به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
کتاب برجسته دبی فورد دقیقا آنچه را که من آرزو داشتم، برآورده کرد. فورد با بیانی نا آشنا با ما صحبت نمی کند، او در باره تجربه دردناک طلاق خود و قلب شکسته اش می نویسد. دبی از زمان جدایی والدین خود به طور وحشتناکی تحت تأثیر این تجربه بوده و از آن هراس داشته است، اما او پس از شکست ازدواج خود با به کارگیری طلاقش به عنوان واسطه، راهی برای بیشترین رشد معنوی و دست یابی به یک زندگی خارق العاده یافت.

گزارش او از تجاربش به زیبایی، درستی و قدرت، روش منحصر به فرد وی را نشان می دهد. البته حقایقی را که دبی در باره هستی به کار می گیرد و آشکار می کند، جدید نیستند و تاکنون هزاران کتاب در ستایش و تأیید قدرت پذیرش، تسلیم، هدایت الهی، بخشایش و شکرگزاری نوشته شده است. اما مجموعه کامل و طبقه بندی شده او برای استفاده از این اصول هستی در طلاق بسیار مبتکرانه و متحول کننده است.

من خواندن این کتاب را به همه موکلین خود توصیه میکنم و همچنین امیدوارم که یک نسخه از آن را در اتاق انتظار هر یک از وکلای خانواده ببینم. من امیدوارم که مطالعه کتاب «جدایی معنوی» روزی به عنوان یکی از نیازهای مشاوره پیش از ازدواج مطرح شود. بسیاری از زوج ها در نتیجه ترس از نتایج طلاق خود، تصمیماتی محکوم به شکست می گیرند.

اگر بتوان به طلاق به عنوان پدیده ای تا حد امکان، اجتناب پذیر و همچنین تجربه ای که سرشار از رحمت است نگریست، بسیاری از زوج ها خواهند توانست با شهامت و قدرت بیشتر تصمیمات درست تری در این مورد بگیرند.
من این مقدمه را از همان نقطه ای که شروع کردم، یعنی جایگاه حرفهای خودم به پایان می رسانم: کتاب دبی فورد شامل خرد، شهامت و پایداری تزلزل ناپذیری در دگرگونی خود است. ما وكلا می توانیم از شیوۀ او درس های فراوانی بیاموزیم.

دیدگاه گسترده من بر قوانین خانواده موجب می شود که آموزش وکلای خانواده
را در مورد مفهوم طلاق معنوی ضروری بدانم، این شیوه راهی دیگر برای توصیه این کتاب به موکلین خواهد بود. در جهان نوین و متهورانه قوانین خانواده، دبی فورد به عنوان پیشگام و روشن بینی دوراندیش شناخته خواهد شد.


جان وی.مک شین
دالاس تکزاس
ششم جولای ۲۰۰۰
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
نمای کلی کتاب از نگاه نویسنده

«زندگی بدون تجربه، ارزش زیستن ندارد»

لحظه مقدس


در پایان اولین سال ازدواجمان هر دو می دانستیم که به آخر خط رسیده ایم، من و دانا هریک در دنیایی متفاوت زندگی می کردیم. خیلی وقت ها کوشیدیم که به یکدیگر نزدیک تر شویم و روابطمان را بهبود بخشیم، اما همیشه سدی میان ما قرار داشت. سرانجام یک روز از او خواستم که بنشیند تا در مورد مشکلاتمان با هم صحبت کنیم‌.

لحظاتی بعد تمامی احساسات نهفته ای که از دوران بارداری من درون او انباشته شده بود، سرریز کرد. من آنجا با حالتی بهت زده نشسته بودم و به همه خشم ها، نارضایتی ها و رنجش های همسرم گوش می دادم. بالاخره دان، حقایق را بازگو نمود و چند هفته بعد مرا ترک کرد.
احساس می کردم گویی در نیمه پرده دوم یک نمایش بد گرفتار شده ام. پرده سوم در حال آغاز شدن بود و پایان آن می توانست هر چیزی باشد. من می توانستم راه ساده تر را انتخاب کنم و به ازدواجم نیندیشم یا این که با رؤیای شاد زیستن به زندگی ادامه دهم تا هنگامی که مرگم فرارسد.

اکنون من میان دو دنیا معلق بودم و دورنمای هیچ یک از آن دو، شادمانی مرا تضمین نمی کرد.

