mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
خوش بینی چند دقيقه پیشش از بین رفته بود. به دلایلی که نمی توانست بفھمد به نظر می رسید که او واقعا می خواھد دستیارش باشد. شاید این زن یک تخته اش کم است. نه صد درصد یک تخته اش کم است چون چرا باید برایش از دارو خانه وسیله بگیرد در حالی که واقعا نمی خواست؟
چلسی به خاطر ده ھزار دلار ھر چیزی را تحمل می کرد.
- مردک مجبورم کرد براش خرید کنم ...
در حالی که پشت سر خواھرش ایستاده بود رو به موھای تیره روی سرش گفت .
بو از کنار سرشانه اش به خواھرش نگاه کرد و دستش را به طرف یک بطری نیم لیتری شیر دراز کرد. و طوری که انگار این حرفش عذر موجھی برای اوست و کارش را توجیح میکند گفت:
- خوب اون یه بازیکن ھاکی مشھوره ازش چه انتظاری داری. ھمیشه اینطور بوده
- و چندتا وسایل عجیب غریب دیگه.
- اونا دیگه چیه ؟ واسه خنده بیشتر..
و قبل از اینکه بطری شیر را درون چرخ دستی بگذارد زیر چشمی طول راھرو بخش لبنیات فروشگاه زنجیره ای را سرک کشید تا مطمئن شود کسی صدایشان را نمی شنود.
- مگه یک ھمچین چیزایی ھم میسازن؟
- ظاھرا که اینطوره.
البته به این معنی نیست که ھمچین آدمی باشد.
- تا حالا...
بو صدایش را پایین تر آورد و یکبار دیگر دورو بر را از نظر گذراند و ادامه داد:
-... از اونا استفاده کردی؟
- نه.
چلسی به خاطر ده ھزار دلار ھر چیزی را تحمل می کرد.
- مردک مجبورم کرد براش خرید کنم ...
در حالی که پشت سر خواھرش ایستاده بود رو به موھای تیره روی سرش گفت .
بو از کنار سرشانه اش به خواھرش نگاه کرد و دستش را به طرف یک بطری نیم لیتری شیر دراز کرد. و طوری که انگار این حرفش عذر موجھی برای اوست و کارش را توجیح میکند گفت:
- خوب اون یه بازیکن ھاکی مشھوره ازش چه انتظاری داری. ھمیشه اینطور بوده
- و چندتا وسایل عجیب غریب دیگه.
- اونا دیگه چیه ؟ واسه خنده بیشتر..
و قبل از اینکه بطری شیر را درون چرخ دستی بگذارد زیر چشمی طول راھرو بخش لبنیات فروشگاه زنجیره ای را سرک کشید تا مطمئن شود کسی صدایشان را نمی شنود.
- مگه یک ھمچین چیزایی ھم میسازن؟
- ظاھرا که اینطوره.
البته به این معنی نیست که ھمچین آدمی باشد.
- تا حالا...
بو صدایش را پایین تر آورد و یکبار دیگر دورو بر را از نظر گذراند و ادامه داد:
-... از اونا استفاده کردی؟
- نه.