mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد سایت
مدیریت رسمی
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
3
شش نمونه از شش حالت درونی متفاوت دادم. سه نمونه به مرکز متحرک مربوط می شود و سه نمونه به مرکز احساس. در زبان معمولی به تمام آنها احساس گفته می شود. با این حال در طبقه بندی درست آنهایی را که با مرکز متحرک ارتباط دارند، باید حس و آنهایی را که به مرکز عاطفی مربوط می شوند، باید احساس نامید. آنها با هم فرق می کنند، ماده متفاوتی دارند، اثراتشان متفاوت است، دلایل متفاوتی دارند. با مطالعه دقیق آنها می توان سرشت آنها را تعیین کرد و نام همخوان را به آنها داد، اغلب چنان سرشت متفاوتی دارند که هیچ چیز مشترکی با هم ندارند. عده ای از یک جا سرچشمه می گیرند و تعدادی از جایی دیگر. در عده ای از مردمان، یک محل سرچشمه (گونه معینی از حس) وجود ندارد، در دیگران محل دیگری، عده ای هم همه آنها را دارند، زمانی می رسد که به شکلی ساختگی می کوشیم یکی، دوتا یا چند تا از آنها را تعطیل کنیم تا سرشت واقعی شان را بیاموزیم.
در حال حاضر، باید نظری از دو تجربه متفاوت داشته باشیم، یکی را بنا به توافق "احساس" و دیگری را ٫٫ حس ٫٫می نامیم. "احساس" آنی است که محل سرچشمه شان را مرکز عاطفی می نامیم، در حالی که "حسها" آن به اصطلاح احساسهایی است که محل سرچشمه شان را مرکز متحرک می نامیم. حال تردیدی نیست که هر کس باید حسها و احساساتش را بفهمد و مطالعه کند و تفاوت میان آنها را کمابیش بفهمد. برای تمرینهای اولیه به یاد آوردن خود، مشارکت هر سه مرکز ضروری است، و گفت و شنود را با تفاوت میان احساسها و حسها شروع می کنیم زیرا لازم است که همزمان هم احساس داشت و هم حس. تنها با مشارکت اندیشه، می توانیم به این تمرین بپرداریم. نخستین چیز اندیشه است. این را دیگر می دانیم. ما می خواهیم و آرزو می کنیم؛ بنابراین می توانیم اندیشه هامان را کمابیش به همین آسانی با این کار سازگار کرد، زیرا تجربه به دردخوری در آن داریم.
در حال حاضر، باید نظری از دو تجربه متفاوت داشته باشیم، یکی را بنا به توافق "احساس" و دیگری را ٫٫ حس ٫٫می نامیم. "احساس" آنی است که محل سرچشمه شان را مرکز عاطفی می نامیم، در حالی که "حسها" آن به اصطلاح احساسهایی است که محل سرچشمه شان را مرکز متحرک می نامیم. حال تردیدی نیست که هر کس باید حسها و احساساتش را بفهمد و مطالعه کند و تفاوت میان آنها را کمابیش بفهمد. برای تمرینهای اولیه به یاد آوردن خود، مشارکت هر سه مرکز ضروری است، و گفت و شنود را با تفاوت میان احساسها و حسها شروع می کنیم زیرا لازم است که همزمان هم احساس داشت و هم حس. تنها با مشارکت اندیشه، می توانیم به این تمرین بپرداریم. نخستین چیز اندیشه است. این را دیگر می دانیم. ما می خواهیم و آرزو می کنیم؛ بنابراین می توانیم اندیشه هامان را کمابیش به همین آسانی با این کار سازگار کرد، زیرا تجربه به دردخوری در آن داریم.