ژیار! میدانم سالهای زیادی گذشته است؛ اما میخواهم این روزها به هیچچیز بدی فکر نکنم. میخواهم این روزها به این فکر کنم که فراق دیدنت دارد به پایان میرسد و چیز زیادی نمانده تا فاصلهها برداشته شود. اِنگار که از همان روزهای اول فاصلهای وجود نداشت. به این فکر کنم که اتفاقهای خوب در راه است، آنقدری که «نیست» و «نمیاد» و «فراموشم کرده» در دایره لغاتم معنایی نداشته باشند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: