را همان گونه که هست، می پذیرم.» در این حالت، ما از وابستگی خود به این که چگونه می خواهیم زندگی کنیم و همسرمان چه طور باشد، دست برمی داریم.

هنگامی که به چیزی وابسته می شویم، در برابر هر نتیجه دیگری غیر از آنچه خواسته ماست مقاومت می کنیم. این مقاومت در برابر هر گونه رفتار یا احساسی که کاملا با تصاویر قابل مشاهده ما از واقعیت مطابقت نداشته باشد، صورت می گیرد. هر زمان که نتیجه ای غیر از آنچه مطلوب ماست روی می دهد، مقاومت هم درست همراه و همزمان با آن به وجود می آید.

بعد بی درنگ در پی تغییر شرایط، مطابق دلخواه خود بر می آییم و هنگامی که نمی توانیم چنین کنیم خشمگین، آزرده، بی میل، ناامید و غمگین می شویم.
در حالت مقدس تسلیم، ما توان آن را می یابیم که از نتیجه رها باشیم. برای رسیدن به این حالت روحانی باید در هر لحظه کامل و بی نقص بودن هستی را تأیید کنیم. باید به خود یاد آور شویم که حکمت الهی وجود دارد و همه چیز درست همان گونه است که باید باشد.

هنگامی که به مقاومت در وجود خود پی می بریم، باید آن را در اختیار بگیریم. در این مواقع باید چند نفس عمیق بکشیم و در هر بازدم تأکید کنیم که بهتر است دیدگاه محدود خود را کنار بگذاریم. نتیجه ای که از تسلیم حاصل می شود، شگفتی آور است. هنگامی که خواسته خود را تسلیم شرایط موجود می کنیم، آزادی حضور در لحظه اکنون را به دست می آوریم و فقط در این حالت است که می توانیم تمامی امکانات و انتخاب های خود را .

حتی آنها که پیش تر از دید مان نهان بودند - ببینیم. تسلیم، موهبت آرامش ذهن و اعتماد به نیک خواهی هستی را به ما اعطا می کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
تسلیم، عملی جسورانه و مسیری الهی ست که به ما راه دست یابی به واقعیت هایی را ورای آنچه تا کنون می شناختیم، نشان می دهد. تسلیم شدن به مفهوم درک مشیت الهی و تأکید بر این نکته است که هستی، رویدادهایی خاص را برای ما در دل خود دارد.

تسلیم، به ما شهامت می بخشد تا از قلمرو شخصی خود به بخشی از وجودمان که احساس جدایی و تنهایی می کند . به قلمرو کیهانی ۔ آنجا که با همه یگانه می شویم - گام بگذاریم.

اگر چه ما در ظاهر، منحصر به فرد و از هم متفاوت هستیم، اما در دنیای درونی بسیار به همدیگر شباهت داریم. با وجود این که به نظر می رسد همه ما تنها هستیم، اما حقیقت آن است که همگی جزیی از یک کل بزرگ تر را تشکیل می دهیم و احساس جدایی، یک توهم است.

این یک شوخی کیهانی ست که ما را می فریبد تا باور کنیم من و شما از هم جدا هستیم و کردار من به به خودم و کردار شما به خودتان مربوط می شود.

لحظه ای درنگ کنید و این احتمال را در نظر بگیرید که جدایی ما فقط یک توهم باشد. اگر ما واقعا با هم یگانه بودیم، چه می شد؟ آیا باز هم سعی می کردیم که شرایط را به سود خود و زیان دیگران تغییر دهیم؟ آیا همچنان تمامی گفته ها و ناگفته ها را متوجه خود می دانستیم و همه مسائل را شخصی تلقی می کردیم؟ آیا در آن صورت ندای درونی تان شما را به آرامش و رضایت رهنمون می شد؟
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
چشم انداز گسترده


یک متن کهن هندو با نام یوگا و اسيستا، وجود ما را بسیار شبیه به یک اقیانوس می داند. آن هنگام که به اقیانوس چشم می دوزیم، موج های بی شماری را می بینیم که هر یک جلوه متفاوتی از پیکر عظیم و واحد آب را پدیدار می کند.

تصور نمایید که هر یک از این امواج و چین و شکن ها گمان کند که از بقيه جداست. به عنوان نمونه یک موج بزرگ ممکن است از عظمت خود بترسد، در حالی که یک موج کوچک از کوچک بودن خود رنج ببرد، یک موج گمان نماید خیلی گرم و دیگری خیال کند که خیلی سرد است. زیرا آنها خود را از اقیانوس و از همدیگر جدا می پندارند و بیم دارند که رسیدن به ساحل، پایان حیاتشان باشد.

اکنون یک لحظه در نظر بیاورید هر موج ناامیدانه سعی کند که اقیانوس را به سوی خود بکشد. تجسم کنید هر زمان که موجی بر موجی دیگر می لغزد یا آن که با ساحل برخورد می کند، از بازگشت به اقیانوس امتناع بورزد. تصور نمایید که دو موج زیبا به هم بپیوندند و سه موج کوچک را به وجود آورند. در همان هنگام اگر در اثر تغییر جهت و جریان آب، این دو موج در جهت مخالف هم شروع به حرکت کنند و به جای آن که امواج کوچک تر را مورد حمایت قرار دهند تا بزرگ تر، قوی تر و مستقل شوند، با شدت به یکدیگر برخورد کنند، چه اتفاقی روی می دهد؟

تصور کنید که هر یک از این امواج بزرگ اگر فقط یک موج کوچک را با خود همسو کند، چه می شود؟ فکر کنید که زندگی اقیانوس چگونه خواهد بود اگر هر یک از امواج، خودش را مستقل و جدا از کل بداند و فقط به منافع فردی خود بیندیشد؟ چه پیش می آید اگر هر موج فقط خودش را جدی بگیرد یا از دیدگاه فردی به کنش امواج دیگر بنگرد؟ چه روی می دهد اگر هر زمان که بادها تغییر جهت می دهند و آب را در مسیری متفاوت به حرکت در می آورند، همه امواج از همراهی با جریان آب خودداری کنند؟
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
وقتی از بیرون به اقیانوس نگاه می کنید، تقریبا غیرممکن است یک موج را به صورت موجودیتی جدا از بقیه ببینید. معمولا ما هر جزء را بخشی از کل این پیکر می بینیم؛ زیرا آموخته ایم که این گونه ببینیم. هر یک از ما برای بهبود یافتن باید خود را مانند امواج اقیانوس تصور کنیم. شاید چنین به نظر برسد که ما از هم جدا هستیم زیرا به بیشتر ما این گونه گفته شده است، اما همانند امواجی که به ساحل می رسند همگی ما در نهایت به خرد کیهانی باز می گردیم و با کل انرژی آن یگانه می شویم.

مشاهده خود به عنوان بخشی از یک تصویر بزرگ تر به شما اجازه می دهد خودتان را ورای منیت، آداب و منش فردی و دیدگاه محدودتان نسبت به زندگی و جهان تجربه کنید. داشتن دید گسترده تر به شما اجازه می دهد تا عظمت واقعی ذات خود را در قلمرو هستی ببینید.

هنگامی که شما عظمت آن که را هستید درک کنید و کل اقیانوس را به یک موج جدا ترجیح بدهید، می توانید دیگر بار به شکوه هستی اعتماد نمایید. اعتماد، کلیدی ست که شما را قادر به تسلیم آرزوهایتان در برابر این حقیقت می کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
فراتر رفتن از منیت


برای بازیابی اعتماد به هستی، ما باید نظم طبیعی زندگی را مشاهده کنیم. این یگانه راهی ست که می توانیم از منیت خود فراتر رویم. منیت ما بخش مهمی از وجود ماست، اما باید به یاد بسپاریم که وظیفه آن واداشتن ما به منحصر به فرد بودن و نشان دادن ویژگی های متفاوتمان است.

منیت با تشخیص «خود» از «دیگران» تعریف می شود. تمامی مفاهیمی مانند من، برای من و مال من «خود» را تشکیل می دهند. منیت ما پیوسته خشمگینانه برای در اختیار گرفتن و به تملک درآوردن همه چیز می جنگد و همواره تلاش می کند تا گذشته را به گونه ای کامل یا رؤیایی باز آفرینی کند. این منیت است که مدام همه راه های آسیب رساندن به همسرمان را به ما یاد آوری می نماید یا ما را می فریبد و یا به سرعت فریبکاری ها و بی ملاحظگی های شریک زندگی مان را افشا می کند. تا زمانی که در دام منیت خود اسیریم، همواره محکوم هستیم که خطاها و کاستی های فردی مان را دوباره و دوباره تکرار کنیم.

هر کسی که ذهنش آکنده از منفی بافی های به ظاهر خیرخواهانه منیت است، احساس می کند که به نوعی شکنجه نا آگاهانه خود مبتلاست.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
تسليم، وظیفه ای دشوار برای منیت است. منیت مستقر در ترس، احساس می کند که تسلیم شدن، اشتباه و خطاست. در اجتماعی که هر کس جداگانه برای متمایز بودن، استقلال و قوی تر شدن می جنگد، بیشتر اوقات تسلیم نشانه ای از ضعف یا حماقت به نظر می رسد. ما آموخته ایم که ایستادگی و جنگیدن به هر بهایی، درست ترین کار است.

به ما گفته شده است که همواره رهبران، قوی و پیروان، ضعیف هستند. ما یاد گرفته ایم نسبت به کسانی که رفتاری غیر از خودمان دارند، بی اعتماد باشیم و باور کنیم که اگر نجنگیم از عشق، پول یا وقت کافی برای فرزندانمان بهره مند نخواهیم شد. واکنش جنگیدن با گریختن پاسخ اصلی منیت با این مضمون است: «من آن را از تو پس می گیرم! من آن را از چنگ تو بیرون می آورم!» این واکنش های دفاعی که در سطح آگاهی ما رخ می دهد، در واقع از عمیق ترین مشکلات و دردهایمان نشأت می گیرد.

بیماری، خشم، آسیب دیدگی،رنجش، مورد خیانت قرار گرفتن، ترس، بدبینی، از دست دادن و نومیدی حاصل گفت و گوی منفی و مداوم منیت با شماست که می گوید، شما حق دارید و دیگران اشتباه می کنند. این گفت و گوی درونی، مدام به گوشتان می خواند «نمی تواند اینطور باشد، این عادلانه نیست! یا این شرایط، آنچه که فکر می کردی نیست.» از این رو شما به تکاپو می افتید تا به شکلی مجزا شرایط را با درون خود آشتی دهید و سازگار کنید. اگر شما کاملا جدایی را باور کرده باشید،ممکن است احساس کنید هر کاری که انجام می دهید زشت و نا به جاست.

در این حالت امکان دارد چنین عباراتی را در ذهن خود بشنوید: «من نباید این کار را می کردم! نگاه کن، همه را رنجانده ام! من همه چیز را خراب کردم!» همه تصاویر گذشته ما در مورد این که می خواستیم زندگی مان چگونه باشد یا پدر و مادرمان چه طور باشند، تسلیم شدن را برای ما دشوار می کند. حین کوششی که برا حفاظت خود از درد می کنیم، بیشتر اوقات از نگاه به حقیقت مطلق و کامل وجودمان پرهیز داریم و این تقلا ما را یکراست در اعماق درد و رنج فرو می برد.

دکتر اسپنسر جانسن نویسنده کتاب «لحظه حال گران بها» می گوید: «توصیف ساده رنج کشیدن عبارت است از تفاوت میان آنچه هست و آنچه من می خواهم باشد.»
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,161
مدال‌ها
10
سکه
18,017
در آغوش گرفتن ناشناخته


دیپاک چوپرا در پرفروش ترین کتاب خود به نام «هفت قانون معنوی موفقیت » نوشته است: «تفکر رها کردن، از خرد تردید حاصل می شود... درون این تردید، آزادی از گذشته و شناخته هایی که زندانی شرایط گذشته ما هستند، جای دارند.

ما با آرزوی گام گذاشتن در ناشناخته - که میدان تمامی امکانات است . به خرد آفریننده که رقص موزون هستی را هماهنگ می کند، تسلیم می شویم.» ترس از ناشناخته، ترس دست زدن به کارهای بی نتیجه و ترس از آینده مانع از آن می شود که گذشته خود را رها کنیم.

شاید باور داشته باشیم که هر چه محکم تر به پول، فرزندان، رنجش ها یا عقایدمان بچسبیم، بیشتر می توانیم دنیا را در اختیار خود بگیریم زمانی که ضربه خورده ایم، ترس و مقاومت، واکنشی کاملا طبیعی ست. ما این گونه فکر می کنیم که می توانیم از همین راه به نتیجه دلخواه خود برسیم.

اما ترس و هر چه که تحت تأثیر و بر مبنای آن قرار دارد، نسخه ای قطعی برای درد و رنج به شمار می آید.
وقتی مشتاق رها کردن شرایط کنونی خود هستیم، بار دیگر احساس آزادی را تجربه می کنیم. از میان رفتن احساس اجبار مداوم به تغییر پدیده ها موجب بازگشت ما به مسیر زندگی مان می گردد.

در این حالت، بار سنگینی که بر شانه هایمان حمل می کنیم، محو می شود و نیروی سرشت حقیقی خود را تجربه می نمایم. هنگامی که از تلاش برای به حرکت درآوردن اقیانوس به سوی خودمان دست برداریم، زندگی همانند سوار شدن ماهی ها بر امواج برایمان آسان می شود. رها کردن به این مفهوم نیست که توجه خود را بر تفاوت های موجود میان پدیده ها متمرکز نمایید، بلکه به این معناست که از نتیجه کارها چشم پوشی و آنها را به خدا واگذار کنید.

نتیجه کارها باید به خرد هستی، یعنی به نیرویی برتر از شما سپرده شود. چنان نیرویی که می تواند طرح وجود هر کس را در والاترین شکلش تجلی ببخشد.
 
بالا