به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
این جمله برایم جدید بود پس تصمیم گرفتم در مورد آن تحقیق کنم. پژوهشم به نتایج جالبی رسید. مطالعات نشان داده است که اگر هوا به دلیل وجود چیزهایی مانند دستگاه های
تهویه هوا، فرستنده های تلویزیونی، و با بادهای موسمی، از مقدار زیادی یون مثبت پر شود؛ افراد ممکن است دچار سردرد و خستگی شوند. برای مقابله با این چیزهای به اصطلاح " یونیزه کننده منفی هوا " مقدار زیادی الکترون را وارد هوا می کند که سبب افزایش انرژی و خلاقیت مردم می شوند.

در گذشته یک بار که برای گروهی در کالگری درباره تأثیر دوش گرفتن و یون های منفی صحبت می کردم، در فاصله ای که استراحت اعلام شده بود یک پروفسور قوی هیکل کانادایی
نزد من آمد. او با اطمینان گفت:

دقیقا می دانم منظورت چیست. همسرم هم همین طور است.

_ببخشید؟
_ گفتم همسرم هم همین طور است.
_همسر شما هم همین طور است؟ منظورتان را نمی فهمم.
_
بله، صبح ها خیلی بداخلاق است تا اینکه دوش بگیرد.


دلم نیامد به او درباره آلودگی امروزی، ثبات مولکولی و یونیزه کننده های مصنوعی صحبت
کنم چون او هم در ظاهر مانند ارشمیدس احساس می کردکشف بزرگی کرده. همان طور که ارشمیدس کشف کرد آب تمیز کننده و آرامش بخش است و آب تعادل ما را به ما بر می گرداند. صدا و حتی نمایش ریزش آب در نزدیکی فرد می تواند وی را آرام کند و تخیل او را بارور نماید.

حس طنز کیهانی


زمانی که می خواهم به تخیلم بال و پر بدهم به جایی می روم که امکان نوشتن در آرامش وجود داشته باشد، جایی که اندیشه هایم به جریان بیفتد _ اندک اما خوب_ . من سال هاست که در کافه اسپرسو ویواچی در کیپتول هیل می نویسم و از انرژی و برخورد دوستانه پیشخدمت های آنجا، لذت می برم. یک روز، متوجه یکی دیگر از ویژگی های هیجان انگیز آن محل شدم؛ اگر چه این ویژگی روشن بود. من سال ها آنجا نشسته بودم بدون اینکه متوجه آن باشم. کافه ویواچی در ساختمان مدرسه ای قدیمی قرار گرفته و مشرف به دریاچه ای
مصنوعی است که در وسط آن فواره ای روشن قرار دارد.

وقتی روی صندلی ام در کنار پنجره می نشینم در محاصره آب هستم و هنگام استراحت گاهی در مسیری که به دور فواره می
چرخد قدم می زنم. بنابراین متوجه نبودم که در آنجا غرق در یون های منفی هستم، بدون
آنکه آگاهانه آن را ضبط و ثبت نمایم این کار را انجام می دادم.
چقدر خوب است دانستن اینکه حتی وقتی مراقب خودم نیستم، شخصی مراقب من است و گاهی با نوعی حس طنز کیهانی. یک روز بعدازظهر سه ساعت و نیم سرگرم نوشتن در کافه شیکی در منطقه کویین آن در نزدیکی سالن اپرا بودم؛ پیوسته کار می کردم؛ سپس بعد از یک ساعت بالای سرم را نگاه کردم و چیزی را دیدم که لبخند به لبم آورد، سرم را تکان دادم و با
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
صدای بلند خندیدم. از میان تمام میزهایی که می توانستم برای کار انتخاب کنم، ناخواسته
پشت میزی نشسته بودم که لامپ چرخان آن ریزش دائم آبشار نیاگارا را بازسازی می کرد.
بی آنکه بدانم، زمانی که می نوشتم این تصویر متحرک آبشار خروشان پیوسته در کنارم بود.

ایجاد محیطی برای خلاقیت رفتن به کنار آب، به هر دلیلی که باشد، کار مؤثر و مفیدی است. در اینجا با نمونه هایی از این اصل در عمل آشنا می شوید.
یکی از دوستانم در دفتر خود اتاقکی برای دوش گرفتن ساخته بود. ابتدا می گفت آن را برای
زمان هایی ساخته که تا دیر وقت کار می کند و بعد هم باید در یک مهمانی شام در شهر شرکت کند. اما در نهایت، با شرمندگی، دلیل اصلی ساخت آن را برملا کرد. این دوش برای او مانند مخزن فکر بود. جایی که می توانست حتی وسط روز، به درون آن برود و کارها را انجام دهد یا درباره مسائل تفکر کند.

در کلاس های کارگاهی من، یکی از کسانی که زمانی غواص بود به من گفت که در زیر دوش آنقدر ایده های خوب به ذهنش رسیده که برای ثبت آنها یک تخته شاسی زیر آبی در حمام گذاشته است. شما هم می توانید با کمتر از ده دلار یکی از تخته ها را از فروشگاه های وسایل غواصی تهیه کنید.
شخص دیگری در کلاس درمقابل چشمان حیرت زده ی من دست در کوله پشتی خود کرد و یک تولید کننده جیبی یون منفی بیرون آورد که به فندک ماشین متصل می شد، و به او کمک
می کرد هنگام رانندگی تفکر خالق تری داشته باشد.یک خبرنگار روزنامه سیاتل به من می گفت که هر وقت در کار خود در می ماند و مجبور است آن را در موعد مقرر تحویل دهد، برای راه انداختن قوهی تخیل خود از دفتر کارش بیرون می رود، و دور دریاچه گرین لیک قدم می زند؛ در حالی که کاغذ و مداد را نیز همراه خود دارد.

از تمام این تمرین ها می توانید الهام بگیرید و از آنها در موقعیت های زندگی و کاری استفاده کنید. به قول وردزورث شاعر که به مایکل دستور خروج از خانه را می دهد:

یک تکان از جوشش جوی شاید بیش از یک مرد تو را درس دهد
از معنای خیر و شر تا آنکه در گوشه ی خانه بنشینی


حالا شما

رودخانه، دوش آب یا آبشار خلاقیت را بر می انگیزند. در لحظه های زندگی تان برای
گسترش نگرش، و الهام گرفتن، و شکل گرفتن آرزوهایتان به نزدیکی آب بروید –به ویژه آب
روان- و یک کاغذ و خودکار همراه داشته باشید. به زودی فریاد خواهید زد " یافتم! یافتم! "


پیشنهاد می کنم پیش از اینکه به خیابان بدوید و کشف خود را به گوش همه برسانید، لباس هایتان را بپوشید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
فصل 10

زندگی روزمره خود را مکتوب کنید


هر روز یک زندگی، شما را با همراه بودن قرارها، صورت مخارج، اتفاقات برنامه ریزی شده و هر چیز دیگری که می خواهید در تقویم همراه خود اضافه کنید، روبه رو می کند. مراقب کارهای بیهوده ی روزمره خود باشید، اما آیا از لحاظ معنوی به شما هم کمکی می کند؟ آیا یک برنامه ریزی روزانه وجود دارد که هر روز نه تنها به شما یادآوری کند که نیاز است که خود را در یک ساعت مشخص نشان دهید، بلکه شما را مجبور به تغییر کند تا انسان بهتری باشید؛ در نتیجه، نه فقط فهرستی برای انجام دادن، بلکه منحصر به فرد باشید.

یک هنرمند به نام ران دقیقا از چنین روشی پیروی می کند. او از نوشتن به شیوه ای متفاوت و
غیرمعمول برای هدایت اهداف و زندگی روزمره خود استفاده می کند.


داستان ران

من و ران در مسابقه رمان نویسی در سه روز ، با هم ملاقات کردیم. بنابراین شاید بتوانید بگویید ما با هم در مسابقه ماراتن دویده ایم، یا در مسابقه خلق شاهکار ادبی. ما سه روز
متوالی در کافه ویواچی کنار همدیگر روی یک میز نشستیم و در این مدت کلمه ای با هم
حرف نزدیم؛ پانزده تا شانزده ساعت در روز نوشتیم تا کار تمام شد.

ران مردی جوان با استعدادهای گوناگون و خوش اندام است. پس از مدتی فهمیدم که او خالق نوعی حرکات موزون است، بنابراین تعجب نکردم. زمانی که اولین بار با هم ملاقات کردیم، او دانشجوی بازیگری و فیلمنامه نویسی بود، در حالی که همزمان سرگرم تمرین برای ایفای نقش اصلی در یک نمایش به نام _ کارلوس ین _ بود و رمانی را که خودش نوشته بود به فیلمنامه تبدیل کرد.

او دارای انرژی عجیبی بود. زمانی که با او صحبت می کردیم قدرت مهار شده اش را در زیر پوست احساس می کردید. در هر حال خطری، در هر گوشه ای از دنیا برای کسی اتفاق می افتاد، او ممکن بود مؤدبانه عذرخواهی کند، و با پریدن به درون نزدیک ترین باجه تلفن تبدیل به مردی قوی شود یا با گذاشتن دست ها به روی سینه به یک جنگ جو تغییر شکل دهد. ران اینک در تگزاس و در حال گذراندن بیست و یک واحد پایانی در دانشدگاه زندان تگزاس است. اینکه چگونه می تواند تمرکز خود را به این خوبی حفظ کند و طی روز از عهده این همه کار متفاوت بربیاید؟ ران می گوید که این کار را با استفاده از " فهرست اهداف " روزانه انجام می دهد.

تعیین هدف روزانه از راه نوشتن " من هر روز را با نوشتن فهرستی آغاز می کنم که به من یادآوری می کند آن روز زنددگی را چگونه می خواهم بگذرانم. "

این راهی است برای ارتباط برقرار کردن با عناصری که ارزش بیشتری در زندگی من دارند. هر چه آگاهی بیشتری از آنها داشته باشم زندگی ام غنی تر می شود. به همین دلیل است که آنها را هر روز می نویسم.« اولین جمله در فهرست او این است که: من افکارم را تحت کنترل و نظارت دارم، و آنها را به هر جایی که ممکن باشد هدایت کنم .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
_ این حس به من کمک می کند تا در زمان حال باقی بمانم. زندگی در زمان حال جریان دارد.
وقتی غرق افکار خود می شوم خودم را از اینجا و حال جدا کرده ام.

دومین دستور روز بر همین نصیحت تأکید دارد:

من از راه تنفس و آگاهی حسی، بر اینجا و حال تمرکز می کنم.
ران فهرست خود را به سرعت می نویسد و تلاش می کند تا تمام آنچه را در ذهن دارد، یادداشت کند. به جز دو مورد اول، لزومی ندارد که هر روز با همان ترتیب نوشته شود: اگر چه او خود را موظف کرده که به فهرست روز قبل نگاه نکند مگر اینکه نتواند چند مورد آخر را به
یاد بیاورد.

_ چیزهایی که فهرست می کنم به من ابزارها، اصول و روش هایی را یادآوری می کنند که می
خواهم خود را در زندگی روزانه با آنها هماهنگ کنم. قبال این جملات یادآوری کننده را در قالب دستورات می نوشتم. برای نمونه ^ افکارت را کنترل و نظارت کن_، اما وقتی آنها را به صورت زمان حال و اول شخص نوشتم، حالت مستقیم تر پیدا می کنند.

حالا کمتر حرف می زنم و بیشتر گوش می دهم و اجازه می دهم اعمالم بلندتر از کلماتم حرف بزنند.
با هر آدمی که ملاقات می کنم چنان رفتاری دارم که گویی مهم ترین آدم در جهان است. حالا حس می کنم نیروی تمام عالم در من متمرکز است.
مردم دوست دارند که به من عشق بورزند و به من پول بدهند. هر دلاری که خرج می کنم دنیا ثروتمند می شود و چند برابر آن را به خودم باز می گردد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
او قصد و نیت خودش را روی اصول تدوین می کند و از آن اصول می خواهد راه گشای او
در طول روز بوده و به او در انجام کارش کمک کرده، تا به آن شیوه رفتار کند، زیرا هدف روشنی در ذهن دارد و در صورت لزوم می تواند مسیر خود را اصلاح کند.

گردآوری سخنان قصار سخنان خردمندانه و جمالتی که ران می نویسد عموما، ریشه در مطالعات گسترده او دارند، او آنها را به هم گره می زند تا با مهارت جدید، یاد بگیرد آنها را گسترش دهد.
یا به شکلی شانسی به جمله ای بر می خورد که به گوشش آشنا می آید. برای مثال یک بار از
جین هوستن فیلسوف، در یک مصاحبه رادیویی شنید، که درباره " زمان رنگارنگ " فکر میکرده که ایده باارزشی است.
" زمان رنگارنگ، به این معناست که " زمان کاملا متفاوت می گذرد و بستگی به آن دارد که، شما در آن زمان در حال انجام چه کاری هستید و چطور درگیر کارتان هستید. وقتی بدون مزاحمت روی چیزی کار می کنید و کاملا تمرکز دارید، ساعت ها ممکن است چنان به سرعت بگذرد که گویی چند دقیقه گذشته است. در این حالت، هم در زمان، هم در
بی نهایت و هم در یک لحظه زندگی می کنید.

بنابراین یکی از چیزهایی که حالا هر روز صبح برای خودش می نویسد عبارت است از: من در زمان رنگارنگ زندگی می کنم که بر ثروت و تنوع زندگی من می افزاید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
چند مورد از " فهرست اهداف " نیازهای زندگی روزمره ران را منعکس می کند؛ آنها سخنان قصاری هستند که به او کمک می کنند سلامت خود را حفظ کند.
حالا مصرف غذای خودم را به حداقل می رسانم و هر وعده 3/1-2/1 کمتر غذا می خورم.

زمانی که درگیر کار بازیگری است هنگام تمرین های توان فرسا کالری زیادی می سوزاند. اما در مواقع دیگر باید به خودش یادآوری کند که زیاد غذا نخورد.
مورد دیگری از فهرست، یک جمله دلگرم کننده است که فعالیت های فکری و هنری وی را تشدید می کند.
یک دل مشغولی باشکوه برای خودم می سازم، با این آگاهی که قطره قطره جمع گردد وانگهی
دریا شود. ران شرح می دهد که این جمله خاص از فهرست خود را از دوستی گرفته که دانشجوی فوق لیسانس هنرهای زیبای دانشگاه دلور است.

معلم نقاشی او از این جمله استفاده می کرد تا شاگردان خود را به کار بیشتر تشویق می کند.
_ دل مشغولی با شکوه _ اکنون راه، دانشجوی موسیقی است.

_من میخواهم موسیقی اصیل بسازم هر چند که فعال وقت زیادی برای اختصاص دادن به آن ندارم. مدتی است روی تئوری موسیقی، صدا، آواز و پیانو کار میکنم. کار روی تئوری موسیقی را صبح ها در حمام و با استفاده از آن نوع کتاب هایی انجام میدهم که صفحه سمت راست آن را می پوشانید و جواب ها را در صفحه سمت چپ وارد می کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
کمکم دارد شکل می گیرد.

_تا اینجا کتاب تئوری موسیقی سال اول را تمام کرده ام وتصمیم دارم کتاب سال دوم را شروع کنم.


ران از اصطلاح "کامبوپاپ" برای اشاره به انجام همزمان چند کار مختلف استفاده می کند. من هر بار یک کار را تا آخر انجام می دهم مگر اینکه از قبل برای انجام کارهای کامبوپاپ برنامه ریزی کرده باشم.

*بروس لی می توانست همزمان کتاب بخواند، تلویزیون تماشا کند، و هنرهای رزمی انجام دهد. هر کدام از این کارها بخش متفاوتی از توجه او را به خود جلب می کردند بنابراین او می توانست همزمان سه یا چهار کار مختلف را به خوبی انجام دهدد. منظور از فعالیت های "کامبوپاپ" این است.

نخست ران اعتراف می کند که _کامبوپاپ_ را با آن شدتی که بروس لی انجدام می داد اجرا
نمیکند؛ اما او، برای نمونه، هنگام حرف زدن با تلفن ورزش های کششی انجام می دهد. اگر قصد انجام چند کار همزمان را نداشته باشد روی یک کار تمرکز می کند تا آن را به پایان برساند.

جمله دیگری در فهرست روزانه ران منعکس کننده یکی از اصول فلسفی و اعتقادی اوست.
با وجود تمام راحتی ام، بر اساس معنویت درونم زندگی می کنم که ترس را نمی شناسد و می داند که عالم همین حالا همه چیز را برایم فراهم می کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
ران می گوید :

گفتن اینکه عالم فراهم می کند راهی است برای دربرگرفتن چندین اعتقاد مختلف. زمانی که می گویم " عالم "منظورم نیروهای فرا زمینی نیست. منظورم همان چیزی است که مالتز در کتاب سایکو سایبرنیتکس مطرح می کند؛ این مطالب را وارد ذهن ناهشیار
بخشنده ام می کند، و تا چیزهایی را که درخواست می کنم یا چیزهایی که آرزویشان را دارم کم کم در زندگی ام اتفاق می افتد. مردم فکر می کنند که این تصادفی است. اما اگر فرض کنم که تصادفی است در این صورت هیچ تسلط و نفوذی روی آن نخواهم داشت.

فکر این که شرایط و تصادف می توانند بر زندگی من حکومت کنند به این معناست که من هیچ هدف و مقصدی ندارم. و این سرنوشت را خلق می کند: من قایق شکننده ای هستم که دریای سرنوشت و جریان آب مرا هر جا که بخواهد با خود می برد. بسیاری از مردم باور دارند که
اسیر سرنوشت خود هستند و زنگی آنها از قبل مقدور بوده.


_ من به این گروه از مردم تعلق ندارم.

به عقیده ران مساله این است که آغوش خود را به روی چیزها بگشاییم و اجازه دهیم که دیگران بدانند در جستجوی چه هستیم. داشتن هدف و آگاه بودن از چیزی که به دنبالش هستید اهمیت زیادی دارد. اگر به روشنی بدانید که چه می خواهید، به عقیده من، عالم آن را فراهم می کند: چیزی که نیاز دارید به سمت خود جذب می کنید. این یکی از دلایل من برای نوشتن فهرست های صبحگاهی است. این تصادفی نیست.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
_ اگر خواسته ای دارید می توانید بر احتمالات تأثیر بگذارید. درست مانند آن کسی که در
اپرای پکن بشقاب ها را می چرخاند، شما هم می توانید احتمالات را بچرخانید تا شانس
رسیدن به نتیجه مطلوب را به واقعیت تبدیل کنید.


خودت را به جریان زندگی بسپار



در فهرست او کنجکاوی هایی به وجود می آید که سؤال برانگیز است و اتفاقا در مرکز کار او نقش مهمی ایفا می کند.
سبد اولویت هایم را خالی می کنم.
" سبد اولویت ها " چیزهایی هستند که باید در برنامه آن رو انجام شوند. منظور از خالی کردن این است که از برنامه ی تقویمش آگاه است، اما خودش را به آن محدود نمی کند.
_من در جریان زندگی وارد شده و اجازه می دهم وقایع جدید جای خودشان را باز کنند و
زمانی که اتفاق می افتند پاسخ گو هستم.

این جمله در اصل به ران تعلق ندارد.
_ اصل و نسب این اصطلاح به مردی بر می گردد که هنرهای رزمی را از وی یاد گرفتم وخودش هم از شاگردان بروس لی بود.

_شما روز را با یادداشت کردن کاری آغاز می کنید که می خواهید آن روز انجام دهید. اما "سبد اولویت ها" را بیش از حد پر نکنید. شاید متوجه شوید در حال انجام کاری هستید که در
فهرست شما نیست. اگر تمام روز خود را برنامه ریزی کنید، زمدانی برای انجام این نوع کارهای اتفاقی نخواهید داشت.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
_ زمانی که اتفاق تازه ای می افتد که ارزش زیادی برای من دارد، چیزی که باارزش تر از کار مورد نظر من است، کار جدیدی را انجام می دهم. پس وقتی از خانه خارج می شوم خودم را
به هیچ اولویت خاصی محدود نمی کنم، فقط با دنیا و کائنات هستم، بدون اینکه توقع پاداش
از دیگران یا موقعیت ها داشته باشم.

در غیر این صورت ممکن است موجب محدود شدن چیزی شوم که آن موقعیت ها و افراد به من می دهند. اگر از قبل برنامه مشخصی داشته باشم سد راهم می شود. اما اگر آماده پذیرش تمام احتمالات موجود یا هر آنچه از همکاری من با دنیا حاصل می شود، باشم، شاید چیزهای به مراتب بیشتری یاد بگیرم.

ران اصرار دارد که سبد او تفاوت زیادی با مدیریت زمان دارد. یکی از تفاوت ها این است که در پایان روز خودش را به دلیل کارهایی که انجام نداده سرزنش نمی کند.

_ دلیلی ندارد احساس گناه کنم، چون در این صورت از اولین هدف در فهرست روزانه ام تج*وز کرده ام: بر افکارم نظارت می کنم، و همچنین در گام بعدی، بودن در اینجا و حال، احساس گناه به خاطر گذشته است.
_ می خواهم هر کاری از دستم بر می آید انجام دهم تا وقت و آگاهی ام را در اینجا و حال صرف کنم چون زندگی در اینجاست. هر چه لحظه حال را بزرگتر کنم، زندگی ام سرشارتر و
پُربارتر می شود.

_تحولات و فرصت های جدید را با آغوش باز می پذیرم و در قالب اهداف خود دست به بداهه پردازی می زنم .
 
بالا