به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
اشکال اینکه پاره اى از مشتاق ھایم شکست مى خورند در این است که آنھا تنھا اشتیاق دارند و چیز دیگرى ندارند. اشکال آنھا در این است که اشتیاق خود را با دانش صادقانه تغذیھ نمى کنند. حاضر نیستند مایل ھاى اضافى را طى کنند، به کسان دیگر، علاقه اى ندارند و تنھا به خود مى اندیشند.

بارھا و بارھا شاھد بوده ام که این اشخاص محصولى را مى فروشند زیرا توانسته اند شخصیت خود را به آنھا تحمیل کنند و آنھا را تحت تأثیر شخصیت خود قرار بدھند. به دفتر شرکت مى آیند و با شرح و تفصیل مى گویند که چه فروش خوبى کرده اند، بعد خریدار سفارش خریدش را لغو مى کند و یا معلوم مى شود که فروشنده خواسته به زور کالایش را به کسى بفروشد که توان پرداخت ندارد.

اشتیاق باید جایى را ھدف بگیرد. اشتیاق به چیزھاى دیگرى ھم احتیاج دارد. فروشنده اى که صادقانه فروش مى کند علائق و منافع خریدار را ھم در نظر مى گیرد. آیا مى خواھید خریدار به طیب خاطر از شما خرید کند؟ بسیار خوب در این صورت به سؤالاتش
جواب بدھید. کالاى خود را به خوبى بشناسید. بدانید که او چگونه مى تواند از این کالا براى برطرف کردن نیازھایش استفاده کند. اگر با خریدار قرار ملاقات مى گذارید در رأس زمان تعیین شده به محل ملاقات بروید. بدانید که وقت خریدار ھم ارزشمند است.

اگر قول خدمت به خصوصى را به خریدار مى دھید مراقب باشید که او آنچه را که قرار گذاشته اید دریافت خواھد کرد. توجه داشته باشید بھترین مشترى آن کسى است که سفارش خود را تکرار مى کند. اما بحث این کتاب بر سر فروشندگى نیست. بحث بر سر این است که چگونه مى توانید از نیروى اشتیاق و لازمه ھاى آن بھره بردارى کنید.
چگونه از نیروى اشتیاق براى درخواست شغل استفاده کنیم ھر کارفرمایى علاقه مند است با کسى مصاحبه استخدامى کند که با اشتیاق از او تقاضاى کار مى کند. کارفرما مى داند داوطلب استخدامى که از اشتیاق برخوردار است، اشتیاقش را به انجام دادن کارھایش تسرى مى دھد.

اما به این مطلب توجه داشته باشید:
ھر کسى که مصاحبه استخدامى انجام مى دھد مى داند که تنھا داشتن اشتیاق کافى نیست. یکى از شرکت ھا به داوطلبان استخدامى خود گوشزد مى کرد که چیزى به اندازه سر وقت حاضر شدن در محل کار ارزش ندارد. اشتیاق اغلب اشخاص را شاغل مى کند و یا سبب مى شود که بانک به او اعتبار بدھد و یا به اتفاق افتادن فروش کمک مى کند. اما کسى که شغل مى دھد یا بانکى که اعتبارى را جایز مى داند پس از آن
انتظاراتى دارند. اما اشتیاق ھدف دار به واقع غیرقابل مقاومت است. ببینم وقتى تقاضاى شغلى مى کنید چگونه مى توانید از اشتیاق خود استفاده نمایید. این مطلب را در ارتباط با گرفتن شغل توضیح مى دھیم اما مى توانید از آن در کارھاى دیگر ھم استفاده کنید.

مطلب کتبى تھیه کنید و در آن به دلایلى اشاره نمایید که توضیح بدھد چرا باید این شغل را داشته باشید. ممکن است کسى از شما نخواسته باشد که روزنامه اى تھیه کنید، اما تھیه یک مطلب به طور کتبى به اطلاعات درون ذھن شما سمت و سو مى دھد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
به تحصیلات خود اشاره کنید. مدرسه اى را که در آن درس خوانده اید نام ببرید، به واحدھاى درسى که گذرانده اید اشاره کنید. به آموزش ھاى خارج از مدرسه ھم اشاره کنید. دوره ھاى آموزشى شبانه خود را برشمارید. به خصوص درباره دروس و تحصیلاتى که مى تواند شما را براى تصدى شغل مورد نظرتان یارى دھد شرح مفصل بدھید.

