mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد سایت
مدیریت رسمی
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
3
مردم دیدهٔ ما جز به رُخَت ناظر نیستدر مجلس حیرانی جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی آهسته که سرمستم
اگـــر به زلف دراز تــــو دست مــا نرسـدتو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
یارب این نودولتان را با خر خودشان نشانترک دل و جان کردم تا بیدل و جان گردم
یک دل چه محل دارد صد دلکده بایستی
دلم تنهاست مـاتم دارم امشبیارب این نودولتان را با خر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند
با تو زیباست غضه و شادیدلم تنهاست مـاتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
یاد آن شب که تو را دیدم وبا تو زیباست غضه و شادی
با تو خوب است همه چیز به زیبایی
توانا بود هرکه دانا بودیاد آن شب که تو را دیدم و
گفت دلِ من با دلت از واژه عشق؛
چشم من دید
در آن چشم سیاه
نگهی تشنه و دیوانهٔ عشق؛
آه اگر باز بسویم آیی
دیگر از کف ندهم آسانت