• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

ZEINAB.S

کاربر بوکینو
LV
0
 
Joined
Feb 17, 2023
Messages
940
سکه
6,993
لبخند بر ل*ب‌های خشک و زخمی‌ام نقش بست.
لبخند بر ل*ب‌های خشک و زخمی‌ام نقش بست.
نگاه‌ام را
 
امضا : ZEINAB.S

.......

کاربر بوکینو
LV
0
 
Joined
Dec 9, 2024
Messages
403
سکه
2,328
دیشب سرگرم کتاب خواندن نبودم امروز صبح رفتم به کتابخانه
دیشب سرگرم کتاب خواندن نبودم امروز صبح رفتم به کتابخانه سرچهارراه
 

حوراء

کاربر اخراجی
LV
0
 
Joined
Nov 30, 2024
Messages
618
سکه
2,154
دیشب سرگرم کتاب خواندن نبودم امروز صبح رفتم به کتابخانه سرچهارراه، یهو بین کتاب‌ها چشمم به کتاب خودم افتاد
 

Saya

طراح افتخاری
LV
0
 
Joined
Sep 14, 2023
Messages
679
سکه
3,565
دیشب سرگرم کتاب خواندن نبودم امروز صبح رفتم به کتابخانه سرچهارراه، یهو بین کتاب‌ها چشمم به کتاب خودم افتاد
دیشب سرگرم کتاب خواندن نبودم. امروز صبح رفتم به کتابخانه سروچهارراه، یهو بین کتاب‌ها چشمم به کتاب خودم افتاد که مدت زیادی از چاپش می‌گذشت...
 
امضا : Saya

.......

کاربر بوکینو
LV
0
 
Joined
Dec 9, 2024
Messages
403
سکه
2,328
دیشب سرگرم کتاب خواندن نبودم. امروز صبح رفتم به کتابخانه سروچهارراه، یهو بین کتاب‌ها چشمم به کتاب خودم افتاد که مدت زیادی از چاپش می‌گذشت خشکم زد
 

Elaheh_A

[مدیریت ارشد خدماتینو+مدیر تالار نقد+نویسنده]
Staff member
LV
3
 
Joined
Aug 6, 2024
Messages
1,316
Awards
5
سکه
8,366
دیشب سرگرم کتاب خواندن نبودم. امروز صبح رفتم به کتابخانه سروچهارراه، یهو بین کتاب‌ها چشمم به کتاب خودم افتاد که مدت زیادی از چاپش می‌گذشت خشکم زد!
با خودم گفتم:
-...
 

mahban

بابا مَهِ کدوم بان؟
Staff member
LV
3
 
Joined
Jul 4, 2024
Messages
1,965
Awards
7
سکه
33,869
دیشب سرگرم کتاب خواندن نبودم. امروز صبح رفتم به کتابخانه سروچهارراه، یهو بین کتاب‌ها چشمم به کتاب خودم افتاد که مدت زیادی از چاپش می‌گذشت خشکم زد!
با خودم گفتم:
اگه اون موقع تجربه الان رو داشتم، بازم می نوشتمش؟
 

Hamoon_Mehrdad

:/
LV
0
 
Joined
Jun 9, 2025
Messages
145
سکه
737
دیشب سرگرم کتاب خواندن نبودم. امروز صبح رفتم به کتابخانه سروچهارراه، یهو بین کتاب‌ها چشمم به کتاب خودم افتاد که مدت زیادی از چاپش می‌گذشت خشکم زد!
با خودم گفتم:
اگه اون موقع تجربه الان رو داشتم، بازم می نوشتمش؟
و به این نتیجه بسیار مضحکانه رسیدم ک نه شاید اصلا دوست نداشتم چاپ شود نمی‌دانم در هر صورت به گمانم آن چنان جالب هم نبود یا شاید بود ولی شبیه تصورات ذهنی من نبود غمگین بودم این را حتی فروشنده آن طرف پیشخوان هم می‌فهمید از کتابخانه بیرون آمدم و به راهم ادامه دادم شب بود خیلی شب بود ...
 

Who has read this thread (Total: 2) View details

Top Bottom