به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
همه روزه می شنویم افرادی که به نوعی حقوقشان پایمال شده می کوشند با انتقام کشیدن، صدمات و جراحت های وارده را التیام بخشند. خانواده این قربانیان از خشم و غصب سرشارند و شعله های انتقام در قلبشان زبانه می کشد. غافل از این که سموم حاصل از این احساسات تند و نفرت انگیز، ضرر و زیانش دست کم معادل صدماتی است که به عزیزان آنان تحمیل شده است.

گاه پس از انتقامجویی هنوز کینه و دشمنی فرد قربانی را آزاد نمی گذارد. روانش تحت تأثیر سموم ناشی از خشم ناتوان شده و این انگل ها اجازه نمی دهند که به زندگیش فارغ از درد و رنج ناخواسته ادامه دهد. در واقع او نه تنها به وسیله فرد خلافکار بلکه به وسیله نیازش به انتقامجویی قربانی می شود.

ارل نایتینگل به ماجرایی در این زمینه اشاره می کند که ذکر آن خالی از لطف نیست. زنی در جریان یک جنایت وحشتناک تنها دخترش را از دست داد. قاتل دخترش پس از مدتی دستگیر و زندانی شد. اما از آنجایی که قصاص نفس در ایالتی که قتل اتفاق افتاده بود، ممنوع بود، قاتل به زندان ابد محکوم شد. پس از گذشت هجده سال، آتش انتقام هنوز در قلب این زن که دختر دلبندش را از دست داده بود زبانه می کشید - و دمی از وی جدا نمی شد. کینه و خصومتی که او در دل آشیان داده بود، چون انگل از نیروی ذهنی او تغذیه می کرد.

همین امر باعث می شد تا هیجان های منفی را در خویش پرورانده و توان انجام هر کاری را به گونه خوب و شایسته از دست بدهد. در تمام این مدت، او بارها برای بازیافت تعادل روحی و کسب شادمانی، دست نیاز به سوی افراد و منابع مختلف دراز کرده اما کمترین نتیجه ای عایدش نشد. سرانجام با نوشداروی عفو و گذشت توانست، کینه و خصومت را از دل براند و به آرامش روحی و نشاط و شادمانی برسد.

برای این منظور او پس از گذشت سالهای سال، با قاتل دخترش - که هنوز محکوم به مرگ بود - دیدار کرد و آن را تجربه ای معنوی و سرشار از عشق برای خودش، دخترش و ضارب توصیف کرد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
با مقصر دانستن دیگران در قبال شرایط کنونی زندگیتان، به خشم و کینه جویی خود خوراک می رسانید و آن را چاق و فربه می کنید. بسیارند مردمانی که خشم را به عنوان واکنشی مناسب و شفا بخش تلقی می کنند تا بدانجا که خشم و کینه توزی به یکی از اندیشه ها (احساسات) جاری آنان تبدیل می شود. این کسان به کینه جویی خو می کنند و بدون وجود آن گویی در زندگی چیزی کم و کسر دارند. آنان بر این باورند که زندگی فاقد خصومت و کینه جویی، به اندازه آسمانی که هرگز ابر را تجربه نکرده، ناممکن و غیر تحمل است.

مسأله از زمانی آغاز می شود که ما به خشم و خصومت به طور عمدی و در نهایت درماندگی بچسبیم و حس کنیم که مقصر دانستن و انتقامجویی و داوری در روح ما خانه و آشیانه کرده و تمایل نداریم و یا قادر نیستیم آن را رها کنیم. تصديق نمی کنم برای این که بچه ها را از زدن دیگران منع کنیم، باید آنان را کتک بزنیم. همچنین بر این باور نیستم که بروز خشم و یا مقصر دانستن دیگران موجب توازن روحی می شود.

بکوشید این عقیده را از ذهن دور کنید که دیگران باید برحسب میل و سلیقه شما عمل کنند؛ این نکته را درک کنید که عقیده شما نسبت به آنان، تغییری در رفتارشان پدید نمی آورد. با پیروی از توصیه تمام رهبران معنوی، حتی در قبال افرادی که ظلم و ستم به شما روا داشته اند، ذهنتان را از عشق و محبت سرشار سازید. بدین سان خشم و انتقامجویی را از قلمروی ذهن زدوده و به آرامش روحی و غنا و برکت خواهید رسید.

وابستگی به این اعتقاد که جهان باید غیر از این که هست باشد، تنها مانعی است که دستیابی به این امر را دشوار می سازد. اگر به جایی که پیش از این کینه و دشمنی می فرستادید، عشق روانه کنید، دیگر به افکار خشم آلود نیازی نخواهید داشت و محتاج تسویه حساب نخواهید بود؛ حس می کنید نمی توانید به خشم و کینه جویی متصل شوید و به وسیله این افکار خود را از پای در آورید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
وقتی به خودتان بیاموزید که چگونه مخالفت و نفاق را از ذهن دور کنید و به جای آن هماهنگی و توازن بنشانید، دیگر خشم را به عنوان یک شیوه برخورد انتخاب نمی کنید. به مجرد این که از ته دل قلم عفو بر کردار ناپسند دیگران بکشید و مسؤولیت تمام ابعاد حیات درونی خویش را به گردن بگیرید، خشم و کینه جویی از وجودتان تار و مار خواهد شد.
سرانجام وقتی ذهن را به طور کامل از خشم و خصومت پاک و مصفا کنید، دیگر هرگز تحت تأثیر نیاز به انتقامجویی، زندگی خود را به بیراهه نمی کشانید.

دیگر تمایلی ندارید سرنخ های زندگیتان را به دست افرادی بسپارید که به رغم شما در حقتان ستم روا داشته اند. بلکه از طریق فرآیند بخشودن، از صلح و صفای باطنی انباشته می شوید و در مسیر اشراق و روشن بینی گام بر می دارید. اگر بخشش و گذشت در میان مردم شایع و متداول شود، شاید بتوان امیدوار بود که روزی بخشودن محور و مبنای روابط بین کشورها قرار گیرد.

جوانان برای انتقام کشیدن از افرادی که به اجدادشان ستم کرده اند، از جان خود دریغ نمی کنند؛ آنان در سرزمین مقدس، مکانی که عیسی مسیح عفو و گذشت را موعظه کرد، به جنگ و ستیزه جویی می پردازند؛ جنگی تمام عیار و پایان ناپذیر؛ این برخوردها چه نکته ای را اثبات می کند؟ به کجا می انجامد؟ به صلح؟ هرگز حاصل این دشمنی های دیرینه چیزی نیست به جز تداوم واکنش های تلافی جویانه و افزایش خسارت ها و تلفات جنگ. اگر شما اصل کیهانی گذشت را بیاموزید، دشمنی را با دشمنی پاسخ ندهید و در موقعیت مناسب بذر صلح و آشتی بیفشانید، برای تغییر این وضعیت ناهنجار پیشگام خواهید بود.

این نکته را از یاد نبرید که عفو و گذشت راه و رسم افراد شجاع و متهور است و نه شیوۂ عمل مردمان ضعیف و درمانده.

جنگ و ستیزه جویی هر کسی را ضعیف و زبون می کند. به علاوه هر چیزی که در مقابلش ایستادگی کنید، به گونه ای شما را ناتوان می سازد. در کتاب مقدس، در آیه 12:21 آمده است: «تحت سلطه شیطان قرار نگیرید، با نیکوکاری و مهربانی او را مغلوب کنید». شما فقط باید روحیه گذشت اختیار کنید و سعه صدر داشته باشید و هرگز اجازه ندهید که رفتارتان شما را خوار و ضعیف کند. یک ضرب المثل چینی می گوید: «کسی که انتقامجویی را دنبال می کند، باید دو قبر بکند»‌.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
داوری درباره وضعیت این و آن


از مقصر دانستن می توان صرفنظر کرد، انتقامجویی را می توان از زندگی بیرون راند، اما بهترین شیوه برخورد با داوری آن است که مقدار کینه توزی را در زندگی تان کاهش دهید. داوری یعنی جهان را به آن گونه که هست، بلکه از دریچه خواست ها، خوی ها و عواطف خوش بنگرید. پرهیز از داوری به طور کامل امری ناممکن است. زیرا به طور تقریب هر اندیشه ای به نوعی قضاوت آغشته است. اظهار این عبارت که امروز روزی زیباست، یک داوری است.

