ژیار نامت که بر زبانم جاری میشود، قلب تپندهی اقیانوس، بر کنارهی ریگها فوران میکند.
نام مقدست بر تکتک سنگلاخهای همان حوالی هک شده است و تو نمیدانی که اقیانوس با آن عظمتش چهگونه در پیِ فرار، دست به دامانِ آسمان شده است. روزنهها، جمالیات را در جهان نفیر میکشند و دشتها با آمدنت با رقصیدن، تکان میخورند. اقیانوس راهی جز تسلیم ندارد. او نیز باید آمدنت را بپذیرد.
نام مقدست بر تکتک سنگلاخهای همان حوالی هک شده است و تو نمیدانی که اقیانوس با آن عظمتش چهگونه در پیِ فرار، دست به دامانِ آسمان شده است. روزنهها، جمالیات را در جهان نفیر میکشند و دشتها با آمدنت با رقصیدن، تکان میخورند. اقیانوس راهی جز تسلیم ندارد. او نیز باید آمدنت را بپذیرد.
آخرین ویرایش توسط مدیر: