به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,646
مدال‌ها
11
سکه
23,269
نیویورک

19 فوریه 1924 (26 بهمن 1303)

پرسش و پاسخ در باره هنر و...


پرسش : آیا برای کار در نهاد لازم است چند سالی کار خودمان را کنار بگذاریم یا می توان آنها را همزمان پیش برد؟

پاسخ : کار نهاد کار درونی است؛ تا اینجا شما تنها کار بیرونی می کنید، اما این بسیار فرق می کند. برای عده ای شاید لازم باشد دست از کار بیرونی بکشند، برای عده ای لازم نباشد.

پرسش : آیا هدف، تکامل و رسیدن به همسنگی است تا شاید بتوانیم از بیرون نیرومندتر باشیم و ابرمردم شویم؟

پاسخ : مردم باید دریابد که نمی تواند کار کند. تمام فعالیت های مابا تکانه های بیرونی به جنبش در می آیند؛ یعنی همه مکانیکی است. شما حتی اگر بخواهید کار کنید، نمی توانید.

پرسش : در آموزه شما هنر و کار آفریننده چه جایگاهی دارد؟

پاسخ : هنر امروز به ناچار آفریبنده نیست. اما برای ما هنر هدف نیست ابزار است. هنر باستانی، درونمایه درونی ویژه ای دارد. در گذشته، هنر در خدمت هدفی بود که امروزه کتاب ها آن نقش را بازی می کنند - هدف نگاه داشتن و رساندن دانش و معرفتی ویژه بود. در دوران باستان، آنها کتاب نمی نوشتند، بلکه دانش و شناخت را در آثار هنری بیان می کردند. ما اندیشه های بسیاری در هنر باستانی می یابیم که به ما رسیده است، اگر بدانیم چگونه آن را بخوانیم. در آن زمان، هر هنری همین بود، از جمله موسیقی، و مردمان دوران باستان به هنر به این شکل نگاه می کردند. شما حرکت ها و رقص های ما را دیدید. اما تمام آنچه دیدید، شکل بیرونی بود - زیبایی، تکنیک. اما من آن سوی بیرونی را که شما می بینید دوست ندارم. از نظر من، هنر راهی برای تکامل هماهنگ است. در هر کاری که می کنیم، اندیشه اصلی این است که کاری کنیم که نمی تواند به شکلی مکانیکی و بدون اندیشه صورت بگیرد.

ژیمناستیک و رقص های معمولی مکانیکی اند. اگر هدف ما تكامل هماهنگ مردمی باشد، در این صورت برای ما رقص ها و حرکت ها راهی برای آمیختن ذهن و احساس با حرکت های بدن و متجلی کردن آنها با هم است. در همه چیز، هدف ما تکامل بخشیدن به چیزی است که نمی تواند به شکلی مستقیم یا مکانیکی تکامل یابد که کل مردم: ذهن، تن و احساس را تعبیر می کند. هدف دوم رقص ها مطالعه است. برخی از حرکت ها گواهی در خود دارند، دانش و معرفت ویژه ای با اندیشه های دینی و فلسفی ویژه ای را در برخی از آنها می توان دستورالعمل پختن خوراک را یافت.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,646
مدال‌ها
11
سکه
23,269
در بخشهایی از خاورزمین، درونمایه درونی این با آن رقص اینک کمابیش فراموش شده است، با این حال، از سر عادت به رقص ادامه می دهند. بنابر این حرکت ها دو هدف را دنبال می کنند: مطالعه و تکامل.

پرسش : آیا معنایش این است که کل هنر باختر زمین هیچ ارزشی ندارد؟

پاسخ من هنر باخترزمین را پس از مطالعه هنر باستانی خاورزمین مطالعه کردم راستش را بگویم، در مقایسه با هنر خاورزمین چیزی در باختر نیافتم. بخش عمده هنر باختر زمین بیرونی است، گاه مقدار زیادی فلسفه اما هنر خاورزمین، دقیق، ریاضی بدون دست کاری است. گونه ای دست خط است.

پرسش : آیا چیز همانندی در هنر باستانی باختر زمین نیافتید؟

پاسخ : با مطالعه تاریخ می بینیم چگونه همه چیز رفته رفته تغییر می کند. همین در باره آیین های دینی درست است. نخست معنایی داشتند و کسانی که آنها را اجرا می کردند، این معنا را در می یافتند. اما کم کم معنا فراموش شد و اجرای مکانیکی آیین ها ادامه یافت. همین در باره هنر درست است. برای نمونه، برای فهمیدن کتابی که به انگلیسی نوشته شده، لازم است انگلیسی بلد بود. من از هنر خیالپردازانه سخن نمی گویم، بلکه منظورم هنر ریاضی، غیر ذهنی فردی است. یک نقاش امروز ممکن است به هنرش باور داشته باشد و آن را احساس کند، اما شما آن را ذهنی فردی می بینید؛ یکی آن را دوست دارد و دیگری از آن خوشش نمی آید.

این نمونه احساس است دوست داشتن و دوست نداشتن. اما هنر باستانی برای دوست داشتن نیست. هر کسی که آن را می خواند، می فهمید. حال این هدف هنر به کلی فراموش شده است.
 
بالا