اظهار عشق و محبت یک داوری است و ارزیابی هر چیز و هر کس نوعی داوری محسوب می شود. بنابراین برای اجتناب از هر گونه رأی و داوری باید به طور کامل از اندیشیدن پرهیز کرد و این امری محال و نامعقول است.

با وجود این شما می توانید به میزان قابل توجه، داوری منفی را از عرصه زندگی خویش بیرون برانید. این عمل، بخشودن تلقی شده و به طور چشمگیری کیفیت زندگیتان را ارتقاء می دهد. نخستین چیزی که باید درباره داوری به آن توجه کرد این است که قضاوت، هیچ چیز و یا هیچ کس را تغییر نمی دهد. تنها به صرف این که کسی را دوست ندارید و یا نسبت به بعضی رفتارها واکنش منفی نشان می دهید، فرد و یا رفتاری را که درباره اش به داوری نشسته اید، تغییر نمی دهید. دیگر بار خاطر نشان می کنم که وقتی بر مسند قضاوت می نشینید و درباره رفتار دیگران رأي و فتوی صادر می کنید، نه شخصیت آن فرد، بلکه شخصیت خود را معرفی می کنید.

رای و قضاوت شما حامل پیامی درباره خودتان است؛ درباره آنچه می پسندید و آنچه نکوهیده می پندارید. فردی که اعمالش را زیر ذره بین قضاوت ارزیابی می کنید، به هر حال رفتار و اعمالش معرفی می شود. به مجرد این که بر این حقیقت چشم بگشایید، آن وقت است که می توانید از تمایل برای قضاوت دست بکشید و دیگران را بپذیرید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
وقتی دیگران را می پذیرید، دیگر رنجشی را که با قضاوت آمیخته است تجربه نمی کنید. وقتی رفتار فردی را ناخوش آیند می یابید، به این نکته توجه کنید که رنجش، خشم، ترس و یا هر احساس تند دیگر حاصل شیوه ای است که به انتخاب خود رفتار او را فرآیند می کنید. اگر نمی توانید و یا مایل نیستید احساسات ناگوار خویش را از عرصه ذهن برانید، تردید نکنید که خودتان محتاج توجه و مراقبت هستید.

وقتی رفتار کسی به مذاق شما خوش نمی آید، به طور خودکار می خواهید، با رنجش از رفتار او، از چیزی در درون خود احتراز کنید. اندیشه شما نسبت به رفتار دیگران منتخب شماست، شما مالک آن و آن هم متعلق به شماست. برای این که عفو و گذشت را به زندگیتان راه دهید، ضرورت دارد که از دادن رأي و فتوی درباره اطرافیانتان خودداری کنید، آنان را همان گونه که هستند بپذیرید و از نیاز برای رنجیدن از آنان صرف نظر کنید. عفو و گذشت به معنای اصلاح برداشت های نادرست است. در حقیقت به جز خودتان، به لحاظ قضاوت درباره دیگران و مقصر دانستن ایشان، فرد دیگری مشمول عفو و گذشت شما نخواهد بود.
مقصر دانستن، انتقامجویی و داوری درباره دیگران عاداتی است که در عمق و ژرفای وجود ما ریشه دوانده است.

این سه صفت نکوهیده در فرهنگ هایی که مردمانش در قبال هر رویداد، فردی را مقصر شناخته و برای احقاق، بی درنگ دیگران را تحت پیگرد قانونی قرار می دهند نشو و نما می کند. این خصوصیات ناپسند حاصل اندیشه های خصومت آمیزی است که از دوران کودکی توسط والدین و اطرافیان در ذهن ما رخنه و آشیانه کرده، توجیه شده است. در عین حال، این رفتارها جملگی غير مسؤولانه بوده و با روشن بینی به طور کامل در تضاد است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
هر آینه تحت سیطره این خصوصیات منفی قرار گرفتید، به خود یادآور شوید که خودتان قربانی نهایی این بازی هستید. زیرا سرنخ های زندگیتان را در سراسر عمر به دست دیگران می سپارید و تحت تأثیر رفتار آنان واکنش نشان می دهید، و صرف نظر از این که تا چه اندازه این رفتار را توجیه می کنید، همچنان بنده و برده هوی و هوس دیگران خواهید بود.

همان گونه که مزلو به ما یادآور شده است: «بردهای که از وضع خود رضایت داشته باشد وجود ندارد». به علاوه این گونه رفتار شما را در حالت غفلت و بی خبری نگه می دارد؛ نمی توانید ضمن اجازه به دیگران برای این که اعمال و افکارتان را دیکته کنند، در زندگیتان مقصود و معنایی بجویید و از حسی سرشار از توازن و هماهنگی برخوردار باشید؛ نمی توان ضمن زیستن در فضایی سرشار از عشق و معنویت، انگشت اتهام را به سوی دیگران نشانه رفت و متأثر از کینه و انتقامجویی واکنش نشان داد.

روشن بینی مستلزم آن است که مسؤولیت زندگیتان را به گردن بگیرید و به طور طبیعی این عمل با ناتوانی حاصل از خصومت، مقصر دانستن و انتقامجویی هرگز میسر نیست.

به زندگی افرادی که در طول تاریخ، بیشترین تحسین و تکریم را به سوی خود جلب کرده اند بنگرید. آنان که خشم و انتقامجویی در ذهنشان تثبیت شده است، تحت تأثیر خشم و مقصر شمردن، دیگران را به جنگ و نزاع دعوت می کنند و بدون کوچکترین چشم پوشی و بخشش آنان را از دم تیغ می گذرانند و همه جا را بر سر راه خود ویران می کنند. چگونه ممکن است فردی که ذهنش از انتقامجویی سرشار است، به کمک دستگیری و یا اقدامی مثبت روی آورد.

اگر از استادانی چون محمد، عیسی، موسی و یا بودا پیروی می کنید، در واقع آن ویژگی های جهانی را فرا می خوانید که آن اشخاص مظهر آن بودند. بنابراین به جای این که صرفا عناوینی نظیر مسلمان، مسیحی، یهودی و بودایی را به خود نسبت دهید؛ با خود عهد کنید که مسیحی، بودایی، خدایی و محمدی گونه زندگی کنید؛ به جای این که تنها در محدوده کلیسا از عفو و گذشت سخن به میان آورید و پس از بازگشت به زندگی روزمره درباره اطرافیانتان که به میل و سلیقه شما رفتار نمی کنند رای و فتوی صادر کنید، همسایه خود را تحت پیگرد قانونی قرار دهید و یا پیرو تولید سلاح بیشتر باشید بخشودن را چون چراغی فرا راه خود قرار دهید و به پیروی از آموزگاران معنوی، عشق و صمیمیت و هماهنگی به بیرون پخش کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
بخشودن


چند سال پیش، روی جلد یکی از مجله های معتبر، یکی از زیباترین تصاویر ممکن به نمایش گذاشته شده بود. در این تصویر، جان پل دوم رهبر کاتولیک های جهان، در داخل زندان، در کنار مردی که متهم به سوء قصد او بود نشسته بود. این تصویر تأثیر ژرف و عمیقی بر من گذاشت. افرادی که ما آنان را مقدس، روحانی و نمونه نجابت و شایستگی می شناسیم از این توانایی برخوردارند که بدون تردید و یا هیچ گونه قید و شرط قلم عفو بر گناهان دیگران بکشند.

این کسان هرگز فضای روحی خویش را با اندیشه های آلوده به خشم، خصومت و کینه جویی کدر و مه آلود نمی کنند. بلکه نمونه ای از بخشش و گذشت را در اختیار ما می گذارند تا در زندگی هر روز خویش از آن پیروی کنیم.

شاید بتوان تصویر عیسی مسیح را که افراد متهم به قتل و شکنجه خود را مشمول عفو و بخشش قرار داد، نیرومندترین بیان این استاد روحانی به حساب آورد. به راستی که در عبارت: «پدر، از گناه آنان درگذر، آنان نمی دانند چه می کنند» جوهر مذهب مسیحیت نهفته است. با وجود این محدودند کسانی که می توانند زندگی خویش را با این معنا تطبیق کنند. برای هر یک از ما لازم و ضروری است که در مورد معنای این عبارت که: « آنان نمی دانند چه می کنند» تأمل و تعمق کنیم.

مردمانی که به دیگران ظلم و ستم روا می دارند، به راستی که نمی دانند با دیگران چه می کنند. آنان همواره متأثر از خشم، دشمنی و انتقامجویی و مقصر دانستن دیگران دست به عمل می زنند و در واقع با اظهار نظر درباره دیگران وضعیت روحی و خصوصیات اخلاقی خویش را برملا می سازند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
افرادی که با رفتارشان اسباب رنجش و ناخشنودی شما را فراهم آورده اند به واقع و به راستی نمی دانند که با شما چه کرده اند. ممکن است با قیافه ای حق به جانب بپرسید: «چرا؟» زیرا آنان از درک این نکته عاجزند که همه ما یکی هستیم. آنان با نگرش جدایی و انزوا به همه چیز می نگرند و خود را جدا از سایر افراد به شمار می آورند. این کسان همانند سلول های سرطانی داخل بدن، حق و حرمت كل را رعایت نمی کنند. چرا که ذهنشان از ناهماهنگی و عدم توازن سرشار است.

آنان نیز مانند سلولهای سرطانی تج*وز و تعدی را تا بدانجا ادامه می دهند که حیات و موجودیت خویش را نیز بر سر آن از دست می دهند.
آیا ممکن است که شما یک سلول سرطانی را به خاطر رفتارش ملامت کنید؟ طبیعی است که از او انتظار دارید که به طور دقیق مانند یک سلول سرطانی عمل کند. این قاعده در مورد افرادی که رفتارشان را ناخوشایند می یابید، نیز صدق می کند. آنان نسبت به حقوق دیگران بی اعتنایند، از این رو در محدوده درک و هشیاریشان نمی دانند چه می کنند. رفتار این کسان نامتعادل و ناهماهنگ است، زیرا این تنها چیزی است که می توانند به دیگران ارزانی کنند.

نفرت از آنان به خاطر رفتارشان به منزله آن است که از خزه به جرم روییدن بر روی درخت و بدریخت کردن آن متنفر شوید؛ خزه تنها می داند چگونه خزه باشد. از این رو صرف نظر از عقیده شما مبنی بر این که چگونه باید رفتار کند، همچنان به شیوه ای که خود آن را درست و شایسته تشخیص داده پیش می رود. با همین منطق افراد قربانی و آلت دست نیز براساس ذهنیت و نگرش خود واکنش نشان می دهند.
تنها شیوه ای که می توانید آنان را در ترک این رفتار یاری کنید آن است که کمکشان کنید تا ناهماهنگی خود را به خودپذیری و خویشتن دوستی مبدل کنند.

به این ترتیب تنها چیزی که آنان می توانند به دیگران عطا کنند، پذیرش و دوستی خواهد بود.
البته این بدان معنا نیست که افراد قربانی در قبال اعمال و کردارشان مسؤول نیستند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
وقتی ذهن شما از اعتقاد به جدایی از سایر انسان ها سرشار باشد، رحم و شفقت نسبت به دیگران امری ناممکن خواهد بود. هرگاه آدمی در دل و ژرفای درون خود را با دیگران متصل بیاید. ولو این که رفتاری شریرانه در پیش گیرد، حق و حرمت تن واحد بشریت را رعایت می کند.

سپس به دنبال این هشیاری تازه، توانایی برای عفو و گذشت شکل می گیرد.
به همین دلیل استادان روحانی، توانایی برای عفو و گذشت را، اصلی شاخص و بارز در زندگی به حساب می آورند. آنان نیک می دانند افرادی که کینه و دشمنی پیشه کرده اند، از موضع و موقعیت کنونی و از دیدگاه و چارچوب ذهنی ویژه خودشان دست به عمل می زنند. فرد بصیر و روشن بین به اندازه کافی از الهی بودن خود اطمینان دارد.

به همین سبب با توجه به رفتار و واکنش دیگران خود را محکوم نمی کند.
به راستی که بخشودن بزرگترین دستاورد انسان است، زیرا روشن بینی واقعی را در عمل به نمایش می گذارد و نشان می دهد که انسان می تواند با جوهره و خمیر مایه عالم هستی، یعنی نیروی عشق هماهنگ شود و آن را در دشوارترین شرایط عطا کند.

