mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
آیا تمامی این رویدادها تصادفی هستند، یا آن که اعجاز هستی را بیان می کنند؟ بارها در طول این مسیر هنگامی که آنچه را می دیدم دوست نداشتم و هر گاه که اوضاع خلاف دلخواهم بود، قانون پذیرش را تمرین می کردم. ساده ترین راهی که یافته بودم، بیان شرایط واقعی خود با صدای بلند بود. وقتی دریافتم که نمی توانم فروم را در زندان ها برگزار کنم، بارها با صدای بلند برای خودم تکرار می کردم: «من نمی خواهم فروم را در زندان برگزار کنم!» یا زمانی که فروشگاهم را فروختم، می دانستم که باید با درآمد محدودی زندگی کنم، همواره با خود تکرار می کردم: «من باید با درآمد کم زندگی کنم!» تکرار حقایقی که دلخواهم نبود، مرا قادر ساخت تا از مرحله انکار به مرحله پذیرش گام بردارم.
من می توانم به هر حرکت، شکست و فرصتی بنگرم و دریابم که همیشه راه های دیگری برای انتخاب داشته ام؛ شهرهای دیگری که در آنها زندگی کنم، سازمان های دیگری که در آنها به کار بپردازم و یا مردهای دیگری که با آنها ملاقات کنم. با هر کسی که ملاقات کرده ام و هر احساسی که داشته ام، هر کدام به نوعی مرا به سوی آنچه امروز هستم هدایت کرده اند. اکنون که این کتاب را می نویسم، می توانم صادقانه بگویم که زندگی ام را با زندگی هیچ کس دیگری معامله نمی کنم. بنا بر این من دوباره حق این انتخاب را دارم که به شکوه حکمت هستی اعتراف کنم یا چشم هایم را ببندم و ادعا کنم که زندگی فقط یک تصادف است.
وقتی ما با نگاهی پذیرا به جهان بنگریم، کمال آن را به وضوح می بینیم و در می یابیم که چرا اتفاقات خاصی روی می دهند و چرا آدم های خاصی به زندگی ما وارد می شوند. مارسل پروست می گوید: «سفر اکتشافی واقعی، در پی چشم اندازهای نو بودن نیست، بلکه نگاهی نو داشتن است.» نگرشی تازه به ما اجازه می دهد که همه مردم و تمامی رویدادها را همچون راهنمایی که ما را برای تجلی وجود حقیقی و تقدیم هدایای بی همتایمان به سوی درست ترین مکان در این سیاره هدایت می کنند، ببینیم.
من می توانم به هر حرکت، شکست و فرصتی بنگرم و دریابم که همیشه راه های دیگری برای انتخاب داشته ام؛ شهرهای دیگری که در آنها زندگی کنم، سازمان های دیگری که در آنها به کار بپردازم و یا مردهای دیگری که با آنها ملاقات کنم. با هر کسی که ملاقات کرده ام و هر احساسی که داشته ام، هر کدام به نوعی مرا به سوی آنچه امروز هستم هدایت کرده اند. اکنون که این کتاب را می نویسم، می توانم صادقانه بگویم که زندگی ام را با زندگی هیچ کس دیگری معامله نمی کنم. بنا بر این من دوباره حق این انتخاب را دارم که به شکوه حکمت هستی اعتراف کنم یا چشم هایم را ببندم و ادعا کنم که زندگی فقط یک تصادف است.
وقتی ما با نگاهی پذیرا به جهان بنگریم، کمال آن را به وضوح می بینیم و در می یابیم که چرا اتفاقات خاصی روی می دهند و چرا آدم های خاصی به زندگی ما وارد می شوند. مارسل پروست می گوید: «سفر اکتشافی واقعی، در پی چشم اندازهای نو بودن نیست، بلکه نگاهی نو داشتن است.» نگرشی تازه به ما اجازه می دهد که همه مردم و تمامی رویدادها را همچون راهنمایی که ما را برای تجلی وجود حقیقی و تقدیم هدایای بی همتایمان به سوی درست ترین مکان در این سیاره هدایت می کنند، ببینیم.