انگیزشی کتاب بنویس تا اتفاق بیوفتد_دکتر هنریت آن کلاوسر مترجم : حمید رضا غیروی /تایپیست : "mahban"

[mahban]

را آماده می کنید که من بتوانم تجارت خودم را بچرخانم. و با کسانی که دوست شان دارم در ارتباط باشم.

زمانی که روی چک می نویسم " متشکرم! " می توانم صورت حساب هایم را با قلبی سرشار از
حق شناسی و سپاس پرداخت کنم. دنیا را مکانی دلپذیر بسازیم
پسرهای من جیمز و پیتر این " رفتار شکرگزاری " را یک گام جلوتر پیش گرفته اند و هر روز تعداد زیادی یادداشت تشکر برای افراد زیادی می فرستند.

پیش از این اشاره کردم که آنها مالک و گرداننده یک مؤسسه طراحی گرافیک هستند. آنها کار
خود را از کوچک و با طراحی دو نفره، روی میز آشپزخانه شروع کردند و حالا دفتر بزرگی در مرکز شهر دارند با چندین کارمند و درآمد زیاد.
پیتر می گوید:
_مهم نیست هر چقدر هم که بزرگ باشیم، هر چقدر هم که درآمد داشته باشیم، هر تعدادی هم که کارمند داشته باشیم، هر تعدادی هم که کارمند استخدام کنیم، هرگز کسانی را که کمک کردند تا به اینجا برسیم فراموش نمی کنیم.

در هر تجارت هدیه دادن به مشتریان، به کسانی که به شما سود می رسانند، رواج دارد. برای نمونه کارمند فروش یک کارخانه ممکن است آخر هر سال برای تشکر از پخش کننده ها برای
آنها بسته های ذرت بو داده ببرد. او یا این کار مراتب قدرشناسی خود را از کسانی که محصولات شان را می خرند و به دیگران می فروشند نشان می دهد. پیتر می گوید که چگونه این مراسم را به کار خود اضافه کرده اند.

 

[mahban]

شرکت بالسی گرافیک همواره مشتریان خود را به یاد می آورد. ولی ما فروشندگان را نیز به یاد
داریم –کسانی که برای ما کار می کنند- نه فقط کسانی که به ما پول می دهند، بلکه کسانی که ما به آنها پول می دهیم.

شعار ما این است:
مراقب کسانی باش که مراقب تو هستند. همچنین پیتر و جیمز برای کسانی که کاری برایشان انجام می دهند یادداشت های تشکر می نویسند. آنها برای عکاسی که به تازگی دو ساعت را همراه آنها در سرما کار کرده، همچنین پول یک کارت هم فرستادند. یا برای متخصص رنگ های دیجیتال که صبح زود همراه آنها در مؤسسه تکثیر کار کرده تا از یک مدل آزمایشی کپی های رنگی بگیرند، یک یادداشت تشکر فرستادند.

و آنها هرگز صورت حسابی را بدون یک یادداشت تشکر پرداخت نمی کنند، حتی اگر یک
پرداخت همیشگی ماهانه باشد.
_ لازم نیست چیزی را که می نویسیم حتما یک گواهینامه دریافت جایزه باشد، بلکه یادداشت
ساده ای که همراه چک در پاکت می گذارید کافی است. این یادداشت می تواند به اندازه ای ساده باشد مانند: " از کمکی که به ما کردید سپاسگزاریم " یا " به دلیل تمام کارهایی که انجام دادید سپاسگزارم " . حتی اگر هر بار همان جمله را تکرار کنید باز هم باعث خوشحالی آن شخص می شود.

پیتر و جیمز برای دوستان و اعضای خانواده هم یادداشت های "از شما متشکرم" می فرستند. همه ی ما تا الان در مواردی که دیگران ممکن است فکر می کنند یک تشکر زبانی کافی است؛

 

[mahban]

از این یادداشت ها دریافت کرده ایم . پدرزنش، گری به تازگی دوست آنها کوین پرسید که آیا می تواند کامیون خود را برای حمل مقداری جعبه های تبلیغاتی به یکی از مشتریان شان قرض بدهد.

هر چند بعدها معلوم شد که آنها به یک وسیله نقلیه بزرگ تر نیاز دارند اما با وجود این، زمانی
که گری برای راندن کامیون سوار آن شد یک یادداشت تشکر از ظرف پیتر و جیمز روی داشبورد ماشین انتظارش را می کشید.

جیمز می گوید " خوب، او برای تمیز کردن ماشین و پر کردن باک آن متحمل مشکلات زیادی شد و کاملا رضایت داشت که ما از آن استفاده کنیم و ما خواستیم بداند که قدر زحمات او را می دانیم.

این کار موجب نوعی واکنش زنجیره ای می شود افرادی که با آنها تجارت می کنند از دیدنشان خوشحال میشوند و همچنین آنها هم با بقیه مشتریان رفتار بهتری خواند داشت و چه بسا خودشان نیز برای کس دیگری یادداشت تشکر بنویسند. و چون پیتر و جیمز تشکرهای خود را مکتوب میکنند آگاهی بیشتری از اتفاقات خوب دنیای خود و کمک هایی که از دیگران می گیرند دارند. آنها روی نقاط مثبت تاکید میکنند و آنها را شفاف فرض میکنند.

 

[mahban]

چنین رفتاری به تمام قسمت های زندگی سرایت می کند. جیمز می گوید
_کم کم متوجه هر
لطف کوچکی می شوید و به خاطر آن تشکر می کنید. مانند دست تکان دادن برای کسی که در ترافیک به شما اجازه ورود یا عبور می دهد.

پیتر لبخند می زند می گوید " ما هر بار با یک یادداشت تشکر، تلاش می کنیم دنیا را به جای
لذت بخش تری تبدیل کنیم.

حالا شما

1)یک صفحه را از تمام خوبی هایی که در زندگی دارید پر کنید. سپاسگزارم برای ... و به این کار ادامه دهید. از آن یک کتاب مناجات بسازید. از چیزهای کوچک و روشن شروع کنید.

سپاسگزارم برای دوستانی که دارم.
سپاسگزارم برای سقفی که با سرم است.
سپاسگزارم برای وجود کتابخانه ها.
سپاسگزارم برای پلیورم، که مرا گرم نگه می دارد.
سپاسگزارم برای غروب ها و رنگین کمان ها.
اگر هم از یک صفحه بیشتر شد اشکال ندارد.
2)راه هایی را برای تشکر از دیگران به صورت نوشته جستجو کنید. مثال فرم نظرخواهی از
مشتریان را در دفتر پست پر کنید، نه برای شکایت در مورد نامه ای که به آدرس اشتباهی رفته بلکه برای تشکر از کارمندی که کمک زیادی به شما کرده و برخورد خوبی داشته.

 

[mahban]

زمانی که از شرکتی خرید می کنید یا با آن تجارت می کنید، نام کسی را که از خدمات او راضی هستید، بگیرید و از روی به صورت نوشته سپاسگزار باشید.

3)زمانی که رؤیای شما تحقق پیدا می کند جشن بگیرید! و بخشی از آن جشن را به محبت آگاهانه نسبت به دیگران اختصاص دهید. و حتما از تمام کسانی که در این راه به شما کمک کردند تشکر کنید.

زمانی که تشکر کردن را به خاطر می آورید، زمانی که روحیه قدردانی و سپاس دارید، زندگی هم چیزهای بیشتری به شما می دهد تا به خاطر آنها سپاسگزار باشید.

 

[mahban]

فصل 19

از پس شکستن برآمدن

اگر چیزی را نوشتید و اتفاق نیفتاد چه ؟نخستین کاری که می کنید تحمل است. شاید اتفاق افتاده! تنها همین مساله است که مطابق
انتظار شما اتفاق نیفتاده. به گذشته برگردید به نتیجه در نتیجه یا فایده در فایده در فایده نگاه
کنید. از هدفی که دنبال می کردی چه منظوری داشتید؟ شاید به چیزی که می خواستید از راه
های دیگر به آن رسیده باشید.

