به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
روزی در یک سخنرانی برای جماعتی بزرگ به ماجرای بخشودن پدرم و تمام رویدادهای اسرار آمیزی که برای یافتن قبر پدرم با آن رو به رو شدم اشاره کردم. پس از ذکر این ماجرا نوری فروزان تمام وجودم را انباشت و در نهایت این پیام را در اختیارم گذاشت که عفو و گذشت، کلید رهایی از این درد و رنج است. خشم و کینه جویی ممنوع، فقط گذشت. در آن لحظه بر تمام احساس ها و هیجان های کشنده ناشی از آن حکم قضایی خط بطلان کشیدم.

آن شب، نخستین شبی بود که پس از مدت های مدید از خوابی آرام و روح نواز بهره مند شدم.
صبح روز بعد، پس از آن که بیدار شدم خود را شاد و سبکبار یافتم. تصمیم گرفتم فرآیند بخشودن را به طور کامل پیگیری کنم. از این رو بر خطای افرادی که ناعادلانه بر علیه من نزد محاکم قضایی عارض شده بودند، قلم عفو کشیدم.

با خود گفتم دیگر هرگز این اندیشه جانفرسا را به ذهن راه نمی دهم و در مسایلی که سر راهم قرار می گیرند غوطه ور نمی شوم؛ در عوض دقت و توجه خود را به افرادی معطوف می کنم که در این گونه مسایل پایشان در میان است. چنین شد که افکار خشم آلود را از ذهن زدوده و قلبم را به روی آنان گشودم. آن روز صبح برای آنان گل و تعدادی از کتاب هایم را فرستادم. به وکیلم هم اطلاع دادم که این پرونده از نظر من خاتمه یافته است و از او تقاضا کردم که در این زمینه کوچکترین فعالیتی نکند. افکارم که آکنده از خشم و انتقامجویی بود، ظرف چند لحظه از عشق و صمیمیت سرشار شد.

در باطن حس کردم که می توانم در قبال جزییات این پرونده پاسخگو باشم و همه چیز بر وفق مرادم خواهد بود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
سه روز بعد، از وکیل گروه مدعی نوشته ای دریافت کردم مبنی بر این که طرف های دعوا، عاقبت از خر شیطان پایین آمده، از ادعای خود دست برداشته اند. آنان ضمن عذرخواهی به خاطر مسایلی که سبب آن شده بودند، ورقه چشم پوشی از دادخواست را برایم فرستادند و خلاصه پرونده با صلح و سازش تمام شد. پس از صرف هزار دلار هزینه و رویارویی با کابوس های وحشتناک به مدت دو سال، سرانجام درس عفو و گذشت را - که پیش از این در شهر بیلوکسی با آن رو به رو شدم . به طور کامل آموختم.

تمام این هزینه و رنج و مشقتی که در طول این دو سال متحمل شدم برای کسب درسی نیرومند و پرارزش بود. این درس به من می آموخت عشق و توازن را به جای خشم و کینه جویی بنشانم. این که عشق تنها واکنش نسبت به خصومت است و هر چیز دیگر ما را ضعیف و زبون می کند. اکنون برای هزینه ای که صرف این تجربه کردم هرگز افسوس نمی خورم. لحظه ای که از خشم و غضب، به عفو و بخشش روی آوردم، انرژی منقبض میان من و کسانی که از آنان کینه به دل داشتم آزاد و رها شد. پس از آن که از این تنگنا خلاص شدم با خود عهد کردم که عفو و گذشت را به همه امور زندگیم بیامیزم.

با یکایک افرادی که نسبت به آنان سابقه خصومت داشتم و حتی کمی از آنان رنجیده خاطر بودم ارتباط برقرار کردم. تصمیم گرفتم که با ابزار حیات بخش عفو و بخشش ذهن و قلبم را از خشم و کینه و عداوت پاک و مصفا سازم. با این که می دانستم خود منبع و منشاء هیچ یک از رنجش ها و دلخوری ها و عداوت ها نبودم، اما قصد داشتم به طور کامل یقین حاصل کنم که اگر چند روز دیگر رخت از جهان بربندم، حتی یک نفر در سیارۂ خاک، کوچکترین کدورتی از من به دل نداشته باشد.

چند نفری بودند که از من پول قرض کرده بودند و آشکار بود که قصد نداشتند آن را بازگردانند. سالها بود که با آنان صحبت نکرده بودم. در واقع عدم بازپرداخت بدهی آنان به روابط بین ما آسیب رسانده بود.
برای هر یک از این افراد کتاب هایی به امضای تعدادی نوار سخنرانیم، دسته گل و یادداشتی که در آن برایشان خوشی و تندرستی آرزو می کردم فرستادم و از قرض و بدهی هرگز سخنی به میان نیاوردم. در قلبم، از گناه آنان در گذشتم؛ به این ترتیب نه تنها آنان را بخشیدم بلکه به جای آزار و اذیت و یا هر گونه واکنش منفی، عشق خالصانه خود را تقدیم شان کردم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
با خود عهد کردم که بخشودن را در بخش های دیگر زندگیم سرایت دهم و کمترین رنجش و دلخوزی را از عرصه ذهن بزدایم. تنها چند ساعت طول کشید که این موانع ذهنی را پشت سر گذاشتم. هیچ گونه رنجش و دلخوری و یا عداوتی باقی نمانده بود.
هیچ کس در سراسر این سیاره نمود که از او رنجشی به دل داشته باشم. از هیچ یک از اعضای خانواده ام، هیچ همکار و یا مدیر سابقی که با او کار می کردم دلگیر نبوده. بخشودن محور و معیار کارهای من شد و تأثیری چشمگیر در روند زندگیم به جای گذاشت. روابطم با تمام افراد پاک و مصفا شد.

در حقیقت به کار داد و ستد عشق و محبت مشغول شدم. مقداری از بدهی هایم را دریافت کردم؛ گرچه مقداری از آنها هرگز پرداخت نشد؛ اما اکنون تنها می توانم با عشق واکنش نشان دهم. اینک هنگام نگارش این کتاب کسی را در روی این زمین نمی شناسم که نسبت به او احساس ناگواری داشته باشم.
اکنون می دانم که هیچ کس نیست که مشمول عفو و گذشت من شود. من این تحول روحی را مرهون تصحیح برداشت ها و تغییر نگرش خود می دانم. به بیانی دیگر تنها این استنباط را، که دیگران مصیبت و بدبختی را به من تحميل و اسباب رنجش مرا فراهم کردند اصلاح کردم.

به هر حال از طریق عمل بخشودن، به مقام و موقعیتی دست یافتم که عفو و بخشش دیگر مورد نیاز من نیست. آموخته ام که دیگران را به طور دقیق آن گونه که هستند بپذیرم و هرگز وانمود نکنم که چیزی را دوست دارم. همچنین دریافته ام که دیگر به واکنش های عاطفی جانکاه که پیش از این در قبال رفتار ناپسند دیگران از خود نشان می دادم نیازی ندارم. تصحیح برداشت ها و نگرش تازه به من مجال می دهد که دیگران را همانگونه که هستند ببینم و از این قاعده در مورد خود نیز پیروی کنم.

اکنون به این نکته واقف شده ام که واکنش منفی و یا صمیمانه ام ناشی از رفتار فرد دیگر، در واقع موقعیت احساسی و عاطفی مرا تعیین می کند. اکنون به نقطه ای رسیده ام که دیگر به بخشودن نیازی ندارم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
به کارگیری بخشودن


تردیدی ندارم که من و شما تنها زمانی در برابر گذشت مقاومت نشان می دهیم، که ترجیح دهیم دیگری را مقصر بدانیم. به علاوه مشاهده کینه ورزی و انتقامجویی در هر گوشه جهان ما را به این برخورد ناگوار سوق می دهد. وقتی کتاب مقدس را می خوانیم بخشودن را اصلی پسندیده و قابل تمجید می یابیم. با وجود این به کارگیری آن برایمان دشوار است. زیرا مانع از آن می شود که با دیگران تسویه حساب کنیم و به اصطلاح حقشان را کف دستشان بگذاریم. نمی توانیم واقع بینانه به این نکته پی ببریم که عدم توانایی برای گذشت و به یدک کشیدن خشم و کینه جویی به هر سو، چه اثرات مخربی به دنبال دارد.

پس از اطلاع از عمل ناجوانمردانه فردی نسبت به فرد دیگر، در دل می گوییم: «ای کاش می توانستم این نمک به حرام را از پای در آورم.» در برابر رفتار غیر پعادلانه دیگران، اندرزها و مفاهیمی را که درباره بخشودن آموخته ایم به بوته فراموشی می سپاریم و با خود می گوییم: «حسابش را می رسم»

برای این که به طور عملی همه روزه عفو و گذشت را در زندگیتان دخالت دهید، ضرورت دارد که از شش اصل دیگر کیهانی پیروی کنید. وقتی از دروازه دگرگونی بگذرید و با آن اخت و مأنوس شوید و در برابر آن هوشمندی که در ماورای همه اجسام و اشکال قرار دارد سر تعظیم فرود آورید؛ وقتی به جای رویارویی با انرژی عالم، نیروی اندیشه خود را در مسیر هماهنگی هدایت کنید. وقتی خود را جزیی از تن واحد بشریت تلقی کرده و با تمام انسان ها بر اساس اصل یگانگی برخورد کنید و بر این نکته واقف شوید که همه ما، حتی افرادی که رفتار و گفتارشان را نمی پسندید، توسط هوش متناهی به یکدیگر متصلند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
وقتی در باطن بدانید که آنچه درباره اش می اندیشید بسط و توسعه می یابد و آنچه دوستش دارید و سپاسگزارش هستید کانون توجه شما قرار می گیرد؛ وقتی خود را از گزند همه وابستگی ها برهانید و به خویش مجال دهید که به طور کامل زندگی کنید؛ وقتی به این حقیقت واقف شوید که در طرح طبیعت همه چیز به هم همبسته و متصل بوده و در کمال هماهنگی سرگرم کار است، عفو و گذشت به طور خودکار نمایان می شود.
وقتی این گونه بیندیشید و زندگی کنید و چنین فضایی را برای دیگران نیز فراهم آورید، بخشودن برایتان امری اجتناب ناپذیر می شود؛ هیچ خصومت و یا ناهماهنگی دل ندارید که آن را به اطرافیان تسری دهید. شما پس از تمرین و به کارگیری درس های هشیاری برتر، به کارگیری اصل بخشودن را، در قیاس با سایر اصول کاینات، ساده تر می یابید، بخشودن به طور خودکار اتفاق می افتد؛ اگر چنین نشد، نشانه آن است که باید بر روی سایر جنبه های زندگیتان کار کنید.

در قبال عدم توانایی برای عفو و گذشت اظهار تأسف نکنید. اگر در زندگیتان از اصول هماهنگ هشیاری برتر پیروی کنید، دیری نمی پاید که بدون کمترین زحمت بر خطای دیگران قلم عفو می کشید، وقتی دیگران با خشم و ملامت و انتقامجویی واکنش نشان می دهند، از گناهان آنان در میگذرید و برای تغییر رفتاری که به ایشان و دیگران آسیب می رساند حمایتشان می کنید.

آغاز می کنید تا دیگران را برای دفع اندیشه های آلوده به انتقامجویی و خصومت یاری کنید و سپس حس می کنید که خود شما هم مشمول این رأفت و مهربانی شده اید و آنگاه به طور خودکار بخشودن را در تمام امور زندگی کانون توجه قرار می دهید. حمایت دیگران برای عفو و گذشت، تمرینی برای پیروی از این اصل است و به طور خودکار شما را در به کارگیری اصل بخشودن یاری می کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
بارش و ایثار، کلید بخشودن است


این موضوع یکی از بزرگترین درس هایی است که تا به حال در زندگی آموخته ام. اگر شما بدون هرگونه بدبینی در به کارگیری این اصل ماهر و کارکشته شوید، رفته رفته در می یابید که بخشودن راه و رسم زندگی شماست. بارش و بخشش پاسخی است به این پرسش که: «چرا در اینجا هستم؟» از آنجایی که نمی توان چیزی را تصاحب کرد و وابستگی های انسان اجازه نمی دهد که وفور نعمت به زندگی او راه یابد، تنها کاری که از عهده شما بر می آید این است که از موهبت هایی که در زندگیتان در جریان است ببخشید و ایثار کنید.

اغلب ما برای رفاه خود و خانواده خویش چنان به گردآوری خو کرده ایم که ضرورت به گردش در آوردن آن را فراموش می کنیم. در شتاب برای اکتساب بیشتر، به لحاظ هراس از این که ممکن است کسی به دستاوردهای ما چنگ بیندازد، موضع تدافعی اتخاذ کرده و روابط خویش را، با خشم و بحث و جدل آلوده می سازیم.

این نکته را از یاد نبرید که هرگاه بخشش و ایثار را سرلوحه رفتارتان قرار دهید، ایجاد روابط تلخ و گزنده و خصومت آمیز برایتان ناممکن خواهد بود. هر آینه بر نیاز به تملک گرایی غلبه کنید و دستگیری از دیگران را کانون توجه قرار دهید، به تقریب و به طور خودکار به بخشودن روی می آورید. قانون طبیعت بر این قاعده استوار است که هر چه برای کسب مال دنیا کمتر وسوسه شوید و هر چه به دادن و بخشیدن بیشتر تمایل پیدا کنید، موهبت های بیشتری را به سوی خود جذب می کنید. به علاوه به هر آنچه بیندیشید، بزرگ می شود و توسعه می یابد.

بنابراین اگر تمام توجه و دقت خود را به گرد آوری مال و دارایی بیشتر متمرکز کنید و در صدد باشید افرادی را که، به رغم شما، قصد فریبتان را دارند از پای در آورید، بی وقفه در باره امکان برخورد با خدعه و نیرنگ می اندیشید، نگران هستید و برنامه ریزی می کنید.
افکارتان مدام به عدم صداقت دیگران و بی عاطفگی دنیا متمرکز است. از آنجایی که فضای روانی شما از این اندیشه سرشار است، با رویدادهایی که چنین تصوری را تأیید می کند رو به رو می شوید. در نتیجه هراس شما از این که مبادا فریب بخورید هر روز گسترش می یابد؛ خود را در برابر این احتمال بیمه می کنید؛ با وکیل قرارداد می بندید تا از منافع شما حمایت کند.

سرانجام قلب خود را مأوای کینه و حسد و نفرت و خشم و بدبینی می کنید و به تبعیت از شخصیت منفی خود مدام به ستیزه جویی و کینه توزی با مردم می پردازید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
حال ببینیم که اگر دیدگاه خود را به کلی تغییر داده و به جای دشمنی و خصومت به بارش و بخشش روی آورید، با چه وضعیتی رو به رو می شوید. در چنین شرایطی از مرز توجه به خود می گذرید و چیزهایی چون به دست آوردن و اندوختن را به باده فراموشی می سپارید.

به جای این که بگویید: «این کار چه سودی برای من دارد» ذهن خود را به این نکته متمرکز می کنید که: «چگونه با انجام این کار می توانم به همنوعان خویش خدمت کنم» متاعی که می توانید به دیگران ارزانی کنید، عشق و پذیرش و هماهنگی است و دیگر هیچ. چون انتظار ندارید چیزی از دیگران به دست آورید، دلیلی نیز برای هراس وجود نخواهد داشت.

