• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

Rezasham

کاربر بوکینو
LV
0
 
Joined
Mar 17, 2023
Messages
368
سکه
1,875
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت
نداد و شروع
 
امضا : Rezasham

AVA

[مدیریت کل سایت]
LV
1
 
Joined
Mar 26, 2023
Messages
1,711
Awards
2
سکه
10,957
نداد و شروع
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن...
 
امضا : AVA

Aria.r

آریای خسته
LV
0
 
Joined
Jun 11, 2023
Messages
1,056
سکه
5,652
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن...
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و...‌
 
امضا : Aria.r

AVA

[مدیریت کل سایت]
LV
1
 
Joined
Mar 26, 2023
Messages
1,711
Awards
2
سکه
10,957
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و...‌
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و آوینا...
 
امضا : AVA

Aria.r

آریای خسته
LV
0
 
Joined
Jun 11, 2023
Messages
1,056
سکه
5,652
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و آوینا...
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و آوینا همچنان جیغ میزد.
.
 
امضا : Aria.r

Rezasham

کاربر بوکینو
LV
0
 
Joined
Mar 17, 2023
Messages
368
سکه
1,875
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و آوینا همچنان جیغ میزد.
نبات همچنان
 
امضا : Rezasham

Aria.r

آریای خسته
LV
0
 
Joined
Jun 11, 2023
Messages
1,056
سکه
5,652
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و آوینا همچنان جیغ میزد.
نبات همچنان درحال افتاد بود...
 
امضا : Aria.r

Rezasham

کاربر بوکینو
LV
0
 
Joined
Mar 17, 2023
Messages
368
سکه
1,875
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و آوینا همچنان جیغ میزد.
نبات همچنان درحال افتادن بود که آوا از...
 
امضا : Rezasham

Aria.r

آریای خسته
LV
0
 
Joined
Jun 11, 2023
Messages
1,056
سکه
5,652
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و آوینا همچنان جیغ میزد.
نبات همچنان درحال افتادن بود که آوا از بالکن خواب‌آلود به پایین ...
 
امضا : Aria.r

AVA

[مدیریت کل سایت]
LV
1
 
Joined
Mar 26, 2023
Messages
1,711
Awards
2
سکه
10,957
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و آوینا همچنان جیغ میزد.
نبات همچنان درحال افتادن بود که آوا از بالکن خواب‌آلود به پایین ...
نم نم باران روی کله ی کچلش می‌ریخت. موش ها توی جوراب های پاره به طرف خانه‌هایشان میدویدند.موش ها وحشت کرده بودند و فقط بخاطر کله ی کچل او بود زیرا او یک کله ی بزرگ تخم مرغی داشت شاید با خود فکر کنید تخم مرغی بودن سر ک ترس ندارد اما اون سرش تخم مرغی نبود بلکه واقعا کله اش تخم مرغی بود ک دست و دهان داشت و میتوانست حرف بزند! آوینا در این حین گفت: خواهرم یک کلمه نه ده بیست تا! سرم از روی نوشته بلند کردم و جواب دادم : رشته از دستم در رفت بقیش با تو. آوینا ادامه داد: زندگی‌ برای کله تخم مرغی!ناگهان نبات از پله‌ها پرت شد و آوینا جیغ کشید. کله تخم مرغی کمک کردن را دوست ندارد.
آوا خواب را بیشتر از آوینا دوست داشت پس به صدای او اهمیت نداد و شروع به سوت زدن کرد و آوینا همچنان جیغ میزد.
نبات همچنان درحال افتادن بود که آوا از بالکن خواب‌آلود به پایین پرید و او را نجات داد...
 
امضا : AVA

Who has read this thread (Total: 2) View details

Top Bottom