mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
والکر گفت:
- و تو نقش اول فیلمای ترسناک بودی؟
- کاش اینطور بود...
چلسی سرش را تکان داد و به طرف میز قھوه خوری برگشت و ادامه داد:
-... من ستاره ی فیلمای ترسناک نبودم اما تو چنتاییشون بازی کردم. مھمترین نقشی که جاش بازی کردم تو camp slasher بود. ولی عملا تو ھمون نیم ساعت اول با یه تبر کشته میشم...
یخ ھا را در سطل کنار زد و بطری دیگری را از زیر آن بیرون کشید.
-... مقدار خونی که روم ریخته بودن یه جورایی خنده دار ومسخره بود. صحنه تو شب وسط یه جنگل فیلمبرداری شده بود حتی قبل اینکه اون ھمه خون روم بریزن رو گردنم زحمت گرم کردنشو به خودشون نداده
بودن. خیلی حال بھم زن بود اون ھمه خون از گردنم فوران میکرد و لباس شنای سفیدمو خیس می کرد. تقریبا نزدیک بود از سرما یخ بزنم. سکوتی پر از بھت و تعجب فضای اتاق را پر کرده بود. ھمینطور مارک ھم
مبھوت شده بود و کاملا مطمئن بود که تمام پسرھای حاضر در اتاق در حال تصور دستیارش در آن صحنه ھستند با تمام جزئیاتش! آه خدا باز داشت آن سنگینی احمقانه را در شکمش احساس می کرد.
این سم بود که بلاخره سکوت را شکست و پرسید:
- میشه دوباره بگی اسم اون فیلم چی بود؟
- camp slasher من نقش یه دختر که بھترین دوست ستاره ی فیلم بود رو بازی می کردم.
در بطری را چرخاند و آن را درون سطل انداخت. و ادامه داد:
- تو بیشتر فیلمای ترسناک دختر استعاره از یک جامعه ی فاسده و باید کشته بشه. جای یه دختر میتونه یه پسر معتاد فا*سد ھم باشه ولی معنا ھمیشه ھمونه . گزینه ھای فا*سد باید مجازات بشن در حالی که شخصیت بی گناه و پاک و معصوم باید آدم بدا رو بکشه و زنده بمونه.
نفس عمیقی درون شش ھایش حبس کرد و با صدا بیرون داد.
فرانکی گفت:
- من ازین فیلما نگاه نمیکنم اگه ببینم زھره ترک میشم.
ناگھان بشکنی زد و گفت:
- حالا گرفتم! تو مثل دختر کوتاه تو بخش منابع انسانی ھستی.
ھردو کف دستش را بلند کرد اما ناگھان پشیمان شد و دستانش را پایین انداخت.
- اسمش چی بود؟ یادم نمیاد.
چلسی میز را دور زد و به طرف فرانکی رفت و گفت:
- بو. بو راس. اون خواھر دوقلوی منه.
مارک گفت:
- یا خدا. پیت کوچولو رو میگی؟
البته که اینطور بود. کاملا واضح بود. مارک در تعجب بود که چرا تا به حال نتوانسته بود این دورا به هم ربط دھد.
چلسی به مارک نگاه کرد و گفت:
- کی؟
سم توضیح داد:
- پیت کوچولو. خلاصه شده ی پیتبال کوچولو. ( پیتبال نام یک نژاد از سگ است)که به رییس مؤاب بودن و خشک بودنش معروف است.
- و تو نقش اول فیلمای ترسناک بودی؟
- کاش اینطور بود...
چلسی سرش را تکان داد و به طرف میز قھوه خوری برگشت و ادامه داد:
-... من ستاره ی فیلمای ترسناک نبودم اما تو چنتاییشون بازی کردم. مھمترین نقشی که جاش بازی کردم تو camp slasher بود. ولی عملا تو ھمون نیم ساعت اول با یه تبر کشته میشم...
یخ ھا را در سطل کنار زد و بطری دیگری را از زیر آن بیرون کشید.
-... مقدار خونی که روم ریخته بودن یه جورایی خنده دار ومسخره بود. صحنه تو شب وسط یه جنگل فیلمبرداری شده بود حتی قبل اینکه اون ھمه خون روم بریزن رو گردنم زحمت گرم کردنشو به خودشون نداده
بودن. خیلی حال بھم زن بود اون ھمه خون از گردنم فوران میکرد و لباس شنای سفیدمو خیس می کرد. تقریبا نزدیک بود از سرما یخ بزنم. سکوتی پر از بھت و تعجب فضای اتاق را پر کرده بود. ھمینطور مارک ھم
مبھوت شده بود و کاملا مطمئن بود که تمام پسرھای حاضر در اتاق در حال تصور دستیارش در آن صحنه ھستند با تمام جزئیاتش! آه خدا باز داشت آن سنگینی احمقانه را در شکمش احساس می کرد.
این سم بود که بلاخره سکوت را شکست و پرسید:
- میشه دوباره بگی اسم اون فیلم چی بود؟
- camp slasher من نقش یه دختر که بھترین دوست ستاره ی فیلم بود رو بازی می کردم.
در بطری را چرخاند و آن را درون سطل انداخت. و ادامه داد:
- تو بیشتر فیلمای ترسناک دختر استعاره از یک جامعه ی فاسده و باید کشته بشه. جای یه دختر میتونه یه پسر معتاد فا*سد ھم باشه ولی معنا ھمیشه ھمونه . گزینه ھای فا*سد باید مجازات بشن در حالی که شخصیت بی گناه و پاک و معصوم باید آدم بدا رو بکشه و زنده بمونه.
نفس عمیقی درون شش ھایش حبس کرد و با صدا بیرون داد.
فرانکی گفت:
- من ازین فیلما نگاه نمیکنم اگه ببینم زھره ترک میشم.
ناگھان بشکنی زد و گفت:
- حالا گرفتم! تو مثل دختر کوتاه تو بخش منابع انسانی ھستی.
ھردو کف دستش را بلند کرد اما ناگھان پشیمان شد و دستانش را پایین انداخت.
- اسمش چی بود؟ یادم نمیاد.
چلسی میز را دور زد و به طرف فرانکی رفت و گفت:
- بو. بو راس. اون خواھر دوقلوی منه.
مارک گفت:
- یا خدا. پیت کوچولو رو میگی؟
البته که اینطور بود. کاملا واضح بود. مارک در تعجب بود که چرا تا به حال نتوانسته بود این دورا به هم ربط دھد.
چلسی به مارک نگاه کرد و گفت:
- کی؟
سم توضیح داد:
- پیت کوچولو. خلاصه شده ی پیتبال کوچولو. ( پیتبال نام یک نژاد از سگ است)که به رییس مؤاب بودن و خشک بودنش معروف است.