دوستم چارلی می خواست به دانشکده پزشکی برود. خواسته ی خود را نوشت و آن را با
جزییات کامل شرح داد اما به آن نرسید. آیا او شکست خورده است؟
او می خواست به دانشکده پزشکی برود تا دکتر بشود. می خواست دکتر بشود تا به بیماران
کمک کند. چارلی حالا در یکی از بیمارستان های بزرگ شهر کار می کند و به عنوان پرستار دستیار پزشک به افراد مبتلا به ایدز کمک می کند.

دوست دیگری برای کاری که واقعا در آرزوی آن بود درخواست داد او صبح های متوالی نوشت که آن شغل چگونه زندگی اش را تغییر خواهد داد او نتوانست آن شغل را به دست بیاورد.

او گفت : _ ابتدا خجالت می کشیدم که بروم و چیزهایی را که درباره علاقه ام به آن شغل نوشته بودم دوباره بخوانم. اما بعدها فهمیدم که مهم نه خود شغل بلکه خواسته من از آن شغل بوده اینکه بتوانم هزینه ی تحصیل پسرم در دانشکده و قسط های خانه ام را به راحتی پرداخت کنم

 

[mahban]

و پول کافی برای مسافرت رفتن با خانواده ام داشته باشم. اینها چیزهای مهمی بودند که دائما در نوشته هایم به آنها اشاره می کردم، همچنین داشتن رضایت شغلی و این احساس که قدرم را می دانند.

_حالا که نگاه می کنم می بینم به هر چه می خواستم رسیده ام. و برخی را نیز به واسطه کاری که پیدا کردم به دست آورده ام؛ در واقع، این کار حتی بهتر است چون در فاصله نزدیک تری از خانه ام قرار دارد و این شرکت را بیشتر دوست دارم. تا زمانی که این را تشخیص نداده بودم، دائم در این فکر بودم که چیزی را نوشته ام ولی نرسیده ام.

آن چیزی که به دنبالش بودم شغل نبود بلکه امنیت، پول و زمان کافی برای بودن در کنار خانواده بود.

جیمی تصمیم دارد به نیویورک برود، آن را به عنوان نخستین نتیجه یادداشت می کند: هدف
من زندگی و کار در نیویورک است. زمانی که به نوشتن ادامه می دهد، و نتیجه های بالاتر به دست می آورد، او تمام آنها را می نویسد. دلیل اینکه می خواهد به نیویورک برود این است که یک کلوپ موسیقی جاز بخواند و می خواهد این کار را بکند تا احساس رضایت کند، تا کاری را بکند که می داند در آن خوب است، استعدادش را دارد و از این راه نقش مثبتی در دنیای اطراف خود بازی می کند.

اگر این کار را بکند می تواند شب ها با رضایت به رختخواب برود و قلبا می داند که به این ترتیب برای بقیه زندگی خود می تواند تخیلات بزرگی داشته باشد و
این تخیلات را عملی کند.

 

[mahban]

او هدف خود را می نویسد و پس از یک سال هنوز به نیویورک نرفته است. اما حدس می زنید او چه کار کرد؟

او یک کاست نمونه برای پخش در کلوپ های محلی شهر خود تهیه کرد
و کار خوانندگی را در همان کلوپ ها شروع کرد. او هنوز از رؤیای خود برای رفتن به نیویورک دست نکشیده است اما تا وقتی که به آرزوی خود برسد می تواند از نتیجه در نتیجه در زندگی خود استفاده کند.


جستجوی راه های دیگر موفقیت

راه های زیادی برای رسیدن به نوک قله وجود دارد ولی از هر راهی که به آن برسی منظره آن
یکسان است. زمانی که بر روی نتیجه تمرکز می کنید دلیلی برای ناامیدی وجود ندارند. تنها از خودتان بپرسید : اگر این اتفاق نیفتاد پس از آن چه می شود. چه کار دیگری می توانم انجام
دهم که همین نتیجه را بگیرم؟

طنز نویس مشهوری مثل ماریانا ناتز از این فرمول استفاده کرده و از آن به عنوان حرکات موزون پای زندگی یاد می کند:

_دو گام به جلو، یک گام به عقب.

زمانی که اقدام برای رسیدن به یک هدف صورت داده اید و به آن نتیجه ای که انتظار داشتيد نمی رسد، به جای اینکه امید خود را از دست بدهید این جملات را بگویید:
بعضی ها می توانند
بعضی ها نمی توانند
حالا چه؟
گام بعد!

 

[mahban]

تغییر نقاط قوت مغز

بخش راست مغز اصولا احساسات یا بخش غیرزبانی شما را تحت کنترل خود دارد، در حالی که افکار منطقی تحت تسلط نیمکره چپ هستند. زمانی که به هدف خود نمی رسید ببینید با کدام بخش مغز خود عمل می کنید و آگاهانه به بخش دیگر تغییر مکان دهید.

اگر بخش منطقی شما همه چیز را تحت کنترل خود دارد –و بر رؤیاهای شما بیش از حد تسلط یافته است- بنویسید با رسیدن به این هدف چه احساسی خواهید داشت؛ شادی کنید؛ نوعی ارتباط عاطفی به وجود بیاورید.

کاملا برعکس، اگر کنترل احساسات از دست شما خارج شده، کاری عینی و روشن انجام دهید. اگر احساسات (ترس، شک، احساس بی ارزش بودن) شما را از پای درآورده، منطقی باشید.

به جای قلب خود با مغز خود فکر کنید. خودتان را آموزش دهید؛ بروشور یا کتاب هایی تهیه کنید که با عکس نشان دهند چیزی که شما به دنبالش هستید چه شکلی دارد؛ با کسانی که گفتوگو کنید که کاری که می خواهید انجام بدهید انجام داده اند؛ سپس درباره یک زمینه عملی بنویسید تا واقعیت پیدا کند.

این تغییر روش سبب می شود دوباره اختیار کار را به دست بگیرید و تعادلی به وجود می آورد که موانع را از سر راه بردارید. با ثبات باشید .
خیلی عالی. شما درباره یک را*ب*طه عاطفی کامل توضیح داده اید. و با کسی آشنا شده اید که
دقیقا با آن توصیفات مطابق بود. بعد همه چیز خراب شد. آیا این یک شکست است؟

 

[mahban]

شما پس از کلی آرزو و حتی به یک سفر معمولی نمی روید اما برخی از مردم موفق می شوند حتی به پاریس سفر کنند؛ دوباره تلاش کن.

این آن چیزی است که هلن هادسل باید به شما بگوید. هلن در کتابی به نام " اسم بردن و طلب
کردن" مطالب را این گونه عنوان می کند:

_هر چیزی که در زندگی می خواهید نام ببرید، انجام دهید و آن را بخواهید.

هلن می گوید : یا دوباره برای برد وارد مسابقه شود یا مسابقه دیگری پیدا کنید.
هلن نویسنده کتاب می افزاید: نام این کتاب را دوست دارم. از نظر هلن این کتاب منحصرا درباره مسابقات و رقابت هاست. اما من این عنوان را به تمام چیزهایی که می نویسید تا اتفاق بیفتد پیوند می دهم. اسم بردن و طلب کردن دقیقا همان معنای بنویسید تا اتفاق بیفتد را دارد.

هلن می گوید:
_شکست وجود ندارد. فقط تنخیر در رسیدن به نتایج است.
اگر دوست دارید جمله ای را قاب کنید و به دیوار اتاق بزنید یا آن را روی کامپیوتر یا گوشه ی آینه بچسبانید؛ این بهترین جمله است:
*شکست وجود ندارد. فقط تأخیر در رسیدن به نتایج است.*
هلن توضیح می دهد: _هرگز انرژی مفید و مثبت را به این دلیل که ناامید هستید باطل و بی اثر نکنید. فکر کنید شاید به کمی تحمل بیشتر نیاز دارم. این فکر واقعا تاثیرات شگفت انگیزی بر آرامش جسمی و ذهنی و سلامت شما دارد.