فرض کنید با فردی سر و کار دارید که ممکن است شما را فریب دهد.
اگر با خوش بینی از او مراقبت کافی به عمل آورید و رفتاری سرشار از صلح و صفا با او در پیش گیرید، چون انتظار رویارویی با فریب و خدعه و نیرنگ را ندارید، احتمال دغلکاری و فریب از سوی طرف مقابل به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. به عکس جستجو برای هماهنگی و همکاری و ارزانی کردن آن به دیگران، به احتمال بسیار زیاد به دریافت همین رفتار از سوی آنان منجر می شود.

در حقیقت شما هیچ گاه دشمنی را به سوی خود جذب نمی کنید. زیرا صرف نظر از این که دیگران با شما چگونه رفتار می کنند، از موضع عشق، هماهنگی و ایثار با آنان برخورد می کنید. سرانجام ایثار و بخش کلید آفرینش روابطی خواهد بود که مستلزم عفو و گذشت است. قبل از این که اجازه دهید فلسفه شکاکی و بدبینی به ذهنتان خطور کند، پذیرش عشق و هماهنگی را آویزه گوش قرار داده، و رفتارتان را در این مسیر هدایت کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
البته می دانم که در جهان کسانی هستند که از صداقت و درستکاری بویی نبرده اند و تردیدی ندارم که اعمال و حوادث وحشتناک همه روزه اتفاق می افتد. می دانم که بسیاری از مردم بر این باورند که ما باید زندان های بیشتری را احداث کرده و تبهکاران را برای همیشه از عرصه اجتماع دور سازیم. حال آن که احداث زندانهای بیشتر و افکندن افراد بیشتر در آن ریشه فس*اد را نمی خشکاند. ما در دهه گذشته، تعداد زندانها را چند برابر کرده ایم. با وجود این، زندانها از جمعیت موج می زند.

برای ریشه کن کردن جرم و جنایت نخست باید ببینیم که چرا تعدادی قابل توجهی از مردم مایلند سایه نشین خدمات دیگران باشند و از بوستان دیگران گل بچینند و ثمره بگیرند. برای آغاز کردن چنین سفری، ضرورت دارد نخست سطح هشیاری خود را بالا ببریم. به تجربه دریافته ام که سریع ترین شیوه برای خلع سلاح کردن فردی که دقت خود را فقط به سوء استفاده از من معطوف داشته این است که با مهربانی به او می گویم که من این گونه زندگی نمی کنم.

به تازگی اتومبیلی خریدم و پس از انعقاد قرارداد و تحویل گرفتن اتومبیل دریافتم که واسطه فروش حدود 200 دلار بیشتر از مبلغ مورد توافق دریافت کرده است. البته این مطلب را پس از مراجعت به منزل و نگاه دقیق به صورتحساب نهایی دریافتم. این بهترین فرصت بود که ببینم خودم تا چه اندازه از آرمان ها و نقطه نظرهایی که در این کتاب به رشته تحریر در آورده ام پیروی می کنم.

سال ها پیش، در چنین شرایطی به احتمال قوی خشمگین می شدم، خود را فریب خورده می یافتم و با طرف معامله رفتاری تند و گزنده در پیش می گرفتم، اما اکنون، فقط به نمایندگی فروش اتومبیل تلفن زدم، عقیده ام را درباره این اتفاق بیان و اضافه کردم که در این معامله شرط انصاف رعایت نشده است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
افزون بر این به صاحب اتومبیل تلفن زدم و بدون خشم و یا بد خلقی احساس خود را نسبت به این معامله اظهار داشتم. واسطه ای که اتومبیل را معامله کرده بود ضمن عذرخواهی گفت، چون اوراقی امضا شده است، باز پرداخت مبلغ اضافی میسر نیست. فقط به او گفتم که برای این شیوه کسب و کار احترام قایل نیستم و آنگاه از خطای او درگذشتم. ناگزیر نبودم که او را ببخشم، چون رنجش به دل نداشتم.

با خود عهد کردم که در آینده، قبل از امضای هر قرارداد آن را به دقت مطالعه کنم. پس از گذشت ده روز نامه زیر به دستم رسید:

«پس از گفتگوی تلفنی، موضوع را بررسی کردم و سرانجام تصمیم گرفتم که مبلغ 200 دلار مورد نظر را به شما باز گردانم. امیدوارم که آن را فقط یک سوء تفاهم تلقی کنید و نه تلاش برای فریفتن شما. رضایت و خشنودی مشتری برای ما بسیار حایز اهمیت است. امیدوارم که این بازپرداخت صدق گفتار ما را تأیید کند».

و من این پول را به سازمان حمایت از گرسنگان جهان اهدا کردم.

پس از پنج روز چکی به مبلغ 988 دلار بابت حق تأليف مقاله ای که پانزده سال پیش در آرژانتین نوشته بودم و هرگز انتظارش را نداشتم، دریافت کردم. 600 دلار از این مبلغ را به یکی از خویشاوندانم کمک کردم. شش روز بعد، به طور غیر منتظره، چک دیگری به مبلغ 6269 دلار، به خاطر کاری که سال ها پیش انجام داده بودم از مکزیک برایم رسید. اکنون زندگی من آمیخته با این قبیل‌ رویدادهاست.

از این رو به این اصل که: «هر آنچه به بیرون بفرستی، به خودت باز می گردد. به طور کامل ایمان دارم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
شما می دانید که بدنتان با پیروی از اصول و قواعدی نظیر ترشح بزاق، هضم و جذب و دفع انجام وظیفه می کند تا ادامه زندگی برای شما ممکن و میسر بشود. عالم هستی نیز با پیروی از اصول فراوانی، پیوستگی، عدم دلبستگی و یگانگی سرگرم کار است. همان گونه که تکامل و تندرستی وضعیت جسمانی شما متکی به اصول حاکم بر جسم است، دستیابی به خودشکوفایی و کمال و همه چیزهای نیکو مستلزم رعایت قوانین حاکم بر عالم هستی است. وقتی از تعادل روحی برخوردار باشید، خوشی و سعادت و برکت، محور و مینای زندگیتان خواهد بود و پیوسته مایلید آن را با دیگران قسمت کنید.

شما و هر آنچه درون و پیرامون شماست از انرژی تشکیل شده است و در حقیقت ما جزیی از یک میدان عظیم انرژی هستیم؛ برای پیروی از اصول کاینات تنها کافی است که با هر آنچه هست در جریان باشید.
در طرح طبیعت هیچ مانع و یا بن بستی وجود ندارد؛ آنچه وجود دارد، جاری و روان است. وقتی چیزی را به بیرون می فرستیم، پس از یک سیر گردشی به خودمان باز می گردد. هرگاه بدون هیچ چشم داشت ببخشایید و این چرخش را پایدار نگاه دارید، بزودی هماهنگی و ایثاری که در شبکه نوعدوستی جهان به گردش در آورده اید به خودتان باز می گردد.


هرگونه شک و تردید درباره تأثیر و حقانیت این اصل، این انرژی را بند می آورد و آن را از کار می اندازد. در واقع وسواس و دودلی شما به منزله یک بن بست است. در عین حال افرادی را که من می شناسم به این اصل اعتماد کرده و آن را آزموده اند، تأثیر ژرف و عمیق آن را تأیید کرده اند. اما کار من از باور کردن گذشته است؛ حقانیت این اصل را با تمام وجودم حس می کنم. در عین حال، گاه به افرادی برخورد می کنم که مرا از توجه به این اصل باز می دارند.

از آنجایی که توجه این کسان به جای بخشش و ایثار، به گردآوری متمرکز است نمی توانند آنچه را که من در باره اش سخن می گویم باور کنند و آن را به کار ببرند. امواج مغز آنان فقط تا محدوده خشم و کینه جویی برد دارد و کیفیت زندگیشان از اندیشه کمبود و تنگنا تأثير پذیرفته است. آنان بر این باورند که هیچ گاه به اندازه کافی از پول و امکانات برخوردار نخواهند بود.
 
بالا