استادان روحانی به این نکته تأکید دارند که افراد شریر و خرابکار نمی دانند چه کنند. این اصل در تمام جنبه های زندگی انسان قابل اطلاق است. به عبارت دیگر ما چیزی را که خود از آن محروم هستیم نمی توانیم به کسی ارزانی کنیم و یا تنها چیزهایی را با دیگران قسمت می کنیم که خود از آن بهره مندیم. اگر با خصومت و دشمنی واکنش نشان دهیم، علت آن است که تنها این متاع را در اختیار داریم. کسی که از عشق و هماهنگی باطنی بهره مند است هرگز نمی تواند دشمنی و خصومت به دیگران روا دارد.

به همین دلیل هر آینه شما به سطوح عالی هشیاری برسید، به طور خودکار از توانایی برای بخشودن بهره مند خواهید شد. مارک تواین به زیبایی این نکته را بیان کرده است. وی می گوید: بخشودن، عطر و بوی بنفشه له شده در زیر کفش است. به راستی، چه تصویر باشکوهی و چه پیام پر معنایی است. بد نیست هنگام تمرین اصل کیهانی عفو و گذشت، آن را به یاد داشته باشیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,174
مدال‌ها
10
سکه
18,582
سفر من به سوی بخشودن


وقتی در سال 1974 بر سر قبر پدرم ایستادم. هرگز از تغییرات و چالش های سر راهم خبر نداشتم. با وجود این می دانستم در نمایشنامه ای بسیار نیرومند و برانگیزاننده شرکت کرده ام. هنگام گفتگو با پدرم، در حالی که اشک از دیدگانم جاری بود، یک تغییر و تحول درونی را در وجودم حس کردم، و پس از ترک میسی سیپی دانستم که انسانی دیگر شده ام. ندایی باطنی، به شیوه ای غیر قابل توصیف به من پیام داد که برای منظوری خاص به سر این قبر فرستاده شدم.

عفو و گذشت موجب شد که با اصلاح برداشت های نادرست، کولبار سنگین کینه و خصومت را که سال های سال با خود یدک می کشیدم بر زمین گذارم و با رهایی از گزند احساس ها و هیجان های منفی، نسبت به قدرت های روحی خویش شعور کافی پیدا کرده، کارهایی را به مرحله عمل در آورم که سال ها انتظارش را می کشیدم. موفق شدم به معنای واقعی کلمه، زندگی سرشار از هیجان، وفور نعمت و عشق را که پیش از این هیچ چیز درباره اش نمی دانستم بیافرینم.

سالها وقت خود را به نگارش، سخنرانی، تولید نوار و وصاحبه با خبرنگاران اختصاص دادم. مرتب در تلویزیون سراسری ظاهر شدم، با گروههای بزرگ به گفت و گو نشستم و پیش از حد تصور پول به جیب زدم. آنگاه روزی نامه ای دریافت داشتم که برای خوشی و سرور نوپای من یک آزمون واقعی بود. این نامه که از سوی یک کارشناس حقوقی بود به من اطلاع داد که به زودی تحت پیگرد قانونی قرار خواهم گرفت. گرچه حس کردم که این نامه فاقد صلاحیت است اما دچار شوک شدم. تا به آن روز هیچ کس مرا با حکم قضایی تهدید نکرده بود و حتی هیچ وکیلی را نمی شناختم.

پس از اختصاص دو هزار دلار هزینه و حدود دو سال رفت و آمد و جنگ و ستیز در محاکم قضایی دریافتم که دیگر بار تحت تأثیر ذهنیت انتقامجویی قرار گرفته ام. شعله های خشم و غضب در وجودم به جنون تبدیل شده، و در آستانه فروپاشی کامل بودم. درست غذا نمی خوردم؛ وزنم به میزان چشمگیری کاهش یافته، و شادی و نشاط از وجودم رخت بربسته بود و هر روز غليان خشمم فزونی می گرفت. حس میکردم که یک قربانی کامل و تمام عیارم و به خط آخر رسیده ام. روزی نبود که از گزند افکار آلوده به خشم و کینه جویی در امان باشم. چرا با این وضعیت رو به رو بودم؟ چرا این احساس منده دست از سرم بر نمی داشت؟
 
بالا