به تجربیات خود اشاره کنید. نام کارفرمایان و زمان استخدام ھاى قبلى را درج نمایید. دقت کنید به تجربه اى اشاره نمایید که نظر استخدام کننده جدید را با توجه به نوع شغلى که خواھان آن ھستید، جلب نماید.
معرف ھاى تان را نام ببرید. این معرف ھا را به دقت انتخاب کنید. در صورت امکان معرف ھایى را در نظر بگیرید که به مسئول استخدام توضیحات جامعى درباره توانمندى ھاى کارى شما بدھند. به شغل مورد نظرتان اشاره کنید. در بسیارى از مواقع و به خصوص اگر در شرکت بزرگى تقاضاى کار داده اید ممکن است نتوانید شغل مورد نظرتان را بدست آورید. ممکن است مسئولین آن شرکت شما را براى مشاغلى که بیشتر احتیاج دارند برگزینند. اینکه آیا شغل پیشنھادى آنھا را بپذیرید تا نپذیرند به داورى و قضاوت خودتان بستگى دارد. با این حال وقتى متقاضى شغل مى شوید به کار مورد نظرتان اشاره کنید.

به کیفیات و توانمندى ھاى تان در را*ب*طه با شغل درخواستى اشاره نمائید. وقتى به کار مورد نظرتان توجه مى کنید و به آن دقیق مى شوید، امکانش وجود دارد که شرکت استخدام کننده در محدوده ھاى کارى خود جاى خالى مناسبى براى شما پیدا کند و یا بر شمار کارکنان مورد نظرش بیفزاید تا شما ھم در زمره استخدام شوندگان قرار بگیرید. نشان دھید که درباره کار شرکتى که مایلید در آن استخدام شوید علم و اطلاع کافى دارید. به آنھا نشان بدھید که درباره بازار، منابع عرضه و مشتریان اطلاعاتى دارید.

یک یا دو ساعت مطالعه مجلات درباره آن حرفه خاص، اطلاعات لازم را در اختیار شما قرار مى دھد. پیشنھاد بدھید که حاضرید به طور امتحانى و آزمایشى کار کنید. اینگونه به استخدام کنندگان مى گویید که از اطمینان خاطر سطح بالا برخوردارید. مطمئن ھستید که توانمندى انجام دادن آن کار به خصوص را دارید. حالا براى مصاحبه آماده ھستید. آمادگى آن را دارید که اشتیاق خود را براى تصدى شغل مورد نظرتان نشان بدھید.

اینگونه به کارفرماى احتمالى خود نشان مى دھید او کسى را استخدام مى کند که از آموزش ھاى به خصوصى بھره دارد. اگر در دورھ ھاى شبانه شرکت کرده اید، کارفرماى تان متوجه مى شد که شما پس از ترک مدرسه باز ھم براى دستیابى به تحصیلات بیشتر تلاش کرده اید. نشان مى دھید که در صحنه حضور داشته اید و از تجربه درس آموخته اید. نشان مى دھید که از تجربه مفید برخوردارید.

نشان مى دھید مى دانید که چه مى خواھید که این حاکى از توجه و علاقه شما به آن کار به خصوص است. نشان مى دھید مى توانید به کارفرماى احتمالى کمک کنید تا به ھدف ھایش برسد. نشان مى دھید که در زمینه تجارت و کسب و کارى که به آن علاقه مندید اطلاعات کافى دارید. نشان مى دھید به قدرى به خود مطمئن ھستید که مى گویید حاضرید مدتى مجانى و امتحانى کار کنید. نشان مى دھید به خود ایمان و اعتماد دارید. اکنون کاملاً مسلم است که شما خواھان شغلى ھستید که از آن درآمدى کسب کنید و بر سایر
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
علائق خود در زندگى بیفزایید. از اینھا که بگذریم به استخدام کننده مى گویید این به سود اوست که شما را استخدام کند. این را فراموش نکنید. شما خود را با توجه به علائق و خواسته ھاى استخدام کننده مى فروشید. به نکاتى که گفتیم توجه کنید. شما اینگونه به کارفرما مى گویید ببین من چه آدم جالبى ھستم، ببین چقدر مى توانم تو را در کارت یارى دھم.

اشتیاق سبب مى شود که کلمات تان از حد کلمه و حرف بالاتر بروند. تا کارفرماى احتمالى بداند شما ھمان کسى ھستید که او به دنبالش مى گردد. ممکن است بگویند بسیار خوب اما رزومه کلامى یا مکتوب من آن قدرھا مرا به جایى نمى رساند. من در اوایل نوجوانى ترک تحصیل کردم. ھرگز در دوره ھاى آموزش شبانه شرکت ننمودم. به جاى آن گیتار نواختم... و غیره و غیره. ممکن است اینگونه خودتان را گرفتار ذھنیت منفى بکنید.

اما بدانید اگر خودتان را باور داشته باشید به این نتیجه مى رسید کیفیات مطلوب فراوانى دارید که مى توانید درباره اش حرف بزنید. براى مثال به موضوع دادن تقاضا براى شغل به خصوصى توجه کنید. ممکن است نتوانید بگویید از مھارت ھاى ويژه اى برخوردارید که شما را مناسب آن شغل به خصوص مى کند. اما مى توانید بگویید مى دانید آن شغل به چه مھارت ھایى احتیاج دارد. مى توانید نشان بدھید که خود را با شغل مورد نظر تطبیق داده اید. این براى استخدام کننده کیفیت مطلوبى به حساب مى آید زیرا بسیارى از
کسانى که استخدام مى شوند روزھاى قابل ملاحظه اى به سر کار مى آیند تا به تدریج درباره آن کار کسب اطلاع کنند.

از آن گذشته اگر دانستید که شرکت مورد نظر شما داراى مراکز آموزشى است، با صراحت به استخدام کننده بگویید مایلید در دوره ھاى آموزشى لازم شرکت کنید.
براى خواندن نشریات تجارى مربوط به صنعتى که مى خواھید به آن وارد شوید نیازمند آموزش ھاى تخصصى نیستند. مى توانید در ھر حال این نشریات را مطالعه کنید و به زبان آنھا حرف بزنید. براى ھر استخدام کننده اى مھم است که شما سواى مدارج رسمى تحصیلى اطلاعات جانبى به
خصوصى در زمينه کارى مورد نظر داشته باشید.

توجه به لباسى که در مصاحبه مى پوشید ھم بسیار مھم است. مراقب باشید پیراھن تمیزى بر تن داشته باشید. ھمه مانند آقاى بارنس نیستند که با ادیسون مصاحبه کنند و به سر و وضع او توجه نداشته باشند. اکنون قدمى به عقب بردارید و نگاه وسیع ترى بیندازید . اگر به ھنرمند نقاشى در حال نقاشى یک تصویر نگاه کنید مى بینید ھرازگاھى، قدمى به عقب برمى دارد، از تابلو فاصله مى گیرد و به آن نگاه مى کند. در واقع او به نگاه وسیع ترى احتیاج دارد. من به تفصیل برایتان توضیح دادم که چگونه متقاضى شغل شوید. اما درباره نگاه وسیع تر و ھمه جانبه حرفى نزدم. حالا مى توانید این کار را بکنید. قدمى به عقب بردارید. ببینید که براى شغلى تقاضا مى دھید و تقاضاى شما ھم پذیرفته مى شود. بسیار خوب چرا این شغل را مى خواستید؟ به نگاه وسیعى احتیاج دارید که کاملاً ضرورى است. درست به این مى ماند که یک نقاش براى نقاشى خود پیش طرحى تھیه مى کند.

ھمان طور که توضیح دادم براى کارفرماى احتمالى کاملاً مسلم است که شما از آن رو خواھان آن
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
شغل ھستید که به درآمد آن احتیاج دارید و مى خواھید بر سایر علائق زندگى خود بیفزایید. اینگونه شما با خدمت کردن به کارفرما به خودتان خدمت مى کنید. بسیار عالى است اما آیا این شغل به علایق دیگر شما در زندگى ھم خدمت مى کند؟

قبلاً درباره ھدف اساسى و عمده شما در زندگى بحث کردیم. آیا این شغل جدید شما را به ھدف اصلى زندگى تان نزدیک تر مى کند؟ و نکته اى دیگر: آیا این شغل به شما امکان مى دھد که از زندگى خود بھره بیشترى ببرید، به طور مؤثرتر کار کنید و به موفقیت ھاى بیشترى دست پیدا کنید؟ اینھا سؤالات مھمى ھستند. جمع کثیرى از مردم به کارھایى مشغولند که به آن علاقه اى ندارند. بعد انواع و اقسام بهانه ھا و توجیھات را مى آورند تا توضیح بدھند چرا مجبور شدند این شغل را بگیرند، توضیح مى دھند که به خاطر خانواده اشان مجبور شدند این شغل را اختیار کنند. ممکن است به درآمدى که به دست مى آورند اشاره کنند. به این اشاره کنند که با این پول و این درآمد چه تفریحاتى مى توانند داشته باشند. اما نمى توانند صادقانه به آرامش ذھن خود اشاره کنند و بنابراین نمى توانند صادقانه بگویند که در زندگى خود به موفقیت رسیده اند.

