به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
نکته اینجاست که طرز کار گروه هایی از این دست بسته به میل شماست. و اینکه در چه صورتی بهترین نتیجه را برای شما دارد.
اگر بخواهید گروهی شبیه به‌گروه ما تشکیل دهید، شاید بخواهید هر هفته دقیقا در همان زمان همدیگر را ملاقات کنید و به هر نفر پانزده دقیقه وقت بدهید تا درباره هدف خودش گزارش بدهد.

بدون اینکه کسی وسط گفت و گو مزاحمت ایجاد کند. شاید از یک نفر بخواهید وقت را نگه دارد تا کسی بیش از دیگران‌حرف نزند. پس از اینکه همه از پانزده دقیقه استفاده کردند، شاید لازم باشد برای جمع بندی و تعیین برنامه هفته ی بعد، به هر نفر ده دقیقه وقت بدهید و باز هم وقت را نگاه دارید تا کسی بیش از آن حرف نزند.


ممکن است شما نتوانید؟


در هر یک از این روش ها، چه از قبل قوانین معنی برای گروه خود داشته باشید و چه به مرور‌ قوانین تازه ای وضع کنید، شرکت منظم در چنین جمع هایی می تواند راهنمای خوبی برای طی کردن مسیر گام به گام تحقق آرزوهای درست باشد.

راز گروه سیمور از آن نوع گروه های آزاد است که برای من بهترین کارآیی را داشته. اما اقرار می کنم که ما قدری غیرعادی‌ هستیم. اولین قراردادی که ما از آن پیروی نمی کنیم این است که گروه هایی از این دست معمولا
چهار تا هشت عضو دارند. این یک راز است )لطفا آن را به کسی نگویید( که ما فقط دو نفر هستیم، یانین و من، و از نظر ما این تعداد کافی است.

در این صورت اگر یکی از ما دیر کند،
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
یا اصلا سر قرار حاضر نشود )که گاهی پیش آمده( فقط یک نفر ناراحت می شود و آن یک نفر هم به دل نمی گیرد و آن را درک می کند و فراموش می کند. چون خودش هم احتمالا مدتی پیش تأخیر داشته یا فراموش کرده سر قرار حاضر شود.

ما نسبت به هم صبوریم و اجازه
می دهیم هر موضوعی که در برنامه نبوده مطرح شود. این روش برای ما کارساز بوده. ما یاد
گرفته ایم که چگونه کار سنگین را با تفریح هماهنگ کنیم.

یانین و من به این دلیل به گردهمایی که با هم داریم نام " گروه " داده ایم که متوجه نشوید باشگاه ماه فقط دو عضو دارد و آن را گروه سیمور نامیدیم تا به اندازه جلسات سرمایه گذاری مهم جلوه کند.

ملاقات ما هم نوعی ملاقات سرمایه گذاری است، اما با این تفاوت که سهام آن دست خود ماست و سود سهام، بیشتر از تمام سرمایه گذاری های مشترک است. آرزوگری من صادقانه اعتقاد دارد که باربارا شر هم از باشگاه غیرعادی ما خرسند و راضی است. اگر چه که او سازنده بسیاری از استانداردهایی است که ما هر هفته )یا یک هفته در میان، بسته به اینکه
چه وقت همدیگر را ببینیم( آن را زیر پا می گذاریم.

" باربارا شر نویسنده کتاب جالب آرزوگری است. " و من سال ها پیش یک دوره در کلاس های پر انرژی او شرکت کردم. او توصیه می کند که به طور مرتب در جلسات گروه هایی که آنها را " تیم موفقیت " می نامد شرکت کنیم و به یکدیگر برای جامه ی عمل پوشاندن به رؤیاها کمک نماییم.

از زمانی که در کلاس های انگیزه بخش " شر " شرکت کردم، چندین و چند تیم
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
موفقیت را تشکیل داده یا به آنها پیوسته ام. تمام این گروه ها در زندگی من نقش مثبتی ایفا کرده اند و از همه‌ی آنها سپاسگزارم.

من به ساختار این گروه ها اهمیت می دهم، زیرا اساس و پایه آنها در اصل یکی بود.

1)اگر مسیر درستی را انتخاب کرده باشید، تنها چیزی که شما نیاز دارید این است که به پیشروی خود ادامه دهید.

2)خوب است کسانی را که در کنار خود داشته باشید که به شما ایمان داشته باشند تا مشوق
شما باشد.
این شیوه خیلی ساده است. هر هفته در یک دفترچه ی کوچک خاطرات، اهداف کوچک مربوط به آن هفته را بنویسید. یعنی قطعه ای از یک پازل که در نهایت عکس بزرگی را خواهد
ساخت: " می می خواهم..."

سپس قول هایی را نیز که افراد دیگر می دهند در دفتر خود کپی کنید. این کار نه تنها تک تک
شما را متحد می کند بلکه باید جواب گو هم باشید.


چه چیزی؟ چه زبانی؟


به اعتقاد من، دو سوال مهم که می توانید از فردی که در پیشرفت یک پروژه –هر پروژه ای-جدیت دارد بپرسید عبارتند از:

1)در گام بعد چه خواهی کرد؟

2)در ادامه چه خواهی کرد؟

و سومین مقوله مهم عبارت است از
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
" برگشتن و گزارش دادن "

زمانی که کسی خارج از گروه سیمور را نیز بخواهم _ حتی برای یک بار هم که شده تشویق به عمل کنم، از این فرمول استفاده می کنم و بیشتر اوقات این جمله‌ را نیز اضافه می کنم:

" زمانی که انجامش دادی، با من تماس بگیر. " و این تماس، همان طور که شر نیز به آن پیشنهاد می کند، فقط یک تماس کاری است. اگر خواستی گفت و گو کنی تلفن را قطع کن و دوباره تماس بگیر.

به تازگی با زن جوانی صحبت می کردم که آماده بود تا به هدف خود برسد. او به روشنی می دانست در قدم بعدی چه خواهد کرد، او خیلی تعجب کرد زمانی که بدون رودربایستی از او پرسیدم:

_ بسیار خوب، کی این کار را انجام خواهی داد؟

او با اشتیاق و اعتماد به نفس زیاد پاسخ داد:
_به زودی!

او به خودش افتخار می کرد و بنابراین می توانید تصور کنید از جواب من چقدر تعجب کرد.

_ "به زودی! " جواب نیست. کی این کار را انجام خواهی داد؟
حالا کمی سست شده بود.
_شنبه؟ فکر کنم تا شنبه بتوانم آن را انجام دهم.

_خیلی خوب، می توانی یکشنبه با من تماس بگیری و روی پیام گیر تلفنم پیغام بگذاری و انجام را به من اطلاع دهی .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
او هم این کار را انجام داد.
زمانی که " برگشتن و گزارش دادن " به شکلی توافقی و مانند جلسات منظم گروه سیمور به یک برنامه دائم تبدیل می شود، گام بعد، پس از قرار دادن گزارش، این است که نشانه را کمی جلوتر ببرید و از تمام اعضا بخواهید که به سوی هدف کوچک جدید شنا کنند.

_ شما درخواست بروشور کردید، بسیار خوب، آیا می توانید، تا هفته بعد، با رییس گزینش تماس بگیرید و فرم ثبت نام را دریافت کنید؟

_تبریک می گویم. شما گیتار کلاسیکی را که در آرزویش بودید به دست آوردید. هفته بعد چقدر برای درس یاد گرفتن و تمرین وقت می گذارید؟

حواست به دونات باشد



من پدر جدیدی می شناسم که تازه پدر شده و نامه ای برای پسر تازه به دنیا آمده خود نوشته است.
"بگذار سختی های خود را داشته باشد. من می خواهم قهرمان تو باشم."

گروه شما باید به شکلی بی چون و چرا از شما جانب داری کند. گروه هدف جدای " عشق سختگیرانه " یا هشدار دادن نیست. گروه هدف جایی است برای بحث و تبادل نظر میان افراد هم سطح که مقصودی جز تشویق یکدیگر ندارند.

یانین برای من نمونه خوبی است. او آدم طبیعی و خوش مشربی است و رفتاری مادرانه دارد. این رفتار او را دوست می دارم. او هر گامی که برای کودکم بر می دارم تشویق ام می کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
زمانی که به نظر می رسد که تلاشم به جایی نمی رسد یانین سریع می گوید:

_ببین چه کردی!
بسیار خوب، پس کارهای الف و ب و پ را انجام ندادی. آنها را در فهرست هفته‌ی آینده قرار دهیم. اما اصلا ناامید نشو چون کارهای د، و، ه را که انجام دادی، عالی بود.
پدر عزیزم درسی به من داد که گاهی آن را فراموش می کنم. شعری که دوست داشت بخواند
در واقع ریشه ی فلسفه او در زندگی بود:

_دوست من، در حالی که در مسیر زندگی سردرگم هستی؛
هر هدفی که داری حواست به دونات باشد‌ . نه سوراخ وسط آن!

یک گروه هدف خوب آن چیزی که هست و خوب می شناسد را بهتر می داند از آن چیزی که نمی شناسد. به این ترتیب می توانید ببینید که چگونه همه چیز با هم هماهنگ می شود. گام به گام. گام های لرزان کودک تبدیل به گام هایی استوار می شوند.

کم! کم! کم! سوابق شغلی تهیه و ارسال شده است، اتاق زیر شیروانی تمیز شده، خانه آماده
است که برای فروش گذاشته شود، جعبه های تفکیک کننده به خوبی دسته بندی شده اند، تلفن ترسناک زده شده و موفقیت آمیز بوده.

" تا هفته بعد، من می خواهم... "
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
هفته به هفته، گام به گام. یک تجارت جدید با موفقیت شروع شده، سفر انجام شده، زبان خارجی بهتر شده، زمانی که با موفقیت از خط پایان عبور می کنید راه رفتن تبدیل به دویدن
می شود و بی معطلی به خط پایان می رسید و به دنبال چالش بعدی می گردید.

غلبه بر چالش

زمانی که می گوییم یانین " بی معاشرتی " است منظورم " آسان گیر " نیست. یانین توقع زیادی از من دارد و من هم به نوبه ی خودم کمک می کنم که موانع از بین برود. شما هم می توانید همین کار را با گروه انجام دهید.
اعضای گروه سیمور گاهی همدیگر را مجبور به بالا رفتن از حال می کنند، رسیدن به جایی
بالا تر از آنچه که فکر می کنیم قادر به انجام آن هستیم.

من همیشه برنامه هایی برای یانین دارم که در چارچوب زمان اختصاص داده شده غیر ممکن به نظر می رسد، و او نیز به نوبه ی خود با جمله مورد علاقه اش–که آن را با لبخندی شیرین بیان می کند تا لحن خانم معلم سخت گیر را آرام کند- مرا تشویق می کند تا کار انجام نشدنی را انجام دهم. طوری که انگار حقیقت محض را بیان می کند، با ابروهای با رفته و در حالی که سرش را مادرانه با و پایین می برد و می گوید " تو می توانی آنها را انجام دهی. "


تاثیری که این جمله بر من می گذارد بسیار عمیق است. دیگران به من اعتماد دارند، چرا خودم نداشته باشم؟
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
به عقب برمیگردیم


هر چه جلسات گروهی ملاقات بیشتری داشته باشد، نقش‌ بیشتری می توانید در کمک به
یکدیگر ایفا کنید. می توانید همدیگر را به یاد پیروزی های گذشته بیندازید و آن را مبنایی
برای پیروزی های آینده قرار دهید.

دو سال پیش یانین و من با هم در مسابقه رمان نویسی در طی سه روز شرکت کردیم، که قبلا
درباره آن صحبت کرده ایم و در کتاب قلبتان را به روی کاغذ بیاورید نیز درباره ی آن شرح
داده ام. ما گاهی برای تقویت اراده و عزم یکدگیر به آن اشاره می کنیم.

" دختری که توانست یک رمان را در عرض سه روز بنویسد می تواند... "
روش دیگر این است که کارهای بزرگ را به بخش های قابل کنترل کوچک تبدیل کنیم.
یانین قصد داشت در مسابقه سالانه دوچرخه سواری در فاصله دویست مایلی stp میان سیاتل
تا پورتلند شرکت کند.دختری که توانست یک رمان را در عرض سه روز بنویسد، می تواند آن کار را انجام دهد!

تنها کاری که باید بکند این است که تمرین را بخش های قابل کنترل کوچک کند و هر بار یکی از آنها را بنویسد در زمان مشخص.
یانین می دانست که باید ده مایل را مدام رکاب بزند و درست نزدیک خانه اش یک جاده رفت
و برگشت به سوآلارد پارک و برعکس وجود داشت که ده مایل بود.

او را مجبور کردم که آن مسیر را از حالا تا جلسه بعدی، هفت بار رکاب بزند. " پنج بار قابل قبول است، و بیشتر از آن بهتر است. "
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
" بسیار خوب، پنجاه مایل دوچرخه سواری تا هفته بعد، قطعا! تلاش برای رسیدن به هفتاد مایل."

او نوشت:
پنجاه مایل دوچرخه سواری، هر بار ده مایل، تا هفته بعد.
_ این طوری خوبه. کار در تکه های کوچک، قابل اجرا است.

این چیزها وقت می گیرد



یانین و من الان سه سال است که به طور مرتب با هم ملاقات می کنیم. در این فاصله من چهار یا پنج دفترچه خاطرات را پر کرده ام، به انضمام یک دفتر کوچک آراسته شدده از فلورانس )دیدار امیلی در ایتالیا یکی از اهداف من بود که به قسمت های قابل کنترل کوچک شده بود(. زمانی که موارد هفتگی را در آن دفترها مرور می کنم، می بینم که چگونه تعهد به همراه مسؤولیت پذیری به یانین کمک کرد تا رمان تاریخی خود را اول تمام کند و سپس چاپش کند.

در آن مسابقه دوچرخه سواری دویست مایلی شرکت کند، یک مسافرت آخر هفته رمانتیک را به اتفاق شوهرش برنامه ریزی کند، برای یک دوره آموزشی در زمان خدمت درخواست بدهد و پذیرفته شود. عکس های گرفته شده توسط خودش را در یک مسابقه ملی شرکت دهد، و از یک میلیونر برای چاپ یک کتاب خاطرات برای دانش آموزان سال آخر خود کمک بگیرد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
در قسمت من، گروه سیمور موجب شد به یونان برگردم، مرا تشویق کرد در موردی دادخواهی
کنم )و پیروز شوم!( در استخدام کارمندان دفترم مرا راهنمایی کرد، و سبب شد اين کتاب‌ را پیشنهاد بدهم و بنویسم، داستان به داستان، بخش به بخش. یک بخش را نوشتن، سه تا را ویرایش کردن، نمونه خوانی، طراحی جدول مطالب، ویرایش کردن تغییرات، وارد کردن، حالا نوشتن بخشی جدید، کمکم، شکل کتابی گرفت که خود دارای احترامی است به گروه سیمور و
" نتیجه ی انضباط کاری".

آن دفترچه ها برای من باارزش هستند. آنها به من نشان می دهند چه گام هایی را برداشته ام که مرا به جایی که می خواسمت رسانده است: بالا . بالا . بالا . آنها به یاد من می آورند که به قول دوستم جان گارنر، " این زمان چیزها وقت می گیرد" . آنها نشان می دهند که پس از الهامات اولیه چه زحمات زیادی برده است.

زمانی که به علامت هایی نگاه می کنم که به نشانه انجام شدن کارهای هفتگی در کنار آنها زده شده می توانم ببینم که چطور به اینجا رسیده ام.

چه پیروزی هایی در این راه داشته ام و چگونه آجرهای این بنا به دقت روی هم چیده شد و
سر جای خود قرار گرفتند. چون یانین و من از آن لذت فوق العاده ای می بریم احساس ملاقات کاری به ما نمی دهد.
اما با تعجب به آن همه کاری نگاه می کنم که مستقیما به واسطه این ملاقات ها انجام شده اند.

موفقیت و رسیدن به هدف امری تدریجی است که معمولل ما را غافلگیر می کند. مهم این است که کاری بکنیم؛ هر کاری که ما را پیش ببرد. رؤیا را در دستگاه فعال ساز شبکه ای زنده
 
بالا