به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

Liza

[سرپرست خدماتینو-مدیر تالار ترجمه-دلنگار انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
570
سکه
3,549
در دل شب، در سکوت، فقط صدای اشک‌هایم است که می‌ریزد.
پدر همیشه می‌گفت: "حتی وقتی نمی‌بینی‌ام، همیشه با شما خواهم بود."
اما هیچ‌چیز نمی‌تواند جای خالی او را پر کند.
این دردی است که هیچ‌وقت درمان نمی‌شود، فقط تحمل می‌شود.
چطور می‌شود کسی را فراموش کرد که تمام هستی‌اش را برایت فدا کرده است؟
 
امضا : Liza
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

Liza

[سرپرست خدماتینو-مدیر تالار ترجمه-دلنگار انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
570
سکه
3,549
وقتی به یادش می‌افتم، تنها چیزی که می‌بینم، چهره‌ای غمگین است که سال‌هاست از دنیا رفته.
او همیشه ما را از دردهایش پنهان می‌کرد، اما ما حالا درد او را به دوش می‌کشیم.
یادش همیشه در قلب ما خواهد ماند، حتی وقتی که دیگر هیچ‌چیز از او نمانده باشد.
او برایمان زندگی کرد، اما در نهایت، هیچ‌کس نماند که برای او زندگی کند.
دردی که در دل من نشسته، هیچ وقت از بین نمی‌رود.
 
امضا : Liza
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

Liza

[سرپرست خدماتینو-مدیر تالار ترجمه-دلنگار انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
570
سکه
3,549
پدر همیشه به ما می‌گفت که برای آینده‌مان بجنگیم، اما او خود هیچ‌گاه برای آینده‌اش نخواست.
زندگی برایش همیشه یک مبارزه بود، یک جنگ بی‌پایان که هیچ‌گاه به پایان نرسید.
او برای ما ساخت، برای ما فدا شد، اما در آخر هیچ‌کس برای او نساخت.
اگر می‌توانستم، تمام زندگی‌ام را به او می‌دادم تا یک لحظه از این درد آزاد شود.
اما زندگی به من آموخت که گاهی اوقات نمی‌توان به کسی کمک کرد، حتی اگر تمام توانت را بگذاری.
 
امضا : Liza
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

Liza

[سرپرست خدماتینو-مدیر تالار ترجمه-دلنگار انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
570
سکه
3,549
وقتی رفت، دنیا بی‌رحم‌تر از همیشه به نظر می‌رسید.
هیچ‌چیز دیگر مثل قبل نبود. هیچ‌کس نمی‌تواند درد را مانند او تحمل کند.
او رفت، اما هنوز در قلب ما زندگی می‌کند، در خاطرات، در اشک‌ها، در هر چیزی که از او به یاد داریم.
پدر، تو همیشه در قلب من خواهی بود، حتی وقتی که هیچ‌کس دیگر تو را به یاد ندارد.
در کنار تو، هرگز ترس نداشتم. اما حالا، بدون تو، تمام دنیا ترسناک است.
 
امضا : Liza
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

Liza

[سرپرست خدماتینو-مدیر تالار ترجمه-دلنگار انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
570
سکه
3,549
گاهی می‌خواهم به او بگویم که بازگشتنی نیست، اما در عمق دل، می‌دانم که او هیچ‌وقت نرفته است.
او مثل سایه‌ای همیشه در کنار ما خواهد بود، حتی اگر ما نبینیمش.
پدر، تو به ما آموختی که در سخت‌ترین لحظات باید ایستاد، باید ادامه داد.
اما در آخر، به یاد داشته باش که حتی قوی‌ترین‌ها هم یک روز می‌سوزند.
ما برای تو ایستاده‌ایم، پدر، حتی اگر هرگز ندانیم چگونه باید بدون تو زندگی کنیم.
 
امضا : Liza
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

Liza

[سرپرست خدماتینو-مدیر تالار ترجمه-دلنگار انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
570
سکه
3,549
پدر هیچ‌وقت از ما نخواست که برایش اشک بریزیم، ولی حالا اشک‌هایمان را در سکوت می‌ریزیم.
او هیچ‌گاه نخواست که ما برایش دلتنگ شویم، ولی حالا دل‌تنگی، قسمت جدایی‌ناپذیر زندگی‌مان شده است.
او هرگز نخواست که ما برای نبودنش گریه کنیم، اما گریه‌های ما در هر گوشه از زندگی‌مان نمایان است.
کاش می‌توانستیم بیشتر برایش باشیم، بیشتر از آنچه که برای او کافی بود.
ولی حالا او رفته است و تنها چیزی که باقی مانده، خاطراتش است.
 
امضا : Liza
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

Liza

[سرپرست خدماتینو-مدیر تالار ترجمه-دلنگار انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
570
سکه
3,549
خاطراتی که از او داریم، نه تنها یادآور لحظات شیرین، بلکه نمایانگر تمام دردهایی است که در دل داشت.
پدر، تو همیشه برای ما قهرمان بودی، حتی وقتی که نمی‌دیدی‌مان.
در زندگی هیچ چیز ثابت نیست، اما تو همیشه در قلب ما ثابت خواهی ماند.
اگر می‌توانستیم باز هم به عقب برگردیم، شاید لحظات بیشتری را با تو می‌گذراندیم.
اما زندگی می‌آموزد که هیچ چیزی را نمی‌توان بازگرداند، جز خاطراتی که برای همیشه در دل‌مان می‌ماند.
 
امضا : Liza
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

Liza

[سرپرست خدماتینو-مدیر تالار ترجمه-دلنگار انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
570
سکه
3,549
اگر یک روز کسی از من بپرسد که بزرگ‌ترین درس زندگی‌ام چه بوده، بدون شک خواهم گفت: "بی‌منت فدا شدن."
تو فدای زندگی‌مان شدی، پدر، و هیچ‌وقت نخواستیم که از تو دور شویم.
ولی حالا، با دل‌خوشی تنها چیزی که می‌توانیم به یاد تو داشته باشیم، یادگاری از عشق بی‌پایانت است.
شاید بدن تو دیگر در کنار ما نباشد، ولی روح تو همیشه با ماست.
و اگر روزی به ما بگویی که برایمان به آرامش رسیدی، بدان که ما به یاد تو زندگی خواهیم کرد، و همیشه به یاد تو خواهیم گریست.
 
امضا : Liza
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

Liza

[سرپرست خدماتینو-مدیر تالار ترجمه-دلنگار انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
570
سکه
3,549
در تنهاییِ خانه‌ای که دیگر هیچ صدایی ندارد، تنها تصویر همسرم را در قاب کهنه‌ای می‌بینم. انگار هنوز لبخندش، آسمان دلم را روش می‌کند، اما هر بار که به قاب نزدیک می‌شوم، سردی شیشه‌اش یادم می‌آورد او دیگر نیست.
 
امضا : Liza
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

Liza

[سرپرست خدماتینو-مدیر تالار ترجمه-دلنگار انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
570
سکه
3,549
بچه‌ها می‌گویند باید استراحت کنم، باید نفس بکشم، اما نمی‌دانند این نفس‌ها برای چیست. کسی که زندگی‌اش خاکستر شده، دیگر برای زنده ماندن انگیزه‌ای ندارد. تنها کاری که می‌کنم، دعا برای خوشبختی‌شان است؛ شاید تنها آرزوی باقی‌مانده‌ام همین باشد.
 
امضا : Liza
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban
بالا