• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
سکه
7,618
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش
 
امضا : ژَرفــا

;RAHA

[معاونت کل سایت]
Staff member
LV
0
 
Joined
Mar 7, 2023
Messages
1,040
سکه
6,922
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش و کمی بعد گفت:
- کاش نریخته بودم گوشت گرون شده
 
امضا : ;RAHA

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
سکه
7,618
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش و کمی بعد گفت:
- کاش نریخته بودم گوشت گرون شده.
در همان حال غزال به سر رها زدو گفت:
_ مریضی دیگه!
 
امضا : ژَرفــا

;RAHA

[معاونت کل سایت]
Staff member
LV
0
 
Joined
Mar 7, 2023
Messages
1,040
سکه
6,922
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش و کمی بعد گفت:
- کاش نریخته بودم گوشت گرون شده.
در همان حال غزال به سر رها زدو گفت:
_ مریضی دیگه!
رها غزال راهم در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد ولی اینبار گوشتش را فریز کرد
 
امضا : ;RAHA

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
سکه
7,618
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش و کمی بعد گفت:
- کاش نریخته بودم گوشت گرون شده.
در همان حال غزال به سر رها زدو گفت:
_ مریضی دیگه!
رها غزال راهم در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد ولی اینبار گوشتش را فریز کرد.
یکهو روح شهاب دوم و غزال به سمت رها حمله کردند و آن را سرخ کردند
 
امضا : ژَرفــا

;RAHA

[معاونت کل سایت]
Staff member
LV
0
 
Joined
Mar 7, 2023
Messages
1,040
سکه
6,922
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش و کمی بعد گفت:
- کاش نریخته بودم گوشت گرون شده.
در همان حال غزال به سر رها زدو گفت:
_ مریضی دیگه!
رها غزال راهم در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد ولی اینبار گوشتش را فریز کرد.
یکهو روح شهاب دوم و غزال به سمت رها حمله کردند و آن را سرخ کردند
در همین حین سایه هم خود را سرخ کرد و همه گوشت ها فریز شده در فریزر قرار گرفت
پایان​
 
امضا : ;RAHA

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
سکه
7,618
زندگی نکرد
 
امضا : ژَرفــا

;RAHA

[معاونت کل سایت]
Staff member
LV
0
 
Joined
Mar 7, 2023
Messages
1,040
سکه
6,922
زندگی نکرد و مدام به دنبال شوهر بود
 
امضا : ;RAHA

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
سکه
7,618
زندگی نکرد و مدام به دنبال شوهر بود؛ ولی کو شوهر؟!
 
امضا : ژَرفــا

بـــآنـــؤَك

[مدیر ارشد بازنشسته]
LV
0
 
Joined
Feb 17, 2023
Messages
399
سکه
1,684
زندگی نکرد و مدام به دنبال شوهر بود؛ ولی کو شوهر؟!
زندگی نکرد و مدام به دنبال شوهر بود؛ ولی کو شوهر؟! در همان موقع
 
امضا : بـــآنـــؤَك

Who has read this thread (Total: 2) View details

Top Bottom