به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
حالا با ناباوری به گذشته می نگرم تا ببینم چطور در نوشته های خود همه چیز را به دقت
پیش بینی کرده بودم.


حرکت به فراسوی نتیجه


تأکید بر پایان اهمیت دارد، اما سطح عمیق تری هم وجود دارد که می توانید به آن برسید و
اراده ی خود را بیش از پیش استحکام بخشید. من این سطح عمیق تر را " سود در سود " یا
" نتیجه در نتیجه " می نامم. به جای آن که فقط درباره هدف بنویسید، در اولین جا فکر کنید
چرا آه اهداف می خواهید و رسیدن به آن، چه تاثیری بر زندگی شما و دیگران خواهد داشت.

برای رسیدن به این سطح و فراتر از آن، به سطوحی که در اعماق مدفون اند بروید " نتیجه ی
نتیجه ی نتیجه" هنگام نوشتن توضیح بیشتری درباره هدف خود بدهید "... و به این دلیل... " و
سپس " ... و به آن دلیل..."

ماریا در کافه ای به نام دیواس به عنوان پیشخدمت کار می کند. او به دنبال آپارتمانی _ بر فراز آسمان _ است که در آن نگه داری از حیوانات خانگی مجاز باشد. دلش می خواهد کف آپارتمان از چوب باشد و پنجره های زیادی داشته و در نزدیکی یک پارک قرار داشته باشد.

یک روز شنبه، صبح زود در کافه تنها هستیم و ماریا مطالبی را که روی یک برگ کاغذ بریده شده از دفتر یادداشت، درباره آپارتمان، ایده آل خود نوشته با اشتیاق به من نشان می دهد.

وقتی فهرست جالب او را می خوانم، می دانم که او به زودی خانه ی رؤیایی خود را به دست می آورد .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
چون در هر مورد او نه فقط چیزی را می خواهد، بلکه دلیل خواستن آن را نیز نوشته است.

بر فراز آسمان، طبقه آخر را می خواهم. حیوانات خانگی مجاز هستند، چون شادی را می آورند!
کف چوبی، که به راحتی می شود از آن نگه داری کرد. نزدیک پارکی بزرگ، برای دویدن در آن. در محاصره ی پنجره ها برای داشتن نور زیاد.

اصلا تعجب نکردم وقتی دو هفته ی بعد ماریا با چشم های درخشان به دیواس می آمد؛ او
آپارتمان ایده آل خود را پیدا کرده بود. با کف چوبی و پنجره های بزرگ و درست کنار پارک
گرین لیک که در آنجا اجازه نگه داری از گربه ی خود را نیز دارد.

گاهی " نتیجه در نتیجه " آنچنان که برای ماریا بود روشن و آشکار نیست؛ باید اجازه بدهید قلم
شما توضیح دهد که این هدف چرا انقدر برایتان مهم است. این درس را زمانی گرفتم که برای
داشتن شانس حضور در یک اپرا درخواست دادم.

من از طرفداران پروپا قرص اپرا هستم. بنابراین خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم اپرای سیاتل
برای اجرای تورانات اثر پوچینی به دنبال " سوپرنیومرری " بازیگران فرعی که آواز نمی خوانند می گردد.

این را در ذهن خودم نوشتم که می خواهم یکی از این _ سیاهی لشکرها _ باشم. اما متاسفانه
وقتی به استودیوی اپرای سیاتل رفتم، تا برای ایفای نقش بی کلام لیدی پانگ تست بدهم ،
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
متوجه شدم که سایزم مناسب نیست. به آنها گفتم با کمال میل حاضرم وزنم را بالا یا پایین
ببرم اما آنها گفتند که در واقع مساله قد بلند شماست. من خیلی بلند قد بودم. آنها خیلی ابراز تأسف کردند. آنها از قبل لباسی برای آن نقش آماده کرده بودند که اندازه من نمی شد و دوم اینکه خواننده ت نوری که باید با من جفت می شد کوتاه قد بود. بنابراین درخواست من رد شد.

اما شانس ظاهر شدن در صحنه ی یک اپرا فرصتی چنان مهم بود که دلم نمی خواست تسلیم شوم. تصمیم گرفتم که باید آن نقش را بگیرم. پس به خانه برگشتم، و درباره ی حضور در اپرا نوشتم. بودن در توراندات خیلی جالب است و من خیلی خوشحال هستم. حتی وقتی دارم درباره آن می نویسم قلبم به تپش می افتد؛ دم و بازدم خودم را احساس میکنم. از اینکه در محاصره موسیقی مورد علاقه ام چیزی به آن باشکوهی هستم احساس رضایت می کنم.

به من خوشامد می گویند و مرا از خودشان می دانند. و خواننده ها وقتی در پشت صحنه از
کنارم رد می شوند لبخند می زنند.

به یکی از دوستان نزدیکم گفتم احساس می گنم گرفتن این نقش در عین حال خیلی نزدیک و خیلی دور است. حرف او هم به عنوان مدل، و بازیگر آگهی های تجاری فرصت های زیادی
را از دست داده کمک زیادی به من نکرد. او گفت
_ در تئاتر این شیوه بسیار دیده می شود.

این چیزی نبود که نیاز داشتم بشنوم. بهتر دیدم در مورد این موضوع دیگر با او حرف نزنم .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
نوشتن در زمان حال، همچنان که آن را به دست آورده ام، به حفظ ایمان کمک خواهد کرد. با وجود آنکه در آن زمان انجامش خیلی غیرقابل پیش بینی بود.
عاشق پوشیدن لباس های محلی و تمام جزییات آن هستم؛ مثل فر خوردن پنجه ی کفش های
ابریشمی؛ یک متصدی لباس که کمک می کند آماده شوم و لباسم را بپوشم؛ متصدی گریم –که
توجه زیادی به من می کند؛ متصدی کاله گیس موهای مدل شینیون مرا درست می کند- رفاقت متقابل با دیگران- احساس تعلق داشتن به یک گروه کار تیمی و هماهنگی.

یک بار که اشتباه کردم این موضوع با پائو ، مدیر تولید، تماس گرفتم تا بپرسم آیا کس
دیگری را پیدا کرده اند یا نه، و او قرار است همان بعدازظهر سه خانم دیگر برای تست بیایند.
احساس ناامیدی می کنم. حالا پوئو می گوید نه تنها قد برایشان مهم است بلکه اندازه ی کمر
هم باید زیر 28 باشد. و سه کاندید دیگر هم وجود دارد. لعنت! دوباره لعنت! می خواهم
قسمتی از حال بدی که دارم را به آنها بچشانم.
برای مقابله با ناامیدی به نوشتن پرداختم، و این بار به سطحی عمیق تر رفتم. سطح " فایده در
فایده " یا " نتیجه در نتیجه ".
پرده برداشتن از " چرا " در زیر " چی " چرا گرفتن این نقش تا این حد برایم مهم بود؟ اگر این نقش را بگیرم چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟ در حالی که به این سولات پاسخ می نوشتم کمکم می فهمیدم چرا اینقدر برایم مهم بود.

بودن در آن اجرا به نویسندگی من کمک می کرد: با رنگ آمیزی کردن کلماتم، با احاطه کردن من در میان صداهای زیبا. تماشای پشت صحنه چندین کار بزرگی به کار ویرایش و کار های حساس من کمک می کرد .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
همچنین، این اپرای خاص وابستگی شخصی و خصوصی
با من داشت که حتی فکر کردن به آن هم مرا سرشار از شادی و شعف می کرد.

توراندات اپرایی بود که در نیویورک و طی انتشار کتاب اولم دیده بودم، و در کتاب دوم خودم نیز درباره جادوی آن چیزهایی نوشته بودم. به آن انرژی و شعف نیاز داشتم تا آن را حالا به درون پروژه فعلی ام منتقل کنم. زمانی که این را دریافتم، گرفتن آن نقش بیش از پیش برایم مهم و حیاتی شد؛ در واقع بازی در آن اپرا تبدیل به نمادی شد از آنچه برای کتاب سوم ام امکان پذیر بود.

درباره ی " نتیجه در نتیجه " در زمان حال نوشتم.
تصور کن. من با یک ناشر بدزرگ قرارداد دارم و هر روز در اپرای سیاتل با خوانندگان گفتوگوهایی را ترتیب می دهم... چقدر لذتبخش است انجام کاری که دوستش دارم، کار کردن سخت روی ویرایش و شکل این مصاحبه ها. چقدر پربار، چقدر عدالی... خلاقیت اوج می گیرد!

چیزی که روح مرا به شوق می آورد این حقیقت است که شب های بسیار و گاهی اوقات بعدازظهرها را روی صحنه ی اپرای سیاتل خواهم بود تا به اتفاق دیگران توراندات را تمرین
کنیم.
...پس از اینکه به روی صحنه یا نزدیک آن بروم، حتی با نشستن در تالار، ضربان قلبم یک پله
بالا تر می رود، و تماشای اینکه چگونه کار ذره ذره شکل می گیرد و ساخته می شود و بر نویسندگی و کار من اثر می گذارد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
... چه لذتی دارد عبور کردن از " در صحنه/فقط کارکنان " و تمرین کردن با افرادی که ستایشان می کنم، در حالی که کارگردان با بلندگوی سالن مرا صدا می زند و موسیقی پوچینی در اطراف من پیچ و تاب می خورد. ریتم آن در نوشته ی من منعکس خواهد شد.

دو روز پس از نوشتن درباره " نتیجه در نتیجه " از طرف اپرا با من تماس گرفتند: فردی که قرار
بود نقش را بگیرد نمی توانست آن نقش را به خوبی انجام دهد، و آنها به من نیاز داشتند تا سریع به آنجا بروم.
و بله، غرق شدن در موسیقی و شرکت در آن تولید عظیم بر نویسندگی من تأثیر مثبت گذاشت و مهارت های ویرایشی مرا بهبود بخشید؛ و یکی از فواید آن هم این است که داستان را در اینجا نقل کردم.


حالا شما

نوشتن درباره نتیجه کمک می کند که تمرکز خود را حفظ کنید؛ حتی زمانی که تمرکز ندارید، یا فکر می کنید که ندارید. کلام مکتوب سبب می شود تصویر پایدار و استوار باقی بماند، مانند چراغ روشن نورافکن که همیشه روشن است. نوشتن واژه ها هدف و نتیجه مورد نظر را، در ذهن تان حفظ می کند. کاغذ نمی تواند آن را برای شما نگه دارد. وقتی روی نتیجه تمرکز می کنید در زمان حال بنویسید، طوری که انگار چیزی را توصیف می کنید که قبال اتفاق افتاده است. من آن را " نوشتن به مثابه واقعیت " می نامم. مطمئن شوید که نوشته تاریخ دارد چون بعدا که آن را دوباره می خوانید این احساس اسرارآمیز را دارید که گویی آن را نه قبل، بلکه پس از این که اتفاق افتاده نوشته اید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
حالا عمیق تر فکر کنید. نه فقط نتیجه بلکه " نتیجه در نتیجه " فقط درباره چیزی که می خواهید ننویسید بلکه دلیل آن را هم توصیف کنید.

چرا داشتن یا نداشتن آن برای شما این قدر تفاوت می کند؟ و سپس باز هم به عمق بیشتری بروید: چرا آن را می خواهید؟ و بعد باز هم عمیق تر، نتیجه دوم و تا آخر، تا اینکه به مرکز آن برسید.

یک راه برای انجام این کار، هنگام نوشتن این است که، پیوسته جاهای خالی را پر کنیدد، »... و
به این دلیل که من می خواهم...
" تمرکز روی نتیجه و " نتیجه در نتیجه " سبب می شود رؤیای شما زنده بماند.

هر چه بیشتر روی تاثیراتی که هدف شما خواهد داشت، تأثیرات آن بر زندگی شما و در این جهان به طور کلی، به سوی مأموریت های دست یافتنی پیش بروید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
فصل 9

محیط اطراف خود را تغییر دهید:


رفتن به کنار آب برای نوشتن
بیشتر ما فکر می کنیم که برای نوشتن باید پشت میز تحریر یا هر میزی بنشینیم که یک تکیه
گاه صاف داشته باشد. پاها را محکم روی زمین بگذاریم، قلم را درست به دست بگیریم و کاغذ را نیز دقیقا در زاویه مناسب بگذاریم.

در واقع بعضی از ما خاطره ی نوشتن را مانند زمان مدرسه تداعی می کند. اما وقتی دارید اهداف خود را بیان می کنید و تصویری دقیق از جزییات برنامه های کامل خود را برای رسیدن به آن اهداف می کشید، یا آنقدر می نویسید تا به راه حل برسید، حقیقت این است که خارج شدن از خانه، و مخصوصا رفتن به کنار آب، گاهی اوقات به شکوفا شدن خلاقیت کمک زیادی می کند.

برای اثبات ارتباط میان آب و خلاقیت می توان حداقل تا قرن سوم پیش از میلاد برگشت.
ارشمیدس ریاضی دان مشهور، که از حل مسئله ای دشوار خسته شده بود، به حمام عمومی
رفت. و تن خود را به آب گرم سپرد تا از گرمای آرامش بخش آن لذت ببرد.

او متوجه شد که وقتی در آب فرو می رود، سطح آب کمی پیرامون وی با می آید و ناگهان آهان! راه حل مساله علمی خود را یافت.

او فهمید چطور چگالی را از راه جابجایی بسنجد و به این ترتیب روشی برای تعيين خلوص طلای تاج شاه هیرو یافت.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
ارشمیدس از این کشف چنان خوشحال شد که بلافاصله از وان بیرون پرید و آنها گفتند که در خیابان های آتن باستان می دوید و فریاد می زد:

اورکا
یعنی _ کشف کردم! _

ارشمیدس با فرو رفتن در آب پدیده ای فیزیکی را تجربه کرد که به مسأله او پاسخ داد اما شاید یک دلیل آن هم این بود که او با فرو رفتن در آب، به ذهن خود آرامش داد تا بر مساله غلبه کند.
بودن در کنار آب –یکی از چهار عنصر حیات- منجر به خلاقیت می شود. جولین جیندز، دانشمندی از دانشگاه پرنستون، گفت که بزرگ ترین اکتشافات علمی و ریاضی در سه مکان
اتفاق افتاده اند:

رختخواب
اتوبوس
حمام


.« منظور از حمام هر نوع تماس با آب است از جمله دوش گرفتن، بودن در قایق، شنا کردن در دریاچه یا قدم زدن در زیر باران.
ما در سیاتل از نعمت باران های ملایمی برخورداریم. ریزش فراوان و آرام باران که برای تفکر و نوشتن افکار مناسب است.

من یک خودکار و کاغذ ضدآب " مخصوص باران " با خودم دارم
که مورد استفاده دانشمندان است.
بنابراین، ما صاحب یک سیستم حمل و نقل هستیم که دائما عرض خلیج "پیوجت ساند "را
طی می کنند. و در آب های جزایر سان بو آن در حال رفت و آمد هستند. مثل ادنا، ویسنت
میلادی. وقتی که خیلی خسته هستم می روم و خیلی شاد برمیگردم. گاهی در طول شب به
سوی گذرگاه جزیره استاتن می روم و برای ساعت ها سوار کشی می مانم، بسیار خوشحال می شدم و در خلوت و انزوا به خلاقیت می پردازم. این آرامش را یک سفر دریایی به من ارزانی داشته است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,195
مدال‌ها
10
سکه
18,687
بیشتر اوقات یکی از بچه هایم را با خودم به این سفرها می برم. مخصوصا زمانی که آنها روی یک پروژه کار می کنند یا برای موضوع مهمی مطالعه می کنند.

زمانی پیتر خود را برای آزمون
ورودی مدرسه آماده می کرد پس از شام ساعت شش سوار می شدیم و تا ساعت ده که آنجا
را ترک می کردیم، چهار ساعت تمام را با احساس رضایت و خوشحالی به مطالعه و کار می
پرداختیم. البته فاکتورهای مزاحم و نیز تکرار آهنگین صدای آب سفر موجب افزایش بازدهی می شد. و یک چیز دیگر هم بود؛ در کنار آب بودن. به ویژه آب روان، سبب به حرکت درآمدن ایده ها می شود.
میل شدید خاصی از حرکت آب به وجود می آید. فکر خلاق است که ما را به سر منزل خواهد رساند. در یکی از کلاس های کارگاهی که در مرکز درمان غیردارویی برگزار می کردم، توضیح می دادم که چگونه دوش گرفتن برای بیشتر افراد الهام
بخش است.
به شوخی گفتم که چون ممکن است در زیر دوش به روشن بینی دست پیدا کنید کار عاقلانه این است که از قبل قلم و کاغذ ضدآب یا مداد شمعی قابل شستشو برای نوشتن روی دیوار با خود داشته باشد.

زمانی که این پدیده را توضیح می دادم زنی با موهای فرفری که در ردیف جلو نشسته بود با اشتیاق سر تکان می داد.
او با خوشحالی گفت:
این به دلیل یون های منفی درون آب است.
 
بالا