mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
اجازه میداد یک صورت زیبا، اندام جذاب و رفتاری دیوانه کننده او را متقاعد کند چیزی که پیش رویش است عشق است. از نوع عشقھای ابدی. عشقی که بین والدینش وجود دارد. اما ھیچوقت درست از آب در نمی آمد، اما مطمئن بود که روزی مرد خود را پیدا خواھد کرد.
- خیلی بدبینیا.
جولز شانه ای بالا انداخت و ھردو به طرف حسابدار حرکت کردند.
- خودم ھمیشه دنبال دخترایی میفتم که ازم خوششون نمیاد یا میخوان فقط یه «دوست» باشن. خدایا متنفرم وقتی یکی فقط میخاد یه دوست باشه.
چلسی دلش میخاست بداند منظور او به رییسش است یا نه؟ درحالی که به منوی بزرگ روی دیوار نگاھی می انداخت پرسید:
- کی فقط میخاد دوستت باشه؟
جولز سر تکان داد و جواب داد:
- بیخیال..
و یک ساندویچ بوقلمون و سیب زمینی با یک عالمه سبزیجات بدون مایونز سفارش داد. و ادامه داد:
- اولین روز کاریت چطور بود.
چلسی یک ساندویچ کالباس پرچربی با پنیر چدار و سبزیجات با یک بله ی بزرگ به مایونز سفارش داد.
- داری موضوعو عوض می کنی؟
- آرھع.
اولین روز کاریت چطور بود؟ خوب جان سالم به در برده بود و موفق شده بود
یک دامن Johnson Betsey را در بوتیک نیمن مارکوس پیدا کند. اما...
- کنار اومدن با برسلر واقعا سخته.
- اره منم شنیدم. در طول یه ماه اون پنج تا پرستار عوض کرده. تو شیشمی ھستی. چلسی قبلا تعداد آن ھا را نمیدانست اما تعجب ھم نکرد.
- من کارمند سلامت نیستم. نقشه م اینه که با مھارت ھای دستیاریم اونو تحت تاثیر قرار بدم.
تا به اینجا که آنقدر ھا ھم به نظر نمیرسید تحت تاثیر قرار گرفته باشد اما نیازی ھم
نبود که جولز بداند.
- با اینحال امروز اونو بر میگردونم خونه و تو کف این میمونه که تا حالا چجوری
بدون من دووم آورده..
- خیلی بدبینیا.
جولز شانه ای بالا انداخت و ھردو به طرف حسابدار حرکت کردند.
- خودم ھمیشه دنبال دخترایی میفتم که ازم خوششون نمیاد یا میخوان فقط یه «دوست» باشن. خدایا متنفرم وقتی یکی فقط میخاد یه دوست باشه.
چلسی دلش میخاست بداند منظور او به رییسش است یا نه؟ درحالی که به منوی بزرگ روی دیوار نگاھی می انداخت پرسید:
- کی فقط میخاد دوستت باشه؟
جولز سر تکان داد و جواب داد:
- بیخیال..
و یک ساندویچ بوقلمون و سیب زمینی با یک عالمه سبزیجات بدون مایونز سفارش داد. و ادامه داد:
- اولین روز کاریت چطور بود.
چلسی یک ساندویچ کالباس پرچربی با پنیر چدار و سبزیجات با یک بله ی بزرگ به مایونز سفارش داد.
- داری موضوعو عوض می کنی؟
- آرھع.
اولین روز کاریت چطور بود؟ خوب جان سالم به در برده بود و موفق شده بود
یک دامن Johnson Betsey را در بوتیک نیمن مارکوس پیدا کند. اما...
- کنار اومدن با برسلر واقعا سخته.
- اره منم شنیدم. در طول یه ماه اون پنج تا پرستار عوض کرده. تو شیشمی ھستی. چلسی قبلا تعداد آن ھا را نمیدانست اما تعجب ھم نکرد.
- من کارمند سلامت نیستم. نقشه م اینه که با مھارت ھای دستیاریم اونو تحت تاثیر قرار بدم.
تا به اینجا که آنقدر ھا ھم به نظر نمیرسید تحت تاثیر قرار گرفته باشد اما نیازی ھم
نبود که جولز بداند.
- با اینحال امروز اونو بر میگردونم خونه و تو کف این میمونه که تا حالا چجوری
بدون من دووم آورده..