یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرمدر من بدمی من زنده شوم
یک جان چه بود صد جان منی
نان بیتو مرا زهرست نه نان
هم آب منی هم نان منی
زهر از تو مرا پازهر شود
قند و شکر ارزان منی
در دو حالت چون رسم بردست تو می بوسمش
یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرمدر من بدمی من زنده شوم
یک جان چه بود صد جان منی
نان بیتو مرا زهرست نه نان
هم آب منی هم نان منی
زهر از تو مرا پازهر شود
قند و شکر ارزان منی
شهر منهای وقتي که هستي حاصلش برزخ خشک وخالییا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسم بردست تو می بوسمش
یوسف از تعبیر خواب مصریان دلسرد شدشهر منهای وقتي که هستي حاصلش برزخ خشک وخالی
جمع آيينه ها ضربدر تو، بي عدد صفر، بعد از زلالی
می شود گل در اثناي گلزار، مي شود کبک در عين رفتار
می شود آهويي در چمنزار، پای تو ضربدر باغ قالی
تا کی به تمنای وصال تو یگانهیوسف از تعبیر خواب مصریان دلسرد شد
هفتصد سال است میبارد فراوانی بس است
نسل پشت نسل تنها امتحان پس میدهیم
دیگر انسانی نخواهد بود قربانی بس است
همه کس طالب یارند چه هشیار چه م*س*تتا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
همه کس طالب یارند چه هشیار چه م*س*ت
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
من خود به ياد غم ندهم خويش را، ولىتو را میبینم و میلم زیادَت میشود هر دَم
به سامانم نمیپرسی، نمیدانم چه سر داری
به درمانم نمیکوشی، نمیدانی مگر دردم؟
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچمن خود به ياد غم ندهم خويش را، ولى
غم هركجا كه هست ز من ياد مى كند
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنوندنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از عمر چه ماند باقی
مهر است و محبت است و باقی همه هیچ
نالم از دست تو ایچه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون