به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,905
مدال‌ها
4
سکه
24,571
چگونه آنها را خواهیم یافت، به ویژه هنگامی که هیچ نشانه ایی از چبود آنها نداریم؟ این بخشی از سفر به ناشناخته است. نخستين قدم، قبول تجربی این حقیقت است که ما اکنون در تمامیت قرار نداریم؛ اینکه واقعا استعدادی عظیم تر در درون ما نهفته است که روش های متداول نمی توانند به آن ضربه بزنند. ما باید کشف کنیم آنچه که اکنون هستیم کامل نیست. این کیفيیت، نمی تواند یک نظریه باشد و باید همچون تجربه ایی احساسی درک شود، چنانکه شما، هر کسی که هستید، اگر این کلمات را بررسی کنید، می توانید جایی درون اعماق وجودتان حقیقت این گفته ها را احساس و درک کنید. شما باید تشخيص دهید که آن را زمانی می دانستید، و با خواندن آن در اینجا چیزی در درون تان طنین انداخته است.

این تصديق و قبول، نه به ذهن تعلق دارد و نه حتی به قلب، بلکه متعلق به روح است. این تصدیق و تأییدی حقیقی است. ما همه دارای قدرت های شهودی هستیم. ما همه وابسته به اندیشیدن جمعی هستیم. ما همه برای دیدن لایه های عمیق تر مردمان و رویدادها، استعدادهای بالقوه داریم. با این همه، آنگونه که ما اکنون در کیفیت هشیاری یا آگاهی موجودمان قرار داریم، این استعدادها نهفته باقی مانده و فقط می تواند با بالا رفتن شدت ارتعاش درونی رویدادها، استعدادي بالقوه داریم. با این همه، بیدار شود. فقط با تمرکز انرژی های درونی و ایجاد فضای آرام درونی می توانیم کامل شویم.
 
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Elaheh_A

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,905
مدال‌ها
4
سکه
24,571
ما یکی نیستیم


برای پرداختن به این موضوع ضروری است پندار دیگری را مورد کاوش قرار دهیم. این پندار که جهان درون ما، دربر دارنده یک وجود یگانه است. در حقیقت، ما دارای جمعیت کثیری هستیم. علم دریافته که ما فقط درصد کوچکی از ظرفیت بالقوه مان را مورد استفاده قرار می دهیم. این موضوع تلويحا اشاره به این دارد که باقیمانده به نوعی در مغارها، قفل گردیده و فقط در قالب گونه ایی علم تخیلی آینده و از طریق مهندسی ژنتیک و یا الهامات تکنولوژیکی برای ما دسترس پذیر خواهد بود.

در بیشتر موارد انرژی های ما تقسیم شده است. پیش از کار آگاهانه برای خلق یک جهان درونی منظم، جهان درونی ما مکانی آشوب زده است که توسط گروهی از افراد بی نظم اشغال شده که هر یک خواسته ها، نیازها و امیال خود را دارند و همه با هم در رقابت و مسابقه هستند. این موقعیت چندان بی شباهت به نمود جهان بیرونی ما، يعنی جامعه نیست. پندار و وهم در این است که ما گرایش داریم جدی بودن مسأله را انکار کنیم. ما وانمود می کنیم که موجوداتی یگانه هستیم، اینکه همه چیز در کنترل ما است و می دانیم چه می خواهیم و چه کسی هستیم. همواره صدایی در ما مشغول گفتگو است. ما وانمود می کنیم که این صدا برای همه صحبت می کند.

درست مثل فرماندار لوس آنجلس که هنگام صحبت کردن، برای تمام ملت سخن می گوید. از نظر سیاسي می دانیم در زحمت خواهیم افتاد و کمی هم دچار بی نظمی و آشوب می شویم، البته اگر این را باور داشته باشیم. با این همه هنگامی که بعضی از اعضای کوچک تر یک بخش درونی شروع به سخن گفتن می کنند، ما تصور می کنیم یک 《من》 منحصر به فرد که تمامیت ما می باشد سخن گفته است. از جنبه روحی این فکر همان قدر ناپخته است که بخواهیم باور کنیم فرماندار لوس آنجلس از طرف تمام ملت سخن می گوید.
 
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Elaheh_A

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,905
مدال‌ها
4
سکه
24,571
مشاهده کثرت 《من》ها


درست در اینجا و در همین نقطه است که باید ابزار مهمی را به وجود آوریم. اکنون زمان خلق مشاهده کننده است. اینجا مرحله آغاز کار عملی است. مشاهده کننده، آغاز ارتباط با کسی است که چبود حقیقی ما می باشد. وجودی خنثی در درون ما است که از هرچه که در اطرافش می چرخد رها است و بیدار و مراقب باقی خواهد ماند‌.

هنگامی که توجه ما در میان مشاهده گر جای گرفت، ما نمیتوانیم کمکی ارائه دهیم، اما متوجه می شویم در آنجا ساکنان بسیاری وجود دارد. ما می توانیم ببینیم درون ما متشکل از انواع افرادی است که هر یک علایق و خواسته های خودشان را دارند. هنگامی که هر یک از این موجودات خودشان را 《من》 خطاب می کنند، ما به سادگی می گوییم، در ما 《من》 های بسیاری ساکن اند که هر کدام صدایی متفاوت دارند.

هنگامی که ما توجه و شناسایی نهایی مان را بر روی مشاهده کننده متمرکز می سازیم، به این تجربه نایل می شویم که هیچ یک از 《من》ها در میان این انبوه 《من》ها واقعیت ما نیستند. هنگامی که ما به این ادراک دست بیابیم که هیچ یک از این گروه نفس حقیقى ما نیستند، خواهیم توانست در جهت انتخاب های بیشتری در زندگی مان حرکت کنیم. آنگاه می توانیم هر یک از این شخصیت های درونی را به عنوان موجودی جدا از خودمان ارزیابی و سپس بررسی کنیم که آیا آنها ارزش بیان دارند یا خیر؟ به هر حال چنین توانی برای انتخاب، فقط می تواند با خلق مشاهده گری در درون آغاز شود که درگیر خواسته ها، نیازها، امیال و تقاضاهای سایر موجودات ساکن در ما نباشد. در آغاز مشاهده گر هیچ قدرتی ندارد و فقط می تواند ناظری درمانده باشد.
 
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Elaheh_A

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,905
مدال‌ها
4
سکه
24,571
او نمی تواند هیج تغییر اساسی را به وجود آورد، و فقط آنجا است تا از عملکردهای درونی ما آگاه شود. قدرت گزینش و انتخاب بعدا خواهد آمد و آن هنگامی است که مشاهده گر بلوغ بیشتری یافته و پاره ایی ابزار کاربردی را بدست آورده باشد. ما همه در برابر این اندیشه، نوعی مقاومت نشان می دهیم. درک و فهم این مفهوم که ما حامل گروه های رقیب هستیم سخت است. به هر حال ما می توانیم متوجه باشیم که از روی یکی از 《من》 ها عمل می کنیم، مانند آن 《من》 که در فروشگاهی چیزی می خرد و هزینه آن را متقبل می شود و کمى بعد، 《من》 دیگری که باید صور تحساب را پرداخت کند از دست آن 《من》 که ولخرجی کرده عصبانی می شود. بنابراین مسأله در اینجا این است که بخشی از ما خریدی انجام داده و بخش دیگر باید پرداخت وجه آن را به عهده بگیرد؛ می توانیم این دو نفر را به منظور درک مسأله مشاهده کنیم.

ما همچنین می توانیم مشاهده کنیم این 《من های بسیار》 به دلیل علایق مشابه در گروه هایی گردهم جمع می شوند؛ پس ما ممكن یک 《من》 داشته باشیم که علاقمند به ورزش و یا خانواده اند. در حقیقت، این گروه 《من ها》 نقش هایی را که ما در زندگی بیرونی بازی می کنیم باعث میشوند. ما این نقش ها را ايفاء می کنیم: والد، كودک، کارمند، کار فرما، برادر، خواهر، شوهر، زن، خریدار، راننده، صاحبخانه و غیره. در هر نقشی، فقط به یک نام خوانده می شویم. هر نقشی خودش را با گفتن 《من》 بیان می دارد، با این همه ما غالبأ ستیز میان این نقش ها را تجربه نمی کنیم. ما تضادهای درونی مان را تصدیق نمی کنیم، و حتی به آنها توجه هم نمیکنیم. ما نمی توانیم ببینیم که چگونه در یک لحظه، یک فرد و لحظه ایی دیگر، فرد دیگری هستیم، زیرا چیزی پایدار در ما وجود ندارد. خلق مشاهده گر، شروع چیزی پایدار است.
 
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Elaheh_A

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,905
مدال‌ها
4
سکه
24,571
پیوستگی هدایت خودکار


حال این 《گروه من ها》 چگونه با يكدیگر را*ب*طه بر قرار می کنند؟ چه چیزی نظم را میان این گروه بر قرار می کند؟ هنگامی که ما رشد کرده و همچون آدم های بالغ خود را نشان می دهیم، همه ما و یا غالب ما درجا برنامه ریزی شده ایم. ما نقش های مان را مشخص ساخته ایم. ما شغل یا وظیفه ایی را به عهده گرفته ایم، ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده ایم، مکانی برای زندگی داریم، و یک برنامه روزانه. گروه های 《من ها》 که با این نقش های گوناگون در ارتباط هستند، همه جای خود را می دانند و به وسیله محرک های خارجی فعال می گردند. از اینرو، با کارایی کم یا زیاد، همه شغل خود را می دانند و برای حضور به موقع در صحنه برنامه ریزی شده اند. این امر تا بدان حد واقعی است که زندگی ما هنگامی که به خوبی بنا گردیده باشد؛ می تواند بدون اینکه لازم باشد توجه زیادی به آن نشان دهیم، خودش را تقریبا پیش برد.

دوره ها تنظیم شده، جهت ها مشخص گردیده، بازیکنان انتخاب و برنامه ریزی انجام شده است. اکنون ما می توانیم هدایت خودکار را تنظیم نموده و فقط هر از گاهی برای اطمینان از اینکه همه چیز به خوبی پیش می رود به آن سر بزنیم.
یک ماشین خوب روغنکاری شده که چنان تنظیم شده که بتواند خودش را بطور دقيق اداره کند تماما بر اساس مکانیزم واکنش در برابر انگیزش کار می کند.

بنابر این خروجی ما بر اساس آنچه که به ما وارد می شود و نیز چگونگی رویارویی ورودی با برنامه ریزی ما تعیین می گردد. زندگی ما که به طور خودکار بیش می رود، لحظه به لحظه توسط پاره ای رویدادهای اتفاقی و یا آشوب دچار اخلال می گردد؛ هنگامی که این تداخل ها و گسیختگی ها روی می دهند، ما دستپاچه شده و با سعى و كوشش، ماشین را چنان تنظیم می کنیم که دوباره نرم و روان و بطور خودکار به کار خودش ادامه دهد.
 
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Elaheh_A

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,905
مدال‌ها
4
سکه
24,571
همه چیزها اتفاق می افتند


ما اکنون می رویم تصویری از موجودی بدست آوریم که ناقص است، اما یا آن را درک نمی کنیم و یا تصديق نمی نماییم. موجودی که انرژی هایش پراکنده یا از هم جدا می باشد و دارای جهانی درونی است که توسط گروهی رقیب که تظاهر می کنند موجودی یگانه اند اشغال شده است و سازمان آن توسط برنامه ریزی خارجی چنان تنظیم و مشخص شده که بطور خودکار عمل نماید.

چنین موجودی انتخاب های اندکی دارد. از آن جا که چنان برنامه ریزی گردیده که بطور خودکار به محرک های خارجی پاسخ دهد، پس زندگی صرفا اتفاق می افتد و توسط اراده این موجود کنترل نمی شود، و وی کنترل آن به وسیله تأثیرات اتفاقی محرک های خارجی صورت می گیرد. چنین موجودی فقط اراده اندکی بر 《گروه من ها》 دارد. تا هنگامی که هیچ نیروی واحد مرکزی وجود ندارد، هیچ اراده واقعی هم نمی تواند وجود داشته باشد. آنچه که ممکن است اراده به نظر رسد، می تواند کار انجام شده ایی باشد که غالبا تحت تأثیر فشارهای خارجی صورت پذیرفته است. موجود هیچ کاری 《انجام》 نمیدهد. همه چیز برای او روی میدهد. او نمی تواند از بادهای زندگی برای ایجاد یک برنامه استفاده کند، او فقط می تواند با هر تندبادی که پیش می آید با درماندگی به لرزش درآید. هیچ هدف، قصد و جهتی وجود ندارد.
 
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Elaheh_A

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,905
مدال‌ها
4
سکه
24,571
جمع بندی


درک زندگی عادی به چنین شیوه ایی، مطلب محرکی است برای بسیاری از کسانی که آن را می خوانند. در این دیدگاه هیچ قضاوتی وجود ندارد، صرفا درک آنچه که هست می باشد. اگر ما هیچ چیز بیشتری از زندگی نخواهیم، آنگاه این ادراکات ارزش کمی خواهند داشت. اگر به هر حال، میل سوزانی برای نفوذ عمیق تر به درون هستی وجود داشته باشد، اگر اشتیاقی صادقانه برای اتصال با هدفی بزرگتر موجود باشد، برای رسیدن به موقعیتی عظیم تر از آنچه که هستیم، پس نیازمند برآوردی دقیق از وضعیت موجودمان می باشیم. تشخیص و تميیز تصویر فوق می تواند به ما قدرت دهد تا فرصت ارزیابی عینی تری از زندگی مان را پیدا کنیم. اگر شجاعت انجام این کار را داشته باشیم، آنگاه چیز بیشتری هم امکان پذیر است. راهی برای خروج از این وضعيت بغرنج وجود دارد، راهی عملی برای آغاز یک سفر به سوی شیوه ی زیستن بسیار روشن ضمیرانه تر.
 
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Elaheh_A

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,905
مدال‌ها
4
سکه
24,571
تمرین ها


در پایان هر بخش تمرین هایی ارائه می گردد تا دریافت اندیشه های ارائه شده ساده تر شود. بسیاری از تمرین ها ماهیت درونی دارند و برای بالا بردن مشاهده نفس طراحی گردیده اند. یک اصل کهن سری می گوید : خودت را بشناس". این یک توهم و پندار است که فکر می کنیم خودمان را می شناسیم. همه ما عملا مدعی هستیم. شناخت خود، شامل عادات، تمایلات و برنامه ریزی ها است. تصورکنید که ما ممکن است موجوداتی روحانی باشیم که با کالبدها سفر می کنیم. بنابراین شناخت خود با کسب دانشی شروع میشود که مرتبط و علاقمند به کالبدی است که با آن سفر می کنیم.

مشاهده نفس تمرینی اساسی برای این کار است. این آغاز کار بر روی خود و یا قدم نهادن در سیستم است. تمرینی برای تمام دوره زندگی کسانی است که نسبت به تکامل و رشد شخصیت خود جدی ترند. تکامل شخصی، فرآیندی خلاق است. اگر چه تمرین های در این کتاب ارائه شده است، اما شاگرد ساعی مسئول است در فرایند عمل به آنها، تمرین های ویژهی خودش را اختراع کند. خطوط راهنما کاملا ساده اند. نخستین، یک تمرین این است که متوجه جنبه های اکتشافی جهان درونی تان شوید. یک راه متداول این است که گونه ایی مانع در برابر شیوه عادتمندی بگذاریم که کنش متقابل میان ما و جهان بیرون را شکل می دهد. دوم، درک کنید که یک تمرین ابزاری است در خدمت هدف مشاهده نفس، و نه کاری برای انجام دادن. ما ممکن است در تلاش برای انجام دادن بهتر فعالیتی کم اهمیت، نسبت به اهداف اصلی تکاملی مان كور شویم.

متوجه باشيد تمرین ها باید به گونه ایی طراحی شوند که ما تمام تلاش مان را برای انجام و تکمیل آنها بکار بریم. فقط بدین طریق است که آنها به ما نشان می دهند که نیازمندیم ببینیم. با ایجاد یک مقاومت در برابر جنبه ایی از خودمان که هشیاری بیرونی ما را در اختیار دارد، می توانیم توجه را معطوف بدان کنیم.
 
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Elaheh_A

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,905
مدال‌ها
4
سکه
24,571
تمرین 1 : خلق مشاهده کننده


چنان به خودتان بنگرید که گویی غريبه ايی جالب توجه هستید. فقط مشاهداتی را ثبت کنید که کاملا شفاف اند. در برابر عادت فکر کردن و یا تجزیه و تحلیل کردن مقاومت کنید. مشاهده، شکلی از نظاره (مدیتیشن) است که در آن تا حد ممکن تمام اصوات پاک شده اند. درونی عقب بایستید. یک جدایی درونی میان خود و آنچه که مشاهده می کنید به وجود آورید. بدون هیچ انتقادی مشاهده کنید. خنثی باشید، نه قضاوت کنید و نه دوست داشته باشید. هر گرایش و تمایل به تنبیه خود را رها سازید، هنگامی که موفق شديد چنین کنید، هر انگیزه ایی را برای تنبیه خود که شما را موجودی خود آزار می سازد رها ساخته اید.


تمرین 2 : بپذیرید که شما 《چندين من هستید》


هنگامی که در یک سطح، مشاهده گر را تثبیت کردید، شروع کنید به دیدن اینکه جهان درون شما به وسیله عده زیادی اشغال گردیده است. مشاهده کنید که شما دارای چندین شخصیت متفاوتید که تظاهرشان منوط به این است که شما با کدام یک همراه شوید. همچنین مشاهده کنید آنها چگونه می توانند با یکدیگر در تضاد باشند. تضادها را بدون قضاوت بپذیرید.
 
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Elaheh_A

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,905
مدال‌ها
4
سکه
24,571
تمرین 3 : پاره ایی از جنبه های روزمرگی تان را تغییر دهید.


چیزی ساده را انتخاب کنید، آنقدر ساده که بتوان آن را به راه های مختلف انجام داد. ناراحتی هایی را که این کار برای بعضی از بخش های بودش شما به وجود می آورد مشاهده کنید، و توجه داشته باشید که پاره ایی اصوات درونی با آن به مخالفت برخاسته و این تمرین را احمقانه خواهند خواند. همچنین مشاهده کنید که ممکن است بخواهید تمرین را فراموش کنید. اینها به کلی شیوه هایی است که مقاومت های درونی ما، خودشان را نشان می دهند.


تمرین 4 : قصد کنید زندگی تان را دوره کنید

دگرگونی های عمده ناشی از مشاهده چگونگی روی دادن مراحل مختلف زندگی و نیروهای پیش برنده شان را مشاهده کنید. چگونه شد که ازدواج کردید؟ از موقعیت هایی که در زندگی تان به وجود آمدند چگونه بهره بردید و چه کسی به شما کمک کرد؟ چگونه به تصمیماتی که آنها را انجام دادید رسیدید؟ تمام قضاوت ها را رها کنید. اجازه دهید فقط 《مشاهده گر》 این کار را انجام دهد و نه بخش های ديگر بودش تان.
 
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: Elaheh_A
بالا