ساعات کار کوتاه تر مى شود اما بسیارى از کسانى که کار و شغل دارند، بخش قابل ملاحظه اى از اوقات شان را صرف آن مى کنند. اگر این ساعات کار را به خوشى نگذرانید، روى بقيه ساعات زندگى تان تأثیر نامطلوب بر جاى مى گذارد. به ھر صورت وقتى ضرورتى ندارد چرا بگذاریم ساعات قابل ملاحظه اى از زندگى ما به شکلى نامطلوب بگذرد؟ قبل از اینکه شروع به کار کنید به آن نگاه دقیقى بیندازید و اگر مطمئن شدید ھمان کار مناسب شماست، به آن بپردازید. قبل از گرفتن کار این مراحل را طى کنید تصمیم بگیرید که دقیقا خواھان چه شغلى ھستید. این به خودى خود مستلزم تجزيه و تحلیل کردن دقیق خویشتن است.

اگر ھدف اصلى و مھمى را در زندگى دنبال نکنید در این زمينه با دشوارى روبه رو مى شوید. به مطالبى که در این کتاب خواندید نگاھى بیندازید. شما باید زندگى خودتان را بکنید. درھا را به روى گذشته ھا ببندید، بدون ھراس زندگى کنید تا به انواع مختلف ثروت دست پیدا کنید. ھمه اینھا را به کمک نیروى ذھن خود انجام مى دھید، ھمه اینھا با تلاش شما میسر مى شوند. شما، شما ھستید. کارھایى ھست که مخصوص‌ شماست و درست ھمان طور که نویسنده خود را از طریق نوشته ھایش ابراز مى کند، درست ھمان طور که افزارمند و صنعتگر خود را با کارش ابراز مى کند، شما ھم خودتان را با کارتان عرضه مى نمایید.

شرکت یا شخصى را که مى خواھید برایش کار کنید انتخاب نمایید. بار دیگر مى توانید مؤسسات و اشخاص متعددى را براى کار کردن انتخاب کنید. به نتایج و سوابق و دستاوردھاى مؤسسه اى که مى خواھید در آن کار کنید توجه نمائید. با صرف وقت اندک مى توانید اطلاعات مورد نظرتان را بدست آورید. نتایج کار افراد ھم در بسیارى از مواقع در سطح جامعه اعلام مى شود. شرکت یا شخصى را پیدا کنید که بتوانید با آنھا ھمکارى داشته باشید. ھم مترصد شغل باشید و ھم فرصت مطلوب. اگر کسى که مى خواھید برایش کار کنید خود شما ھستید، درباره او ھم بررسى کنید. به این نتیجه برسید که چه دارید که ارزانى کنید. ببینید براى شرکتى که مى خواھید در آن کار کنید
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
چه چیزى براى عرضه کردن دارید. براى لحظه اى کار را فراموش کنید. به این فکر کنید چه نیازى را در شرکتى که مى خواھید به آن ملحق شوید برطرف مى سازد. خود، کیفیات و صلاحیت ھاى تان را به کسى که مى خواھد شما را استخدام کند عرضه کنید. در این باره لحظاتى قبل صحبت کردیم. گفتیم که قدمى به عقب بردارید و چشم انداز وسیع ترى را ببینید. شغلى را که خواھان آن ھستید بشناسید. آماده شدن براى گرفتن شغل و رسیدن به شغل فرایندھاى جداگانه اى نیستند. اشتیاق نشان دھید و مشکلات پیش روى تان را از میان بردارید.

آیا درباره خود اشتیاق دارید؟

اشتیاق واگیردار است و از ذھنى به سراغ ذھن دیگرى مى رود. اما آیا تاکنون به اشتیاقى که درباره خودتان دارید توجه کرده اید؟ این کار مى تواند بسیار تفریحى و آموزنده باشد. قدمى از خودتان فاصله بگیرید و به خودتان نگاه کنید، به کسى نگاه کنید که اسم شما را بر خود دارد.‌اگر احساس کردید که نسبت به آن شخص اشتیاق دارید که چه بھتر. اگر احساس کردید اشتیاق شما بر سر قول و قرارھا، باورھا و یا تمایلات اوست، باز ھم اشکالى
ندارد. کیفیات او را در زمينه از خود مایه گذاشتن و دست بده داشتن وارسى کنید. ببینید با توجه به قدرت ھایى که خداوند به او داده چگونه عدالت را اجرا مى کند. وقتى متوجه شدید او از ھر لحاظ کسى است که مى توانید با او کار کنید، این کار را بکنید.


نکات مھم فصل ١۵:

اشتیاق و اقدام

اشتیاق وسيله اى است که مى توانید به کمک آن با دیگران به توافق برسید، دست به کار شوید، کالاى تان را بفروشید، محصول تان و خودتان را ارائه دھید و بفروشید. یک نامه پر اشتیاق سبب شد مردان بزرگى قلم به دست بگیرند و مطلبى را که از آنھا درخواست شده بود بنویسند. وقتى ھمین
کلمات منھاى اشتیاق به آنھا گفته شد، اقدامى صورت نگرفت. اشتیاق به شما امکان مى دھد که بدون خستگى ساعات طولانى کار کنید.

منفى در برابر مثبت

ذھن انسان یک بانک خاطرات منفى و یک بانک خاطرات مثبت دارد. وقتى اندیشه یا اقدام منفى مى کنید در حساب بانک خاطرات منفى ذھن تان را مى گشائید. اینگونه قدرت متقاعد ساختن دیگران را از دست مى دھید. بھتر است در پس ھر رفتار منفى، از رفتارھاى مثبت استفاده کنید تا احساس بد ناشى از بیان منفى را پاکسازى کنید. فروش خوب، فروش صادقانه است. اگر بر سر وجدان خود مصالحه کنید، وجدان تان را ضعیف مى کنید تا نتواند شما را ھدایت کند و شما ھم نتوانید به آرامش ذھن دست پیدا کنید.

اشتیاق باید ھدفدار باشد

بسیارى از انسان ھاى مشتاق به جایى نمى رسند زیرا در پس اشتیاق خود چیزى ندارند. فروش مؤثر و صادقانه در برگیرنده دانشى است که با آن بتوانید به مشترى کمک کنید.

فرایند پیدا کردن شغل.

الگوى مناسبى براى سایر فرایندھاى مربوط به فروش خویشتن است. باید نشان بدھید که به واقع
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
خواستار آن شغل ھستید، مایلید خود را براى آن شغل آماده سازید، مایلید کار را بدست بگیرید.

در ضمن و بالاتر از ھمه به منافع کارفرماى احتمالى خود ھم فکر مى کنید.

نگاه وسیع

باید به زندگى و مسایل آن نگاھى ھمه جانبه بیندازید. باید شغل مورد نظرتان را ارزیابى کنید و اگر به صرفه و صلاح شما بود آن را براى خود اختیار کنید. شما بخش قابل ملاحظه اى از اوقات خود را در محل کارتان مى گذرانید، مى توانید از کارى که مى کنید لذت ببرید. مى توانید از کارتان براى ابراز کردن خودتان استفاده کنید.

مى توانید به خودتان نگاه کنید و ببینید آیا به این شخصى که روبه روى شما ایستاده و نام شما را بر خود دارد اشتیاقى دارید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
١۶ .مى توانید تصمیم بگیرید از زندگى که خداوند به شما داده چگونه استفاده کنید

مى توانیم از قاعده طلایى به شکلى استفاده کنیم که اقتصاد ما را متحول سازد. وقتى به مردم کمک‌شود تا از نقطه نظرھاى شان در زمينه ھاى تجارت و تولید استفاده کنند، ھمه مردم کشور در موقعیتى قرار مى گیرند که از ثروت و خوشبختى بیشترى برخوردار باشند. در یک زندگى خوب ترس معنا و مفھومى ندارد. به پروردگار عالم ایمان بیاورید تا به شما کمک کند تا با تلاشى که مى کنید به موفقیت برسید. ثروت مى تواند از آن شما باشد. آرامش ذھن ھم مى تواند از آن شما باشد.

اما بدانید این بالاترین ثروت خداداد را کسى درک مى کند که صاحب آن باشد. مرد ثروتمند گفت: "به من کمک کنید تا به آرامش ذھن برسم." این موضوع مربوط به چند سال قبل مى شود. در آن زمان رفتن از این سمت کشور به سمت دیگر،یک سفر شش ساعته با یک ھواپیمایى جت نبود. او از آن سمت کشور آمده بود تا با من حرف‌بزند. مى گفت: "ھر چه را که پول بتواند بخرد من از عھده آن برمى آیم." اما به اندازه کافى عمر کرده ام که بدانم این پول نمى تواند برایم آرامش ذھنى بخرد. لطفا به من کمک کنید به این آرامش ذھنى دست پیدا کنم."

بخش قابل توجھى از این فصل مطالبى است که درباره اش بحث کردیم و من آن را به شکل محاوره اى در اختیار شما مى گذارم. ابتدا ھمه مطالبى را که در این کتاب آمده است مرور کردیم، که در اینجا دیگر اشاره اى به آن نمى کنم، بعد از آن تجربیات چند و چندین ساله ام را با او در میان گذاشتم. این یک پروژه تجارى و در ضمن پروژه آرامش ذھن است. مى تواند شادى و نشاط را براى میلیون ھا انسان به ارمغان آورد. مى تواند دست در دست به اقتصاد کشور کمک کند. به خدماتى اشاره شده است که اثر بخشى آن به اثبات رسیده است.

تولید سود و منفعت مى کند که ھمه ممالک
دنیا به اھمیت آن واقفند. این پروژه تجارى قبل از ھر چیز یک پروژه انسانى است که با سھیم شدن ثروت تولید ثروت مى کند. شغلى براى یک مرد متعھد و با ھمیت به کسى که به ملاقاتم آمده بود گفتم: "قبل از اینکه درباره پروژه ام با تو صحبت کنم باید بگویم براى اینکه این پروژه موفق عمل کند به یک انسان متعھد و با ھمیت نیاز دارد. مردى که پول فراوان، فرصت فراوان و علم و دانش فراوان داشته باشد زیرا ھمه اینھا براى تبدیل ایده به واقعیت مورد نیاز ھستند. او باید مردى باشد که به سر کار برود اما به این نتیجه توجه نداشته باشد که از تلاشش چه عاید خواھد برد. از آن رو مى گویم باید پول فراوان داشته باشد زیرا ممکن است بخشى از پولش را از دست بدھد.

او در ضمن باید از آمادگى روانى برخوردار باشد تا بدون از دست دادن آرامش ذھنى که پروژه به او خواھد داد این حقیقت را بپذیرد. مردى که از کالیفرنیا آمده بود گفت: "بیشتر توضیح بدھید." "بسیار خوب آنچه من در ذھن دارم یک سازمان ملى با عنوان" صنایع قانون طلایى امریکا است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
مخاطب من با تعجب نگاھم کرد. "موضوع قانون طلایى چیست؟"
"فرض کنیم به ھمان اندازه که براى زندگى لازم دارى پول دارى. یا حتى از آن ھم کمتر دارى، اما ایده تجارى جالبى دارى که مى خواھى آن را به جایى برسانى. دوست دارى کسى برایت چه مى توانست بکند؟"
"معلوم است، دلم مى خواست کسى مى آمد و سرمایه مورد نیازم را تأمین مى کرد." "منظور من ھم ھمین بود. کار صنایع قانون طلایى امریکا باید این باشد اشخاصى را که داراى ایده ھاى جالب ھستند پیدا کند، بعد سرمایه لازم براى به اجرا گذاشتن ایده ھاى آنھا را تأمین کند. بعد از آن توصیه ھاى مدیریتى لازم را ارائه دھد. این سازمان باید به دو عامل مھم که مى توانند اسباب شکست و ناکامى مؤسسات تجارى شوند توجه داشته باشد. نبود سرمایه و مدیریت ناسالم و ناصحیح.

این سازمان وظيفه دارد که این دو نیاز مؤسسات تجارى را برآورده سازد."
کسى که به ملاقات من آمده بود به فکر فرو رفت. "باید ھزاران مورد از این قبیل وجود داشته باشد."
"بله حتما ھمین طور است. بگذار درباره چند نفرى که در این راستا مى شناسم صحبت کنم." زن جوانى را مى شناسم که در طراحى بسیار باھوش و بااستعداد است. او مى خواھد پارچه ھایى را براى زنان طراحى و تولید بکند تا به طور خرده فروش به معرض فروش گذاشته شوند. صنایع قانون طلایى مى تواند به این زن کمک کند. مطمئن شود که کارش را به درستى شروع مى کند و بعد پیشرفت و رشد کارى او را تحت نظر بگیرد. سرانجام این زن مى تواند صدھا نفر را استخدام کند. توجه داشته باشید که او و ھر شخص دیگرى که صنایع قانون طلایى، سرمایه و توصیه ھاى مدیریتى در اختیار او مى گذارد، باید کسى باشد که قانون طلایى را در مورد دیگران و به خصوص کارکنان به کار برد. قانون طلایى به این معنا ھم ھست."

"بله متوجه ھستم."
"یک مکانیک، مدل اتومبیلى را ساخته که مى توان آن را تولید و به قیمت ھزار دلار فروخت. مصرفش در ھر ۵٠ مایل یک گالن بنزین است. سه نفر مى توانند در این اتومبیل سوار شوند که این براى یک خانواده کوچک ایده آل است. طراحى بسیار ساده اى دارد. صنایع قانون طلایى مى تواند به این شخص کمک کند. اگر این اتفاق بیفتد سایر شرکت ھاى بزرگ تولید اتومبیل، اتومبیل بھتر و ارزان ترى تولید خواھند کرد.

"یک پسر دبیرستانى بسیار بااستعداد مدل ھواپیماى بسیار جالبى ساخته است. او مى خواھد بر مھارت ھاى خود بیفزاید، مى خواھد سایر دانش آموزان دبیرستانى را به کار دعوت کند تا پس از ساعات مدرسه در کارخانه او کار کنند. صنایع قانون طلایى مى تواند به این جوان و دوستان او کمک کند تا حرفه و تجارت شان را راه بیندازند."
مخاطب من آھى کشید و گفت: "مى تواند برنامه بسیار جالبى باشد."
"بله دقیقا ھمین طور است. من زارع فقیرى را ھم در ذھن دارم. من علاقه خاصى به کشاورزان فقیر دارم. کشاورز مورد اشاره من مى خواھد گیاھى را در اینجا پرورش دھد که در حال حاضر در آفریقا مى روید. این گیاه در استان ھاى جنوبى کشور خوب رشد مى کند. این کار آینده تابناکى دارد. صنایع قانون طلایى مى تواند زمین، ماشین آلات و کارکنان مورد نیاز او را در اختیارش قرار دھد.

"نویسنده جوانى براساس زندگى در کوھستان ھاى تنسى، رمان بسیار جالبى نوشته است. اما ھنوز
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
او نتوانسته براى چاپ کتابش ناشرى پیدا کند. صنایع قانون طلایى مى تواند این کتاب را براى او چاپ کند. "خانم جوانى که تندنویس است یک صندلى اختراع کرده که با حرکت دادن بدن جابھجا مى شود. در ضمن پشتى صندلى ھم با توجه به قوس کمر کسى که روى آن مى نشیند شکل مى گیرد. ایده بسیار خوبیست. از میزان خستگى مى کاھد، کار را بھتر مى کند. باید بازار فوق العاده اى داشته باشد.

صنایع قانون طلایى مى تواند با تولید این کالا سود فراوان ببرد." مخاطب من پرسید: "این ایده ھا از کجا مى آیند؟"
"من در جریان کارم و علاقه اى که به کمک به این اشخاص دارم به بسیارى از این ایده ھا پى برده ام. اینھا به تنھا چیزى که احتیاج دارند مدیریت و سرمایه است. اکنون بگذار به مورد و موقعیتى اشاره کنم که صنایع قانون طلایى مى تواند از آن حمایت قابل ملاحظه کند. در ھر زندانى شمار قابل ملاحظه اى از انسان ھاى تحصیلکرده به سر مى برند که مى توانند دوره ھاى آموزشى مختلفى در زمينه ھاى تحصیلى و تجارى براى سایر زندانیان دایر کنند. این اشخاص در صورتى که مورد استفاده صحیح قرار بگیرند مى توانند بعد از ترک زندان زندگى مفید و صادقانه اى داشته باشند.

گروھى از تجار و بازرگانان این برنامه را در زندان ایالتى اوھایو اجرا کردند که بسیار موفق از کار درآمد این کار اگر پیگیرى شود مى تواند به سود ھمه مردم تمام شود." مردى که از کالیفرنیا به دیدن من آمده بود گفت: "بله ایده بسیار مناسبى است."
"بله ھمین طور است، من ایده ھاى دیگرى ھم دارم که به ھمین شکل سودمند و جالب است. بسیارى از این ایده ھا کافیست که به اجرا گذاشته شوند. ھر چند بسیارى از مؤسسات تجارى فعال که احساس مى کنند تحت تأثیر این فعالیت ھا از سودشان کاسته مى شود با این برنامه ھا مخالفند. اینھا
ھرگز به سودى که در این رھگذر نصیب اقتصاد کشور و مردم مى شود توجه ندارند. حالا بھتر است از موضوعات تجارى خارج شویم و به سیاست عمومى صنایع قانون طلایى بپردازیم.

"صنایع قانون طلایى باید با این ایده کارشان را شروع کنند که در جریان کار سودى عاید ببرند. این ھمان چیزى است که من قبلاً با عنوان سھیم شدن در سود به آن اشاره کردم. صنایع قانون طلایى لازم است در ازاء کمکى که مى کند ١٠ درصد از مداخل خالص شرکت ھایى را که فعال مى شوند دریافت کند. نیمى از این مبلغ بابت خدمات مدیریت و سرمایه اى به صنایع قانون طلایى تعلق مى گیرد و نیمه دیگر به عنوان بازپرداخت اصل وام در اختیار آن قرار مى گیرد. "ھمان طور که مشخص است پولى که به صنایع قانون طلایى بازپرداخت مى شود براى راه اندازى فعالیت ھاى دیگر مورد استفاده قرار مى گیرد. شرکت ھایى که به این شکل تأسیس مى شوند و فعالیت خود را شروع مى کنند مى توانند از گروه صنایع قانون طلایى خارج شوند و به طور مستقل کار کنند.

کسى خواھان شکل گرفتن سازمان ھاى انحصارى نیست. به ھمین جھت وقتى مؤسسات شکل گرفته از صنایع قانون طلایى خارج مى شوند باید منافع خود را با کارکنان شان به شکلى سھیم شوند. اینگونه بر میزان موفقیت ھمه افزوده مى شود."

کسى که به دیدن من آمده بود در شروع چھره درھم و گرفته اى داشت اما وقتى صمیمیت من به اینجا رسید، انگار چهره اش شکفته شده بود. به نظر مى رسید که ده سال جوان تر شده است. حالا با شنیدن حرف ھاى من نفس عمیقى کشید و گفت: "اگر این طور باشد باید مؤسسات مختلف بخواھند که به این برنامه بپیوندند. به نظر من این روش مناسبى براى جلوگیرى از اعتصابات کارگرى و
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
مشکلاتى است که در نقاط مختلف با آن روبرو ھستیم."
"از اینکه بگذریم صنایع قانون طلایى باید براى خود رادیو و تلویزیون داشته باشد. و این رادیو تلویزیون به ھیچ وجه مجاز نیستند که آگھى ھاى تجارتى داشته باشند. به جاى آن باید برنامه ھاى آموزش را براى اعضاى خود پخش کنند تا آنھا در خانه ھاى خود تحت آموزش قرار بگیرند."

کسى که براى ملاقات من آمده بود با شنیدن حرف ھاى من چھره اش شکفت. "از این عالى تر نمى شود. شما درباره ھزاره سوم حرف مى زنید."
در جوابش گفتم: "نه من درباره ھزاره سوم حرف نمى زنم درباره ھمین حالا و اینجا حرف مى زنم. من از یک برنامه عملى حرف مى زنم که کشور را نجات دھد. به مردم سھیم شدن در منافع را آموزش مى دھد. "صنایع قانون طلایى به فراسوى تحول صنعت مى رود. مى خواھد سرزمین ما را متحول سازد. مدرسه اى مى سازد تا دولتمردان ما را آموزش بدھد. از مردم عادى تا رئیس جمھور باید تحت آموزش قرار بگیرند. امیدوارم روزى برسد که این مدرسه در کشور دایر شود."

"آمین، آمین، خدا کند چنین اتفاقى بیفتد."
"در کنار این مدرسه اقتصاد سیاسى کميته اى دایر مى شود که ھمه کسانى را که مى خواھند پست ھاى دولتى را احراز کنند آموزش بدھد. شرایطى فراھم مى شود که بار دیگر مردم دولت خود را در اختیار مى گیرند."
"بله عالیست. اما فکر نمى کنید این برنامه با مخالفت ھاى شدید روبه رو شود؟ فکر نمى کنید ھم صنعت و ھم دولت با این برنامه مخالفت کند؟"
جواب دادم: "بله انتظار این مخالفت را دارم. ضدیت ورزیدن یک موقعیت و اقدام سالم است. یا مشخص مى شود که برنامه درست است یا عیب و ایراداتى دارد. انتظار دارم به تدریج و وقتى دست به کار شدم، تطبیق ھاى لازم را بدھم. "من طرح ھاى دیگرى دارم که اگر اجرا شود مخالفت و ضدیت بیشترى با خود به ھمراه مى آورد. قدرت خرید متمرکز و عمده صنایع براى کسانى که تنھا به سود فکر مى کنند، تولید اعتراض فراوان مى کند. وقتى به اعضاى خود کمک کنیم تا براى خود صاحب خانه شوند، گروه ھاى ذینفع و کسانى که این کار به زیان شان تمام مى شود فریاد اعتراض سوسیالیسم سر خواھند داد.

"وقتى به اعضاى صنایع شامل کارکنان شان کمک مى کنیم در واقع به دموکراسى کمک کرده ایموتمام کسانى که دوست دارند زندگى کنند و به دیگران ھم امکان زندگى بدھند از این برنامه خوشحال خواھند شد. نقطه قوت کار ما در این است که شمار مردمى که از ما حمایت مى کنند، به مراتب از شمار کسانى که در صف مخالف ما قرار مى گیرند بیشتراند." ملاقات کننده من فکرى کرد و گفت: "با این حساب برنامه این است کسانى را که ایده ھاى خوب دارند پیدا کنید و به آنھا کمک کنید تا ایده ھاى خود را به مورد اجرا بگذارند و به حساب دیگر طرح خود را اجرایى نمایند."

"بله دقیقا ھمین طور است. اینگونه باورھاى ارزشمند به موفقیت ھاى ارزشمند مى انجامد. ھر چه در این زمینه بیشتر پیشرفت کنیم، دنیاى بھترى خواھیم داشت."
ملاقات کننده من دقایقى سکوت کرد و بعد چند اسکناس درشت روى میز من گذاشت. "مى خواھم این پول را در ازاء کمکى که به من کردید، بپذیرید. اکنون در زندگى خود به فلسفه بھترى تجھیز شده ام. این بھترین مطلبى بود که تاکنون شنیده بودم. من نمى دانم آیا به اندازه کافى
 
بالا