من سی و هشت سال در انتظار شخص مناسبی بودم تا شریک زندگی او باشم. به خودم قول داده بودم هرگز آنچه را که والدینم در حق من روا داشتند، در مورد فرزندانم انجام ندهم. سیزده ساله بودم که مادرم به من و خواهر و برادرم خبر داد که پدرم ما را ترک کرده و ازدواج آنها پایان یافته است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
رفتن پدر از خانه، آغاز دوران درد آوری از تجربه زیستن بدون یک خانواده واقعی بود. بیشتر از ده سال طول کشید تا توانستم رنج حاصل از طلاق والدینم را فراموش کنم. به خودم قول داده بودم که فرزندانم را در خانه ای شاد در کنار پدر و مادری که عاشق آنها هستند، پرورش دهم. این فکر که شکست خورده ام و پسرم ثمره《 آشیانه ای ویران» خواهد بود، همه استخوان های بدنم را می لرزاند.

احساساتم همچون آب و هوای بیرون متغیر بود؛ یک لحظه آرام و امیدوار و لحظه ای بعد افسرده و ناامید بودم. هیچ مسأله شخصی که به خاطر آن، دان را سرزنش کنم وجود نداشت، اما می دانستم در نهایت خود او مقصر اصلی ویرانی این ازدواج است. نمی فهمیدم که چرا دان نتوانست خود را تغییر دهد و مردی باشد که من تصور ازدواج با او را داشتم.

برای تسکین درد و رنجم از خود می پرسیدم: «چرا این اتفاق برای من افتاد؟ چرا نمی توانم این جریان را متوقف کنم؟» بارها این پرسش ها را از خود می کردم، در حالی که هیچ پاسخی برایشان نمی یافتم. این سؤال ها باعث شد که عمیقا به خود بنگرم و دنیای درونم را بشناسم.

بیشتر شبهایی که بی خوابی به سراغم می آمد، در بستر دراز می کشیدم و می کوشیدم دریابم که چه خطایی از من سر زده است و در حالی که آرزوی قلبی من داشتن ازدواجی شاد و موفق بود، چگونه توانستم این همه خشم و ناامیدی را در همسرم ایجاد کنم؟ چه طور توانستم تا این اندازه نابینا باشم؟ چه چیزی باعث شد علایم خطری را که اکنون این چنین در نظرم آشکار هستند، نبینم؟ به هر حال می دانستم اگر نتوانم آنچه را که باعث محرومیت من از داشتن را*ب*طه ای عاشقانه و مفید شده است پیدا کنم و بهبود ببخشم، محکوم به تنها زیستن و تداوم زندگی ای تهی از عشق خواهم شد.

با سپری شدن پیاپی روزها بیشتر در می یافتم که می توانم از این فرصت برای پیشرفت خود استفاده کنم یا آن که طلاقم را همچون دوره ای معنوی، یعنی سفری برای یکپارچگی وجودم برگزینم. فرصتی بود تا مشاهده کنم، سؤال کنم و رفتارهایی را که در خدمتم نبودند، تغییر دهم.

در اعماق درونم می دانستم فقط حق این انتخاب را دارم که از طلاقم همچون یک پل ارتباطی برای بنیان گذاری زندگی جدید خود استفاده کنم. در نتیجه خودشناسی، آزمودن باورها و بررسی داوری هایم مرکز توجه من قرار گرفتند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
ندای هشدار معنوی


زندگی فرصت های بی شماری را برای آگاهی ما از ذات الهی خود که والاترین تجلی وجودمان است، در اختیارمان قرار می دهد. برخی مردم این فرصت ها را《ندای هشدار معنوی» می نامند که بیشتر اوقات در تنش های بزرگ آشکار می شوند. طلاق، یکی از این دوران های پرتنش است.

طی این بحران ها ما فرصت اکتشاف دنیای درون خودمان را پیدا می کنیم و با نزدیک تر شدن به یکپارچگی خود، تاریکی های وجودمان را به همان اندازه روشنی ها در آغوش می گیریم.
درد، محرک بزرگی برای فروریختن دیوارهایی ست که از رفتارهای قدیمی محافظت می کنند. درد، ما را به سوی افکار و عقایدی می کشاند که هیچگاه امکان توجه به آنها را نداشته ایم و به یافتن پاسخ پرسش های خود در جاهایی وا می دارد که پیش از این هرگز ندیده ایم.

درد، ذهن ما را به سوی دیدگاه هایی می گشاید که کلید فراست، درک و آزادی را در خود دارند. نا به سامانی های عاطفی می توانند محرکی نیرومند برای پیوستن ما به ذات الهی مان باشند. درد، ما را به سفری برای اکتشاف درون می فرستد و به ما می آموزد که چگونه به تمامی وجودمان عشق بورزیم و پذیرای آن باشیم.

بهبود آشفتگی های عاطفی، رهایی از درد را به ارمغان می آورد و ما را از تکرار و انجام الگوهای گذشته خود باز می دارد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
می گویند که در ده روز عذاب، بیش از ده سال، رضایت و شادمانی می آموزید. درد می تواند بزرگ ترین آموزگار شما باشد. درد، دوستی ست که به شما می گوید کدام بخش زندگی تان به توجه بیشتری نیاز دارد. شری سوامی ساچیداناندا بنیان گذار مؤسسات جامع و جهانی یوگا از درد به عنوان یک ندای هشدار یاد می کند. او می گوید لحظه ای را تصور کنید که در خواب هستید و ناگهان با صدای آژیر خطر از خواب می پرید.

ابتدا از رخت خواب بیرون می جهید، به انباری می روید و چوب بیس بال را بر می دارید و آن قدر به زنگ خطر ضربه می زنید تا ساکت شود.vبعد به جای آن که دنبال منشأى آتش سوزی بگردید، چوب بیس بال را در انبار که در حال سوختن است می گذارید و دوباره به رختخواب خود می خزید و می خوابید. درد، یک زنگ خطر و علامتی ست که به ما هشدار می دهد چیزی در حال سوختن است. درد، نشانه آن است که آتش عواطف خشم آگین در نزدیکی ما زبانه می کشد و زخمی در درونمان نیاز به مراقبت و التيام دارد.

اگر درد خود را مورد بررسی و توجه قرار دهیم، به سوی امنگاه آرامش هدایت خواهیم شد.
درد، حس مقدسی است که به ما اجازه می دهد کشف کنیم به راستی چه کسی هستیم. این حس ما را به جایگاهی در درونمان که هیچگاه به آن راه نیافته ایم، رهنمون می شود.

اگر بخواهیم با شادی و خشنودی زندگی کنیم، باید هشیار باشیم و از شعله هایی که مانع رسیدن ما به آرامش درونی می شوند دوری بجوییم. درست در این زمان نیازمند آن هستیم که کاملا صادق باشیم، زیرا صداقت، تنها راهی ست که ما را از درد و رنج دور می کند. تا هنگامی که حقیقت وجود خود و همسرمان را انکار کنیم، به زندگی در درد مطلق ادامه خواهیم داد. ما در جایگاه یک انسان با این هدف که احساس بهتری نسبت به خود داشته باشیم، استاد دلیل تراشی برای رفتارهایمان و توجیه نیرنگ ها و دست بردن در حقایق هستیم.

مهم نیست ما چه داستان هایی برای خود می گوییم، یا چگونه دیگران را سرزنش می کنیم و یا شرایطمان را مورد قضاوت قرار می دهیم، اما همیشه در سطحی از وجودمان حقیقت را می دانیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
ضرب المثلی می گوید: «حقیقت، شما را آزاد خواهد کرد!» با نگریستن مشتاقانه به داستان هایی که برای خودمان می گوییم، اجازه شروع روند دگرگونی را به خود می دهیم. این دگرگونی می تواند آموختن عشق ورزیدن به کل وجود خودمان، خواه خوب یا نه چندان خوب باشد و این دشوارترین وظیفه ای ست که بر عهده ماست. به ما آموخته اند برای احساس عشق باید کسی را بیابیم که به ما عشق بورزد.

اما آنگاه که این عشق به شکست می انجامد، جای تعجب نیست که برای توجیه آن به همان تفاسیر منفی ای که در باره عشق و زندگی داشتیم برگردیم. در این صورت ممکن است ترس، نومیدی، اندوه و تنهایی یار همیشگی ما شود و در حالی که می کوشیم برای 《چرایی 》اجرایی موقعیت خود پاسخی بیاییم، احساس آن که دوست داشتنی و مطلوب نیستیم هم به آن افزوده گردد.

بیشتر اوقات ما در چنین شرایطی افسرده یا خشمگین می شویم و سخنانی را مانند «نمی توانم به هیچ کس اعتماد کنم.»، «زندگی چه قدر پوچ است.» یا «هرگز اجازه نمی دهم کسی این کار را دوباره با من انجام دهد.» با خود می گوییم، تمامی این احساسات منفی و پیام های دردناک، درون آگاهی مان انباشته می شوند و ما در نهایت بی تجریگی، این احساسات مسموم و باورهای منفی را به خود باز می گردانیم.

غفلت از این زخم های درونی، نتیجه ای جز روابط نامشروع، اعتیاد، پریشانی فکری، افسردگی، بیماری های مزمن و یا بدبینی نسبت به خود و دیگران و دنیای اطراف در بر نخواهد داشت. بدتر از همه آن که اگر ما فرصت رسیدگی به خود و التيام دردهای درونی مان را نداشته باشیم، این شکست ها را دوباره تجربه خواهیم کرد.

پس چه بهتر که از این دوران به عنوان فرصتی برای بهبود استفاده کنیم. بهبود، نخستین گام برای بازگشت ما به جایی ست که کمال انسانیت خود را ببینیم و با آگاهی از آن، فرصت بازگشت به عمیق ترین ارتباط یعنی اتصال با خالق الهی را بیابیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
جدایی معنوی


جدایی معنوی، طلاقی ست که ما می توانیم برای پیشرفت در زندگی و کسب تجربه از آن بهره برداری کنیم تا بیشتر از آنچه از دست داده ایم، به دست آوریم. جدایی معنوی، ما را به والاترین بخش وجودمان باز می گرداند و شکاف میان منیت و روح را پر می کند. زمانی که ما از طلاق به عنوان درمانی برای زخم های درونی، یادگیری، رشد، پیشروی در عرصه عشق و انسان بودن استفاده کنیم، در واقع یک تجربه معنوی مفید برای رهایی روح خود به دست آورده ایم که البته به مراتب بهتر از دست و پا زدن در دردهای قلبی شکسته است.

جدایی معنوی، ما را به پیوند با عالی ترین جنبه وجودمان فرا می خواند تا با حضور والای آن لذت و آزادی نامحدودمان را برای ساختن زندگی رویایی خود بازپس بگیریم. اگر هم اکنون در جریان طلاق قرار دارید، احتمالا این مطالب برای شما افسانه وار و ناممکن به نظر می رسد. امکان دارد شما در جریان بدترین تجربه زندگی خود قرار گرفته باشید و حتی نتوانید تصور کنید که طلاق، شما را به سوی راه مثبتی ببرد، به گونه ای که حتی آن را زندگی دوباره بخوانید.

رنج و تغییر، کلیدهایی هستند که درها را به روی درک عمیق تر تجارب انسانی ما می گشایند. درد طلاق، ما را بی دفاع در فضایی کاملا ناامن رها می کند و فقط در کشاکش این عدم امنیت است که می توانیم حقایق بزرگ تر، یعنی آرامش و رضایت را تجربه کنیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
هفت قانون معنوی جدایی


این موضوع اهمیت دارد که بدانید شکست شما در زندگی مشترک به منظور دست یابی به هدف بزرگ تر بوده است. درک برخی از قوانین بنیادین و معنوی هستی به فهم این مطلب که دلیلی برای عبور شما از میان چنین در دی وجود دارد، کمک می کند.

این قوانین شما را به شیوه پیمودن روند بهبود و بازگشت به اعماق درونتان - آنجا که آکنده از خرد، دانش و همدلی با انسان هاست - رهنمون می شود.

1 - قانون پذیرش: نخستین و به بیانی مهم ترین قانون معنوی عبارت است از: «هر چیزی آن گونه است که باید باشد. هیچ رویدادی اتفاقی نیست و هیچ تصادفی وجود ندارد.»

ما پیوسته به خواه آگاهانه یا ناآگاهانه در حال تغییر و تحول هستیم و خواست الهی زندگی هر کداممان را به گونه ای طراحی کرده است که ما را دقيقا در همان روند تکاملی منحصر به فرد خود که به آن نیاز داریم، قرار دهد.

2 - قانون تسلیم: «هنگامی که ما دیگر مقاومت نکنیم و تسلیم شرایط موجود خود شویم، همه چیز شروع به تغییر می کند.»

مقاومت، متهم شماره یک در انکار برحق بودن ما برای بهبود یافتن است. ما به این دلیل مقاومت می کنیم که می ترسیم اگر تسلیم شویم، زندگی از اختیارمان خارج گردد یا این که با مسایلی رو به رو شویم که نتوانیم آنها را اداره کنیم. ما آن هنگام برای دریافت کمک آماده هستیم که مشتاقانه به موقعیت خود بنگریم و ندانیم چگونه می توانیم آن را سر و سامان دهیم.

3 - قانون هدایت الهی: «خداوند آنچه را که شما نمی توانید برای خود انجام دهید، برایتان انجام میدهد.»

زمانی که به بیراهه می روید و بی دفاع می مانید، فروتن می شوید. فروتنی، دری ست که الوهیت از طریق آن به زندگی شما وارد می شود. بدون احساس تواضع، تصور می کنیم که قادر به انجام هر کاری هستیم. بدون احساس تواضع، حس دروغین غرور و منیت، ما را از این که با چشمانی کاملا باز به کل شرایط و موقعیت ها بنگریم باز می دارد. تا هنگامی که بیرون از محدوده این باور درست گام برمی داریم که هیچ یک از ما موجوداتی جدا و غیر وابسته به همدیگر نیستیم، منیتمان به عنوان عهده دار تمامی رویدادها باقی می ماند. تا زمانی که این افسانه ها دگرگون نگردند، ما موجب می شویم که در راهیابی به خرد والايمان بسته باقی بماند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
ادامه ...

4 - قانون مسؤولیت پذیری: «با کمک هدایت الهی می توانیم دقیقا دریابیم که چگونه در ایجاد ماجرای غم انگیز طلاق خود سهیم بوده ایم.»

می توانیم با پذیرش مسؤولیت در ایجاد شرایط کنونی آغاز کنیم و با گذشته های خود به آشتی برسیم. همچنین می توانیم ببینیم که چگونه کامل ترین همسر را انتخاب کردیم تا به ما کامل ترین درس ها را بیاموزد. زمانی که از خدا درخواست می کنیم تا به زندگی ما وارد شود و هدایتمان کند، شروع به بهبود کرده ایم.

5 - قانون انتخاب: با پذیرش مسؤولیت می توانیم تعابیر جدیدی را که به ما اقتدار می بخشند، انتخاب کنیم.

به این ترتیب ما مسؤول و طراح حقیقت جدید خود می شویم. این گونه ما می توانیم از همسر خود جدا شویم و با کنار گذاشتن جنبه هایی از وجودمان که به شریک زندگی خود فرافکنی کرده ایم، رشته های کارما را قطع کنیم. در این روند می توانیم تشخیص دهیم کدام یک از رفتارهای ما هنگام شکست نادرست بوده است و بیاموزیم که در شرایط سخت به جای واکنش نامناسب چگونه رفتار درستی داشته باشیم.

6 - قانون بخشایش: «پس از قطع رشته های کارما می توانیم از خدا بخواهیم که ما را ببخشاید.»

طلب بخشش به ما اجازه می دهد که پیش داوری ها و عقاید خود را در باره درستی و نادرستی پدیده ها کنار بگذاریم و به تمامی وجود خود مهر بورزیم. مهربانی و همدلی، هنگامی در ما پدیدار می شود که در کل هستی حضور داشته باشیم و بتوانیم خود را به جای دیگری قرار دهیم. همدلی با درک عمیق دشواری ها و ابهامات وجود انسانی ممکن می شود. شفقت و همدلی، موهبت الهی برای کسانی ست که جویای آن هستند. زمانی که مهر و همدلی را نسبت به خود دریافت و احساس کنیم، می توانیم آن را به همسر خود نیز تثار نماییم.

7 ۔ قانون خلقت: «تجربه رهایی حاصل از بخشایش، دروازه هایی را رو سوی حقایق نوین به روی ما می گشاید.»

بخشایش، تمامی رشته های اتصال ما را به گذشته قطع می کند و قلبی معصوم و سرشار از عشق و شور زندگی به ما می بخشد. فقط در این هنگام می توانید آینده جدیدی را بر مبنای حقیقت الهی خود بنا کنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
این هفت قانون معنوی، راهنما و منبع مفیدی در روند بهبود شما به شمار می آیند. کتاب حاضر شما را از مراحل درک، تمرین و تکمیل این اصول بنیادین معنوی عبور می دهد. این قوانین برای کمک به شما طراحی شده اند تا هراس ها و دردهایتان را فرو بریزید و از این راه بتوانید به درک عمیق تری از شرایط خود برسید.

هنگامی که این اصول را تکمیل و تمرین کنید، آزادی خلق و ایجاد زندگی رؤیایی شما را فراهم می سازند.
آزادی، ما را در انتخاب مسیر درست زندگی توانمند می کند. با انتخاب جدایی معنوی، در واقع می توانید از جدایی برای بهبود وجود خود بهره ببرید.

شما حق انتخاب دارید که در بهبود خود در عمیق ترین سطوح وجودتان تلاش کنید، با این که قربانی زندگی و مشکلات دیگران شوید. به بیانی دیگر می توانید انتخاب کنید که از طلاق خود بهره مند شوید یا این که مورد بهره برداری آن قرار بگیرید.

تا زمانی که در پی مشکلات و نگرانی ها باشید، آنها به بهره کشی از شما ادامه خواهند داد، اسیرتان خواهند کرد و به هر کجا بروید مانند یک زخم سرگشوده با شما خواهند بود.
 
بالا