به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری

دنباله دار یک کلاغ چهل کلاغ

  • نویسنده موضوع مآوا؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 176
  • بازدیدها 1K

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,466
مدال‌ها
4
سکه
7,528
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش
 
امضا : •GHAZALEH•

مآوا؛

[معاونت کل سایت]
کادر مدیریت بوکینو
سطح
2
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-07
نوشته‌ها
1,034
مدال‌ها
5
سکه
6,886
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش و کمی بعد گفت:
- کاش نریخته بودم گوشت گرون شده
 
امضا : مآوا؛

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,466
مدال‌ها
4
سکه
7,528
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش و کمی بعد گفت:
- کاش نریخته بودم گوشت گرون شده.
در همان حال غزال به سر رها زدو گفت:
_ مریضی دیگه!
 
امضا : •GHAZALEH•

مآوا؛

[معاونت کل سایت]
کادر مدیریت بوکینو
سطح
2
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-07
نوشته‌ها
1,034
مدال‌ها
5
سکه
6,886
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش و کمی بعد گفت:
- کاش نریخته بودم گوشت گرون شده.
در همان حال غزال به سر رها زدو گفت:
_ مریضی دیگه!
رها غزال راهم در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد ولی اینبار گوشتش را فریز کرد
 
امضا : مآوا؛

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,466
مدال‌ها
4
سکه
7,528
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش و کمی بعد گفت:
- کاش نریخته بودم گوشت گرون شده.
در همان حال غزال به سر رها زدو گفت:
_ مریضی دیگه!
رها غزال راهم در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد ولی اینبار گوشتش را فریز کرد.
یکهو روح شهاب دوم و غزال به سمت رها حمله کردند و آن را سرخ کردند
 
امضا : •GHAZALEH•

مآوا؛

[معاونت کل سایت]
کادر مدیریت بوکینو
سطح
2
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-07
نوشته‌ها
1,034
مدال‌ها
5
سکه
6,886
آرام آرام اشک‌های سایه به روی لباسش که رها خریده بود ریخت.ملیکا خندید و ضربه محکمی به سر سایه زد؛سایه نیز اورا مورد عنایت قرار داد. شهاب کتکی ب غزال نزد و گوش سایه را کشید و غزال سایه را ناز کرد و در همان هنگام سیلی محکمی به گوش سایه زد سایه نیز اورا کشت و خندید. یکهو سایه از خواب پریدو غزال را از تخت به سمت پایین هدایت کرد. با صدای پایین افتادن غزال شهاب برادرشان غزال را له کرد. سپس رها مادرشان غزال را کشت و سایه را بوسید. و دوباره سایه از خواب پرید. در همان موقع شهاب دوم پدرشان از راه رسید. سایه را به باد کتک گرفتو سیلی‌ای به رها زد و به غزال کادویی داد و از اتاق بیرون رفت. رها چند دقیقه‌ای مبهم به شهاب نگاه کرد و بعد با کفگیر به جان شهاب افتاد. دوباره شهاب دوم پدرشان آمد و شهاب را کتک زد. و بعد رها شاکی شهاب دوم را در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد و بعد به دور ریختش و کمی بعد گفت:
- کاش نریخته بودم گوشت گرون شده.
در همان حال غزال به سر رها زدو گفت:
_ مریضی دیگه!
رها غزال راهم در ماهیتابه انداخت و سرخ کرد ولی اینبار گوشتش را فریز کرد.
یکهو روح شهاب دوم و غزال به سمت رها حمله کردند و آن را سرخ کردند
در همین حین سایه هم خود را سرخ کرد و همه گوشت ها فریز شده در فریزر قرار گرفت
پایان​
 
امضا : مآوا؛

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,466
مدال‌ها
4
سکه
7,528
زندگی نکرد
 
امضا : •GHAZALEH•

مآوا؛

[معاونت کل سایت]
کادر مدیریت بوکینو
سطح
2
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-07
نوشته‌ها
1,034
مدال‌ها
5
سکه
6,886
زندگی نکرد و مدام به دنبال شوهر بود
 
امضا : مآوا؛

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,466
مدال‌ها
4
سکه
7,528
زندگی نکرد و مدام به دنبال شوهر بود؛ ولی کو شوهر؟!
 
امضا : •GHAZALEH•

بـــآنـــؤَك

[مدیر ارشد بازنشسته]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
400
مدال‌ها
4
سکه
1,684
امضا : بـــآنـــؤَك
بالا