mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
من حق این انتخاب را داشتم که بر دروازه زندگی رویایی خود بایستم. با خود عهد بستم که از طلاق به عنوان واسطه ای برای تغییر زندگی ام استفاده کنم و هیچ دگرگونی ای نمی توانست بزرگ تر از تبدیل یک موقعیت بد و ناهنجار به موهبت و نعمت باشد.
من متوجه شدم که برای رشد و رسیدن به آن أوجی که آرزو دارم، باید همه کارها و رفتارم را دوباره مورد بررسی قرار دهم. همواره روی این پرسش ها تکیه می کردم که: «اگر من یک انسان متعالی بودم، چه کارهایی انجام می دادم؟ چه طور زندگی می کردم؟ چه طور حرف می زدم؟ چه طور می توانستم را*ب*طه فوق العاده ای با همسر سابقم برقرار کنم؟» روشن و آشکار بود که حق انتخاب با من است. می خواستم دریایم که انسان های متعالی چگونه فکر می کنند و چه تعهداتی را راهنمای انتخاب ها و کارهای خود قرار می دهند.
همچنین می خواستم دریابم که چه طور من، یک زن معمولی - یعنی دبی فورد - می توانم خود را به سوی یک زندگی متعالی سوق دهم.
من متوجه شدم که برای رشد و رسیدن به آن أوجی که آرزو دارم، باید همه کارها و رفتارم را دوباره مورد بررسی قرار دهم. همواره روی این پرسش ها تکیه می کردم که: «اگر من یک انسان متعالی بودم، چه کارهایی انجام می دادم؟ چه طور زندگی می کردم؟ چه طور حرف می زدم؟ چه طور می توانستم را*ب*طه فوق العاده ای با همسر سابقم برقرار کنم؟» روشن و آشکار بود که حق انتخاب با من است. می خواستم دریایم که انسان های متعالی چگونه فکر می کنند و چه تعهداتی را راهنمای انتخاب ها و کارهای خود قرار می دهند.
همچنین می خواستم دریابم که چه طور من، یک زن معمولی - یعنی دبی فورد - می توانم خود را به سوی یک زندگی متعالی سوق دهم.