mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
بنا به این شرط برای دست یافتن به نوشته هایم - با وجود آن چه در متن این کتابی آمده که به تصمیم قطعی ای مربوط می شود که به دسترس پذیر ساختن تنها کتاب های سلسله نخست باز می گردد - کتاب های سلسله دوم و همین طور كتاب نخست سلسله سوم هم می تواند برای آن ها دسترس پذیر شود.
واقعیت این است که تمامی کتاب های سلسله دوم بی درنگ یا فاصله پس از انتشار برای هر کسی که آن ها را بخواهد فرستاده هد شد خواه از پیش یا تنها به تازگی پیرو من شده باشد و هر کسی که نشانی اش در هفت "بخش سفید ثبت نام" ضمیمه این نامه نشان داده شده و پر کردن آن بخش های سفید و پست کردنش به مرکز نامه ها برای پخش نوشته هایم وظیفه اجباری شخصی است که سه کتاب اول نخستین سلسله نوشته هایم را پخش می کند یا به فروش می رساند.
اکنون گمان می برم - برای هدف بنیادین خود و درک آسان و مشخص تمام آن چه در این نامه گفته ام - بی فایده نباشد اگر نخست به حقیقتی عینی اعتراف کنم که بر پایه آن با وجدانی پاک بر آن شدم از این راه غیر عادی برای پخش گسترده نوشته هایم سود برم و دوم به تمامی مخاطبان بزرگ وار نامه ام واقعیت مسلمی را خاطرنشان کنم که به آسانی به خیال در آمدنی است و در دوره جلسات و ملاقات هایم با آن ها به دلیل انگاره هایم نقشی در زندگی گذشته ام بازی کرده است.
در مورد اولی، آن "فرمانی" را در نظر دارم که برای هستی پر آرامش و شاد، اجتماعات به دست سده ها تقدیس شده و در قالب این واژه ها آمده:
"یک - دست - دست - دیگر - را - می شوید."
واقعیت این است که تمامی کتاب های سلسله دوم بی درنگ یا فاصله پس از انتشار برای هر کسی که آن ها را بخواهد فرستاده هد شد خواه از پیش یا تنها به تازگی پیرو من شده باشد و هر کسی که نشانی اش در هفت "بخش سفید ثبت نام" ضمیمه این نامه نشان داده شده و پر کردن آن بخش های سفید و پست کردنش به مرکز نامه ها برای پخش نوشته هایم وظیفه اجباری شخصی است که سه کتاب اول نخستین سلسله نوشته هایم را پخش می کند یا به فروش می رساند.
اکنون گمان می برم - برای هدف بنیادین خود و درک آسان و مشخص تمام آن چه در این نامه گفته ام - بی فایده نباشد اگر نخست به حقیقتی عینی اعتراف کنم که بر پایه آن با وجدانی پاک بر آن شدم از این راه غیر عادی برای پخش گسترده نوشته هایم سود برم و دوم به تمامی مخاطبان بزرگ وار نامه ام واقعیت مسلمی را خاطرنشان کنم که به آسانی به خیال در آمدنی است و در دوره جلسات و ملاقات هایم با آن ها به دلیل انگاره هایم نقشی در زندگی گذشته ام بازی کرده است.
در مورد اولی، آن "فرمانی" را در نظر دارم که برای هستی پر آرامش و شاد، اجتماعات به دست سده ها تقدیس شده و در قالب این واژه ها آمده:
"یک - دست - دست - دیگر - را - می شوید."