عنوان: دِلیما
نویسنده: نگین حلاف
ژانر: روانشناختی، عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: در خوشبختی زاده شدم و بدبختی، خود رختش را مهمان تنم کرد. خود امیدم را به مرگ رساندم و حال، عزاداریاش میکنم. پرواز پرندهها را به یاد ندارم. ل*بهایی که به خنده گشوده شدن را ندیدم. رقص شعلههای آتش را از یاد بردم. برخورد قطرههای باران به زمین را فراموش کردهام. همانگاه که قرار بود چشمانم را از زندگی ببندم و آن سرای دیگر را دریابم، او دستم را گرفت و درب زندگیاش را بر روی من باز کرد. دگر، من ماندم و او. او ماند و من.
مقدمه:
آن پرنده را بر ل*ب پرتگاه، به زمین بینداز.
انتخاب را به او بسپار.
او بایستی انتخاب کند...
سقوط را، یا پرواز را!
ناظر: @arisky
پ.ن: دلیما در زبان انگلیسی به معنای دوراهی است. تلفظ و املای صحیح این واژه (Dilemma) است که برای خوانش روان، در تلفظ فارسی دِلیما خوانده میشود.
آخرین ویرایش: