به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
☆☆☆

نام کتاب : نیمه تاریک وجود

نویسنده : دبی فورد

مترجم : فرناز فرود

تعداد صفحات : 216

انتشارات : کلک آزادگان

تایپیست : @mahban

☆☆☆​
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
کوتاه کلام


این همه بیگانگی با خود از چه روست؟ دیر آشنایی کافی است! دیگر زمان جدایی ها به سر آمده است. گامی پیش بگذاریم و به باغ وجودمان سرکشی کنیم، تا از صفا و سرسبزی آن برخوردار شویم. به خود آیید، شما ویرانه ای متروک نیستید؛ ایـن کـاخ تو در تو و پرشکوه هستی شما است که آن را به حال خود واگذاشته اید و همه در های‌ آن را به روی خویش بسته اید. به روی تمامیت وجودتان در بگشایید! همه اتاق های زیبای این کاخ از آن شما است و تمامی آن ها به هم راه دارند.
اگر خواهان یکپارچگی وجود خود هستید، اگر از قطعه، قطعه و پاره پاره بودن جانتان رنج می برید، از تاریکی های درون پروا مکنید! تاریکی همیشه جایگاه پلیدی ها و زشتی ها نیست. ای بسا موهبت های نیک و زیبا که در سایه نادیده انگاری های ما در نیمه تاریک وجودمـان خفته اند و در انتظار نیم نگاه مهر آمیز و دس و دست نوازشی می سوزند، انباشته می شوند و ناخودآگاه، در لحظاتی نا منتظر به صورت گدازه های آتشفشانی سرریز می کننـد. و این همان انفجار خشمی نامتناسب است که گاه در برابر خودخواهی یک دوست، سستی یک همکار و یا حتی بی ادبی فردی بیگانه بر ما چیره می شود و خود مبهوت می مانیم که چرا همیشه از رویارویی با چنین مسایل قابل حلی عاجز هستیم و توان مهار این واکنش های شدید و نابه جا را نداریم.
در این کتاب دبی فورد راوی خوش سخن تجارب خود و دیگران در مورد پذیرش همه ویژگی های انسانی می باشد. نویسنده با تشریح فراز و نشیب مسير زندگی خود و ماجرای کسانی که با شرکت در دوره های آموزشی او توانسته انـد اتاق های بسته روح دردمند خود را بازگشایی کنند و بدون هراس چشم در چشـم ویژگی های مطرود وجودشان بدوزند و آن ها را در آغوش بگیرند، تمرین یگانه شدن با خویشتن را نکته به نکته و موبه مو آموزش داده است.
دیدگان جست و جو گر خودتان را از دور دست ها برگیرید؛ هـدف والای گردش گردون برخلاف گمان بسیاری از ما چنان آشکار و شفاف پیش چشمانمان قرار دارد که در برابر آن نابینا هستیم و از درک مفهوم ساده آن ناتوانیم. راز سر به مهری وجود ندارد که ما محرم آن نباشیم؛ تمامی هستی به سوی کمال و یگانگی روان است! نباید از همگامی این پویایی واماند، برای پیوند با تمامی بشریت و سراسر جهـان بـه یکپارچگی وجود خود نیازمندیم.


حمید حمیدا
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
فصل یکم

جهان بیرون، جهان درون


اغلب ما هنگامی که تاب تحمل درد و رنج بیش تری را نداریم، در مسیر رشد و تکامل گام بر می داریم. کتاب «نیمه تاریک وجود» از آن بخشی از شخصیت ما پرده بر می دارد که روابط ما را به بن بست می کشاند، روح ما را می کشد و مانع از تحقق رؤیا هایمان می شود. کارل یونگ این بخش را «سایه» می نامد. «سایه» شامل همه آن ویژگی های شخصیتی ماست که سعی می کنیم پنهان و یا نفی کنیم.

«سایه» آن جنبه های تاریکی را در بردارد که باور داریم از نظر خویشان، دوستان و از همه مهم تر، خود ما پذیرفتنی نیست.
نیمه تاریک وجود در اعماق آگاهی مان دفن شده و از دیـد مـا و سایرین پنهـان است. پیامی که از این مخفیگاه دریافت می کنیم ساده است: «من عیب و ایرادی دارم. من خوب نیستم. من دوست داشتنی نیستم. من شایسته نیستم. من بی ارزش هستم.» بسیاری از ما مضمون این پیام ها را باور می کنیم. ما اعتقاد داریم چنان چه به اعماق وجود خود نگاهی دقیق بیندازیم، با موجودی وحشتناک رو به رو خواهیم شد و در نتیجه از ترس آن که مبادا شخص غیرقابل تحملی را در وجودمان بیابیم، از بررسی دقیق خود طفره می رویم.

ما از خودمان می ترسیم، از تمامی افکار و احساساتی که سرکوب کرده ایم، می ترسیم! برخی از ما چنان با این افکار و احساسات ناآشنا هستیم که فقط زمانی متوجه آنها می شویم که آنها را به دیگران نسبت دهیم. ما ترس خود را به محیط زندگی، دوستان، خویشان و حتی بیگانگان فرامی افکنیم و این ترس چنـان شدید است که تنها راه مقابله با آن را پنهان و یا انکار کردن آن می دانیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
ما فریبکاران متبحری می شویم و خود و دیگران را می فریبیم و در این رفتار چنان خبره می شویم‌ که واقعاً فراموش می کنیم وجود اصلی مان در پس نقاب پنهـان شـده است. ما باور می کنیم همانی هستیم که در آینه می بینیم. باور می کنیم که فقط جسم و روان هستیم و حتی پس از آن که بارها و بارها در روابط، مشاغل، رژیم های غذایی و رؤیا هایمان شکست خوردیم، باز هـم پیام های درونی هشداردهنده را سرکوب می کنیم و به خود می گوییم: «اشکالی ندارد، اوضاع بهتر خواهـد شـد.»

ما بر چشمانمان، چشم بند می گذاریم و در گوش هایمان پنبه فرومی کنیم تا آن افسانه هـای درونی را که آفریده ایم، زنده نگاه داریم؛ افسانه خوب و دوست داشتنی نبودن، نالایق و بی ارزش بودن!
به جای سرکوب کردن سایه هایمان، باید آن جنبه هایی را که از آن ها وحشت داریـم ببینیم، آشکار کنیم، بپذیریم و در آغوش بگیریم. منظورم این است که بپذیریم ایـن جنبه ها نیز به ما تعلق دارند. لازاریس نویسنده و آموزگار معنوی می گوید: «راه حـل در سایه نهفته است، سایه، راز تغییر و دگرگونی را در بر دارد، تحولی که می تواند در سطح سلولی اثر گذارد و «دی.ان.ای.» را تغییر دهد.» سایه ما، شخصیت اصلی ما را در بردارد.

سایه، ارزشمند ترین موهبت های ما را داراست. در رویارویی با این ویژگی ها است که آزاد می شویم تا وجود یکپارچه و شکوهمند خود، اعم از نیک و بد و تاریک و روشن را تجربه کنیم. با در آغوش گرفتن تمامی شخصیت خود، ایـن امکان را می یابیم که اعمالمان را آزادانه در این جهان انتخاب کنیم. تا هنگامی که به نقش بازی کردن، پنهان نمودن و فرافکنی آنچه در درون داریم ادامه دهیم، آزاد نیستیم که «باشیم» و یا انتخاب کنیم .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
سایه های ما، ما را آموزش می دهند و راهنمایی می کنند. آن ها کل وجودمان را به ما عطا می نمایند. باید این ویژگی ها را کشف و‌ آشکار کنیم. احساسات سرکوب شـده مـا نیاز دارند تا به سایر بخش های وجودمـان بپیوندند. این احساسات فقط هنگامی زیان بخش هستند که سرکوب شده باشند و در این صورت، در نامطلوب ترین موقعیت ها بیرون می جهند. این حملات ناگهانی، ما را در حساس ترین موقعیـت هـای زندگی درمانده می کنند.

هنگامی که با سایه خود آشتی کنید، زندگی شما همچـون کـرم ابریشمی که به پروانه ای بسیار زیبا تبدیل شده است، دگرگون می گردد. دیگر نیازی نیست وانمـود کنید کس دیگری هستید و یا ثابت کنید وجود شایسته ای می باشید. آن هنگام که سایه خود را در آغوش بگیرید، دیگر لازم نیست در ترس به سر ببرید. موهبت های موجود در سایه خود را پیدا کنید تا سرانجام از تمامی شکوه وجود اصلی تان بهره منـد شـوید. در این حالت آزاد هستید تا آن زندگی را که همواره آرزو داشته اید، به وجود آورید.

همه انسان ها با ساختار احساسی سالمی به دنیا آمده اند. ما در بدو تولد، خـود را می پذیریم و دوست داریم. ما پیش داوری نمی کنیم که این ویژگی هایمان خوب و آن ویژگی ها بد است. ما با تمامی وجود خود در لحظه زندگی می کنیم و خود را آزادانه می دهیم، اما به تدریج که بزرگ تر می شویم، خلاف این ها را از اطرافیانمـان یـاد می گیریم. آنها به ما می گویند که چگونه رفتار کنیم و چه هنگام بخوریم و بخوابیم. به این ترتیب ما تمایز گذاشتن را آغاز می نماییم و دقت می کنیم که آیا به گریه های ما به سرعت پاسخ داده می شود و یا اصلاً پاسخی داده نمی شود.

به تدریج می آموزیم که چه رفتاری سبب می شود تا قبولمان کنند و چه رفتاری موجـب طـرد ما می گردد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
می آموزیم که آیا به اطرافیانمان اعتماد کنیم و یا از آنها بترسيم. ما ثبات و بی ثباتی را می آموزیم. می آموزیم که چه ویژگی هایی در محیطمان قابل قبول و چه ویژگی هایی غير قابل قبول است. این آموزش ها مرحله به مرحله ما را از زیستن در لحظه دور می کند و مانع از آن می شود که خود را آزادانه ابراز کنیم.

می آموزیم که آیا به اطرافیانمان اعتماد کنیم و یا از آن ها بترسيم. ما ثبات و بی ثباتی را می آموزیم. می آموزیم که چه ویژگی هایی در محیطمان قابل قبول و چه ویژگی هایی غیر قابل قبول است. این آموزش ها مرحله به مرحله ما را از زیستن در لحظه دور می کند و مانع از آن می شود که خود را آزادانه ابراز کنیم.

ما نیاز داریم که احساس دوران معصومیت خود را دوباره به دست آوریم، همان احساسی که موجب می شد تا تمامی وجود خود را در هر لحظه بپذیریم. ما باید در چنین فضایی به سر ببریم تا بتوانیم انسانی سالم، شادمان و کامل باشیم. راه حل تمامی مشکلات ما این است!
خداوند در کتاب «گفتگو با خدا» نوشته نیل دونالد والش می گوید: «احساس عشق کامل به رنگ سفید شبیه است. بسیاری گمان می کنند که سفید به معنای بی رنگی ست، در حالی که سفید تمامی رنگ ها را در بردارد. سفید از ترکیب همه رنگ هـا ایجـاد می شود. به همین ترتیب، عشق نیز فقدان احساساتی از قبیل تنفـر، خشم، شهوت، حسادت و پنهانکاری نیست، بلکه حاصل جمع تمامی احساس هاست؛ حاصل جمع هر آن چه که هست.»

عشق، فراگیر است. عشق، گستره کامل احساسات انسانی را پذیر است، حتی احساساتی که پنهان می کنیم و یا از آن ها می ترسیم. یونگ می گوید: «مـن تـرجيح می دهم کامل باشم تا خوب!» تاکنون چند نفر از ما خود را زیر پا نهاده ایم تا خوب، دوست داشتنی و قابل قبول باشیم؟
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
بیش تر ما با این باور بزرگ شـده ایـم کـه افـراد برخی ویژگی های بد و برخی ویژگی های خوب دارند و برای آن که قبولمان داشته باشند، باید خود را از شر صفات بد رها سازیم و یا دست کم آن ها را پنهان کنیم. آن هنگام که شروع به درک فردیت می کنیم، همان هنگام که تفاوت بین انگشتانمان را با نرده تخـت خـواب متوجـه می شویم و خود را از پدر و مادرمان جدا می بینیم، این شیوه تفکر را به کار می بندیم.

اما هنگامی که بزرگ تر می شویم، به حقیقت بزرگ تری دست می یابیم؛ این حقیقت که همگی ما از نظر روحانی به هم مرتبط هستیم، ما همگی اجزای همدیگر هستیم! با این دیدگاه، پرسشی مطرح می شود: «آیا در حقیقت ما جزء نیک یا جزء بد هستیم و یا آن که برای ایجاد یک کل به همه اجزا نیاز است؟» چگونه می توان بدون شناخت بد، خوب را تشخیص داد، یا بدون آشنایی با نفرت، عشق را حس کرد و یا بدون احساس ترس، شجاعت را شناخت؟

نمونه کل نگرانه هستی، دیدگاهی انقلابی را درباره ارتباط بين جهان درون و جهان بیرون برای ما مطرح می کند. هر جزیی از هستی به هر شکلی که باشد، دارای شعور کل است. هر چند ما منفرد هستیم، اما منزوی و بدون ارتباط نیستیم. هر یک از ما جهان کوچکی لست که جهان بزرگ را در بردارد و آن را منعکس می کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
استانیسلاو گراف، پژوهشگر آگاهی می گوید: «در صورتی که این دیدگاه درست باشد، یکایک ما این توانایی را خواهیم داشت که بی درنگ به تک تک وجوه هستی دست یابیم، آن ها را تجربه کنیم و از مرز توانایی های حواس بسیار فراتر رویم.» همه ما نقش کل هستی را در خود داریم. همان گونه که دیپاک چوپرا بیان می کند: «ما در جهان نیستیم، بلکه جهان در درون ماست.» هر یک از ما همه ویژگی های انسانی را داریم.

چیزی وجود ندارد که ما ببینیم و یا درک کنیم و خود، آن نباشیم. هدف نهایی سفر ما همین است که به این یکپارچگی بازگردیم.
بدبینی و خوش بینی، الهی و اهریمنی بودن، بیباکی و ترس، همگی ویژگی های خفته در درون ما هستند. اگر این ویژگی ها را شناسایی نکنیم و با روانمان در نیامیزیم،خود آن ها دست به کار می شوند. بسیاری از ما از هر دو بخش تاریک و روشـن وجودمان هراس داریم. بسیاری از ما می ترسیم به درون خود بنگریم و این ترس، ما را وادار کرده است چنان دیوارهای قطوری بنا کنیم که دیگر به یاد نمی آوریم، در اصل چه کسی هستیم.

کتاب «نیمه تاریک وجود» به ما می آموزد تا این دیوارها را خراب کنیم و موانعی را که ایجاد کرده ایم، فرو ریزیم تا شاید برای نخستین بار به آن که هستیم و آن چه می کنیم نگاهی بیندازیم. با این کتاب سفری را آغاز می کنید که شیوه نگرش به خود و دیگران را دگرگون می نماید. مطالب این کتاب شما را راهنمایی می کند تا دروازه هـای دل خود را بگشایید و نسبت به همنوعانتان سرشار از حس شگفتی و مهر و همدلی شوید. مولانا جلال الدین رومی می گوید:

عاشق کل است و خود کل است او عاشق خویش است و عشق خویش جو
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,160
مدال‌ها
10
سکه
18,012
در این صفحات راهی را به شما نشان می دهم تا زیبایی اصیل وجودتان را کشف کنید. یونگ نخستین بار واژه «سایه» را برای اشاره به آن بخش هایی از شخصیت به کار برد که به دلیل ترس، جهل، خجلت یا نبود عشق طرد شده اند. درک اصلی او از سایه ساده بود: «سایه، آن کسی ست که شما نمی خواهید باشید.» او معتقد بود که یکپارچه شدن با سایه، تأثیری والا و بنیادی دارد که ما را در بازشناسی منشـا عمیق تر زندگی معنوی خود توانا می کند. یونگ می گوید: «برای این یکپارچگی ما مجبور هستیم با بدیها دست و پنجه نرم کنیم، با سایه روبه رو شویم و با اهریمن درهم آمیزیم؛ هیچ راه دیگری وجود ندارد!»

برای بیرون آوردن روشنایی باید به درون تاریکی رفت. هرگاه احساس یا میلی را سرکوب می کنیم، قطب مخالف آن را نیز سرکوب می نماییم. با نفی زشتی های خود،‌ از زیبایی هایمان می کاهیم، با نفی ترس خود، از شجاعتمان کم می کنیم و با نفی حرص و آز خود، بخشندگی مان را کاهش می دهیم.
درک عظمت کامل ما، در تصورمان نمی گنجد.

اگر همچون من باور داشته باشید که ما نقش همه بشریت را در خود داریم، می توانید توأمان والاتـریـن انسـان مـورد ستایشتان و پست ترین فرد مورد تصورتان باشید. مطالب این کتاب درباره آشـتی کردن با همه جنبه های شخصیتی است، هرچند که گاه این جنبه ها متضاد به نظر رسند.
 
بالا